زندانی سیاسی، زندانی”امنیتی”

عبارت زندانی امنیتی را وزارت اطلاعات و کاربدستان زندانهای جمهوری اسلامی ابداع کرده اند. خاصیت اختراع این عبارت برای حکومت اسلامی این است که متهمان و دستگیر شدگان را زیر بیرق عبارت “امنیتی” قرار داده تا بدین طریق این شبهه را در میان افکار عمومی داخل و خارج ایجاد کند که گویا متهمان پرونده “امنیتی” قصد بخطر انداختن “امنیت ملی” را داشته اند. این را در پرونده تمامی فعالین سیاسی، کارگری و اجتماعی میبینیم.
رژیم پهلوی و ساواک زمان شاه هم از همین حربه برای معرفی هر گونه صدای مخالفی استفاده میکردند و مخالفان حکومت را با بکار بردن عبارت “خرابکار” بخورد افکار عمومی میداد. این روش در هر دو حکومت سلطنت و اسلامی به این خاطر بوده تا با همان شگرد عوامفریبانه به مردم بقبولانند که اقدامات “امنیتی” و یا “خرابکارانه” متوجه کشور است و مخالفان را به جاسوسی و همکاری با دیگر کشورها معرفی کرده و دستشان برای هر گونه تعرضی علیه آنان باز باشد. حکومت اسلامی در این رابطه ید طولایی دارد. نهادینه کردن واژه “امنیتی و خرابکار”، مستمسکی در دستان حکومتهای سلطنتی و اسلامی برای سرکوب و زندان، شکنجه و اعدام و ساکت کردن هرگونه اعتراض برحقی بوده است. گویا اگر اتهام “امنیتی و خرابکار” را به مخالفان و معترضان الصاق کنند، مقبولیت عامه پسندی برای سرکوب در اختیار دارند.
چه در زمان ساواک آریامهری دیروز و چه در زمان واواک اسلامی امروز، زندانیان بنام، “امنیتی و خرابکار”، همگی زندانی سیاسی بوده و هستند.
زندانی سیاسی در زمان حکومت پهلوی و از دید مردم به کسانی اطلاق میشد که سیستم اختناق آریامهری، رژیم سلطنتی و حاکمیت خاندان پهلوی را قبول نداشتند، به مطالعه کتابهای آگاهگرانه میپرداختند، جمع و محافل روشنفکری تشکیل میدادند و در یک کلام با حکومت سر سازگاری نداشتند و تلاش میکردند که از این راه مردم و اطرافیان خود را متوجه حقانیت نارضایتی خود از وضع موجود کنند. خزعبلات مقامات حکومت مبنی بر اینکه “ما در ایران زندانی سیاسی نداریم” همان شگردهای بکار برده شده نظام آریامهری است.
نزدیک به چهار دهه از انقلاب ۵۷ گذشته است. طی این مدت سراسر دنیا در مقیاس بیش از یک قرن دستخوش تغییر و تحولات بسیار عظیمی شده است. شاخصها و معیارهای دوره حاضر در همه زمینه ها و در تمامی سطوح مختلف زندگی حتی با ده سال قبل نیز قابل مقایسه نیستند. تعریف از سیاسی بودن و زندانی سیاسی نیز بطبع روند تحولات در دنیای امروز حتی با آنچه که در نیم قرن گذشته از سیاسی بودن به معنای واقعی آن بیان میشد تغییر کرده و بسیار متفات از آن دوران است. از این رو امروز دیگر تعریف و معنای سیاسی بودن یا فعال سیاسی را صرفا با ترجمه کردن آن به افراد یا محافل ناراضی، و یا اینکه کسانی به خواندن کتابهایی که از منظر حکومت ممنوعه تلقی میشد، نمیتوان توضیح داد.
از همان روزهای بقدرت رسیدن حکومت اسلامی در ایران تا به امروز و به وسعت جغرافیای این کشور، هر آنچه که به زندگی مردم در آن جامعه مربوط میشود امری سیاسی است و مستقیما به سیاست ربط دارد.
از کیف و کتاب مدرسه کودک گرفته تا فقر و تنگدستی، از حقوقهای پنج برابر زیر خط فقر و نبود آب آشامیدنی سالم گرفته تا آلودگی محیط زیست و بدرفتاری ماموران حکومت نسبت به حیوانات، از نحوه پوشش گرفته تا جشن و شادی و مسافرت، از اینترنت و ماهواره گرفته تا شبکه های اجتماعی و از مطالبه حقوق پایمال شده میلیونها کارگر و مزد بگیران آن جامعه گرفته تا گسترش روزافزون اعتیاد، تن فروشی و کودکان کار و خیابان همه و همه به سیاست و موضوعات سیاسی در این کشور مربوط میشوند. به این اعتبار میتوان گفت مردم در ایران همگی سیاسی هستند و با سیاست و مسایل سیاسی در آن کشور عجین شده اند. به این معنا ۹۹ درصد مردم ایران زندانیان سیاسی در جغرافیای ایران و از مخالفین حکومت اسلامی هستند.
امنیتی کردن اتهامات از سوی مقامات قضایی و کاربدستان حکومت از منظر مردم معنای دیگری هم دارد. آنهم اینکه اعتراض و نارضایتی فعالین کارگری، فعالین عرصه های مختلف اجتماعی زندانی را اگر قرار باشد معنا و مفهوم زندانی سیاسی را به زندانی امنیتی ترجمه کنیم، اعتراضات هر روزه مردم نسبت به تمامی بی حقوقی هایشان، قطعا سبب نا امن کردن تداوم دزدی و چپاول کاربدستان و آیت الله های مفتخور و میلیاردر حکومتی شده است. اگر قرار باشد احکام امنیتی صادر شود چنین حکمی را میلیونها نفر شهروند در ایران باید علیه حکومتی صادر کنند که زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را در تمامی عرصه ها را دچار نا امنی کرده است.
به این معنا اکثریت قریب به اتفاق مردم در ایران تلاش می کنند نگذارند که غارت هستی و دست رنجشان توسط تمامی کاربدستان حکومت اسلامی امن و بدون دردسر ادامه داشته باشد. فعال کارگری را زندانی میکنند بخاطر اینکه امنیت سود و سرمایه و غارت هستی مردم بدون دردسر پیش برده شود.
فعالین کارگری و دیگر فعالین اجتماعی در زندانهای حکومت اسلامی، آندسته از زندانیان سیاسی هستند که باید تحت فشارهای اعتراضی مردم ناراضی از فلاکت و فقر، از زندان آزاد شوند. حکومت اسلامی را میتوان با اعتراضات متحد و متشکل خود به عقب نشینی وادار کرد. نباید اجازه داد که مفتخوران و دزدان حکومتی در امنیت به چپاول هستی و دست رنج مردم به تداوم وضع موجود ادامه دهند.

۱۰ خرداد ۹۶
۳۱ مه ۲۰۱۷