سه مطلب

بهای گزاف لباسهای ارزان شرکت چندملیتی اچ اند ام را چه کسانی می پردازند؟ (H&M)

https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/1199224630096770?notif_t=notify_me_page

فیلم مستند اچ اند ام لباس ارزان، بهای گزاف

لطفا این فیلم مستند را نگاه کنید تا راز “موفقیت” میلیادرها را درک کنید.

فقر و ثروت دو روی یک سکه هستند! اینکه ۸۵ نفر در این جهان بیش از ۳٫۵ میلیارد انسان ثروت دارند، باید دلیلش را در مناسبات اقتصادی حاکم، در زندگی و سرمایه بغارت رفته آن ۳٫۵ میلیارد انسان در گوشه فقیر جهان جستجو کرد!

بهای گزاف لباسهای ارزانی را که در کشورهای صنعتی و مرفه مصرف می شود، در گوشه دیگر جهان میلیونها و میلیاردها کارگر فقیری می پردازند که از شدت استثمار به مرگ تدریجی در زندانهایی بنام محل کار محکوم شده اند! زندان هایی که بظاهر نه دیوار، نه نگهبان و نه شکنجه گر دارد! ولی امکان رهایی از این شرایط، بسیار کمتر از امکان رهایی از زندانهای مخوفی مثل زندان اوین است!

در این زندانها همه چیز نامرئی است! دیوارهای زندان، نگهبانان، بازجوها، شکنجه گرها،… بالاتر از همه خود زندان هم نامرئی است! رشته نامرئی که شما را تا ابد در این زندان نگهمیدارد قوانینی استکه عدالت و دمکراسی سرمایه داری نامیده می شود! دمکراسی و عدالت در این نظام چنان تنظیم شده اند که از چهارگوشه جهان سودها به بطور دائم به حسابهای بانکی مشتی جهانخوار سرازیر می شوند! شرایط کار و مناسبات اجتماعی را چنان فراهم کرده اند که کسی شما را بزور و با شکنجه سرکار نمی برد! از شدت فقر و درد گرسنگی و فلاکت بچه ها و خانواده خودتان برای رفتن به محل کار سر و دست می شکنید! بجای اتحاد با هم سرنوشت های تان، تا سرحد مرگ رقابت می کنید که مبادا امروز بیکار بمانید و خانواده شما زیر فشار این دردهای بی پایان تلف شود!… پس قوانین چنان تنظیم شده اند که شما داوطلبانه تن به بردگی و استثمار شدن می دهید! خشونتی به مراتب پایدارتر از خشونت دوران بردگی عریان!

سودهای میلیاردی از آسمان نازل نمی شوند! از نابودی زندگی و غارت دسترنج و محصول کار میلیاردها انسان ناشی می شوند! همانطوریکه در این فیلم مستند نشان میدهد، آنها حتی بیش از ۷۲ ساعت در هفته کار می کنند! ولی همچنان شکم شان گرسنه است!

برای میلیاردها انسانی که در این مناسبات اسیرند، امکان رهایی از این زندان زمانی میسر است نظام سرمایه داری سرنگون شود!

نظامی که بر قانون جنگل و داروینسم اجتماعی استوار است و تنها بر محور سود می چرخد. محیط زیست و کره زمین و بشریت را تهدید به نابودی می کند! لستر تارو که یکی از اقتصاد دانان ارشد جهان سرمایه داری است و در دانشگاههایی نظیر ام آی تی و هاروارد و خیلی از دانشگاهای مهم اروپا و ژاپن … تدریس کرده است… در کتاب آینده سرمایه داری می گوید: این نظام به جایی رسیده است که در آن ” برنده، همه چیز را تصاحب می کند!”
علاوه بر اینکه قوانین و پلیس در خدمت نخبه گان حاکم بر جهان هستند، یکی از مهمترین رازهای موفقیت آنها رسانه هایی هستند که با تولید میلیونها مقاله، فیلم، برنامه های خبری، میزگردها، تفسیر متخصصین،… حقایق را وارونه کرده و قربانیان را مغزشویی می کنند!

در این فیلم مستند بدرستی اعتراف می کنند : ” منفعت و اخلاق در دو جهت مخالف حرکت میکنند!”

