کومه له یک جریان کمونیستی است

کومه له یک جریان کمونیستی است

همانطور که میدانید طی چند هفته ی گذشته سازمان کردستان حزب کمونیست ایران- کومه له، همرا با پنج حزب و سازمان دیگر در رابطه با تحریم انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر در روز ۲۹ اردیبهشت  ۱۳۹۶ در ایران، بیانیه ی مشترکی امضا کرد. در همین راستا اختلاف نظرها و انتقادات مختلفی در مورد موقعیت و جایگاه سازمان کردستان حزب کمونیست ایران- کومه له در بین فعالین سیاسی چه در شکل سازمانی و حزبی و چه بصورت مستقل، همچنین در بین اعضای و روبه تشکیلات کومه له در رابطه با این بیانیه مطرح شد. اشاره ی من دقیقن به بحث ها و جدل های سیاسی است که پا بر عرض واقع دارد و به دور از هر نوع شانتاژ ، پروکاسیون، بی حرمتی، تخریب، با نقد های صادقانه و با رعایت پرنسیپ های سیاسی- اجتماعی، برای پُربار شدن بحث در این زمینه سوالات جدّی را در برابر تشکیلات ما مطرح نمودند. تمام ملاحظات و انتقادهای که در این مدت مطرح شده است من شخصن به فال نیک میگیرم، زیرا اهمیت و جایگاه سیاسی- اجتماعی کومه له، در جنبش انقلابی کردستان را نشان میدهد. به این معنا که نقطه امید طیف وسیعی از پیشروان و فعالین رادیکال جنبش کمونیستی است. تا جاییکه این تشکیلات را به عنوان یک جریان رادیکال، مسئول، پویا و زنده که از نیروی های بالقوه و بالفعل رادیکال درون جامعه ی کردستان و خارج از آن تغذیه می کند،  اهمیت و مسئولیت کومه له در این عرصه را دوچندان میکند. کومه له به مثابه یک جریان چپ، رادیکال و پیشرو، از لحاظ عینی یک گرایش تمام قد کمونیستی را هم در سطح سراسری و به خصوص کردستان را نمایندگی میکند. به این معنا در پراتیک، عملن بر متدولوژی مبانی مارکسیست- لنینیستی در اتخاذ تمام سیاست ها و استراتژی، استوار است.

