پیرامون منشور روحانی

هیچ چیز مضحک تر از “منشور حقوق شهروندی” در جمهوری اسلامی آنهم توسط شخص رئیس جمهورش نیست. اما فشار جامعه و نزاع در درون حکومت این آخوند حکومتی را به این تناقض مضحک رهنمون شده است. ساده ترین و پایه ای ترین حق شهروندی در دنیای امروز یعنی برابری زن و مرد با تمام موجودیت حکومت اسلامی در تناقض کامل است. اما حسن روحانی منشور حقوق شهروندیش را “بر اساس قوانین اسلامی” منتشر کرد و اندر باب آن روضه خوانی کرد. اولین پاراگراف این منشور میگوید ” با استناد به «حقوق ملت» که به‌روشنی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح شده و با عنایت به این‌که دولت موظف است حق حیات، برخورداری از کرامت انسانی، عدالت، آزادی و زندگی شایسته را برای همه شهروندان ایران، اعم ایرانیان مقیم داخل یا خارج از کشور فارغ از جنسیت، سن، میزان بهره‌مندی از مواهب مادی، وضعیت اقتصادی یا سلامتی جسمی، ذهنی و روانی، گرایشِ سیاسی- اجتماعی، سبک زیستن، باور مذهبی، نژاد، قومیت و زبان رعایت و محقق کند؛”. همه اینها یعنی چرندیات! قرار است بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی کرامت انسانی و عدالت و آزادی را برای همه شهروندان مستقل از جنسیت و باورهای مذهبی و ملیت و قومیت متحقق کند. نفس قانون اساسی جمهوری اسلامی با هرچه منزلت و برابری است تناقض کامل دارد. برای نمونه روحانی باید به این تناقض جواب دهد که این چه حق و حقوق برابری است که زن در ازدواج، در طلاق، در دیه، در شهادت در خانواده و در جامعه نصف مرد و دارایی مرد است اما او از برابری افراد مستقل از جنسیت “بر اساس قانون”حرف میزند؟ “برابری مستقل از باورهای مذهبی” از این هم مسخره تر است. همان قانون و قوانینی که این منشور در چارچوب آن نوشته شده است یعنی قوانین اسلامی و قرآن و آیت الله هایش نه فقط مسلمانان را بر همه غیر مسلمانان برتر میشمارند بلکه حتی قتل بی خدایان و آتئیست ها توسط مسلمانان را مباح میشمارند. اما روحانی همین را حقوق شهروندی “مستقل از باور مذهبی” میخواند.
“حق برابر زندگی” در کشوری که دهها هزار کودک به دلیل فقر به کار خیابانی محکوم شده اند، در کشوری که میلیونها بیکار هیچ حق و حقوق و بیمه بیکاری و هیچ چیز ندارند جز گرسنگی، در کشوری که رسما زندگی زیر خط فقر حق اکثریت مردم است و ثروتهای نجومی در اختیار یک دهم در صد مفتخور و جنایتکار و بی خاصیت حاکم است، و کسانی که به این بی حقوقی اعتراض کرده اند در زندانند، یعنی اینکه جناب روحانی دارد حرفهای مهمل میزند. این بسیار بدیهی است که سخن از حق شهروندی و کرامت انسانی و حق زندگی آنهم در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی پوچ و مضحک است.
روحانی در حالی از عبارت “حق زندگی” در منشورش استفاده میکند که در همین یک سال اخیر در حکومت خود او صدها نفر به جرمهایی که خیلیهایش طبق قوانین بین المللی اصلا جرم نیستند اعدام شدند و از حق ساده زندگی محروم شدند. شمار بسیاری کارگران و معلمان و فعالین مدنی به جرم دفاع از حقوق انسانی و حق شهروندی هنوز در زندان بسر میبرند یا احکام سنگین زندان را بالای سر خود دارند. کل این “منشور” بر همین منوال است.
تا همینجا هم این منشور کذایی با چیزی جز ریشخند و تردید حتی در صفوف خود ملی اسلامی ها مواجه نشده است. اما سوال اینست که چه دلیلی باعث شده است که روحانی منشور حقوق شهروندی بدهد؟ دیدن رد پای “انتخابات” ریاست جمهوری اسلامی سال آینده در منشوری که قرار است جهان شمول و مستقل از زمان باشد، نشان میدهد که داستان چیست. روحانی حقوق خود را میخواهد. او دارد از حقوق خود و همپالگیهایش در برابر جناح دیگر در حاکمیت دفاع میکند. میخواهد بنام شهروند حق داشته باشد که در صدا و سیما حرف بزند و سانسور نشود. دارد از حقوق خودش و رفسنجانی و خاتمی در برابر خامنه ای و سپاه پاسداران دفاع میکند. میخواهد در انتخابات سال آینده بگذارند حرف بزند و به حصر و اینها محکومش نکنند. این کل لب و لباب و نیت روحانی از این منشور شهروندی است.
در واقع همان حرف قدیمی “اجرای قانون اساسی” که تمام حرف اصلاح طلبان حکومتی بوده است امروز توسط روحانی به زبان “منشور حقوق شهروندی” بیان شده است. و این خود فشار جامعه را بر صفوف حکومت بخوبی بازتاب میدهد. در جامعه ای که هرروز کارگران و معلمان و جوانان و زنان دارند از حقوق شهروندی خود سخن میگویند این فشار کار را به جایی رسانده است که در نزاع و کشاکش درون صفوف حکومت نیز بازتاب خودرا باز می یابد و سران حکومت اسلامی نیز ناچار میشوند با همین زبان حرف بزنند و در عین حال خودرا مدافع حقوق مردم وانمود کنند. مردم و کارگران هم قطعا حتی همین پایبندی لفظی به حقوق شهروندی را در مبارزه خود علیه کل حکومت اسلامی مورد استفاده قرار خواهند داد. و بر حقوق انسانی خود در برابر حکومت اسلامی و آخوندها و مقاماتش بیشتر تاکید خواهند کرد.