یان پیترزکون بزرگترین ژنرال تاریخ هلند و فاتح بیش از سه هزار جزیره اندونزی و بنیانگذار اولین امپراتوری جهانی سرمایه داری بدرستی می گوید: ” هیچ جنگی بدون تجارت و هیچ تجارتی بدون جنگ نیست!” بهتر از این جمله نمی توان روح جنگهای امپریالیستی را افشا کرد! آنهم از زبان بزرگترین ژنرال امپراتوری سرمایه داری! …
بنیاد نظام سرمایه داری بر محور کسب بیشترین سود، در کمترین زمان ممکن استوار است! بی جهت نیست که جنگهای ویرانگر و دائمی جزئی جدایی ناپذیر از نظام امپریالیستی است. الوین تافلر در کتاب جنگ و ضدجنگ می گوید دورانی را که ما در آن زندگی میکنیم “دوران پس از جنگ می نامند! و این درحالی است که در این مدت جهان تنها سه هفته بدون جنگ بسر برده است! نظام سرمایه داری جنگهای ویرانگر و جنایتکارانه را به جزء طبیعی واقعیت زندگی بشریت تبدیل کرده است! رسانه های عمومی جهانی هر روزه به بهانه ای برای جنگهای جدید، حتی جنگهای “اتمی دقیق و تمیز” زمینه چینی و تبلیغات می کنند! جرج بوش با حمله به خاورمیانه شروع جنگهای بی پایان را به بشریت بشارت داد! از آن زمان به بعد شرکتهای خصوصی جنگ و استخدام مزدوران جنگی جنایتکار مثل قارچ شروع به رشد کردند! سودسرشار این شرکتها در تداوم جنگ و بی ثباتی است. بنام صلح و دمکراسی و حقوق بشر، به بی ثباتی کشورها دامن می زنند تا تداوم حضور خود و کسب سودهای نجومی را تضمین کنند! آتش افروزانی که در لباس آتش نشانی وارد میدان می شوند!… قوانین بین المللی را صاحبان و مدیران شرکتهای چندملیتی، بانکها… و در یک کلام طبقه حاکم بر جهان برای دفاع و تضمین منافع خود تدوین و تصویب می کنند! ولی بکمک رسانه های جهانی که در خدمت آنهاست، منافع خود را بنام دفاع از منافع توده ها و قربانیان نظام حاکم در زیباترین شکل و قالب به توده ها عرضه می کنند!… …

ما چاره ای نداریم جز اینکه در این میدان نابرابر با افشای حقایق و زدودن ماسک زیبا و نیکوکار این نخبه گان حاکم از آنها مشروعیت زدایی کنیم! در تمام تاریخ بشریت حقیقت همواره مهمترین سلاح قربانیان بوده است. در چنین شرایطی بیان و انتشار حقیقت خود عملی است انقلابی برای انسانی تر کردن جهان!

بشریت محکوم به بردگی نیست! فقر و استثمار و بردگی محصول قوانین طبقاتی هستند! هیچ انسانی برده بدنیا نمی آید، مناسبات اجتماعی حاکم آن فرد را تبدیل به برده و انسان فقیر می کند! پس انسانهای آگاه و متحد می توانند قوانین موجود را تغییر دهند! جهان دیگر امکان پذیر است

!

احمد پوری (هلند) ۲۰ – ۱۰ – ۲۰۱۵

پیوند این مقاله در صفحه فیس بوک من
https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/1199224630096770?notif_t=notify_me_page

بچه هایی که حتی در سن ۱۲ سالگی در این نوع کارخانه ها در بنگلادش کار می کنند.
Children as Young as 12 Are Making Clothing for Old Navy in Bangladesh
http://www.ecouterre.com/children-as-young-as-12-are-makin

****************************************

از نظر کشورهای متمدن و کعبه های دمکراسی برای پناهندگان جهان سوم “انسان بودن به چه معنی است؟”

سئوال و جواب در مورد مشکلات و مسائل پناهجویان در کشورهای مختلف
دوستان ارجمند تصمیم گرفته ام به سئوالاتی که جنبه عمومی دارند در صفحه خودم جواب دهم تا در صورت امکان در حل مسائل ذهنی پناهجویان قدم کوچکی برداشته شود…