آنچه ما در کردستان در بعد از قیام ۵۷ ۱۳شاهد آن بوده و هستیم، شرایط جدید جامعه ی کردستان با مطالبات رادیکال و پیشرو در برابر گرایشات سنتی احزاب ناسیونالیست است. گرایشات سیاسی کاملن مشخص و تحزب یافته در کردستان یکی از ویژگی های بالقوه این مبارزات است. اگرچه در گذشته عُمدَتن حزب دمکرات کردستان ایران، نماینده ی ناسیونالیسم کُرد بود، اما حالا شاهد هستیم جریانات دیگری (جریانات نامشروع به لحاظ سیاسی، تشکیلاتی و اخلاقی با نام کومه له) به این جناح پیوسته اند و حل مسئله ملی را در مماشات و همکاری با قدرت های جهانی و منطقه دنبال می کنند. این صرفن یک ادعا نیست بلکه در واقع سیاست آشکاری هستش که این احزاب شفاف و آشکار بر آن اعتراف دارند.  شرایط احزاب ناسیونالیست در کردستان از گذشته تا به امروز  به خصوص در این دوره، نشانگر  این است که احزاب ناسیونالیست نه تنها نتوانسته اند جوابگوی شرایط و مطالبات  جامعه ی کردستان باشند بلکه تاریخ و پروسه ی تمام رویدادهای این احزاب، به خصوص در چند سال گذشته نشان از سرخوردگی کاملن سیاسی از دل بستن به سیاست قدرت های جهانی و منطقه در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی هستش. نشست های مدوام آشکار و پنهان احزاب دست راستی در کردستان با مقامات درجه دوم و سوم نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی و لحظه شماری برای حمله قدرت های جهانی و منطقه ایی به ایران بر هیچ یک از مردم این منطقه پوشیده نبوده و نخواهد بود. این احزاب ربطی به اعتراضات اجتماعی قشرهای مختلف جامعه ی کردستان از جمله طبقه ی کارگر و زحمتکش و خواست و مطالبات آنها نه تنها ندارد، بلکه در مقابل مطالبات واقعی طبقه ی کار گر و زحمتکش کردستان سنگ اندازی کرده اند. جنبش مبارزاتی طبقه کارگر و به تبع آن، جنبش سوسیالیستی و چپ را در تضاد با منافع خود می بینند. از زاویه ی منافع و ماهیت طبقاتی، در واقع متعلق به طبقه ی بورژوازی با جریانات راست اصلاح طلب در کردستان هستند. عملن سیاست شان در حل مسله ملی، دو روی یک سکه هستند، و از یک ظرفیت سیاسی – طبقاتی، از همان چهارچوب افق بورژوازی در سطح سراسری تغذیه میکنند. احزاب ناسیونالیست کورد از همسویی با سیاست های متوحش ترین قدرت های جنایتکار جهانی و منطقه ایی، سرخورده شده اند، در اتخاذ تاکتیک هایشان با هر شعاری که در دستور کار خودشان دارند، با ماهیت مطالبات واقعی، رادیکال و انقلابی مردم د کردستان خوانایی ندارد. در واقع با شعار فدرالیسم و سیاست های سوداگرانه در کردستان، برای دور زدن اِراده ی مستقیم مردم در جنبش انقلابی کردستان، برای مماشات و بند و بست با قدرت های جهانی و منطقه ایی، خارج از منافع بر حق و دخالت مردم در سرنوشت خود، دنبال میکنند. این همه ناکامی با توجه به موارد برشمرده در اتخاذ سیاست های احزاب ناسیونالیست، یک بحران هویتی و استراتژیکی گرایش ناسیونالیسم است که سال ها با آن دست و پنجه نرم میکند. دقیقن از نظر عملی و در پراتیک، استراتژی امپریالیستی ناسیونالیست های کورد، تمامن به بن بست و سرخوردگی رسیده است. به این معنا که در زمینه ی دیپلماسی در راستای سیاست های امریکا و قدرت های منطقه قرار گرفتن احزاب و سازمان های راست بورژوازی ، از جمله دو حزب دمکرات کردستان و ایران با سازمان زحمتکشان کردستان ایران و …، نه تنها برگ برنده ای در دست شان برای مذاکره با جمهوری اسلامی نیست، بلکه عملن به عنوان ابزار ی دست نشانده در پروسه ی اعمال فشار از سوی آمریکا، در هم سو نمودن و همگرایی سیاست های جمهوری اسلامی ایران در راستای سیاست های امپریالیستی و منطقه ای آمریکا تبدیل شده اند.

همانطور که پیشتر اشاره نمودم، کردستان یک جامعه ی تحزب یافته است و هر کدام از این احزاب به تناسب شرایط خود از اعتبار و پایگاه سیاسی اجتماعی خود برخوردار هستند. در این میان سازمان کردستان حزب کمونیست ایران- کومه له جایگاهی که در جنبش کمونیستی و کارگری دارد، بیش از هر جریان دیگری در کوردستان در اتخاذ سیاست ها و همکاری هایش با دیگر احزاب، مسئولیت پاسخگویی به نیاز های سیاسی در کردستان را بر دوش دارد. از چنین زاویه ایی و با چنین نگاهی به جایگاه کومه له و وظایف پیش روی آن، میتوان به شکل واقعی به قضاوت آنچه اتخاذ میشود یا در تدارکش هست نشست. به باور من اعمال ستمگری ملی بر مردم کردستان و تداوم سیاست های شووینیستی و سرکوبگرانه جمهوری اسلامی کماکان زمینه ی ظرفیت هایی را برای حضور احزاب ناسیونالیست در صحنه ی سیاسی کردستان حفظ کرده است به همین دلیل گرایش ناسیونالیستی در معادلات آینده ی کوردستان نقش مهمی خواهند داشت و بی گمان رقیب اصلی در مقابل  گرایش جریانات چپ و سوسیالیست و به خصوص کومه له در تحولات آینده ی کردستان خواهد بود.

به اعتقاد من یک جریان جدی، زنده و سیاسی مثل کومه له نمیتواند با تحولات سیاسی درون جامعه متحول نشود و تاثیر نپذیرد. امروز جنبش رادیکال و انقلابی کردستان و مشخصن کومه له به عنوان یک جریان کمونیست اگر بخواهد کماکان نقش موثر و رهبری کننده ی خود را در جنبش انقلابی و رادیکال کردستان حفظ و تداوم بخشد، باید دقیق تر و منسجم تر در اتخاذ سیاست ها در قبال شرایط سیاسی موجود در منطقه عمل نماید. زیرا آن نیرویی که بتواند تغییر و تحولی در  آینده ی جامعه ی کردستان بوجود بیاورد تنها و تنها با تکیه به جنبش طبقه ی کارگر، احزاب چپ و نیروی فعال، رادیکال در قطب چپ جنبش انقلابی کردستان و در همسویی با مطالبات طبقه ی کارگر، میتواند در راستای حق تعیین سرنوشت مردم در کوردستان نقش اساسی و تاریخی خود را ایفا نمایید.

