مراسم عاشورا در تورنتو و یا مضحکه ای دولتی؟!

مراسم عاشورا در تورنتو و یا مضحکه ای دولتی؟!

در یکی دو سال اخیر، تعدادی در تورنتو و شهرهایی در اروپا مراسمی تحت عنوان سینه زنی عاشورا راه انداخته‌اند و بحث و نظرهایی حول این پدیده در خارج کشور و حتی داخل مطرح است. من در اینجا قصد آن را ندارم که در جزئیات به این امر بپردازم که ریشه ی مذاهب و مناسک مذهبی به ویژه اسلامی و تشیع، خرافات و جهل و عقب ماندگی از یک طرف، و منافع سیاسی و طبقاتی دولت ها و طبقات حاکم و استثمارگر از طرف دیگر می باشد.

من نه مذهبی هستم و نه احساس نزدیکی به هیچ مذهبی دارم. ولی به بیشتر مذهبی ها نه به عنوان مذهبی بلکه به عنوان انسان احترام قائلم. و بارها هم گفته و هم نوشته‌ام که مسلمان خوب زیاد داریم ولی باید به دنبال اسلام خوب در موزه ها گشت. در کل جهان کسی نمی تواند به عنوان نمونه هم که شده، حتی یک فرقه خوب اسلامی را به کسی نشان بدهد. از حماس تا حزب الله، از خمینی تا خامنه ای و رفسنجانی و روحانی، تا بن لادن و طالبان و بوکو حرام و داعش و … تا خود محمد و علی، همه و همه پرونده ای جز اعدام و کشتار و زندان و گردن زدن و سنگسار کردن و … نداشته و ندارند.

از طرفی قصد ندارم که به معتقدین به اینگونه مراسم که ممکن است تعدادی از آنها هم با رژیم نبوده و حتی ممکن است که بخواهند سر به تن رژیم هم نباشد، بی احترامی و توهینی روا دارم، هر چند اگر این جماعت خودشان هم کمی تعمق کنند و منطق به خرج دهند متوجه خواهند شد که با شرکتشان در این گونه مناسک ویژه  یعنی مراسم عاشورای دولتی در خارج کشور، به آلت دست رژیم اسلامی تبدیل شده و در کنار مزدوران و لابیهای آن قرار خواهند گرفت.

چند نکته  و نظر در باره ریشه عاشورا

 

در مورد عاشورا نظرات و نکات مختلف و متناقضی وجود دارد که من فقط به چند مورد آن اشاره می کنم و بقیه را به مطلبی دیگر می سپارم.

یک نظر این هست که انسانهایی هستند که مذهبی، مسلمان و شیعه هستند و مراسم مذهبی‌شان را می گیرند و طبق قوانین مدرن و کشورهای غربی این حق آنهاست.

نظری می گوید کل داستان عاشورا ساخته ی آخوندهاست برای منافع خود در تاریخ تا پول منبر و روضه شان را جمع کنند، و عاشورا منبع و قرائن تاریخی ندارد؛ و اهل تسنن که بیشتر جمعیت مسلمانان را تشکیل می دهند اصلا این وقایع را منکر می شودند.

نظری می گوید دو تا پسر عمو بر سر قدرت دعوایشان شده. یکی به ادعای طرف مخالف مشروب می خورده و سگ بازی می کرده و نماز نمی خوانده، و دیگری گویا مشروب نمی خورده و سگ بازی نمی‌کرده و نماز می‌خوانده که اگر این روایت درست باشد، عقل سلیم امروز، یا حداقل انجمن حمایت از حیوانات طرف آن دیگری را خواهد گرفت. در هر صورت دعوای آنها مانند دعوای خامنه‌ای و رفسنجانی است و شاید در نهایت دعوای شیعه و سنی و شکست و پیروزی هر کدام ربطی و منفعتی برای مردم نخواهد داشت.

نظری این سئوال اساسی را مطرح می‌کند که چرا در زمان جنگ حسین کودک ۶ ماهه را وارد این عرصه یعنی میدان نبرد کرده، (با اینکه فاکتهای عینی، مادی و تاریخی زیادی هست که در آن زمان حسین اصلا کودکی ۶ ماهه نداشته است) و حالا که این کودک را آورده، یکی از جبهه ی دشمن و از چند صد متری نیزه ای و یا به قول اینها تیری از کمان رها کرده و دقیقا این تیر آمده و به گلوی این کودک خورده و حسین هم که دیده تیر در حال آمدن هست کودک را از دستبرد تیر کنار نکشیده!؟ با دانش و عقل امروزی می‌دانیم که سرعت نیزه (تیر و کمان) خیلی کمتر از سرعت نور و حتی گلوله ی ساچمه‌ای هست و حسین در آن لحظه می‌توانسته با سرعت نور نیزه در حال آمدن را ببینید و بچه را به راحتی از تیررس آن کنار بکشد. و یا روایتی هست مبنی بر اینکه خود حسین به خواهرش زینب گفته سیاه نپوش و بیش از سه روز عزاداری نکن و حالا هنوز عده ای بعد از ۱۴۰۰ سال سیاه می پوشند و برایش عزاداری می کنند. و از همه مهمتر اینکه طبق اعتقاد اینها اگر طرف، یعنی حسین در حال حاضر در بهشت و نزد حوریان و مشغول شادی و عیش و نوش هست، و طرف مقابل یعنی یزید در جهنم و آتش و … این معتقدین باید خوشحال باشند و نه اینکه عزادار باشند و بر سر و کول خود بکوبند!