چند ساعت پیش دوستی پرسیده است:
” با سلام
چندین سال است که خانواده ما به عنوان پناهنده سازمان ملل در کشور افغانستان پذیرفته شده اما سازمان ملل به ما گفته که هرگز مارا به کشور ثالثی منتقل نخواد کرد آیا شما راهی را می شناسید که بتوانیم از این کشور خارج شویم؟”
از این نوع سئوالها خیلی دریافت کرده ام… مثلا خانواده ای هستیم با این سابقه سیاسی … از ایران به ترکیه فرار کرده ایم… سازمان ملل ما را بعنوان پناهنده سیاسی پذیرفته است ولی سالهاست که در انتظار دعوت نامه از کشورهای اروپایی و آمریکا به این زندگی جهنمی در ترکیه ادامه می دهیم… نامه نویسی به مقامات کمیساریای عالی پناهندگان و عفو بین الملل و صلیب سرخ و … کوچکترین تغییری در زندگی ما بوجود نیاورده است… ما برای رهایی از این وضعیت چکار می توانیم بکنیم؟
جواب:
اگر بخواهم نظر خودم را در یک جمله کوتاه بیان کنم می گویم: بیائید به اروپا!
برای اینکه جمله فوق مورد سوء استفاده و سوء تفسیرهای مختلف از طرف احزاب و نیروهای راست افراطی واقع نشود، بگونه ای بسیار مختصر دلایلم را ارئه می کنم، تا با شناخت عمیق تر از سیاستهای پناهنده پذیری در جهان قطب نمای حرکت خود را تنظیم کنید. …

شما به اروپا دعوت نخواهید شد! با توجه به سیاستهای بستن مرزهای اروپا… و رقابت در بالا بردن دیوارهای اروپایی و ملی… این شانس برای شما هر روز کمتر می شود!
یکی از مهمترین تصمیم های دولتهای اروپایی این است که امکان ورود پناهندگان به اروپا را با استفاده از تکنولوژی مدرن و تجارب متخصصین نظامی و سیاسی غیرممکن کنند!
یکی از راه حلهای محبوب آنها دقیقا همین است که شما اشاره کرده اید و در آن شرایط بسر می برید… یعنی کمک به کشورهای جهان سوم برای نگهداشتن پناهجویان در کمپهای پناهندگی و سد کردن راههای حرکت آنها به سوی اروپا بطرق مختلف قانونی و غیرقانونی…

وعده دروغینی که رهبران راست افراطی و نئولیبرال اروپا می دهند این است که: اگر این پناهجویان در کشورهای همسایه بمانند، ما خودمان می رویم و پناهجویان واقعی را بطور قانونی به کشورمان دعوت می کنیم!
فکر می کنم یک مثال برای رد این ادعای رهبران اروپا کافی باشد.
در ترکیه تعداد پناهجویانی که از طرف کمیساریای عالی پناهندگان بعنوان پناهنده سیاسی به رسمیت پذیرفته شده اند و سالهاست که به هیچ کشور اروپایی یا آمریکایی دعوت نمی شوند بیش از ده ها هزار نفر است!
بعضی از آنها بیش از ۲۰ سال است که در انتظار واهی عمرشان برباد رفته است!…

ترکیه که به اصطلاح کشوری است نیمه اروپایی و نیمه آسیایی… و عضو ناتو و در پروسه اروپایی شدن و عضویت در اتحادیه اروپا قرار دارد… و یکی از بهترین اقتصادهای رشدیابنده در جهان را داراست…
پرواضح است که در چنین کشوری به حقوق بشر هزاران بار بیشتر از کشورهای آفریقایی احترام بگذارند… و با پناهجویان بهتر از آن کشورها بر خورد کنند!… با توجه به وضعیت پناهندگان در این کشور می توانید حدیث مفصل آنرا در کشورهای آفریقایی بهتر درک کنید!…

اگر از فساد و دزدیهای بدون کنترل سازمانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی بگذریم… و اصل را بر این مبنا بگذاریم که تمامی کمکهای مالی بی کم و کاست بدست پناهجویان میرسد، داستان در این سناریو ایده آل از این قرار است.
طبق گزارشات خانم سیخرید کاخ نماینده ویژه سازمان ملل در لبنان و کمیساریای عالی پناهندگان جهان… در لبنان کشورهای غربی به ۴۰% از قول کمکهای مالی خود عمل کرده اند! بزبان دیگر کشورهای غربی با دروغگویی آشکار حتی هزینه نگهداشتن پناهجویان را بگردن کشورهای فقیر جهان سوم می اندازند!
به همین دلیل مینیموم هزینه ای را که کمیساری عالی پناهندگان به پناهندگان در لبنان تعیین کرده ۳۰ دلار در ماه است! پولی که به اعتراف همان سازمان زندگی در سطح مینموم هم غیرممکن است! … ولی در عمل به خاطر عدام پرداخت کمکهای مالی وعده داده شده از طرف کشورهای غربی این مبلغ کمتر از ۱۳ دلار در ماه است!
در ترکیه از دو میلیون پناهجوی سوریه ای در حدود ۲۵۰٫۰۰۰ نفر در کمپها بسر می برند! بقیه یعنی ۱٫۷۵۰٫۰۰۰ بدون در یافت کمک از کسی یا سازمانی در شهرهای مختلف پراکنده هستند!
در تمامی این کمپها باندهای بین المللی فحشا و قاچاق انسان فعال هستند!… فریاد قربانیان را حتی در درون همین کمپها کسی نمی شنود، تا چه رسد به مجامع بین المللی و اعاده حق و حقوق قربانیان!…
در این کشورها که فساد و بیعدالتی و نقض حقوق بشر برای شهروندان خودش بیداد می کند،چگونه می توان انتظار داشت که با پناهندگان رفتاری بهتر از شهروندان خود داشته باشند؟ …

