“معجزه های بهائیت”، ّبهاء الله نوستروداموس ایرانی! تکرار بازی با توهم در اذهان مردم

“معجزه های بهائیت”، ّبهاء الله نوستروداموس ایرانی! تکرار بازی با توهم در اذهان مردم

بخش پنجم نقد بهائیت، از زاویه چپ و مدرنیته

از: سعید صالحی نیا

۸ نوامبر ۲۰۱۵

مقدمه:

در مقالات قبلی (۱) توضیح دادم که بهائیت تلاشی دیر هنگام برای جوش دادن اسلام و مذهب با دوران معاصر بود.این تلاش از زاویه اشتی دادن مذهب با اصول جامعه سرمایه داری و برای حنثی کردن جنبشهای اعتراضی برای کشیدن قدرت مبارزه مثبت در مقابل حکومتها طراحی شد.

“پیامبر” بهائیت و جانشینش (عباس افندی) به سرعت توسط حاکمان جهان انروز “کشف” شدند و در زیر بال و پر گرفته شدند و مقام “سر” به فرزند بهائ الله و جانشسنش” بخاطر خوشخدمتی بهائیت به رهبران سرمایه داری از سوی حاکمان انگلیس داده شد. در مورد وجه سیاسی بهائیت ، در اینده مقاله مستقلی خواهم نوشت.

از معضلات مذاهب منجمله مذهب بهائیت ، این بوده که ثابت کنند که مذهبشان “الهی” است. بخش مهمی از نظام تبلیغاتی مذاهب صاحب پیامبر اینست که مردم قبول نمی کنند اینها از سوی “خدا” فرستاده شده اند.

برای اثبات اینکه اینها از سوی خدا فرستاده شدند، این پیامبران یا هوادارانشان همواره کوشیده اند “معجزه” رو کنند! معچزه بخشی از دستگاه تبلیفاتی “پیامبران” بوده. مثلا می گویند موسی یک عصا داشت انداخت شد مار و مارهای ساحران دیگر را خورد! یا می گویند عیسی رو آب راه رفت، مرده را زنده کرد! در مورد محمد ماجرا مشکلتر شد! خودش در قران گفته که معجزه ندارد فقط “قران معجزه اش” هست! اما هوادارانش کوتاه نیامدند و مدعی شدند که این “پیامبر” ماه را دو نصف کرده!(شق القمر!)

همین مسیر را بهائیان طی کردند! اول گفتند که بهاء الله معجزه ندارد ، گفتند صد تا کتاب نوشته(یا مهر زده!) که اینها معجزه اش هست! اما بعد دیدند مردم نخریدند گفتند که بله “معجزاتی داشته” . من در این مقاله مقداری روی این ماجرای بامزه متمرکز خواهم شد:

(۱)روانشناسی معجزه در فرهنگ پیش مدرن و ضد منطق و علم

دوران پیش مدرن با ایطوره ها با “حضرتها” با داستانهای عجیب و غریب غولها و جینی ها و جن ها و فرشته ها با معجزات با مقدسات از دوران مدرن جدا می شود. این مفاهیم بخشی از فرهنگهای مذهبی تمام دنیا بوده اند. بخشی از ناخوداگاه انسانهائی ناتوان، نااگاه که در چنبره ناتوانیها و شکستها ، دنیاهای موازی ساختند تا بتوانند پیچیدگی های دنیا را بهتر قابل فهم کنند و دردهای دنیا را راحت تر تحمل کنند.

معجزه در نظام پیش مدرن ریال یک توهم است.حول پیامبران و قدیسان می پیچند.الانهم در کلیسای کاتولیک لقب “سنت” را زمانی بکار می برند که “معجزه” اتفاق افتاده باشد.

معجزه وقوغ یک اتفاق است که قابل تفسیر با علم و منطق نباشد. معجزه یک عامل معجزه دارد (مثل قدیس یا امام و پیامبر) که به “اذن خدا” باعث وقوع اون اتفاقا غیر عادی و غیر منطقی شده. همانطور که در مقدمه اشاره شد تمامی پیامبران از طریق ارائه معجزه ای خواستند اثبات کنند که “واقعی” هستند. معجزه یک برگه شناسائی است که از طرف خدا به فردی داده می شود تا مردم او را بشناسند! معجزه کارت شناسائی پیامبران است!

