حمله نظامی پ ک ک به حدکا، معادلات و صفبندیها

حمله نظامی پ ک ک به حدکا، معادلات و صفبندیها

انتخابات در ترکیه و حمله  نظامی  پ ک ک به حدکا

سطحی نگرانه و ساده لوحانه خواهد بود که حمله نظامی پ ک ک به حدکا را بعنوان یک واقعه نسنجیده یا از سر بی دقتی در شرایط فعلی تلقی کرد. بهر رو آنچه که روشن است حمله نظامی پ ک ک به حدکا در منطقه “کیله شین” در روز یک شنبه ۲۴ مه، که از سوی بسیاری از احزاب و نیروهای سیاسی بدرست محکوم شد، یک اتفاق تصادفی نبود. تحولات و صفبندیهای جدید درمنطقه، دلایل اصلی در بروز این واقعه است و هر دو نیروی درگیر در این ماجرا در موضع گیریهای خود بطور عیان و روشن آنرا در پیوند با معادلات و صفبندیهای منطقه ای توضیح داده اند و تحلیل از روند اوضاع را برای هر تحلیل گری که تحولات منطقه را دنبال میکند ساده کرده اند.

پ ک ک میگوید از آنجا که حزب دمکراتیک خلق ( ه د پ )  وابسته به پ ک ک درگیر مبارزات و تبلیغات انتخاباتی به نفع خود در برابر حزب حاکم  در ترکیه است و میتواند موفق به کسب آرا و کرسی های بیشتری شده و در آینده بر روند اوضاع ترکیه و تحقق دمکراسی در این کشور تاثیر بگذارد لذا دولت ترکیه از این امر ناخشنود است و به همین خاطر در یک تبانی با حزب دمکرات بارزانی و بکارگیری حدکا با نقشه ای از پیش طراحی شده برای ایجاد تنش در “کیله شین” و در مقابل پ ک ک، کوشیده است از اعتبار ( ه د پ ) کاسته شود و مانع از دستیابی این حزب به کرسی های لازم شود. بزعم سخنگویان پ ک ک و برای توجیه حمله نظامی آنان به حدکا، گویا این طرح سبب شده که شروع درگیری روز یکشنبه، به پ ک ک تحمیل شود و متعاقب نتایج آن، با راه اندازی تبلیغات گسترده ای علیه پ ک ک و نشان دادنش بعنوان جنگ طلب مانع از دست یابی آرای بیشتر برای ( ه د پ ) در دست یابی به کرسی های لازم در پارلمان ترکیه شوند.

اگر همین گفته ها مبنی بر وجود نقشه و توطئه ای علیه پ ک ک را بپذیریم،  اولین سئوالی که مطرح میشود این است که چرا  پ ک ک  خود به مجری تحقق این نقشه برای ثبت نقطه سیاه دیگری در پرونده اش تبدیل شده؟. بی گمان هیچ حزب و نیروی سیاسی جدی پای خود را در دامی که فکر میکند برایش گسترانیده اند نمیگذارد. علیرغم درست یا غلط بودن چنین طرح و نقشه ای که بخشی از سیاست و عملکرد دول منطقه و سمپاتی احزاب ناسیونالیست کرد برای ایفای بازیگری در چنین سناریوهایی می باشند، احزاب جنبش ناسیونالست کرد استعداد و پتانسیل بسیار بالایی در رقابت و کنار زدن بقیه با زور اسلحه را در خود دارند. چه قبل و چه بعد از حمله روز یکشنبه پ ک ک به حدکا، صف بندیهای منطقه ای، معادلات تازه  را بجلو صحنه رانده است. به نکات فوق باید پرسش و پاسخ به این سئوالات را نیز اضافه کرد:

در حالیکه مناسبات حکومت اقلیم کردستان با جمهوری اسلامی در چندین سال گذشته حسنه بوده و به اپوزیسیون مسلح جمهوری اسلامی اجازه فعالیت از جانب حکومت اقلیم برای فعالیت در نوار مرزی داده نشده است و حتی اگر پ ک ک هم به حدکا حمله نظامی نمیکرد، چگونه است که نیروهای مسلح حدکا بعد از بیش از دو دهه این امکان و اجازه را یافته اند که در مناطق مرزی برای فعالیت حضور پیدا کند؟. یا اینکه چگونه است که پ ک ک در محدوده مرزی حکومت اقلیم کردستان سالها است که حراست از بخش زیادی از نوار مرزی را به نیابت از جمهوری اسلامی بر عهده گرفته است، بدون اینکه حکومت اقلیم کردستان اعمال محدویت در برابر پ ک ک و در نوار مرزی بین خود و جمهوری اسلامی را ایجاد کند؟. با توجه به این پرسشها، پاسخ به این سئوالات و سئوالات مشابه را باید در معادلات و صفبندیهای منطقه ای بین جمهوری اسلامی و دولت ترکیه و متعاقب آن در سطح احزاب ناسیونالیست کرد جستجو کرد. برای حضور احزاب مسلح اپوزیسیون در نوار مرزی، اگر پ ک ک با مجوز جمهوری اسلامی و اتحادیه میهنی این منطقه را از آن خود میداند، چرا با مجوز بارزانی و تایید دولت ترکیه حدکا حضور نداشته باشد؟.

