نفوذیهای انگلیس و داعشیها” هر دو خود را برنده انتخابات میدانند”

نفوذیهای انگلیس و داعشیها” هر دو خود را برنده انتخابات میدانند”

محمد آسنگرانیک جناح رژیم آن یکی را انگیلسی و عامل بیگانه میداند و آنها را نفوذی دستگاههای جاسوسی غرب مینامند. جناح مقابل رقبای خود را کسانی با افکار داعشی معرفی میکنند. صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه گفت: آمریکا، انگلیس، ضدانقلابیون فراری و اصحاب خارج نشین فتنه ۸۸ تلاش کردند مسئولین عالیرتبه نظام را حذف کنند. با کمال تأسف، اصلاحطلبان داخلی و حتی برخی کسانی که علیالقاعده باید در تشخیص مصالح نظام از دیگران پیشی بگیرند، (اشاره به رفسنجانی) در حرکتی کاملا هماهنگ با رسانههای آمریکا و انگلیس و اذناب آنان، …. سعی کردند در برخی از استانها خادمان ملت را از راهیابی به مجلس خبرگان مانع شوند”
شجونی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارزدر واکنش به شکست اصولگرایان در تهران گفت: “تهران پایگاه اصلی ضدیت با انقلاب و ولایت فقیه است”
هر دو جناحی که سر از صندوقهای رای در آورده و ترکیب مجلسین را تشکیل میدهند. هم فاسد و دزد و هم داعشی و استحاله چی و نفودی و…. هستند. اکنون نفوذی ها به فتنه ها اضافه شده اند.
به اعتقاد من هر دو جناح واقعیاتی را در مورد طرف مقابل بیان میکنند. اما صحنه سیاسی ایران فقط محدود به مدافعین این دو جناح نیست. این دو جناح به جان همدیگر افتاده اند چون جناح مردم ناراضی و معترض است و کشتی جمهوری اسلامی در خطر سوراخ شدن در وسط دریا قرار دارد.
ترس از غرق شدن کل این کشتی رژیم است که جناحین “نفوذی و داعشی” رژیم را به جان همدیگر انداخته است. اگر چه این جدال امروز بر سر انتخابات بین جناحین رژیم قدمتی طولانی دارد، اما هر دوره ای تعادل قوا با دوره دیگر متفاوت بوده است. برای مثال اگر اعتراضات وسیع مردم بویژه کارگران و زنان و جوانان نبود، اکنون هنوز موسیقی و ویدیو و فیلم و چاپگر و فاکس و …. مثل گذشته ممنوع بود. اگر این اعتراضات میلیونی نبود زنان ایران اکنون باید با مقنعه و برقع در خیابان ظاهر میشدند و جایشان کنج آشپزخانه بود. لاک زدن و آرایش کردن ممنوح بود و دهها قلم دیگر که مردم به جمهوری اسلامی تحمیل کرده اند.
یک نمونه از گفته های یک قاضی عمق و ابعاد این تحولات و تحمیلها به جمهوری اسلامی را نشان میدهد. یکی از فعالین زن به نقل از یک قاضی: دلیل اینکه سنگسار اجرا نمیشود بخشا فشاراعتراضات بوده اما واقعیت این است که اگر بخواهیم هر رابطه نامشروعی زن و مرد را حکم سنگسار بدهیم باید در هر محله شهر و در هر روستا دهها نفر را به سنگسار محکوم کنیم. این که نمیشه”.
بنابر این بسیاری از اقدامات غیر اسلامی و ضد اسلامی امروز مردم در جامعه ایران به دلیل زیرپا گذاشته شدن وسیع قوانین جمهوری اسلامی عملی و عادی شده است. برخلاف فرهنگ و سنت حاکمان اسلامی در جامعه ایران، مردم با سرپیچی از قوانین اسلامی بسیاری از خواسته های خودشان را از این راه به رژیم تحمیل کرده اند. اگر گفته میشود جمهوری اسلامی وصله ناجوری بر پیکر این جامعه است اینها دلایلش هستند. در مورد انتخابات و اقدامات مردم هم باید این فرهنگ مبارزاتی را دید و به رسمیت شناخت.
جمهوری اسلامی چیزی که به اسم انتخابات برگذار میکند ابتدا تلاش میکند مردم را ناچار به تایید کسانی بکند که با رژیم زاویه ندارند. همه کاندیدها ابتدا از غربال شورای نگهبان میگذرند. تلاش میشود برای راضی کردن همه جناح ها افرادی قابل تحمل را جلو مردم بگذارند تا مهر مشروعیت انتخابی بودن را از مردم بگیرند.
