انتخابات در کردستان افشا‌گر چهره‌ی سازش‌کاران و رفرمیست‌ها

انتخابات در کردستان افشا‌گر چهره‌ی سازش‌کاران و رفرمیست‌ها

چند هفته مانده به انتخابات در کردستان نیز بحث درمیان احزاب، سازمان‌ها و هم‌چنین مردم بالا گرفت. انجام هم‌زمان انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخابات شورای شهر باعث شد که برخوردهای متنوعی به‌وجود بیاید. یک‌سری کلاً انتخابات را تحریم کردند و برخی دیگر انتخابات ریاست‌جمهوری را تحریم اما شرکت در انتخابات شوراهای شهروروستا را توصیه می‌کردند و برخی دیگر موافق با شرکت در هر دو انتخابات بودند.

جریان سابقه‌دار سازشکار سنتی که درواقع همکاران جمهوری اسلامی در کردستان هستند مانند جبهه‌متحد کُرد با چهره‌هایی مثل جلالی‌زاده و طیف دیگر اصلاح‌طلبان کُرد، به‌کلی تعارف را کنارگذاشته و هم‌صدا با احزاب ارتجاعی به اصطلاح سراسری به دروغ‌پردازی در مورد «خدمات دولت روحانی در چهارساله‌گذشته» پرداختند و عمداً بر فجایع چندسال اخیر کردستان مانند وضعیت تولید، بیکاری و فقر ناشی از آن و بروز بسیار آشکار و دهشت‌انگیز آن در آسیب‌هایی مانند کول‌بری، بی‌خانمانی، استثمار، ستم بر زنان، کم‌آبی و وضعیت اسفبار زندگی و کار کشاورزان و … چشم بسته و بدون شرم از مردم کردستان خواستند که در انتخابات شرکت کنند و به روحانی و کاندیداهای منتسب وی در ارتباط با شوراهای شهروروستا رأی بدهند.

از سوی دیگر برخی از احزاب اپوزیسیون کردستانی مانند حزب دموکرات کردستان و جماعت سازشکار و ارتجاعی کومله مهتدی که در دهه گذشته پس از فراز و فرودهای فراوان از جنبش سبز و «اصلاح‌طلبان» حکومتی دفاع می‌کردند، این‌بار به همراه چند حزب دیگر اپوزیسیون کردستان مانند کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران به رهبری ابراهیم علیزاده و خه‌بات از احزاب مرتجع متحد با سازمان مجاهدین خلق، مشترکاً بیانیه‌ای را در تحریم انتخابات صادر کردند. البته گفته شد که جریان مهتدی و حزب دموکرات کردستان با تحریم انتخابات شوراهای شهر و روستا مخالف بودند. جریان وابسته به پژاک به نام «کودار» نیز به‌شکل غیرفعال اعلام کرد که انتخابات ریاست‌جمهوری را تحریم می‌کند اما شرکت در انتخابات شورای شهر را به عهده خود مردم می‌گذارد.

در میان احزابی که انتخابات را تحریم کردند حزب دموکرات کردستان که درواقع نماینده بورژوازی کُرد است و سال گذشته در کردستان چند عملیات نظامی انجام داده‌بود، دورنمایش از ایجاد تغییر در کردستان از طریق اتکا به برخی از امپریالیست‌ها و دولت‌های مرتجع منطقه‌ای است، امری که رهبری آن حزب از بیان آن ابایی ندارد.

درمجموع آن‌چه که در کل حرکت سازمان‌ها و احزاب کردستانی غایب و یا بسیار کم‌رنگ است جهت‌گیری انقلابی و رویکرد استراتژیک در مورد انقلاب است. در برنامه آن احزاب به‌ندرت در مورد امر انقلاب و افشای چهره سرمایه‌داری و عملکرد آن در سطح منطقه‌ای و جهانی به چشم می‌خورد. اغلب آن‌ها از موضع ناسیونالیستیِ به اصطلاح منفعت کُرد به مسائل نگاه می‌کنند و نتایج دهشت‌بار حکومت کُردی در کردستان عراق، به عنوان ایده‌ای مثبت تبلیغ می‌شود.

درصد بالایی از مردم کردستان معمولا انتخابات حکومتی را تحریم می‌کنند البته گاهی درصد تحریم‌کنندگان پایین‌تر بوده است که ازجمله دلایل این امر را می‌توان رشد جریان سازشکار در کردستان و ضعیف شدن جریان انقلابی در کردستان دانست.