سیاست سازمان کردستان حزب کمونیست ایران-کومه له برای حل عملی مساله ملی در کردستان کاملا روشن و بی ابهام است. دفاع از مطالبات طبقه ی کارگر و زحمتکش در کردستان وایران از مبانی فکری، سیاسی و سنت های انقلابی کومه له و حزب کمونیست ایران می باشد. کومه له در طول تاریخ اش در تمام عرصه ها ی مبارزاتی، با درک کامل و جامع و با اتخاذه سیاست ها ی درست در تاثیرگذار ی بر جنبش زنان، دفاع از تودها ی ستم دیده، در دفاع از حاکمیت جنبش انقلابی کردستان بر ضد سیاست ها ی شوینستی دولت حاکم و مستبد، با تشکیل شوراها در راستا ی دفاع از مطالبات و جنبش طبقه ی کارگر از موضع یک جریان چپ و رادیکال توانسته است پاسخ منطقیِ درستی رابه تمام نابرابری های موجود در جامعه را بدهد، ومانع اصلی بر سر راه سیاست های سوداگرانه ی احزاب و سازمان ها ی ناسیونالیست از جمله حزب دمکرات و دیگر جریانات مذهبی باشد. تا جا یی که موارد بر شمرده بعد از چند دهه هنوز با نام کومه له تداعی و تلقی می شود. سیاست و موضع گیر ی های طبقاتی کومه له در دفاع از منافع توده های زحمتکش وستم دیده از شاخص های اصلی و سرنوشت ساز است که ویژگی ها ی کومه له را در تاریخ جنبش چپ و رادیکال ایران به ثبت رسانیده و تاریخ کتبی و مستند را نیز به هم راه دارد تا جایی که در میان اقشار و نیرو های چپ و رادیکال در سطح ایران و منطقه از اعتبار و قابلیت خاص برخوردار بوده است. حتی در روند شکل گیری منطقی و به حق تشکیل حزب کمو نیست ایران در دو سطح علنی و مخفی نقش تعیین کننده ایی ایفا کرده است. تاثیرات این جریان رادیکال بر روند مبارزات کارگری در کردستان کاملا عیان است. طبقه ی کارگر ایران و به خصوص کردستان در سخت ترین شرایط حاکم، آشکار و عیان همت بر مبارزه در راستا ی مطالبات خود بسته و رهبران اش بدون هیچ امنیتی جانی و مالی هر روز بازداشت و زندانی می شوند، اما بر خواسته های طبقاتی شان در فضای رعب و وحشت دیکتا توری اسلامی ایران هم چنان جسو رانه و استوار مقاومت می کنند. به همین معنا گرایش سوسیالیستی در کوردستان از یک طرف به واسطه رشد مبارزه طبقاتی و از سوی دیگر به دلیل مبارزه ی پیگیر کومه له تحقق یافته است. دقیقن  به همین اعتبار است که تمام فعالیت ها، سیاست ها، تاکتیک ها و کنشگری های کومه له در جامعه برای طیف زیادی از فعالان چپ و کمونیست، مهم و زیر ذزبین مورد اهمیت قرار میگیرد.