معلوم است در قدم اول باید این حقیقت را دید و به رسمیت شناخت که انتخاباتی در سیستم اسلامی وجود خارجی ندارد. احزاب آزاد نیستند. مخالفین رژیم حق فعالیت سیاسی و انتخاباتی ندارند. حتی در میان جناحهای جمهوری اسلامی فقط ولی فقیه و سپاه پاسداران مجاز به دخالت در سیستم انتخاباتی هستند. زنان حق کاندید شدن برای بخش زیادی از مسئولیتهای حکومتی ندارند. غیر شیعه ها هم با محدودیتهای زیادی مواجه هستند و امکان فعالیت آزادانه ندارند. تعدادی از فعالین سیاسی و مدنی به دلیل طرح مطالباتشان زندانی هستند و یا از ترس زندانی شدن امکان دخالتگری ندارند. حتی تعدادی از سران و مقامات قبلی جمهوری اسلامی به دلیل زاویه داشتن با ولی فقیه اکنون در زندان و حصر هستند.
اما با این حال مردم از هر منفذی استفاده میکنند و تلاش مینمایند که پوزه حکومت را بزنند. در همین انتخابات ۷ اسفند سال ۹۴ مجلسین جمهوری اسلامی طبق آمار رسمی خود حکومت که همیشه با تقلب هم همراه بوده است ( اسماعیل کوثری سپاهی نماینده تهران در گفتوگو با نامهنیوز در پاسخ به این سوال که آیا به باور او در انتخابات تقلب شده است؟ اظهار کرده که اگر نه تقلب اما احتمال تخلف وجود دارد و باید بررسی شود و به صورت مستند پاسخ داده شود.”) این بار سپاهیان هم بحث تخلف و تقلب در انتخابات جمهوری اسلامی را پنهان نمیکنند. رهبری حزب اعتماد ملی هم گفته است جنتی را وارد لیست منتخبین تهران کردند. و….
طبق آمار رسمی دولت حدود ۴۰ درصد از مردم ایران در انتخابات شرکت نکرده اند.” از ترکیب کسانی که به اصلاح طلبان رای دادند هم طبق ارزیابیها بیش از ۷۰ درصدشان رای نه به افراد نزدیک به ولی فقیه را هدف خود اعلام کردند. اینها نه برای همراهی با لیست اصلاح طلبان پای صندوقها رفتند و نه خود را مدافع دولت میدانند.
این مجموعه شامل کسانی میشود که در انتخابات شرکت نکردند بعلاوه کسانیکه شرکتشان به دلیل رای منفی به افراد نزدیک به خامنه ای و سپاه بود نه به دلیل دفاع از دولت و اصلاح طلبان. بنابر این ترکیب این دو طیف در مجموع یک ماهیت و یک هدف دارند. طبیعی است که مجموع این دو طیف تعداد و وسعتشان بسیار بیشتر از پایگاه اجتماعی اصولگرایان و اصلاح طلبان است. اینها همانهایی هستند که سال ۸۸ گفتند کل رژیم نشانه است. در این انتخابات این دو طیف هر کدام با یک روش کل نظام را زدند.
اما زدن ولی فقیه از منظر مردم ایران زدن کل جمهوری اسلامی است. همچنانکه زدن شاه به معنی زدن کل سلطنت بود. در شرایط سیاسی امروز ایران دو طیف مخالف ولی فقیه هستند یکی به این دلیل که میخواهد سهم بیشتری از ثروت و قدرت را عاید خود کند. اصلاح طلبان و اعتدالیون از این دسته هستند.
طیف دوم با تاکتیک تضعیف ولی فقیه و سپاه از راههای مختلف از جمله رای منفی به افراد نزدیک به فقیه دادن، میخواهد از این راه کل جمهوری اسلامی را بزنند.
اما کسانیکه رای ندادند و کسانیکه رای منفی به نزدیکان ولی فقیه دادند به دلیل اهداف مشترکشان بخش سرنگونی طلب جامعه را تشکیل میدهند. اینها طبق آمار و تحلیل افراد نزدیک به رژیم هم اکثریت مردم ایران هستند. بنابر این کسانیکه فکر میکنند جبهه سرنگونی طلبان در مقطع انتخابات تضعیف یا کم تاثیر بودند و… سخت در اشتباهند. این نوع تحلیل و ارزیابی نه عمق دارد و نه پیچیدگیها را میشناسد. اینها مکانیسم تغییر جامعه و تاکتیکهای مردم را که عمدتا تجربی و عملگرایانه است نمیشناسند. تصویر عکاسی گونه این نوع تحلیلگران متوجه نیست که جامعه در هر دوره و زمانی مکانیسم تغییر خود را به دست میدهد و مردم از این مکانیسمها در دوره های مختلف به نسبت توان تحلیلی و تعادل قوا استفاده میکنند.
با تمام این تفاصیل من فکر میکنم که جامعه در شرایط بهتری برای تعرض به جمهوری اسلامی قرار گرفته است. زیرا ۱ـ بعد از انتخابات جدال جناحها اوج بیشتری میگیرد و ۲ ـ مردم با تعمیق شکاف حاکمان و تضعیف دشمنان خود، امکان و توان تعرض بیشتری به کلیت نظام را پیدا میکنند.
جدال پیش رو جدالی تعیین کننده و سرنوشت ساز خواهد بود

ایسکرا ۸۲۱