با بررسی تاریخ معجزه نکته ای جلب توجه می کند! هر قدر از دوران اساطیری به تاریخ معاصر حرکت می کنیم تعداد این معجزه ها کاهش می یابد و نادرتر می شود! معجزات عجیب و غریبی مثل راه رفتن روی اب یا زنده کردن مرده ها یا مار شدن عصا یا شق القمر دیگر “ارائه نمی شود”.کعجزه ها بی بخارتر می شوند!

مثلا در شیعه ها ، “ایت الله” کسی است که “کفش چلوی پاش جفت شود”! این شد معجزه! البته گاها اادعا می شود که فلانی طی ارض کرده در یک چشم به هم زدن! این یکی چون مدارک کافی نمی گیرد همینجوری روی هوا می ماند!

(۲)داستان معجزه در مورد محمد مسلمانها و حسینعلی بهائی ها:

همانطور که گفتم ، وقتی به محمد و حسینعلی می رسیم، اینها مثل هم اعلام کردند که معجزه شان حرفهاشان و کتابهاشان است! اماحامیانشان به معجزه سازی برای آنها ادامه دادند! کوتاه نیامدند!

مثلا در مورد محمد گفتند که شق اقمر کرده یا در شب بخصوصی یک سفر به هفت طبقه اسمان کرده و به فلسطین رفته و برگشته مکه! در مورد بهاء الله (حسینعلی) و بعدا جانشینش (عباس افندی) معجزاتی از سوی بهائیان ادعا شده که من جلوتر بهش می پردازم.

نکته جالب در بررسی مقایسه ای داستان محمد و حسنعلی شباهتی است که در مورد متد روایتی این معجزات وجود دارد.

حسینعلی استدلال کرده که اگر معجزه هم داشت، بازهم مردم باور نمی کردند! اتفاقا نکته ای در این حرف است! جسینعلی بواقع دارد اعتراف می کند که این شغل پیامبری مثل قدیمها آسان نیست و فریب مردم بسیار مشکلتر است! ناباوران بیشتر هستندو از کنجکاوی دست بر نمی دارند!

(۳)داستان معجزه های حسینعلی (بهاء لله)- نوستروداموس ایرانی ها!

همانطور که گفتم بهاء الله ظاهرا مثل محمد مدعی معجزه های قدیمی نشد اما مثل محمد حرفهای خودش را معجزه نامید!

حامیان بهاء الله مدعی شدند که حسینعلی در هر ساعت ۱۰۰۰ بیت آیه نازل می کرده!(۳) که البته ما نمی دانیم معدل ۰٫۳″بیت آیه” در ثانیه ، در سالها و سالها دوران پیامبری ، احتمال زیاد “پر آیه ترین” پیامبر محسوب می شود! لذا حق هم باید داشته باشد مدعی شود که “معجزه کرده”!

اما ادعاهای دیگر حامیان بهاء الله عبارتند از (۲)

“کشف قوه اتم، پیش بینی سقوط امپراتوری عثمانی،سقوط ناپلئون سوم،وقوع جنگهای اول و دوم جهانی ..که از عهده فکر بشری خارج است و صرفا به واسطه وحی الهی امکانپذیر است”.

جانشین بهاء الله یعنی عباس افندی که توسط حکومت بریتانیا لقب “سر” هم گرفت، “پیش بینی های بامزه دیگری هم دارد مثلا:

“امریکا در جتگ اول جهانی شرکت نخواهد کرد، ایران مرکز بهائیان خواهد شد،”بزودی مردم دنیا بهائی می شوند”، (لزوم تبیعت مردم ایران از محمد علی میرزا(قاجار)”،پیش بینی اینکه شاهان قاجار مروج بهائیت می شوند یا “ملک الملوک شدن تزار روس”(که خوشبختانه توسط انقلاب اکتبر سرنگون شد!)

(۴) نگاهی نزدیکتر به ادعای کشف اتم و “پیشگوئی ها” از سوی حامیان بهاء الله:

طبیعتا ما که در قرن ۲۱ زندگی می کنیم و امواج تسریع شوند علم و منجمله علوم فیزیک و اخترشناسی را شاهد هستیم، منجکاو می شویم که این حسینعلی چگونه “کشف اتم” فرموده؟ یادمان هم هست عده ای حمام شیخ بها را به “کشف اتم” وصل کرده بودند که موجب مزاج بوده و هست!