به باور منﮐﻮﻣﻪﻟﻪ ﺍﺳﺎﺳن ﺑﺎ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯات جنبش کارگری، ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻋﻠﻴﻪ بیﺣﻘﻮﻗﻲ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷـﺪﻥ ﺑـﻪ ﺳـﻨﮕﺮ ﺩﻓـﺎﻉ  ﺍﺯ مطالبات رادیکال و پیشرو ﺍﻧﻘﻼﺑﻲ ﻭ ﻇﺎهر ﺷﺪﻥ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﻣﺪﺍﻓﻊ ﭘﻴﮕﻴﺮ ﺭﻓﻊ ﺳﺘﻢ ملی ﺩﺭ ﺻﺤﻨﻪ ﺳﻴﺎسی کردستان به نقطه امید مردم این جامعه تبدیل شده است. ﮐﻮﻣﻪ ﻟﻪ این ظرفیت را دارد، ﻧﻘـﺶ ﺗﻌﻴـﻴﻦ کننده ای ﺩﺭ ﺣﺎﮐﻤﻴـﺖ ﺳﻴﺎسی ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﻳﻔﺎ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﻓﻖ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴتی ﺭﺍ در ﺟﺎﻣﻌﻪ مثل همیشه به پیش ببرد. زیرا  ﮐﻮﻣـﻪ ﻟـﻪ ﺑـﻪ ﺑﺨـﺶ ﺟﺪﺍﻳﻲ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮی ﺍﺯ ﺟﻨﺒﺶ ﻃﺒﻘﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷده است. ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺎﻃﺮﻧﺸـﺎﻥ ﮐـﺮﺩ کومه له ﻧـﻪ ﺗﻨﻬـﺎ ﺍﺯ ﺯﺍﻭﻳـﻪ ﻣﻨـﺎﻓﻊ سوسیالیستی ﺟﻨﺒﺶ ﻃﺒﻘﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ، ﺑﻠﮑﻪ باید ﺍﺯ ﺯﺍﻭﻳﻪ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﭘﻴﺸﺒﺮﺩ ﻳﮏ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﺘﺤﺪﺍﻧﻪ، هماهنگ ﻭ همه ﺟﺎﻧﺒﻪ ﺑـﺮ ﺿـﺪ ﻧﻈـﺎﻡ ارتجاعی جمهوری ﺍﺳﻼمی، ﺍﻓﺸﺎﻱ ﻣﺎهییت ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋی احزاب ناسیونالیست در کردستان را ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﮐﺎﺭ خود ﺿﺮﻭﺭی بداند. به باور من اگر کومه له در تاریخ مبارزاتی خودش به عنوان یک جریان تمام قد کمونیست و رادیکال ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺟﻨﺒش انقلابی کردستان ﺑﺎ احزاب راست و مرتجع ﺩر نمی افتاد، قطعن نمی توانست به عنوان یک جریان کمونیستی و خوشنام در برابر تمام جناح راست قد علم کند.

با توجه به نقش کومه له در جنبش انقلابی کوردستان، کاملن طبیعی است که کومه له با احزاب سیاسی موجود در کوردستان ایران رابطه سیاسی و دیپلماتیک و همکاری های موردی داشته باشد. در جامعه کردستان بر بستر وجود ستمگری ملی و وجود گرایش ناسیونالستی در جامعه احزاب ناسیونالیستی به حیات و فعالیت خود ادامه می دهند. مادام که این نیروها با انگیزه سهیم شدن در قدرت سیاسی پرچم مبارزه برای رفع ستم ملی را در دست گرفته و در موقعیت اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی قرار دارند برخی زمینه های همکاری پیش می آید و کومه له بدون آنکه نگران آن باشد که شانه اش به شانه ی احزاب ناسیونالیست می خورد لازم است با دقت عمل نماید. کومه له به عنوان جریانی که پرچم جنبش سوسیالیستی در کردستان را در دست دارد، لازم است از زاویه منافع کارگران آنجا که زمینه فراهم می آید تمام ظرفیت های  موجود در جامعه کردستان را علیه رژیم جمهوری اسلامی بسیج نماید. نمونه آن تلاش برای تحریم یکپارچه نمایش های انتخاباتی رژیم در کردستان است، که البته در مورد اخیر اگر با دقت عمل می شد، و از دادن اطلاعیه مشترک با این جریان ها و بویژه جریان ارتجاع مذهبی مانند خبات اجتناب می کردیم هزینه سیاسی آن کمتر می شد. اما کومه له به دلیل وجود استراتژی سیاسی کاملا متمایزی که با احزاب و نیروهای بورژوا ناسیونالیست در کردستان دارد نباید به پای اتحاد عمل های پایدار، قرار گرفتن در زیر پلاتفرم مشترک و به طرف تشکیل جبهه کردستانی برود. رفتن با پای این نوع پروژه ها که متأسفانه این روزها تمایل به آن در مصاحبه های تلویزیونی برخی از رفقا خود را آشکارا نشان می دهد برای کومه له بسیار زیانبار است و استقلال سیاسی کومه له را زیر سئوال می برد.