از نظر کشورهای متمدن و کعبه های دمکراسی برای پناهندگان جهان سوم “انسان بودن به چه معنی است؟”
برای انسانهای جهان سوم “جوینده خوشبختی ” بودن بزرگترین جرم و جنایت است! در حالیکه همین خصوصیت تمام تاریخ کشورهای غربی را بیان می کند!
https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/1166724246680142…
انسان جهان سومی محکوم است که در این کمپها تبدیل به علف شود! با ۱۳ دلار در ماه یا صفر دلار در آمد، به زندگی گیاهی تن در دهد!
براساس قوانین مقدس بازار آزاد، اجزای بدنش را بفروشد، خودش را بفروشد، زنش را بفروشد، دخترش را بفروشد… در قانون رقابت بازار آزاد تا بی نهایت بفروشد و رقابت کند… حتی چیزهایی را که ندارد بفروشد !… این است سهم واقعی پناهندگان جهان سوم از دمکراسی بازار و رقابت آزاد!…

این همان آینده درخشانی است که رهبران اروپا برای تضمین کیفیت زندگی شما، در حال تدارک آن هستند! در قانون اساسی نظام کاپیتالیستی هر انسانی با هر درجه ای از تخصص و دانش درست در لحظه ای که لازم است اگر به اندازه کافی سود آور نباشد آشغال زایدی بیش نیست! کم نیستند تعداد کسانیکه حتی در کشورهای غربی از دانشگاه های معتبر دکترا دارند، ولی درست به این علت که فعلا دانش آنها به اندازه کافی برای شرکتهای موجود سود آور نیست تبدیل به انسانهای بیکار و آشغالهای زاید شده اند!… قربانیانی که کرامت انسانی شان نابود شده و در چشم جامعه و خودشان تحقیر شده اند… اگر این نظام اینگونه با متخصصین و دانشگاهیان خود رفتار می کند پر واضح است که با پناهجویان چگونه رفتار خواهد کرد! اینکه در بین میلیونها پناهنده چقدر استعدادهای بی نظیر در این کمپها بخاطر عدم وجود مینیموم های لازم برای درس خواندن، کار کردن،… نابود می شوند، برده می شوند، روانی می شوند، خودکشی میکنند، مسئله طبقه حاکم برجهان نیست! … اینگونه مسائل زمانی می توانند توجه نظام و رهبرانش را جلب کنند که به اندازه کافی سودآور باشند! …

زندگی در این کمپها را در بیابانهای خاورمیانه و آفریقا… به پناهنده جهان سومی تضمین می کنند! آنها به شما تجربه هیچ بودن، تجربه نوینی از انسان بودن را تضمین می کنند!… شما لازم نیست در پی درس خواندن، کار کردن، الحاق خانواده،… باشید! انسانها در پی یافتن هویت خود چه رنجها که نمی کشند! ولی مهمترین مشخصه هویت شما “هیچ بودن” است! تنها مشکلی که هست شما باید هیچ بودن خود را در تمام ابعاد ممکن درونی کنید تا مانند هر انسان خوشبختی از زندگی لذت ببرید!
خوشبختی شما در هیچ بودن شماست!…
چنین انسان خوشبختی هرگز کارهای غیرقانوی انجام نمی دهد، علیه این نظام هرگز اعتراض و قیام نمی کند، می داند که توان ذهنی و عملی تغییر ساختارهای موجود ندارد… به همین دلیل در آرزوی محال زندگی خود را تبدیل به زهر مار نمی کند، برای هیچ بودگان، لذتی ابدی و بی مرز در هیچ بودن تضمین شده است! …

در این کمپها حقوق بشر هیچ بودگان، هیچ است! هیچ کس نگران حق و حقوقی نیست که وجود ندارد!
آمدن به اروپا بهتر از ماندن در کمپهای هیچ بودگان است!
فکر نمی کنم نیازی به توضیح و تفسیر بیشتر باشد…

