پرده برداری از چهره ی میرحسین موسوی(گزارش هفتم)

پرده برداری از چهره ی میرحسین موسوی

                                                                                                                   گزارش هفتم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مقدمه:

                      از انتشار اولین نوشتار یا گزارشی که با عنوان پرده برداری از چهره ی میرحسین موسوی از سوی این نگارنده در سوّم ژانویه ۲۰۱۷ میلادی برابر با ۱۴ دیماه ۱۳۹۵ منتشر شده بود تاکنون نزدیک به پنج ماه و از ششمین گزارش در ۲۶ فوریه برابر با ۸ اسفندماه ۱۳۹۵ نزدیک به سه ماه گذشته است. این گزارشات را در چندین رسانه اینترنتی منجمله آزادی بیان http://www.azadi-b.com  و اشتراک  http://www.azadi-b.com می توان یافت. لینک های مستقیم در اشتراک به ترتیب زیر است:

https://eshtrak.wordpress.com/2017/01/03/%d9%be%d8%b1%d8%af%d9%87-

https://eshtrak.wordpress.com/2017/01/09/%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87-

https://eshtrak.wordpress.com/2017/01/13/%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87-

https://eshtrak.wordpress.com/2017/01/22/%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87-

https://eshtrak.wordpress.com/2017/02/01/%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87-

https://eshtrak.wordpress.com/2017/02/27/%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87-

*   *   *

                      در این مدت نه از میرحسین موسوی و موج سبزی که او با حمایت بیلیونر معروف جورج سوروس در سال ۱۳۸۸ راه انداخته بود خبری شنیده شد و نه از ستاد تبلیغاتی ی جنبش سبز به سرکردگی و مدیریت دکتر مرتضی محیط که او آن را در سال ۱۳۸۸ و هنگامه ی انتخابات، انقلاب سبز می نامید و فریاد می زد هیچگاه خاموش نخواهد شد صدائی به گوش می رسید. از اینروی دلیلی هم وجود نداشت که این نگارنده بر آنچه در شش گزارش پیشین نوشته بود مطلب تازه ای بیافزاید.  زیرا هدف این بود که دخالت بیگانه از طریق موج سبز ادامه نیابد و خاطره ی تلخ و دردناک آن در گورستان تاریخچه ی دخالت های بیگانه که مردم ستمدیده ی ایران و کشورهای مشابه را از دیرباز تاکنون به روز سیاه نشانده است دفن گردد، اما سخت در اشتباه بودم، زیرا وی در برنامه ی تلویزیونی ی شنبه ی گذشته اش (۱۳ ماه مه ۲۰۱۷) بار دیگر فریاد برآورد که:

“من هنوز هم از جنبش سبز دفاع می کنم”

اشتباه بزرگ من این بود که گزارش های ششگانه ی پیشین خود را فراموش کرده بودم. نباید فراموش می کردم که در دومین قسمت از گزارش های پیشین خود درباره ی او با مدرک و دلیل چنین نوشته بودم:

“به طور قطع به نحو بیمارگونه ای خودخواه است. او قادر نیست در برابر خودخواهی ی افسارکسیخته ای که بر او تسلط دارد مقاومت کند. او قدر مسلم در آینده نیز دست به اشتباهات  کوچک و بزرگ دیگر خواهد زد”

چنین تصور و انتظاری که دکتر محیط نیز در اثر سکوت چندین ماهه ی من، پس از انتشار قسمت ششم، دم فرو خواهد بست و انقلاب سبز را رها خواهد نمود بس بیهوده بود. باید می دانستم که خودخواهی او چنانکه توضیح داده بودم افسارگسیخته است و منحصر به چارچوب اطاق معاینه ی پزشکی نخواهد بود. در این حال با خود فکر کردم که در این فرصت کمی که با توجه به امور دیگر زندگی ی روزمره دارم برای نوشتن گزارش هفتم چه باید بکنم و با که باید بگویم که دکتر محیط بازهم هوس دفاع از جنبش سبز به سرش زده و بی اختیار سروده ی زنده یاد فریدون مشیری به یادم آمد که “با که باید گفت این حال عجیب”. تمام سروده را حفظ نبودم. با سرعت در اینترنت جستجو کردم و آن را یافتم:

گفت دانایی که گرگی خیره سر

هست پنهان در نهاد هر بشر

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک

وآن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

وآن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب

تو گوئی مشیری این شعر را در رابطه با خصلت و منش دکتر محیط سروده است و اینچنین با عجله شروع به نوشتن گزارش هفتم کردم:

                      آن گرگ خیره سر در وجود دکتر محیط همان خودخواهی ی افسارگسیخته است که در گزارش های پیشین بدان اشاره کرده بودم. گرگ خودخواهی ی او چنان در جسم و جانش خانه کرده که دست از سرش بر نخواهد داشت. تا زمانیکه آن را به خاک در نیاندازد به انسان پاک مبدل نمی شود. او که در جوانی، با گرگ نهان خود در اطاق معاینه مدارا کرده بود ممکن نیست خلق و خوئی به غیر از این که شاهدیم داشته باشد. وای از این گرگ نهان که با او پیر شده و توان مصاف در برابرش را ندارد. دکتر محیط به یقین می داند که میرحسین موسوی و خامنه ای هر دو ستمکارانی بوده و هستند که گرگ های درونشان آشنایان هم اند و همچنانکه در گذشته نوشته بودم و در ادامه ی این گزارش با مدارک دیگری نشان خواهم داد، همیشه از یک چشمه آب خورده اند و همچنان از همان چشمه سیراب می شوند.

                      دکتر محیط سپس، در گفتار شنبه گذشته ی خود با نحوی اعجاب آور، ضمن حمله به هاشمی ی رفسنجانی و اصلاح طلبان که خود در اوج خیانتشان به مردم ایران طرفدار جدّی آن ها بود و برایشان یقه پاره می کرد چنین گفت:

آره یه مقداری جورج سوروس کمک کرده به بعضی ها، اونهائی که می گفتند نه غزه نه لبنان و امثالهم که همین اصلاح طلبان بودند و بهانه به دست خامنه ای دادند که این انقلاب مخملیه، در جائیکه این یک انقلاب واقعی و مردمی بود.

                      از دکتر محیط باید پرسید از چه زمانی به این مهم پی برده بود که “جورج سوروس به بعضی ها کمک کرده” و به چه دلیل تاکنون در اینباره سکوت اختیار کرده بود؟. چنین سکوتی آیا بدان معنا نیست که خود نیز از کمک جورج سوروس به بعضی ها سهمی برده است؟. چنین سکوتی آیا بدان معنا نیست که او سایت دانشجو تی وی داتکام http://www.daneshjootv.com  را به همین قصد که از طریق آن بتوانید در وجوهی که جورج سوروس کمک کرده به بعضی ها سهیم باشید؟. اگر به غیر ازاین بود چه لزومی داشت که مالکیت و مدیریت تارنمای دانشجو تی وی داتکام را از انظارعموم پنهان نگاه دارد؟ آنهمه رنگ و ریا که مبادا کسی به واقعیات امر پی ببرد برای چه بود؟. چه لزومی داشت که او در بالای این تارنما، واژه ی دانشجو را به انگلیسی Student ترجمه کند؟. آیا قصد از این ترجمه آن نبود که تشکیلات و دست اندرکاران تشکیلاتی ی سیاسی ی جورج سوروس آن را مشاهده کنند و سهم او را از کمک جورج سوروس به بعضی ها محفوظ نگاه دارند؟. آیا از اینکه او واژه ی انگلیسی ی Student را تاکنون بر پیشانی ی تارنمای خود حفظ کرده است به این معنا نیست که همچنان به مزدوری ی تشکیلات جرج سوروس که با زبان و خط فارسی آشنائی ندارند ادامه می دهد؟.

                      از دکتر محیط باید پرسید که آیا به راستی  فقط همین اصلاح طلبان بودند و بهانه به دست خامنه ای دادند که این انقلاب مخملیه؟. آیا  آقای طارق علی Tariq Ali نگفت؟. آیاخانم مبارز و شجاعی بنام سیبل ادموندزSibel Edmonds نگفت؟. آیاآقای  جیمز کوربت James Corbett  نگفت؟. آقای سیمور هرش Seymour Hersh نگف؟.آقای پال کریگ رابرتسPaul Craig Roberts  نگفت؟ و آیا آقای وین مدسن Wayne Madsen و بسیارانی دیگر از میان خبرنگاران وظیفه شناس و نویسندگان و پژوهشگران باشرف وخوشنام  نگفتند و ننوشتند که بیلیاردر معروف جورج سوروس  George Soros ضمن تلاشی ناموفق میرحسین موسوی را برای مقابله با خائن دیگری بنام محمود احمدی نژاد که هر دو از غربال ولایت فقیه گذشته بودند برانگیخت تا به دنبال انقلاب های مخملی و رنگین وی در دیگر کشورها، ایران را نیز به روز سیاه تری از آنچه بود بنشانند؟ . . .