در همانحال این وظیفه ی سیاسی کومه له هست که عملن با روشن کردن و شفافیت بخشیدن به تفاوت های استراتژی سوسیالیستی با استراتژی نیروهای بورژوا ناسیونالیست و احزابش در کردستان و رو به جامعه نشان دهد، زیرا در عرصه سیاسی احزاب مختلف با جایگاه و تعلقات طبقاتی مختلفی وجود دارند. واقعیت این است کومه له دقیقن در نقطه متقابل استراتژی احزاب راست در کردستان، برای تحقق مطالبات به نیروی مبارزه ی جنبش طبقه ی کارگر و زنان که نیروی اصلی جنبش انقلابی کردستان که نیروی محرکه ی اساسی است، تکیه دارد. به همین معنا هستش برای ایجاد اتحاد و همبستگی بین جنبش کارگری با جنبش انقلابی مردم کردستان، جنبش زنان و دیگر جنبش های پیشرو و رادیکال اجتماعی چه در کردستان و چه در سطح سراسری جنبش چپ و کمونیستی برای تحقق این خواسته ها به این معنا رو به بیرون، شفاف تر روشن نماییم، استراتژی خودمان را از چه مسیری و با همکاری و نزدیک شدن با چه احزابی می خواهیم تعیب کنیم.  سیاست ما در قبال همکاری با احزاب دیگر در مسئله جنبش انقلابی و رادیکال در کوردستان واقعن چه فصل مشترکی در استراتژی ما با احزاب دست راستی برای حل مسئله ملی میتواند داشته باشد؟

کلام آخر

به باور من اگر سازمان کردستان حزب کمونیست ایران بخواهد بر خلاف مقتضیات و سنت های تاریخی و رادیکال خودش در اتخاذ تاکتیک ها و سیاست هاش عمل کند، در نهایت نتیجه اش به جز بحران، رخوت  و کدورت در ساختار تشکیلاتی و نهایتن  تبدیل شدن به یک جریان بی ربطی به جامعه، نصیبش نخواهد گشت. به اعتقاد من  نمیتوان مسائل سیاسی و نگرانیهای موجود و سوالات مطرح شده چه در داخل و چه از بیرون تشکیلات، که با تمام حفظ پرنسیب های سیاسی در برابر تشکیلات ما مطرح شده را، نادیده گرفت. باید به تمام سوالات مثل همیشه پاسخی شفاف و مشخص داد.  دفاع کامل از تمام دستاوردهای رادیکال، پیشرو و انقلابی در کردستان که این جریان خوشنام هنوز با خود دارد، انشعابات هم نتوانسته است هیچ درجه ایی از رادیکال بودن آن بکاهد. کماکان تعداد زیادی از فعالان چپ و کمونیست، گرایش سیاسی و فعالیت شان را هنوز با کومه له کمونیست تداعی کرده و  برنامه‌ کومه‌له‌ برای حاکمیت مردمی در کردستان را تنها راحل ممکن میدانند. و نهایتن این وظیفه ی تمام اعضا هستش با تمام توان و با دخالت مسئولانه در این مورد، جبهه ی کمونیستی و چپ ورادیکال را در سازمان کوردستان حزب کمونیست ایران کومه له را، تقویت نماییم.

 کومه له باید با ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻌﺎﻝ خود ﺩﺭ ﺟﻨﺒﺶ ﻫﺎﻱ سیاسی-اجتماعی ﺑﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥِ ﮐﺎﺭﺳﺎﺯ ﺑـﻮﺩﻥِ راهکارها ﻭ استراتژی سوسیالیستی برای  ﺗﺤﻘق ﻣﻄﺎﻟبات جنبش انقلابی کردستان، ﺗﻼﺵ کند تا رهبری سوسیالیستی ﺭﺍ ﺑـﺮ ﺍﻳـﻦ ﺟﻨـﺒﺶ ﺗـﺎﻣﻴﻦ کرده و ﺍﻳﻦ ﺟﻨﺒﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺘﺤﺪ طبیعی جنبش کارگری ﺩﺭ ﺍﻣﺮ سازماندهی ﺍﻧﻘﻼﺏ کارگر ﺗﺒـﺪﻳﻞ ﮐﻨـد و ﭘﺎﻳﮕـﺎﻩ سیاسی-اجتماعی خود ﺭﺍ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺩهد. میتوان به شکل واقعی به قضاوت آنچه اتخاذ میشود یا در تدارکش هست نشست.

ناصر زمانی

۰۴/۰۸/۲۰۱۷