یک یادآوری به مظفر محمدی

در سایت “آزادی بیان” با نوشته ای از مظفر محمدی تحت عنوان “علنی کار، ضد رژیمی گری و تحقیر سازمان مخفی” برخورد کردم که با همه بی ربطی اش به مبارزه کارگر و با همه وارونه سازیهایش و عدم اطلاعش از بحثهای زیاد در باره کار “قانونی” و علنی کارگر و تحزب کمونیستی و تکرار یکسری مسائلی که جزء خودش کسی جدی نمی گیرد، نمی شود از یک نکته‌ای که درباره فعالین کارگری در کردستان می گوید گذشت. او به این فعالین کارگری می گوید “نسل سوخته” و در ادامه توجیهات و “توضیحاتش” و در ادامه این برچسب و ادعای سخیف که “همه این فعالین کارگری اعضای سازمان‌های چپ ضدرژیمی و سنت پیشمرگه یاتی هستند” با تمسخر می گوید: “وقتی پیشمرگ با تفنگش علنی و با جسارت در مقابل دشمن ظاهر می شود، چرا فعال چپ و کمونیست و طرفدار پیشمرگ با هویت سازمانی و سینه سپر، جلو پلیس ظاهر نشود!”
فعلا از توضیح واضحات اینکه این “نسل سوخته” چه کسانی هستند و چه کارهای کرده اند که جامعه کردستان یک جامعه سرخ ضد سرمایه داری و معترض مانده است، می گذرم. اما تا آنجا که به تفنگ و “جسارت” برمی گردد، شک دارم که مظفر محمدی فراموش کرده باشد که تنها جریانی که از تفنگ و گارد و هنگ حرف می زند، محفل ایشان است. شک دارم که فراموش کرده باشد این کورش مدرسی بود که در کنگره حزبشان از کار نظامی‌ای و پیشمرگه یاتی‌ای که اینها و از جمله مظفر محمدی کردند و با تفنگ و “جسارت”شان رفتند دسته گل هم آب دادند حرف زد.
از نظر من دیگر مظفر محمدی و محفل ایشان در چنان جایگاه سیاسی مهمی نیستند که ارزش اتلاف وقت در پلمیک سیاسی را داشته باشند. خود او هم این را احساس کرده و به همین دلیل اینگونه غیرمسئولانه و بی ربط کاغذ سیاه می کند.
۴ ژوئن ۲۰۱۵