سوالی از رهبری وقت کومه له: آیا وقوع رویداد گردان شوان اجتناب ناپذیر بود؟

سوالی از رهبری وقت کومه له: آیا وقوع رویداد گردان شوان اجتناب ناپذیر بود؟

عزیزان ازدست رفته گردان شوان، شایسته باشکوه ترین تجلیل ها و گرامیداشت ها هستند، اما اگر در جریان این گرامیداشت ها بگونه ای شفاف و صریح به علل و عوامل اصل رویداد پرداخته نشود و نتوان عامل اصلی وقوع رویداد را بازشناخت، تجلیل ها و گرامیداشت ها هراندازه هم باشکوه و شایسته باشند، فراتراز مراسم هایی فرمال بچشم نخواهند آمد و هر کسی حق دارد آن را مناسبتی و فرصتی برای بازارگرمی سازمانی تعبیر نماید.

برای من و احتمالاً خیلی های دیگر و بویژه آنهایی که در منطقه بودند و قادرند اوضاع و احوال آن دوران و شرایط نظامی منطقه را تحلیل نمایند، تا وقتیکه جزئیات رویداد و نگفته ها گفته و بازگو نشوند، همواره این سوال در ذهنمان برجسته می شود که: آیا وقوع این رویداد یک سرنوشتِ محتومِ اجتناب ناپذیر بود؟

همیشه باین فکر کرده ام که آیا اگر رهبری کومه له بموقع علل واقعی رویداد را باز می گفت و ماجرا را در پرده ای از ابهام باقی نمی گذاشت، این همه سال و هر بار با دیدن عکسی از این عزیزان و بیاد آوردن خاطره ای از آنان، یکجا در وجود دوستداران شان این همه حسرت و مظلومیت و بدگمانی درهم می آمیخت و فواره می زد؟!

آیا اگر رهبری کومه له سکوت نمی کرد و حقایق و اَسرار پشت پرده وقوع این رویداد را در هاله ای از تحریک احساسات و عواطف و مراسم گردانی و تقدس گرایی نمی پیچید و بی پرده جزئیات ماجرا و ”حکمت” حضور در آن نقطه حساس جنگی جنگ بین دو کشور را بیان می کرد، از ابعاد ابهام و بدگمانی و بستن اتهامات ناروا به خود نمی کاست و غم ما هم سبک تر نمیشد و تاریخ واقعه ای و دوره ای بگونه ای غیرواقعی روایت و دهن بدهن نمی شد؟!

بیش از دو دهه است که در میان موجی از تحریکات احساسی و عاطفی، بنام گرامیداشت یاد گردان شوان، مراسم هایی برگزار می گردند، عکس و فیلم هایی نمایش داده می شوند، شعر و سرود هایی خوانده می شوند، مقاله و خاطراتی نوشته و بازگو می گردند، اما در این میان جایی برای اشاره به علل و عوامل اصلی وقوع این رویداد تلخ و رازآلود و این تراژدی بزرگ نیست و انگار این همه جنجال باین خاطر راه انداخته می شود تا همه در میان امواجی از احساس و عواطف تحریک شده دست و پا بزنند و کسی مجال این را نیابد که بپرسد بالاخره ماجرا از چه قرار بود؟!

همه جریاناتی که خود را به اسم کومه له می نامند، مستقیم و غیرمستقیم سعی دارند به این حال و هوای احساسی و عاطفی دامن بزنند تا همه در عالم تعریف و توصیف از باور و عشق و رزم این عزیزان غرق شوند و جز به رزمندگی و قهرمانی و جانبازی آنها فکر نکنند و هیچ کسی علل واقعی رویداد و مسئولیت وقوع این تراژدی را جویا نشود.

سکوت هماهنگ رهبران وقت کومه له که هر یکی دو نفرشان در یکی از سازمان ها و احزاب موجود کُردی و غیرکُردی جای دارند، معنایی جز این ندارد که رهبری وقت کومه له نمی خواهد با هیچ سوالی در این رابطه مواجه شود. اما آنها تا کی می توانند با سکوت شان و با راه اندازی امواج عاطفی گرامیداشت رویداد گردان شوان، از کنار سوالاتی جدی که پاسخ می طلبند، رد شوند؟!

کلیدی ترین سوالها عبارتند از:

برمبنای چه تحلیلی و براساس چه ضرورتی چُنین واحدی می بایست در میان دو جبهه وسیع نظامی دو کشور در حال جنگ واقع شود؟

آیا هیچ نشان و اطلاعاتی مبنی بر آغاز تعرض جبهه ایران در دست نبود؟!

آیا یه کیه تی که هم پیمان ج.ا بود از آغاز تعرض ج.ا خبری نداشت؟ اگر داشت رهبری کومه له را باخبر نکرده بود؟ اگر کرده بود اصرار کومه له به ماندن در منطقه چه بود؟

چگونه است که رابطه کومه له و یه کیه تی بسیار نزدیکتر از روابط یه کیه تی و حزب دمکرات کردستان ایران است، اما حزب دمکرات خطر را درمی یابد و عقب می نشیند و آسیب نمی بیند اما کومه له می ماند و در دام می افتد و ضربه ای باین سنگینی می خورد؟!

آیا رهبری کومه له در اتخاذ تصمیم درست مرتکب خطا نشده است؟! اگر شده است چرا تاکنون رسماً و علناً آن را اعلام نکرده و به نقد نکشیده است و مسئولیت این تصمیم غلط را متوجه خود ندانسته است؟!

و در یک کلام: آیا این رویداد اجتناب ناپذیر بود یا نه؟

ما بمثابه کسانی که همه اخبار مربوط به رویداد را به روایت رسمی رهبری کومه له شنیده ایم از چند و چون واقعی ماجرا خبر آنچنانی نداریم. اما تحلیلاً و از روی شواهد ناروشن و کنگی که در دست اند، می توان باین نتیجه رسید که حضور آن واحد در آن شرایط حاد جنگی، کاملاً نادرست بوده و هیچ توجیه سیاسی، نظامی و… نداشته است.

به باور من تا زمانی که سکوت رهبری کومه له شکسته نشود و شفاف و صریح حقایق واقعه بازگو نگردد، مراسم های گرامیداشت سالروز گردان شوان هراندازه هم باشکوه برگزار شوند، معنایی جز مراسم گردانی و ایجاد امواج احساسی و عاطفی و بهره برداری سازمانی و گریز از بیان حقایق پشت پرده و بی جواب گذاشتن سوالاتی که در اذهان می آیند و می روند، ندارد!

رهبران وقت کومه له می توانند نگفته ها را همچنان ناگفته باقی گذارند و از زیر بار مسئولیت ها در روند، اما علل و عوامل رویداد گردان شوان و گردان شمال و خیلی از رویدادهای تلخ دیگر را تا ابد نمی توان در میان موجی از برانگیختگی احساسات پنهان کرد. بالاخره روزی تاریخ، کل حقایق را فریاد خواهد زد و سیمای دیگری از کتمان کنندگان تاریخ، به نمایش خواهد گذاشت!

عطا خُلقی ۱۵ مارچ ۲۰۱۶