امسال به دلایل مختلف جمهوری ‌اسلامی تصمیم گرفت درصدکمتری از کسانی که خود را کاندید شرکت در انتخابات شورای‌شهر در کردستان کرده بودند، رد صلاحیت کند. البته همانند انتخاب ریاست ‌جمهوری کاندیدهایی صلاحیت‌شان تأیید می‌شود که شرایط تحمیلی مانند التزام عملی به ولایت‌فقیه و غیره را پذیرفته باشند. به‌هرحال انتخابات شوراهای‌شهر و روستا در کردستان هم عبارت است از انتخاب تعدادی از کاندیداها که از فیلتر عبور کرده‌اند. اما چارچوب شوراهای شهر و روستاها (که اصلا هیچ‌ربطی ندارد به شوراهایی که خودجوش و یا با یاری نیروهای انقلابی در برخی از شهرها مانند سنندج و سقز بعد از انقلاب ایجاد شده بودند)، بسیار تنگ است. مسائل شهرهایی نسبتا بزرگ مانند سنندج با توجه به این‌که بودجه اختصاص داده شده به استان کردستان در مجموع بسیار کم است با شرکت اعضای شورای‌شهر، گیریم صادقانه و فعال، قابل حل نیست. امروز چهره‌ی شهرهای کردستان شبیه به بسیاری از شهرهای سایر مناطق ایران است. مسئله‌ی بزرگ این شهرها، حاشیه‌نشینی و کمبود شدید وسائل حمل و نقل عمومی و مشکلات ناشی از آلودگی هوا می‌باشد. آن‌چه سال‌هاست با آن روبروئیم این است که تغییر بسیار ناچیزی در وضعیت حاشیه شهرها صورت می‌گیرد. در جریان تضادهای میان طرفداران روحانی و رئیسی، روزنامه شرق افشا کرد که اکثریت حاشیه‌نشین‌های شهر مشهد در خانه‌هایی محقر زندگی می‌کنند که هنوز سند ندارد و تولیت آستان قدس رضوی خود را مالک آن‌ها می‌داند و ادعا می‌کند چون زمین‌های آن‌جا وقفی است، نمی‌شود که به ساکنین آن خانه‌ها سند داد!

مشکلاتی مانند حاشیه ‌شهرها درنتیجه کارکرد نظام سرمایه‌داری و درنتیجه‌ی مهاجرت صدها هزارنفر از روستا به شهر به‌وجود آمده و با چند اصلاح این‌جا و آن‌جا حل نمی‌شود.

بسیاری از مسائل شهری و هم‌چنین روستایی مثل بهداشت و یا گسترش مراکز ورزشی و تفریحی و فرهنگی و حتی نرخ کرایه حمل و نقل عمومی و تصویب طرح‌های شهری به‌عهده شورای شهر و روستا است ولی همه این‌ها با مسئله بودجه و معضلات ناشی از شکل‌گیری شهرهای بادکرده و معوج گره‌خورده و با نیت این یا آن نماینده‌ی از فیلتر گذشته‌ی شورای‌شهر حل نمی‌شود.

آنانی که مردم را به شرکت در انتخابات دعوت می‌کنند درواقع این توهم را دامن می‌زنند که تحت نظام سرمایه‌داری جمهوری‌اسلامی، می‌توان تغییرات اساسی ایجاد کرد. به‌طور مثال در شهر سنندج مانند بسیاری از شهرهای دیگر مشکلات عدیده‌ی فاضلاب شهری، حمل و نقل عمومی، ترافیک و بهداشت بسیار نازل در شهرک‌های حاشیه‌ای مانند نایسر وجود دارد. برخی از این مسائل را شاید بتوان به‌طور جزئی حل کرد اما مسائل کلان مانند بهداشت عمومی در حاشیه‌ی‌ شهرها و یا معضل ریزگردها و آلودگی‌هوا را نمی‌توان.

در برخورد به شرکت یا عدم شرکت در انتخابات شورای ‌شهر و روستا مشکل اصلی مربوط به راه تغییر است. نیروهای رفرمیست و سازشکار مدام مردم را به صبر و حوصله دعوت می‌کنند. توده‌های مردم به‌طور خودبه‌خودی نسبت به شرایط موجود اعتراض کرده و واکنش نشان می‌دهند اما این نیروها تلاش می‌کنند تا مبارزه و مقاومت مردم را به مجرای ناسیونالیسم و «مطالبه‌گری» بیندازند.

کمونیست‌های انقلابی در مقابل خطوط رفرمیستی و سازشکارانه بایستی خط و استراتژی انقلاب کمونیستی را جلو بگذارند. انقلابیون کمونیست سابقه درخشانی در تعلیم و تربیت توده‌ها به منظور دست‌زدن به انقلاب دارند. آن‌ها در روسیه از طریق نشریه «ایسکرا» یک نسل را تعلیم دادند که چگونه زندگی کنند و چگونه بمیرند. در انقلاب چین نیز کمونیست‌های انقلابی تحت رهبری مائو، متشکل در حزب کمونیست چین به جنگ انقلابی دست زدند و در جریان آن چهره‌ی بسیاری از مناطق را دگرگون کردند و با کسب قدرت سیاسی تحولات عمیقی در جامعه به‌وجود آوردند. باید از این تجارب آموخت و سنتزِ آنها را به‌کار بست.

در شرایط کنونی امکانات و راه‌حل‌های قطعی برای بسیاری از مسائل موجود است اما از آن‌جا که قدرت سیاسی در دست سرمایه‌داران است، به‌جای بهبودیافتن اوضاع، وضعیت برای اکثریت مردم بدتر می‌شود. چند هفته مانده به انتخابات، گوشه کوچکی از جنایات روزمره نظام سرمایه‌داری را در انفجار معدن زغال‌سنگ در شمال ایران دیدیم که در جریان آن، ده‌ها کارگر کشته شدند. تکنولوژی و راه‌حل برای جلوگیری از چنین فاجعه‌ای موجود بود اما سرمایه‌داری به‌خاطر منفعت و سود، از آن برای ایمنی کارگران استفاده نکرد.

کلید رهایی مردم از این مصائب، در انجام یک انقلاب تحت رهبری حزب کمونیست، کسب قدرت سیاسی از طبقه‌ی سرمایه‌دار و سازمان‌دادن جامعه سوسیالیستی و برقراری کمونیسم جهانی است.

به نقل از آتش شماره ۶۷ –خرداد۹۶

atashHYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”1917HYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”@gmail.com

n-atash.blogspot.com