اسلام و سکولاریسم (١۴)

اسلام و سکولاریسم (۱۴)

بخش دوّم (۲)

پرسشی پیرامون ناسازگاری اسلام رادیکال

 

با توجه به پیش زمینه های سقوط امپراطوری عثمانی پس از پایان جنگ جهانی اول و برپایی دولت مدرن بر اساس الگوی اروپایی که توسط آتاتورک در بین سالهای ۲۴-۱۹۱۹ بوجود میاید، روحانی مصری Ali Abd al-Raziq (1888-1966)، کتابی را تحت عنوان Al-Islam wa Usul al-Hukm مینویسد. Abd al-Raziq تحصیلکرده دانشگاه آل زهرا در قاهره در حوزهِ علوم اسلامی سنی بود. در این کتاب او استدلال میکند که محمد هرگز دولتی را تشکیل نداد و اتوریته او صرفا جنبه روحانی داشت. منظور Abd al-Raziq این بود که در اسلام هیچ توضیحی در مورد روش اداری سیاسی معینی وجود ندارد و از این رو مسلمانان آزاد هستند هر روش و سیستم سیاسی که مناسب میدانند انتخاب کنند.

 

کوروش اعتمادی

۲۹ ژولای ۲۰۱۶

Koroush_etemadi@hotmail.com

 

****

 

پیشتر برخی از روشنفکران مسلمان تأکید میداشتند که نوشته های پایه ای اسلامی هیچ مدل از سامانهء اداری و سیاسی معینی را مطرح نکرده اند. این اندیشه فراتر از آنچه که تصورش میشد گسترش یافت. توسعهء استعمار اروپایی و واردات تکنولوژی مدرن در قرون نوزدهم و بیستم به کشورهای موسوم به «کشورهای اسلامی»، موجب شد تا تعدادی از نخبگان روشنفکر «جهان اسلام» علاقمندی خود را به مدلهای سیاسی اروپایی نشان بدهند. آنها نسبت به ساختارهای اجتماعی و عدم پیشرفت در حوزه های اقتصادی و سیاسی در کشورهای مطبوع خود ابراز نارضایتی میکنند. با رشد جمعیت مسلمانان در اروپا در دوران استعمارزدایی، این دیگر دشوار بود که در خصوص جهانِ دو قطبی صحبت کرد که بین جوامع مسلمان و غیر مسلمان تقسیم میشوند. در بین روشنفکران مسلمان که در حال افزایش میباشند، اندیشه ای رشد میکند که معتقد است مابین سکولاریسم و اسلام وجوهِ سازش وجود دارند. از جمله شخصیتهایی که به این اندیشه باور دارند میتوان از Abdullahi Ahmed An-Naim، Khaled Abou El Fadl، Tariq Ramadan، Muhammad Said al-Ashmawi و Abdolkarim Soroush نام برد. امّا راه برای دست یازیدن به هدفی که تأکید میورزد؛ اسلام هیچگونه مدل اداری سیاسی معینی را معرفی نکرده است و تاریخاً و در نهایت خود را با تغییرات سیاسی روز منبطق خواهد کرد، بسیار دشوار و دور از دسترس میباشد. در عصر مدرنیت، دولت ملی سکولار نفوذ گسترده ای بر اندیشه های مسلمانان دارد، اینکه مسلمانان چگونه درباره یک سامانهء سیاسی – اداری و یا هر مقوله دیگر اجتماعی بیاندیشند. این فقط محدود به قرن پیش از نوزدهم نمیباشد که در شرایطی ویژه، امپراطوری عثمانی تردیدی را نسبت به نظام خلافتی بعنوان یک سیستم اداری در بین روشنفکران مسلمان بوجود آورد. تاریخ نگار عرب، Albert Hourani، این دوران را «عصر لیبرالی» در تاریخ خاورمیانه مینامد.

