اربعین , ابزار مغزشویى و پیشبرد سیاست‌هاى جنگ‌طلبانه منطقه‌ایى جمهورى اسلامى

اربعین؛ ابزار مغزشویی

اربعین

ابزار مغزشویی

و پیشبرد سیاستهای جنگ‌طلبانه منطقهایِ جمهوری اسلامی

کاوه اردلان

از جمله ابزارهای اصلی حکومت جمهوری اسلامی برای مشروعیت بخشیدن به رژیم خود، سرکوب و تحمیق توده‌ها استفاده از دین اسلام و مذهب شیعه بوده است. به‌همین‌خاطر حکومت از هر فرصتی برای  به‌راه انداختن مراسم، مناسک و کارزارهای مذهبی استفاده میکند. هزاران آخوند، قلم به مزد و بسیجی و مُبلغ مذهبی با استفاده از رسانه‌ها و تریبونِ اماکن مذهبی مانند مساجد و تکیه‌ها با صرفِ میلیاردها تومان هر روزه مردم را شست‌وشوی مغزی می‌دهند. آن‌ها به توده‌های مردم می‌آموزند که قانع باشند و ستم‌ها و تالمات زندگی را بپذیرند و البته در مواقع لازم گوشتِ دم توپِ جنگ‌های رژیم بشوند. علاوه‌بر این، جمهوری اسلامی همواره سیاست ارتجاعی و خطرناکِ قطب‌سازی مذهب شیعه در خاورمیانه را دنبال کرده است.

مراسمِ سالانه‌ی اربعین یکی از این آئین‌های مغزشویی مذهبی است. اما تشدید جنگ در سوریه که جمهوری اسلامی نقشی جنایتکارانه در آن بازی میکند، بر ابعاد «منطقه‌ای» این مراسم سالانه افزود.  تیره‌تر شدن روابط هیئت حاکمه‌ی ایران و حکومت آل سعود که با قرار گرفتن «خانه‌ی خدا» در عربستان خود را مدعی رهبری جهان اسلام می‌داند، حضور در مراسم اربعین را برای جمهوری اسلامی که از آن به‌عنوان بزرگ‌ترین راهپیمایی شیعیان جهان یاد می‌کند، از اهمیت بیشتری برخوردار کرده است.

ده‌ها مقاله و مصاحبه با آخوندها و به‌اصطلاح «اساتید» قلم به مزد رژیم اسلامی منتشرشد. در روز اربعین، حدود ۱۳ فیلم سینمایی، تلویزیونی و انیمیشن از شبکه‌های سیما پخش شد. فیلم  «کربلا، جغرافیای یک تاریخ» در سینماهای کشور اکران شد. یکی از فیلم‌ها حکایتِ زن مسیحی ایتالیایی بود که در پیاده‌روی اربعین شرکت کرد و دیگری جوان ایرانی را نشان می‌داد که به‌جای خوش‌گذرانی در استرالیا برای شرکت در این راهپیمایی مذهبی به عراق رفته است. در فیلم دیگری شخصی به نام استاد پناهیان، رابطه‌ی بین این راهپیمایی با «ظهور امام زمان» را توضیح می‌دهد و می‌گوید، این پیاده‌روی یک سفر استراتژیکِ پیچیده و تمرین آمادگی برای «ظهور» است!

سرکوب‌گران حاکم، اربعین را «زمان مناسب اظهار فقر بنده نسبت به ولی» می‌دانند. مردم باید با ریاضت‌کشی و اجرای مناسک نماز و روزه توجه خدای ناموجود را به خود جلب کنند تا این «باری تعالی» به رحم آید و آن‌ها را نجات دهد. اربعین، فراخوانی برای معامله با «خدا» هم هست. این بخشِ مهم از اخلاقیاتِ ریاکارانه‌ی دینی است. البته این‌که چگونه «بنده‌ی بینوا» مورد توجه خدا قرار گیرد و اصلاً خدا از میان تک‌‌تک  بندگانش، مؤمن‌ترین را چگونه در میان آنان تشخیص دهد خود رمز و رازی دارد که فقط دکانداران دین از آن باخبرند.

مقامات حکومتی مدعی شده‌اند دو میلیون نفر از مرز ایران گذشتند تا در این راهپیمایی شرکت کنند. حدود هزار دستگاه اتوبوس با همکاری سپاه پاسداران و همچنین هزار اتوبوس از جانب شهرداری تهران برای حمل ‌و نقل زوّار اختصاص داده شد. تنها در استان اصفهان کنسولگری عراق بیش از ۱۰۰ هزار ویزا به‌مناسبت مراسم اربعین صادر کرد. منابع جمهوری اسلامی تعداد کل شرکت‌کنندگان را ۲۰ میلیون نفر اعلام کرده است. البته این رقم اغراق‌آمیز است زیرا کل جمعیت شیعه‌ی عراق حدود ۲۰ میلیون نفر است. شیعیان لبنان هم از جمعیت محدودی (حدود یک و نیم میلیون نفر) برخوردارند. شیعیان پاکستان و افغانستان هم الزاماً باید از مسیر ایران به این مراسم رفته باشند. یعنی قاعدتاً باید جزئی از رقم ادعایی دو میلیون نفره باشند.

اگرچه رقم شرکت‌کنندگان در راهپیمایی اربعین ممکن است کمتر از تعداد اعلام شده باشد اما  در مجموع تعداد زیادی در این راهپیمایی تحت کنترل و سازماندهی شده توسط حکومت شرکت کردند.