در اینجا، هم میهنان گرامی را به یک ویدئو در لینک زیر مراجعه می دهم:

https://www.youtube.com/watch?v=7PwHgfWue7U

                      در این ویدئو چنانکه شنیدید جیمز کوربت James Corbett از دقیقه ی ۹:۱۹ به معرفی ی جورج سوروس می پردازد که دانستن آن برای همگان ضرورت دارد، اما در دقیقه ی ۳۹:۴۶ صدای پال کریگ رابرتسPaul Craig Roberts  به گوش می رسد که او از تصویب بودجه ی اولیه ی ۴۰۰ میلیون دلاری دولت پرزیدنت بوش در ماه مه سال ۲۰۰۷ میلادی برای خریدن اعتشاش در ایران، هنگامه ی انتخابات از طریق تشکیلاتی بنام Endowment for Democracy یا NED در سازمان سیا که دخالت در امور انتخابات در کشورها به دست این تشکیلات انجام می شود سخن می گوید. او از جمله می گوید که در این مورد مقاله ای هم نوشته است که در آن مقاله خوانندگان خود را به منابع متعددی از جمله به تلویزیون ا بی سی (ABC)، خبرنگار و پژوهشگر مشهور سیمور هرش Seymour Hersh در نشریه ی نیویورکر New Yorker و لندن تلگراف London Telegraph نیز رجوع داده است. پال کریگ رابرتسPaul Craig Roberts  چندین بار برغیر کتمان بودن نوشتار و گفتار خویش پافشاری می کند.

جیمز کوربت در پایان سخنان پال کریگ رابرتس Paul Craig Roberts چنین می گوید:

“این که شنیدید پال کریگ رابرتس Paul Craig Roberts معاون پیشین خزانه داری ی امریکا و سردبیر پیشین روزنامه وال استریت ژورنال بود که در ماه ژوئن سال گذشته، ۲۰۰۹، برای گفتگو درباره ی انتخابات ایران و قیام خودجوش مردم در دوران انتخابات، با رنگ سبز به کوربت ریپورت Corbett Report همکاری نموده بود.

اما با چنین قیام خودجوش مردم، بی گمان نام جورج سوروس به میان خواهد آمد. و من این موضوع را در مقاله ای مطرح نموده بودم که در آن دوران، زیر عنوان “بی ثبات کردن شماره ۲ سوروس، سیا CIA ، موساد و بی ثباتی در ایران” که اصطلاحا انقلاب تویتری ی مولدوا Moldova و مشابه آن در ایران که هر دو ناموفق بودند نامیده شد. سوروس یکی از مهره های آن بود”

گزارش نوشتاری ی پال رابرتس PAUL ROBERTS درتارنمای کانترپانچ Counterpunch نیز درج شده است که در لینک زیر قابل دسترسی است:

http://www.counterpunch.org/2009/06/19/are-the-iranian-protests-another-us-orchestrated-quot-color-revolution-quot/

                      نکته ی بسیار مهم این است که دکتر مرتضی محیط محال است از سخنان جیمز کوربت، پال رابرتس، سیمور هرش و بخصوص مطالبی که در سایت کانترپانچ  Counterpunch آنهم در رابطه با ایران درج گردد بیخبر مانده باشد. بنابراین نگارنده، از این پس چنانچه او دست از حمایت از موج سبز منحوس که او آن را همچنان انقلاب سبز می خواند بر ندارد به رسوا کردنش بیش از پیش ادامه خواهم داد.

                      در این لحظه یکی از دوستان مبارزاتی در تماس تلفنی اطلاع داد که:

میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به حسن روحانی ‘رأی می‌دهند’

http://www.bbc.com/persian/iran-39942274

با این ترتیب معلوم نیست دکتر محیط فردا در شنبه ۲۰ ماه مه ۲۰۱۷ به کدام طناب خواهد آویخت. لابد نامه ای از ایران به دستش خواهد رسید که موسوی و زهرا رهنورد را با گلوله زهرآلودی تهدید کرده بودند تا به حسن روحانی رأی دهند!

توضیح: این گزارش را با عجله نوشتم زیرا می خواستم قبل از برنامه ی تلویزیونی ی دکتر محیط در شنبه فردا ۲۰ ماه مه به دست وی و شما هم میهنان برسد.

ادامـــه دارد