نخستین کسانی که موضوع تفاهم اسلام و حاکمیت دولت ملی قانونمدار را مطرح کردند روشنفکران جوان ترک بودند. در طی دورانی که به دوران تنظیمات (۱۸۳۹-۷۶) معروف است، ترک های جوان با اشاره به آیات قرآن مطرح کردند؛ محمد در رابطه با پرسش های مهم با دوستان نزدیک خود مشورت میکرد و این روابط شور و مشورت پس از محمد از سوی جانشینان او همچون ابوبکر ادامه یافت. از این رو ترک های جوان خواستار برپایی یک دولت مدرن اروپایی در ترکیه با محدود ساختن قدرت سلطان عثمانی شدند. در سال ۱۸۷۶ یک کودتایی نظامی عبدالحمید دوم را بقدرت رساند، امّا فشارهای سیاسی او را مجبور ساخت که قانون اساسی را بپذیرد که قدرت او را از طریق انتخاب و برپایی یک پارلمان محدود ساخت. همراه با تصویب قوانین با ترجمانهایی از شریعت که بر بستر حقوق سیاسی حنفی در فرمال Mecellekoden تنظیم شده بود، قدرت علمای دینی در امپراطوری عثمانی بشدت کاهش مییابد. مشابه همین حادثه نیز در ایران در انقلاب مشروطه ایران در بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱ رخ میدهد. بهررو امپراطوری عثمانی در سال ۱۹۲۴ توسط آتاتورک منحل میگردد و شریعت بعنوان منبعی برای تنظیم قوانین و قانون جزاء باطل میگردد. با سقوط امپراطوری عثمانی یک نیروی روشنفکری مهم آزاد میشود و بحران در «جهان اسلام» آغاز میگردد. انسان عادت کرده بود که اشاره کند؛ امپراطوری عثمانی یک مدل، سمبول و نقطه عطف جهت تداوم ادامه تاریخ در رابطه با خلافت نخست اسلامی میبود. در سال ۱۹۱۹ یک جنبش خلیفه گری در هند تشکیل میشود و در قاهره یک کنگره خلیفه گری برهبری علمای دین که به دانشگاه آل -زهرا متصل بودند برگزار میشود. این کنگره مورد حمایت مسلمانان از شهر Kapstaden در افریقای جنوبی تا پایتخت مصر قاهره قرار میگیرد.

با توجه به پیش زمینه های سقوط امپراطوری عثمانی پس از پایان جنگ جهانی اول و برپایی دولت مدرن بر اساس الگوی اروپایی که توسط آتاتورک در بین سالهای ۲۴-۱۹۱۹ بوجود میاید، روحانی مصری Ali Abd al-Raziq (1888-1966)، کتابی را تحت عنوان Al-Islam wa Usul al-Hukm مینویسد. Abd al-Raziq تحصیلکرده دانشگاه آل زهرا در قاهره در حوزهِ علوم اسلامی سنی بود. در این کتاب او استدلال میکند که محمد هرگز دولتی را تشکیل نداد و اتوریته او صرفا جنبه روحانی داشت. منظور Abd al-Raziq این بود که در اسلام هیچ توضیحی در مورد روش اداری سیاسی معینی وجود ندارد و از این رو مسلمانان آزاد هستند هر روش و سیستم سیاسی که مناسب میدانند انتخاب کنند.

Abd al-Raziq در پاریس و در دانشگاه آکسفورد نیز تحصیل میکند و بسیار متأثر از رفرمیسم سلفی مصری Muhammed Abduah (1849-1905) میبود و از این رو سخت درگیر اسلامی بود که نشان میداد با جامعه مدرن توافقات پایه ای دارد. Abduh توجه داشت که جوامع اروپایی بسیار پیشرفته تر از جامعه مصر هستند و منظور او از پاسخ به هماوردجویی که به عقب ماندگی این جوامع رسیدگی کند بازگشت به قرآن و سنت است. از این رو Abduh وزنه اصلی را متوجه اسلام میکند و Al-Raziq مدرنیت را در جایگاه اصلی قرار میدهد. او استدلال میکند دولتی که ادامه دهنده راه محمد بود و توسط ابوبکر پس از مرگ محمد شکل گرفت، میبایست سکولار باشد. با چنین پیش زمینه فکری بود که دانشگاه آل-زهرا عنوان عالمی را از al-Raziq باز پس میگیرد. او از سوی کمیته رهبران دینی دانشگاه آل-زهرا بعنوان شخصیت ناشایسته ای که مسئولیت عمومی دینی را دارا میباشد محکوم میشود. al-Raziq باقی عمرش را در خفا و بدور از چشم همگان بپایان میرساند. بر اساس انتقادات او موجودیت امت همچون شریعت و متدلوژی که خواستار آن میشود که به ترجمه های معتبر اسلامی دست بیابد طرد میشوند، بویژه همانند سازی اندیشگرایانه ای که مبتنی است بر گزینه های تاریخی دینی.

امّا باورهای پایه ای Abd al-aziq در این خصوص که این امکان پذیر است اسلام با سکولاریسم سازگار گردد، در بین بسیاری دیگر از روشنفکران اسلامی چون Abdullahi Ahmed An-Naim، Tariq Ramadan و Muhammad Arkoun قوام میگیرد.