تابحال دستگیری چند باند قاچاق فحشا، بردگی جنسی زنان و کودکان یا قاچاق اعضای بدن انسان در این کمپها به اخبار مهم یا سرمقاله های رسانه های جهانی تبدیل شده اند؟ چیزیکه رهبران جهان صنعتی و ثروتمند برای شما تضمین می کنند هیچ بودن، زندگی علف وار و مرگ تدریجی در کمپهایی است که شما را حتی در این بیابانها به آشغال زاید تبدیل خواهد کرد! پدر، مادر، خواهر، برادر، زن و شوهر بدون داشتن یک ذره حریم خصوصی، در کنار هم در یک چادر زندگی می کنند! نابودی حقوق بشر در تمام ابعاد ممکن، ذات ویرانگر نظام سرمایه داری بی مرز را به روشنی نمایان می کند!…

در کنیا در کمپ داداب که بزرگترین کمپ پناهندگان جهان است، بیش از ۴۹۶,۱۳۰ پناهجو از ملیتهای مختلف در چنین شرایطی “زندگی” می کنند!… پرواضح است که پناهندگان باید همواره شکر گذار اربابان گشاده دست جهان باشند که چنین زندگیی را برایشان فراهم کرده اند!…
می توانید حدس بزنید که این نوع کمپها چه آزمایشگاهی برای انواع درگیریها، تجاوزها، خلافکاریها … و گروه های مافیایی هستند!
http://www.borgenmagazine.com/ten-largest-refugee-camps-wo…/
رهبران کشورهای صنعتی و مرفه تمامی قوانین ملی و بین المللی را چنان تنظیم می کنند که سودهای تمامی این جنگها… بسوی حسابهای بانکی نخبه گان حاکم بر جهان روان شوند و تمامی پیامدهای ویرانگر و فلاکتبار نظم نوین جهانی شده به گردن قربانیان منتقل شود! آنها مسئولیت پیامدهای این سیاستهای جنایتبار انکار می کنند!…
خانم سیخرید کاخ بدرستی به خطری اشاره می کند که داعش در این نوع کمپها به جوانانی که مجبور و محکوم به هیچ بودن شده اند ماهیانه ۴۰۰ دلار پیشنهاد می کنند!
https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/1183864931632740?pnref=story

رهبران جهان صنعتی و مترقی با موفقیت تمام وانمود می کنند که در نهایت صداقت در مورد درک علل رشد بنیادگرایی در منطقه انگشت بدهان مانده اند!… باور کردنی نیست که این رهبران در تمام برنامه های خود برای نابود کردن هر کشور نامطلوبی از موفقیت بی نظیری بر خوردارند ولی در اجرای تمامی نیات خوب و انسانی شان بطرز غیرقابل وصفی دائما شکست می خورند!… چرا در اروپا برای حل بغرنجترین مسائل در عرصه های مختلف علمی، از جمله شناختن کهکشانها و ستاره هایی که میلیونها سال نوری با ما فاصله دارند از دانش لازم برخوردارند ولی برای فهم ریشه های پناهندگی این همه علیل و زمین گیر شده اند؟… آیا همه این مسائل بطور تصادفی و اتفاقی رخ می دهند؟…

من سال ۲۰۰۴ در جشن بنیان گذاری سوسیال فروم هلند سخنرانیی داشتم تحت عنوان ” جهانی شدن و رشد راسیسم و فاشسیم در اروپا” … از جمله مسائلی که بیان کردم این بود که بزودی در اروپا سنگ بنای حقوق بشر به سنگ قبر حقوق بشر تبدیل خواهد شد! زیرا با سیاستهای بیگانه ستیزی که هر روز سخت تر می شوند امکان پناهندگی از اروپا را غیر ممکن می کنند…!
حالا یازده سال بعد در نهایت تاسف این پیش بینی من به گونه ای آشکار از زبان رهبران اروپا بعنوان مهمترین راه حل مشکلات پناهندگان شنیده می شود! …
چند روز پیش در بحث پارلمان هلند، نماینده حزب لیبرال هلند این خبر را به مثابه شکاهکار موفقیت دولت هلند و میزان تاثیرش در بین کشورهای اروپایی مطرح کرد! راه حل معجزه آسا این است که به برپایی کمپهای پناهندگی در کشورهای جهان سوم را سازماندهی کنیم تا آنها وظیفه سد کردن حرکت پناهجویان را بعهده بگیرند و هیچ پناهنده ای نتواند بدون اجازه وارد اروپا شود!… و در صورت ورود غیرقانونی فورا به همان کمپهای ” امن ” برگردانده شود!…

