کامنتهای کارگری (مبارزه کارگران فلسطینی، سوسیال دمکراسی در ستیز با کارگر خارجی، راه حل پست مدرنیستی برای اعتراض کارگر!)

کامنتهای کارگری (مبارزه کارگران فلسطینی، سوسیال دمکراسی در ستیز با کارگر خارجی، راه حل پست مدرنیستی برای اعتراض کارگر!)

 

کارگران فلسطینی در مناطق اشغالی شده: مبارزه همچنان ادامه دارد

جنگ و جدال بین دولت نژادپرست اسرائیل و گروه‌های تروریستی اسلامی در فلسطین و کرانه غربی، به ناحق مبارزه کارگران در اسرائیل و فلسطین را تحت شعاع قرار داده و کمتر از مبارزه متحد این کارگران اخباری سرتیتر خبرگزاری‌ها می شود. اما علیرغم شرایط ویژه این منطقه، چنین همبستگی و مبارزه‌ای وجود دارد! روز ٣٠ ژوئن ٢٠١۵، پانلی در اورشلیم توسط “مرکز مشاوره کارگری” (WAC-MAAN) سازمان داده شده بود که سخنرانان آن از فعالین شناخته شده جنبش کارگری از هر دو طیف به اصطلاح یهودی و عرب بر یک نکته انگشت گذاشتند: تحت هر شرایطی و علیرغم فشار بیش از حد به فعالین کارگری فلسطینی، مبارزه کارگران مناطق اشغالی برای احقاق حقوق پایمال شده ادامه دارد. فعالین کارگری از شرایط سخت کار و اعتراض و رو آوری بی فایده به وکلا و فدراسیون  پرو اسرائیلی Histadrut گفتند که با استقبال گرم حضار روبرو شدند.

آنچه که در گزارش مربوط به این پانل توجه من را به خود جلب کرد، سخنان Assaf Adiv، مسئول سراسری مرکز فوق است که می گوید این مرکز نباید به خودش بعنوان یک سازمان خدمات دهنده صرف نگاه کند؛ بلکه باید افکار کارگران اسرائیلی را نسبت به سیاستهای راسیستی و نژادپرستانه حساس کند و شرایط غیرانسانی کارگران فلسطینی در مناطق اشغالی را مشغله همه کند. او روی ساختن اتحادیه‌هایی تأکید می‌کند که مبارزه برای احقاق حقوق همه کارگران، جدا از نژاد و ملیت و مذهبشان را وظیفه خود تعریف می کنند. او بطور ضمنی به فدراسیون پرو اسرائیلی کارگری اشاره می کند که “نسبت به مشکلات و معضلات کارگران غیر اسرائیلی بی اعتناست.” گزارش فوق را می توانید اینجا مطالعه کنید:

http://eng.wac-maan.org.il/?p=1368

خارجی ستیزی سوسیال دمکراسی در کانادا

حزب ان دی پی استان بریتیش کلمبیای کانادا که حزبی سوسیال دمکرات است در یکی از پوسترهای تبلیغاتی (اوایل ژوئیه ٢٠١۵) خود بر علیه یکی از قراردادهای حزب لیبرال این استان دست به انبان عقبمانده ترین تبلیغات خارجی ستیزی برده و این قرارداد را بر این مبنا که “٧٠ درصد مشاغل کارگران استان به کارگران خارجی خواهند رفت” محکوم کرده است. این البته تنها یک حزب ورشکسته و قراضه که برای به دست آوردن دو رأی بیشتر از عقبمانده ترین اقشار جامعه دست به هر تبلیغات فاشیستی می زند نیست که بساطی کثیف تحت نام “چپ” پهن کرده است. ما قبلا ترجمه مطلبی تحت عنوان “اتحاد یا حذف؟ اتحادیه‌های استان بریتیش کلمبیا و کارگران معدن چینی” درباره تبلیغات خارجی ستیز بال “کارگری” این حزب در اتحادیه‌های کارگری در استان بریتیش کلمبیا در شماره ٢۴۵ “کارگر کمونیست” نیز آورده بودیم که این غش کردن حزب به اصطلاح چپ و سوسیال دمکرات در آغوش فاشیستهای نژادپرست صدای هر آدمی را که برای خودش احترامی قائل است را نیز در آورده است.

لازم به توضیح است که این تبلیغات خارجی ستیزی نه بر علیه به اصطلاح مهاجرت شرکتها به خارج از مرزهای این کشور، بلکه بر علیه کارگران به اصطلاح خارجی‌ای است که با استفاده از یک پروژه که بر اساس آن کارگران چینی می توانند با کسب ویزای کاری موقت به کانادا بیایند موقتا در یکسری از مشاغل استخدام شوند.

پست مدرنیسم راه پیشروی جنبش کارگری نیست!

کیم موودی که یکی از فعالین شناخته شده جنبش کارگری آمریکاست و سال‌ها در نهادهای مشغول فعالیت برای اصلاح اتحادیه‌ها فعال بوده، اخیرا مطلبی در سایت jacobinmag.com منتشر کرده است که در آن به اختصار به تاریخ تلاش برای اصلاح اتحادیه‌ها، منتها از بالا، اشاره می‌کند. خود کیم موودی که به همراه دیگر فعالین شناخته شده‌ای چون جری تاکر در زمان خود برای انتخاب و یا عزل رٶسائی از فدراسیون کار آمریکا تلاش می‌کردند، در این نوشته با برشمردن درصد کاهش اعضای اتحادیه‌ها در کش و قوس‌های بین رٶسای فدراسیون کار آمریکا بدون دخالت بدنه این اتحادیه‌ها می‌گوید: “تغییرات در بالا بیشتر از اینکه دردی را از جنبش کارگری دوا کند، به آن ضرر زده است.” و به دنبال آن می‌گوید که ایده اصلاح اتحادیه‌ها با تغییر رهبران و رٶسای‌شان برای نجات آنها از دست حملات سرمایه، توهمی بیش نیست!

گرچه کیم موودی در این مطلب به شکست تلاش کسانی چون خودش تحت عنوان “اصلاح اتحادیه‌ها” به نوعی اقرار می‌کند، اما در بخش نتیجه‌گیری آن، نتیجه‌ای مضر و خطرناک می‌گیرد. او به افزایش درصد زنان کارگر و کارگران رنگین پوست در جامعه آمریکا و به تبع آن در خود اتحادیه‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید که این جنبش دیگر زمین خلوت مردان سفیدپوست نیست! مضر و خطرناک بودن این نظریه این است که انگار مشکل جنبش کارگری نه حملات سازمان یافته سرمایه و خود ساختار اتحادیه‌ها و گرایش سندیکالیستی درون جنبش کارگری بوده، بلکه مردان سفیدپوست بوده‌اند!؟ جنبش کارگری چه در آمریکا و چه در جاهای دیگر، برای مقابله با فقر و فلاکتی که بر جامعه مستولی است نیاز به فعالینی دارد که پا جلو بگذارند و نهادها و تشکل‌هایی را ایجاد کنند که دست همه کارگران را، جدا از هر تفاوتی که با هم داشته باشند، در دست هم بگذارد.