حامیان بهائیت می فرمایند:( ۲)

“بموجب بیان آنحضرت عالم هستى را حرارتى برانگیخته که از امتزاج فاعل و منفعل “ماکانَ = آنچه بود” برخاسته است. این دو هویّت ، یعنى فاعل و منفعل،‌‌عین یکدیگر و‌غیر همدیگر نبوده و بافاضهٴ کلمه الله آفریده شده اند این برداشت عرفانى از تشکیل ماده، بفرضیهٴ اتمى شباهتى نزدیک دارد”.

متوجه شدید! “امتزاج فاعل و منفعل” “حرارت برانگیخته” ، طبق ادعای بهائیان به “فرضیه اتمی شباهت دارد”! این شد کشف اتم که حسینعلی کرده و مثلا فلاسفه یونان در ۲۰۰۰ سال پیش همینها را نگفته بودند! حرفهای دست چندم را بهاء الله نقل می کند و این حرفهای “عرفانی” یعنی کشف اتم!

“پیشگوئیهای” بهاء الله (فعلا به پسرش کاری نداریم که دیگر رسما گند زد!) ما را بیاد نوستروداموس می اندازد که در اویل قرن ۱۶ میلادی در مورد “پیشگوئی اینده” بسیار بیشتر از بهاء الله نوشته و هنوز تعدادی ادم الاف هستند که دارند ثابت می کنند نوستروداموس جنگهای جهانی و عروج هیتلر و خیلی اتفاقات دیگر را “پیش بینی کرده”!

ظاهرا اخرین حربه پیامبران اخیر همین فالبینی و کف بینی است و نشان دادن اینده در حالیکه زندگیشان نشان داد خودشان ملعبه دست حاکمان زمان خود بودند!

خلاصه کنم:

داستان معجزه و ارتباطش با بهائیت از داستانهای بامزه تاریخ و فرهنگ ایرانیست. داستان استیصال بخشی از اسلامیها که در چنبره دیکتاتوری جهان سومی قاجاری زندانی بودند و شورش به سبک بابیان را هم “صلاح” نمی دانستند.داستان بازی با توهمات مردم ، ساختن دینی چدید و تبدیل شدن به دنبالچه سیاستهای امپریالیستی برای فریب مردم و فراخوان “صلح” دادن و مردم را به آرامش دعوت کردن.

داستان معجزه داستان تلاش مداوم مذهبیون است برای ایجاد توهم خدا و چسباندن پیامبرانشان به اون توهم! ساختن توهم معجزه ابزار ساختن توهم خدا و پیامبر!

اسطوره معجزه در طول تاریخ تغییر کرده و “زمینی تر” شده.دیگر نمی شود خالی بندیهای گنده کرد! دوران معاصر خصوصا معجزه ها بیشتر خنده دار می شوند.رشته فال بینی و کف بینی و دیدن اینده یکی از بحشهای باقیمانده از اسطوره معجزه است.

طبیعی است که بهائیت پشت سنگر پیش بینی ها بخواهد بایستد.همانطور که بقالهائی پشت نوستروداموس ایستاده اند تا از او مذهبی و ائینی بسازند .

بهائیت فقط یک مذهب دیگر است و تاریخ مذهب ربطی به مدرنیته به انسانگرائی عقل گرائی و علم گرائی ندارد. این مقاله ها ادامه خواهند یافت و لایه های دیگری از این دکان مذهبی را جلوی فعالین ازادیخواه قرار خواهم داد.

منابع بیشتر:

(۱)آرشیو نقدها به مذهب بهائیت (از: سعید صالحی نیا):

(بخش چهارم)“دفاعیات یک بهائی ” از منطق پیامبر شدن حسینعلی نوری

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=56422

وقتی میرزا حسینعلی، “بهاء الله” می شود(بخش سوم)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=56359

استدلال مضحک بهائیان در مقابله با همجنسگرائی نمونه دیگر درک پیش مدرن بهائیت (بخش دوم)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=56335

نقد بهائیت بعنوان بخشی از نقد مذهب وظیفه آزادیخواهان چپ و انسانگرا (بخش اول)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=56270

(۲)دیدگاه بهائیت و معجزه

http://okaliptoos.blogfa.com/post-315.aspx