تا زمانیکه رهبران اروپا ریشه های واقعی جریان پناهندگی را انکار می کنند، با توسل به میلیتاریسم و کشیدن دیوارهای تو در تو نه تنها هیچ مسئله ای حل نخواهد شد بلکه با جاری شدن شط خون مشکلات بی شمار دیگری بر مشکلات موجود اضافه خواهد شد! رسانه های تحت فرمان نخبه گان حاکم بعنوان مکمل راه حلهای میلیتاریستی با توجه به آخرین دستاوردهای علمی و روانشناسی در سطح فرهنگی و ادبی و اخلاقی و… تلاش می کنند افکار عمومی را در جهت منافع و مقاصد خویش دست کاری کنند… اساسا سعی می کنند پناهندگان را بطرق مختلف بعنوان یک خطر جدی برای دمکراسی و ارزشهای اروپایی معرفی کنند… یکی از موثرترین شیوه ها استفاده از پناهندگانی است که علیه سایر پناهندگان “سخنرانی و افشاگری” می کنند!… انگار خودشان آخرین پناهنده واقعی سیاسی بودند که بموقع به دژ اروپا وارد شده اند و بعد از ایشان هر کس که می آید متهم به بنیادگرایی، تروریسم، پناهندگی اقتصادی، سوءاستفاده از رفاه اجتماعی، خلافکاری و فساد همه جانبه است… این نوع پناهندگان علیه هم سرنوشتهای خود با منطق و زبان طبقه حاکم حرف می زنند! آنها کوچکترین تلاشی برای حرکت در جهت یافتن آلترناتیوی انسانی تر نمی کنند! امنیت خود را در پشت کردن به هم سرنوشتهای خود و همکاری با جنگ افروزان و ویرانگران طبیعت و انسان جستجو می کنند! در این مورد مشخص حتما مفصل تر خواهم نوشت…

با وجود تمامی تلاشهای فوق کارگزاران سیاستهای بیگانه ستیز، خبر بدی که برای رهبران اروپای نئولیبرال دارم این استکه پناهندگان از هر دیوار بلندی که می سازید رد خواهند شد! زمانیکه زمین زیرپای انسانی آنقدر سوزان شد که او برای ترک خانه اش به استقبال هر ریسک خطرناکی به مثابه نوشدارو رفت، سیاستهای سرکوب گرانه و میلیتاریستی کار ساز نخواهند شد!

فقط ذره ای وجدان انسانی لازم است تا بیندیشم پناهندگان چرا با وجود آگاهی از تمام خطرات راههای خاکی یا دریاها با فراغ خاطر خود و جگرگوشه هایشان را بدست امواج متلاطم و طوفانهای دریاها و قاچاقچی ها و … می سپارند؟

تسلیم شدن به منطق نئولیبرالهای حاکم براروپا و آمریکا تنها جنگهای بیشتر، رشد قارچ وار راسیسم وفاشیسم، ویرانی طبیعت و جوامع انسانی را تضمین خواهد کرد!

ما می توانیم با ارتقاء آگاهی اجتماعی از ریشه جنایتهای جاری در سطح جهانی، مقاومت خلاق و خودسازماندهی توده ها را دامن بزنیم… از وقوع جنگهای بی پایانی که جورج بوشها برای اعمال نظم نوین جهانی مژده می دادند جلوگیری کنیم! برای صلح و نجات طبیعت و انسان از دانش و تجربه موجود بشری استفاده کنیم…

این مسئله پرونده باز است… بهتر است به این بحث ها دامن بزنیم تا در جهت حل کردن یکی از بحرانهایی که میگویند بزرگترین بحران پناهندگی بعد از جنگ دوم جهانی است دین خود را به بشریت ادا کنیم.

احمد پوری (هلند ) ۰۴ – ۱۰ – ۲۰۱۵

پیوند این مطب در صفحه فیس بوک احمد پوری
https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/1191719554180611?notif_t=notify_me_page

پیوند این مطب در صفحه فیس بوک احمد پوری
https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/1191719554180611?notif_t=notify_me_page

***************************************************************

تغییر سیاست دولت هلند نسبت به پناهجویان مسیحی، بهائی، صوفی، همجنس گرا، دوجنسی و لزبین

رهنمود من به پناهندگان ایرانی از گروههای فوق و کردهای ترکیه.
از آنجائیکه پناهجویان زیادی در این موارد از من سئوال می کنند نکات مهم نامه معاون وزیر دادگستری هلند را در این مورد ترجمه کردم تا پناهجویان ارجمند بهتر در جریان سیاستهای پناهنده پذیری دولت هلند قرار گیرند.

