سعید ولدبیگى
یک بار شش سالم که بود تو کتابی به اسم قصههای واقعی -که دربارهی جنگل بِکر نوشته شده بود- تصویر محشری دیدم از یک مار بوآ که داشت حیوانی را میبلعید. آن تصویر یک چنین چیزی بود:
تصویر (۱)
تو کتاب آمده بود که: «مارهای بوآ شکارشان را همین جور درسته قورت میدهند. بی این که بجوندش. بعد دیگر نمیتوانند از جا بجنبند و تمام شش ماهی را که هضمش طول میکشد میگیرند میخوابند».
این را که خواندم، راجع به چیزهایی که تو جنگل اتفاق میافتد کلی فکر کردم و دست آخر توانستم با یک مداد رنگی اولین نقاشیم را از کار درآرم که این جوری بود:
تصویر (۲)
شاهکارم را نشان بزرگتر ها دادم و پرسیدم از دیدنش ترستان بر میدارد؟
جوابم دادند: -چرا کلاه باید آدم را بترساند؟
نقاشی من کلاه نبود، یک مار بوآ بود که داشت یک فیل را هضم میکرد. آن وقت برای فهم بزرگترها برداشتم توی شکم بوآ را کشیدم. آخر همیشه باید به آنها توضیحات داد. نقاشی دومم این جوری بود:
تصویر(۳)
بزرگترها بم گفتند کشیدن مار بوآی باز یا بسته را بگذارم کنار و عوضش حواسم را بیشتر جمع جغرافی و تاریخ و حساب و دستور زبان کنم. و این جوری شد که تو شش سالگی دور کار ظریف نقاشی را قلم گرفتم. از این که نقاشی شمارهی یک و نقاشی شمارهی دو ام یخشان نگرفت دلسرد شده بودم. بزرگترها اگر به خودشان باشد هیچ وقت نمیتوانند از چیزی سر درآرند. برای بچهها هم خسته کننده است که همین جور مدام هر چیزی را به آنها توضیح بدهند.
تلویزیون فارسی زبان بی بی سی بهانه ای شد که بار دیگر مجبور شوم درون شکم بوآرا بکشم؛اما نه برای بچه ها بلکه برای بزرگترها.بچه ها جنگ،فقر،نابرابری،اعدام،زندان و حتی محدودیت رو با هیچ تعریفی نمیپذیرند چون هنوز کالا نشدن.اما کمی بزرگتر که شدند کارخانه های کارگر سازی شروع میکنند به ساختن موجوداتی عجیب که قابلیت دارند یک روز کاریشان را جوری برنامه ریزی کنند که ساعت ۴ تا ۵ و نیم بریزند جلوی سفارت عربستان ،ساعت ۶تا ۷ برن واسه زخمیهای غزه تو بیمارستان خون بدن(خنده داره که چون شیعه هستن غزه ای ها قبول نمیکنن) و ساعت ۸ برن فرودگاه که بتونن یه هواپیما در بست بگیرن و یه سره برن غزه و کلک اسرائیل رو بکنن.ازخانواده ،مدرسه،دانشگاه،سربازی،محیط کار ،سینما و مطبوعات که بگذریم به شکل عالی تر ارگان این کارخانه آدم سازی میرسیم!"بنگاههای خبر پراکنی".
جنگ رسانه تصویری فارسی را این بار انگلیسیها شاید دیرتراز آمریکائیها برپا کردند اما خیلی ساده انگارانه است که فکرکنیم این پیر جنایت رو دست خورده و دیر به دیگ رسیده.حداقل اینکه بخش فارسی بی بی سی ،تجربه ای چند ساله و مو شکافانه از عملکرد صدای آمریکا دارد.
پروژه بی بی سی فارسی که با بودجه ۱۵ میلیون لیر استرلینگ معادل ۲۲ میلیون دلارو با بیش از ۱۵۰خبرنگار و کادر فنی از سال ۲۰۰۶آغاز به کار کرده، چند روزی است میهمان دیشهای فارسی زبانان جهان است.اما بی بی سی برای ایرانیان نقل دیگری دارد.هیچ کس نمیتواند نقش پررنگ بی بی سی در روی کار آمدن جمهوری اسلامی را انکار کند.تنازع رادیو فارسی بی بی سی با رقبائی همچون صدای فارسی برلن حتی به قبل ازتولد رادیو ایران برمیگردد.
صدای بخش فارسی بی بی سی نخستین صدائی بود که ایرانیان از جعبه هایی به بزرگی تلویزیونهای کنونی شنیدند.ژرمن ها نیز بلافاصله رادیو برلن را برپا کردند تا مردمی که تازه لذت برق و روشنائی را حس میکنند،هر شب پای سخن گویندگان رادیو برلن و بی بی سی بنشینند.این همه قبل از آن بود که رادیو ایران با بودجه ۸۰هزار تومنی درساختمان بیسیم قصر آغاز به کار کند.دقت کنید الان ۴ اردیبهشت۱۳۱۹ است،همان زمانی که کمونیستها با دستگاههای چاپ دستی صدها و هزاران اعلامیه و شب نامه را زیر درز خانه ها میگذاشتند،خمینی از این تریبون برای سراسر ایران دولت تعیین میکرد.
اما ۲۵ دیماه ۱۳۸۷ یعنی چند روز پیش اولین سیگنالهای تصویری بی بی سی هم برای ایران مخابره شد.مدیران این بنگاه خبر پراکنی تلاش بسیاری کردند تا مجوزدفتر رسمی این کانال تلویزیونی در تهران را بگیرند ،امادستگیری دو تیم از خبرنگاران بی بی سی فارسی در تهران و اظهارات وزارت اطلاعات در مورد این کانال تلویزیونی سخن از بی اعتمادی رژیم به تمامی قول و قرارهای این شبکه دارد.بی بی سی در تهران دفتر دارد اما بخش فارسی بی بی سی نه،این به چه معناست؟چیزی که مسلم است اینکه جمهوری اسلامی از خبر رسانی واگاه شدن جامعه جهانی هراس دارد،اما بی بی سی که قرار نیست رسانه برانداز باشد.
نخستین برنامه از این تلویزیون به نام ۶۰ دقیقه به تشریح منشور کاری ۶۰-۷۰ ساله بی بی سی و معرفی برنامه ها میپردازد اما چرا این موضوع با شکستن مهر اسناد محرمانه سالهای گذشته ایران و آمریکا در زمینه انرژی هسته ای آغاز میشود؟البته اتفاق عجیب و غریبی نیفتاده و غیر از این هم انتظار نمیرفت!
تاکید بر حق ایرانیان برای داشتن انرژی هسته ای به عنوان هویت و حقوق ملی و به نوعی دفاع از سیاستهای جمهوری اسلامی در دستیابی به این موضوع، پایه و اساس کاری برنامه های روز اول این کانال بود.برای هر انسان آزاده ای این کافیست تا شرافت خود را میزان قرار دهد و قضاوت کند که آیا شعار"یک هویت آنهم هویت انسانی" مقبولتر است یا اظهاراتی که بی بی سی سعی دارد به ایده سرسخت و نفوذ ناپذیر توده ها تبدیل کند؟ آیا موضوع روی میزمردم ایران ،دغدغه های هسته ای است یا حذف یارانه و سوبسید از کالا ها؟ مشکل ا