از آمار ترکیب جمعیتی اقشار مختلف شرکت‌کننده گزارش‌های دقیقی در دست نیست اما بر پایه‌ی مشاهدات عینی، ترکیب شرکت‌‌کنندگان را می‌توان به‌شکل زیر تقسیم‌بندی کرد:

گردانندگان و هسته‌های مرکزی برگزاری این‌گونه مراسم، وابستگان متعهد رژیم و ثروتمندان وابسته به حکومت هستند و خانواده‌های اعضای سپاه و بسیج و گردانندگان مساجد بر حسب وظیفه شرکت می‌کنند. اما سیاهی‌لشگران آن را توده‌های فقیر شهرستان‌ها و روستاها و قشری از فرصت‌طلبان خرده بورژوازی شهری تشکیل می‌دهند.

حکومت، مانند همیشه از شرکت این تعداد از مردم در یک مراسم دینی سازماندهی شده توسط عمالش بسیار خشنود است و تلاش می‌کند که آن را به‌حساب پیروزی برای اسلام حکومتی شیعه بداند و با شرارت فزاینده تلاش می‌کند که اهداف ضد مردمی حکومت در عراق را با جلوه دادن به تضاد میان سنی و شیعه پنهان کند.

تعداد  زیادی از مردم در غالب صحبت‌های مختلف سؤال می‌کنند که آیا بهتر نیست مسلمانان به‌جای شرکت در این مراسم به فقیران و بی‌خانمان‌ها کمک کنند؟ یا وقت و انرژی خود را صرف سلامتی خود و خانواده کنند و یا کار خود را بهتر انجام بدهند؟ این  نوع سؤالات، منشاء خرافه و میزان نفوذ اسلام تبلیغ شده را دست کم می‌گیرد.

برخی دیگر می‌گویند که شرکت تعداد بسیار زیاد مردم در این‌گونه مراسم‌ها نشان جهل و خرافه‌ی ذاتی مردم است و فعالیت غیر مذهبی  و یا کمونیستی فایده‌ای ندارد چون مردم مذهبی هستند.

این دسته، به‌نوعی معتقد به ذات بشر هستند که در حقیقت وجود ندارد چون ذات پدیده‌ای است که زمان و مکان ندارد و درنتیجه، ذات بشر هم ناموجود است. پدیده‌ی دین مربوط است به نظرات غیر علمی در مورد چگونگی پیدایش بشر و زندگی پس از مرگ و پدید‌ه‌ی خودساخته‌ی خدا و تلاش برای توجیه کردن سیاست‌‌های عام و خاص تحت عنوان فرامین خدا که خودشان ساخته‌اند. دین، بیانگر جهل انسان است. مثلا اگر از بسیاری از مردم کم‌سواد یا بی‌سواد و یا صاحبان آگاهی کاذب پرسیده شود که آیا زمین به‌دور خورشید می‌چرخد یا خورشید به‌دور زمین مسلما اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و یا پاسخ غلط می‌دهند. اما این به‌معنای آن نیست که آن دسته از مردم ذاتا نادان هستند. چون روشن است که اگر انسان‌ها درباره‌ی مسائل طبیعی و همچنین اجتماعی آموزش علمی ببینند بعد از طی دوره‌های آموزشی و کسب دانش به بسیاری از سؤالاتِ نسبتا پیچیده در فیزیک و یا زیست‌شناسی پاسخ درست و علمی خواهند داد.

پس از سرنگونی این دولت و استقرار یک حکومت انقلابی کمونیستی، به‌جای تدریس خرافه‌ی دین در مدارس روشِ علمی شناخت و فلسفه‌ی مبتنی بر علم تدریس خواهیم کرد و در رسانه‌های جمعی نیز مداوما روش علمی شناخت یعنی ماتریالیسم دیالکتیک و ارزش‌های نفی ستم و استثمار و نقد علمیِ شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری و تبعات آن در روابطِ  میان انسان‌ها و فرهنگ و ارزش‌ها، آموزش داده خواهد شد. در جامعه‌ی آینده، توده‌های مردم به‌جای این‌که با استیصال و ناامیدی از خدای ناموجود یا از خاک و سیمان و فلزی به نام «مرقد امام رضا» برای بیماری‌هایشان طلب شفا کنند، به علم روی خواهند آورد و جامعه درک علمی و راه‌های علمی را در اختیار همگان قرار خواهد داد. در جامعه‌ی آینده، توده‌های مردم نیازی نخواهند داشت تا از منبعی که موجود نیست عاجزانه تقاضای نجات از فلاکت روزمره‌شان کنند زیرا نه‌تنها دچار چنین فلاکت‌هایی نخواهند بود بلکه با پشتوانه‌ی دولت انقلابی حاکم، به‌حل علمی کلیه‌ی معضلات مقابل جامعه به‌طوری که به نفع اکثریت مردم باشد خواهند پرداخت. در جامعه‌ی آینده، مردم به‌گونه‌ای دیگر فکر خواهند کرد؛ زیرا دولت به‌جای گول زدن مردم و فرستادن آن‌ها به اماکن مذهبی و تبلیغ دروغین در مورد «معجزه»‌های این اماکن، تفکر علمی و فرهنگ تعاون و همکاری و نفی ستم و استثمار را تبلیغ خواهد کرد. در دولت آینده‌ی ما، که بر خاکستر تمایزات طبقاتی و روابط تولیدی استثمار و روابط اجتماعی ستمگرانه و افکار کهنه بنا خواهد شد، ما در زمان کوتاهی شاهد دگرگونی‌های شگفت‌انگیز در افکار مردم و فرهنگ آنان خواهیم بود. 

 

به نقل از آتش ۶۲ –  دی ۹۵

atashHYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”1917HYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”@gmail.com

n-atash.blogspot.com