آقای دیکهوف معاون وزیردادگستری و امنیت ملی در تاریخ ۲۱ ماه جولای ۲۰۱۵ در جواب سئوالاهای نمایندگان مجلس نسبت به پناهجویان ایرانی ( همجنس گرا، دوجنسی، لزبین و مسیحی )، در نامه ای خطاب به نمایندگان پارلمان در باره سیاستهای پناهنده پذیری دولت هلند نوشته است:
با توجه به گزارش وزارت امورخارجه از ماه دسامبر ۲۰۱۳ تا آوریل ۲۰۱۵ سیاستهای خودم را در باره پناهجویان ایرانی به اطلاع شما می رسانم.
سیاستهای ما در باره پناهجویان ایرانی همجنس گرا، دوجنسی، لزبین ادامه می یابد. با توجه به اطلاعاتی که تا حلا کسب شده این گروه از پناهجویان در ایران ترس موجه دارند. مگر اینکه در کیس فردی شان ثابت شود که نیازی به محافظت جانشان نیست! این سیاست با اطلاعات بدست آمده از گزارش وزارت امورخارجه سازگار است.

تغییر سیاست
در رابطه با پناهجویان مسیحی ایرانی من تصمیم گرفته ام سیاستهای خودم را تغییر دهم. از گزارش وزارت امورخارجه روشن می شود که وضعیت برخی از گروههای مسیحی در ایران بدتر شده است. دولت ایران آنها را به مثابه خطری برای امنیت ملی تلقی می کند، زمانیکه آنها در رابطه با کلیسای جدیدشان فعالیت می کنند یا تلاش می کنند دیگران را بسوی دین جدید خود یعنی مسیحیت بکشند. بویژه کسانیکه در کلیساهای خانگی فعال هستند زیر خطر قرار دارند. مسیحیانی که به گروه های زیر تعلق دارند بطور سیستماتیک توسط دولت ایران تحت نظر و فشار قرار دارند.
۱ – مسیحیانی که برای کلیسای جدید شان فعال هستند
۲ – اعضای کلیساهای خانگی
۳ – مسلمانانی که بعد از مسیحی شدن آشکارا به تبلیغ دین جدید خود می پردازند، مثلا از طریق شرکت در مراسم کلیساها…

در مورد تمامی اقلیتهای دینی در بررسی کیس پناهندگی شان اداره تابعیت و مهاجرت تعیین می کند که در صورت بازگرداندن به ایران با چه مشکلات احتمالی روبروند و ترس آنها از خطری که متوجه جان شان هست چقدر جدی است…

در کنار مسائل فوق من تصمیم گرفته ام که اقلیتهای دینی مسیحی و بهائی و صوفی ها را به مثابه گروه ریسک بپذیرم، نه گروهی که باید توجه ویژه به مشکلاتشان می شد. ( توضیح از احمد پوری: یعنی در سیاستهای فعلی ریسکی که شامل خطر جانی برای این افراد است از طرف دولت هلند پذیرفته شده است… در حالیکه در سیاستهای قبلی خطری که متوجه این افراد بود تا این درجه جدی شمرده نمی شد… تنها خواهان دقت بیشتر در بررسی کیس اینها بودند… )
این بدان معنی است که اتباع خارجی که بطرز قابل قبولی بتوانند نشان دهند که به این گروه ها تعلق دارند، حتی با اسناد و نشانه های جزئی نیز می توانند نشان دهند که ترس شان از تعقیب و آزار و اذیت دولتی بر بنیاد منطقی استوار است. …
این است تغییر سیاست دولت نسبت به مسیحیان ، بهائیان و صوفیان ایران در رابطه با سیاست کلی پناهندگی دولت هلند.