نظری هم می گوید  این جماعت تا جایی که اقدام به وحشی بازی، قمه زنی، تیغ زنی، خودزنی، خودآزاری و کودک آزاری نکرده اند حق آنهاست. همانطور که مذهبی های دیگر و گی و لزبین ها و کمونیست ها و چپ ها و آزادیخواهان هم، همه حق اظهار نظر و اظهار وجود داشته و دارند، این حق هم برای آنها نیز باید قائل شد.

و اما نکته ی مهم

من بدین باورم که این برنامه ها با سازماندهی رژیم و مزدوران و لابیهایش راه افتاده و هیچ ربطی به آزادی بیان و مظاهر و موارد ذکر شده در بالا نداشته و باید سعی در به تعطیل کشاندن آن و یا حداقل به افشای هر چه بیشتر آن پرداخت.

جمهوری اسلامی در داخل ایران با بحرانهای سیاسی مهمی روبروست. از هر گوشه اعتراضات زیادی جوش میزند. کارگران هر روز در اعتصابند. علیه اعدام جنبش  راه افتاده است. زنان و جوانان همه روزه با پاسداران اسلامی و انواع و اقسام نهی از منکر و  غیره در گیر هستند. ایران بزرگترین منبع جوک و دست انداختن علیه خرافات مذهبی است.

در متن این اعتراضات وسیع و ترس از بازگشت قیام ۸۸ در ابعادی وسیعتر خود سران حکومت به جان هم افتاده اند و دارند جنایات و دزدی های همدیگر را افشا میکنند.

حکومتی که در داخل روی باروت نشسته است که هر لحظه میتواند منفجر شود و بساط شان در ایران و منطقه را جمع کند به تلاشهای مذبوحانه در خارج دست زده است سعی میکند بدین طریق مانع فعالیتها افشا گرانه میلیونها مردم فراری از نکبت اسلامی در  خارج شود.

حکومت اسلامی میداند که اکثریت مهاجرین و پناهندگان فراری از جمهوری اسلامی به خرافات اسلامی  تره هم خورد نمیکند. میداند که این جمعیت یک نیروی بزرگی علیه حکومت اسلامی هستند و بخشی از جنبش رهایی از  این نکبت اسلامی هستند.

این رژیم حالا که نمیتواند رسما و علنا به نام جمهوری اسلامی در خارج فعالیت کند تحت نام فعالیتهای فرهنگی و مراسم مذهبی و عاشورای  حسینی با اتکا به دانشجویان بورسیه ای و آقا زاده و بچه آیت الله ها  و بقایای سفارت بسته شده اش میخواهد به مردم خارج بگوید که ایرانیان خرافاتی هستند. میخواهد از این طریق پای کثیفش را در خارج و در میان ایرانیان باز کند. میخواهد امکان جاسوسی برای  مهاجرین و پناهنده ها را فراهم کند.

بنابراین از همین الان باید مقابلشان ایستاد. نباید اجازه داد حکومتی که در داخل زیر پایش میلرزند در خارج کوچکترین قدمی برای ادامه  حیات سیاسی اش بردارد.

مخصوصا الان که از درون خودشان هم قتل عامهای دهه شصت با صدای جلادان افشا شده است و گامی جدی برای  محاکمه آمران و عاملان آن جنایت شده و باید حلقه را بر پادو های حکومت در خارج را تنگ تر کرده و اصلا  نباید اجازه چنین تحرکی به حکومت اسلامی در خارج را بدهیم .

آنچه مسلم است این  که در یکی دو سال اخیر جمهوری اسلامی سعی کرده دسته‌های جداگانه سینه‌زنی از مردم مهاجر کشورهای دیگر مانند لبنان، پاکستان، فلسطین و … را در خیلی از کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی و به ویژه در تورنتو تعطیل کند و همه را با یک لوگو و یک آرم و یک بازوبند و پرچم و برنامه‌های شبیه به هم و یکپارچه در سراسر اروپا و آمریکای شمالی از طریق مزدوران، لابیها و عمله و اکره اش به صحنه بیاورد.

بخشی از این هدف رژیم می‌تواند اختلافاتش با رقبای سنی خود مانند شیوخ مرتجع عربستان و رقیب داعش سنی خود باشد و بخشی از آن تبلیغ فرهنگ ارتجاعی و خرافی خودش در این کشورها و بخشی از آن نیز نشان دادن قدرت بسیج خودش در این طرف آبها ست. هر چه هست این حرکت رژیم به ضرر همه ی ماها در خارج از کشور است. چه زندانیان سیاسی و چه خانواده های آنها، چه پناهندگان و آوارگان و فراریان از دست این رژیم، و چه هزاران و میلیون‌ها ایرانی که به عنوان زن نمی‌خواسته نصف انسان و درجه دوم تلقی شود و در یک کلام به ضرر همه ی این چند میلیون ایرانی خارج کشور است. چرا که رژیم قصد دارد نشان دهد که این فرهنگ  این ایرانی‌هاست. و ما باید نشان دهیم که ما انسان‌های متمدن، پیشرفته، امروزی، قرن بیست و یکمی، رو به آینده و مدرن و مترقی هستیم و این فرهنگ کپک زده، خرافی، آخوندی و عقب مانده فقط و فقط به رژیم و مزدوران و لابیهایش تعلق دارد. در نتیجه وظیفه تک تک ماست که در برابر این ترفند رژیم بایستیم و با مردم کشورهای میزبان نیز روشنگری کنیم. و به آنها بگوئیم که در ایران حساب مردم و دولت و دولتیها جداست. و در ضمن به آن عده ی قلیلی از مردم مذهبی هم که هنوز به این مضحکه‌ها توهم دارند از راه های مختلف بفهمانیم که آلت دست و عمله و اکره رژیم نشوند.