***************************
توضیح چند نکته مهم:
سیاستهای فوق به این معنی نیست که فردا هر کسی از ایران آمد و گفت من مسیحی هستم فورا به او اقامت پناهندگی می دهند! شما کمان باید بتوانید در مصاحبه با نمایندگان اداره تابعیت و مهاجرت آنها را قانع کنید که بطور جدی و صادقانه تغییر دین داده اید و سئوالهایی را که آنها در باره دین مسیحیت از شما می پرسند بدرستی جواب دهید! تنها چیزی که نسبت به گذشته تغییر کرده است این که قبلا باید تمامی ادعاهای خود را ثابت می کردید… حالا اگر گوشه ای از ادعاهای خود را با مدارک مستند ثابت کنید که شما به گروه های فوق متعلق هستید اینرا از شما قبول می کنند. یعنی به اندازه گذشته سختگیری نمی کنند! و پرونده ها سریعتر بررسی می شود…

چند رهنمود به پناهجویان پرونده بسته ایرانی که به گروه های فوق تعلق دارند…
در هلند بعد از بسته شدن پرونده تان، پیش شرط امکان تقاضای مجدد و باز کردن پرونده این استکه مدارک جدیدی در رابطه با فعالیتهایتان ارائه کنید و ثابت کنید که با توجه به آن فعالیت ها در صورتیکه به کشور خود برگردانده شوید با خطر جانی جدی روبرو خواهید شد. بدون داشتن اینگونه مدارک جدی نمی توانید دوباره به مرکز پذیرش پناهندگی مراجعه کنید.

مدرک جدید چیست؟
مدرک جدید دو نوع است. یک: یا شما از کشور خودتان نامه و مدارک رسمی از مقامات قضایی می آورید ( احضاریه، اخطاریه، حکم دادگاه… ) می دانم که ارائه کردن این نوع مدارک بسیار مشکل است…
می توانید از احزاب سیاسی یا فعالین شناخته شده و متخصصین در امور مشخصی هم مدرک بیاورید… ولی ارزش این مدارک به اندازه ارزش مدارک رسمی از دولت نیست. منطق دولت هلند از این قرار است: دولت هلند این گروه ها را بعنوان منابع بی طرف نمی شناسد آنها اپوزیسیون رژیم هستند، پس حامی پناهجویان هستند… از سازمانهای حقوق بشری هم می توانید در تایید حرفهایتان مدارک بیاورید… در هر حال قویترین مدارک آنهایی هستند که از طرف دولت یعنی مخالف شما صادر شده است! …

دو: یا اینکه به خاطر مسائل سیاسی جاری سیاستهای دولت پناهنده پذیر در رابطه با آن کشور تغییر می یابد.

معنی این حرفها برای پناهجویان پرونده بسته ایرانی این استکه اگر وکیل خوبی داشته باشند و خوب خودشان را برای تقاضای پناهندگی مجدد آماده کرده باشند می توانند با توجه به تغییر سیاست دولت هلند نسبت به گروه های فوق و اثبات گوشه ای از کیس پناهندگی شان، تقاضا کنند که در رابطه با سیاستهای جدید باید پرونده اینها دوباره بررسی شود، و با باز شدن پرونده شان از حالت غیرقانونی بدرآیند. …

در مورد پناهجویان کرد ترکیه
تا چندی پیش سیاست رسمی دولت هلند این بود که دولت ترکیه دولت دمکراتیک است و کردهای ترکیه دیگر خطر جانی و ترس موجه ندارند… به همین دلیل تقریبا به همه، حتی فعالترین کادرهای سیاسی و رزمنده کردها نیز در هلند جواب منفی داده بودند… حالا در بحث های صلح و آشتی بسته شده و دولت اردوغان با زبان تانکها و مسلسل ها و بمبارانهای هوایی با کردها صحبت می کند!
درست استکه هنوز دولت هلند نسبت به کردهای ترکیه بطور رسمی سیاست خود را تغییر نداده است ولی با توجه به ابعاد فاجعه ای که جریان دارد و چشم اندازی فوری برای پایان ماجرا وجود ندارد… بهتر است کردهایی که پرونده شان بسته شده است با وکلایشان در مورد امکان بازشدن مجدد پرونده شان صحبت کنند و با توجه به تغییر شرایط موجود تقاضای پناهندگی مجدد کنند تا از حالت غیرقانونی بودن بدر آیند! …

برای ملاحظه اصل نامه معاون وزیر دادگستری می توانید به پیوند زیر مراجعه کنید.

پیوند این مقاله در صفحه فیس بوک احمد پوری

https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/1194364010582832?notif_t=notify_me_page

Kamerbrief over ambtsbericht christenen en LHBT’s in Iran

https://www.rijksoverheid.nl/regering/inhoud/bewindspersonen/klaas-dijkhoff/documenten/kamerstukken/2015/07/22/tk-ambtsbericht-iran-inzake-christenen-en-lhbt-s

Sneller verblijfsvergunning voor christelijke asielzoeker uit Iran

http://www.refdag.nl/nieuws/politiek/sneller_verblijfsvergunning_voor_christelijke_asielzoeker_uit_iran_1_927837