صفبندیها

جمهوری اسلامی بعنوان تنها متحد دولت سوریه در منطقه شناخته شده است. پ ک ک از دیر زمانی و در دوران حافظ اسد پدر بشار اسد مورد حمایت حزب بعث و خاندان اسد بوده است. حمایتهای تاکنونی بشار اسد از پ ک ک حتی بعد از انقلاب سوریه که به شکست کشانیده شد در اشکال مختلفی همچنان ادامه داشته است تا جاییکه در حال حاظر حقوق و مزایای کارمندان دولتی در بخشهایی از مناطق کرد نشین سوریه که تحت کنترل برخی از احزاب وابسته به پ ک ک اداره میشوند از سوی دولت بشار اسد تامین میشود. از سوی دیگر در میان احزاب حاکم در حکومت اقلیم کردستان عراق نیز اتحادیه میهنی جلال طالبانی که اکنون در درون خود به سه جناح تبدیل شده است، طی سالیان اخیر مدام گوش به فرمان مقامات جمهوری اسلامی بوده است. با توجه به آنچه که مختصر اشاره شد، در حال حاضر، جمهوری اسلامی، حکومت بشار اسد، اتحادیه میهنی، پ ک ک و پژاک در معادلات منطقه در یک صف قرار دارند.

در طرف دیگر این صفبندی در منطقه و از ابتدای سر برآوردن انقلاب در سوریه، دولت ترکیه قرار داشته است که هم پیمان مسعود بارزانی رئیس حکومت اقلیم کردستان عراق است. از سوی دیگر بنا به اختلافات پایه ای و تاریخی بین اتحادیه میهنی طالبانی با حزب دمکرات بارزانی و بنا به اختلافات قدیمی و رقابت بارزانی با پ ک ک، همپیمانی اردغان با بارزانی قوام بیشتری گرفته است. حدکا نیز اکنون و با بروز واقعه “کیله شین”، مشخص است که عملا در جبهه بارزانی و دولت ترکیه جای گرفته است. در همین رابطه حدک یعنی بخش منشعب از حزب مادر نیز حمله پ ک ک به حدکا را بنوعی در تعارض با خود میداند و از حدکا حمایت کرده است تا جاییکه طی چند روز گذشته بین هر دو شاخه حدکا نشستهای متعددی با هم بر سر این اتفاق برگزار کرده اند. بعبارت دیگر حمله نظامی پ ک ک به حدکا تا حدودی هر دو شاخه این حزب را بیشتر از هر زمانی بهم نزدیکتر کرده است. احزاب ناسیونالیست کوچکتر اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز در هم صدایی با حدکا و در حمایت از آنان نیز به این جبهه پیوسته اند.

در حال حاضر موقعیت و صفبندی دولتها و احزاب مسلح اپوزیسیون ناسیونالیست کرد روشن است. در یک سو جمهوری اسلامی، دولت سوریه ، اتحادیه میهنی، پ ک ک و پژاک قرار دارند و در طرف دیگر دولت ترکیه، حزب مسعود بارزانی، هر دو شاخه حدکا و برخی دیگر از احزاب کوچکتر ناسیونالیست اپوزیسیون جمهوری اسلامی قرار دارند. با توجه به آنچه که در این صفبندی اشاره شد تقابل و یا حمله نظامی پ ک ک به حدکا با چنین جبهه بندی ای قابل توضیح است که منشا شکل گیری  آنرا میتوان در تقابل جمهوری اسلامی با دولت ترکیه در معادلات و رقابتهایشان در این منطقه توضیح داد.

گمرکات یا باجگیری از کاسبکاران و کولبران مرزی توسط احزاب مسلح در نوار مرزی

گرفتن گمرکات یا همان باج گیری در نوار مرزی برای احزاب مسلح در منطقه و در راس آنها پ ک ک اکنون دیگر به امری روزمره تبدیل شده است که کارگران کولبر و دیگر کاسبکاران در این منطقه از یک سو مورد تهاجم، مصادره اموال و بقتل رسیدنشان از طرف ماموران جمهوری اسلامی واقع میشوند و از طرف دیگر طی سالهای اخیر  پ ک ک ، که خود را کدخدای نوار مرزی بین کردستان ایران و کردستان عراق میداند، تا کنون از آنان باج خواهی کرده است. مسئله گمرکات از سوی پ ک ک تنها مختص به این جریان نیست بلکه هر حزب و نیروی مسلح دیگری از جریانات ناسیونالیست کرد که خود را حاکم بلامنازع درهر گوشه ای از نوار مرزی بداند، گرفتن گمرکات و باج خواهی از کارگران مرزی برایش بعنوان پدیده داده شده محسوب میشود.

مسئله گمرکات و باجگیری در مناطق مرزی بویژه از سوی احزاب مسلح اپوزیسیون جنبش ناسیونالیستی در کردستان برای خود تاریخی دارد و یکی از سنتهای این احزاب طی سالیان متمادی بوده است که حکومت خودخوانده شان در کوهها را بر مردم زحمتکش منطقه اعمال کنند. اشاره به این موضوع به این خاطر اهمیت دارد که باج خواهی و بقول خودشان گرفتن گمرکات در نوار مرزی، سنت، سیاست و شغل پایه ای این احزاب بوده است. حال همچون حکومت اقلیم چه در قدرت باشند و یا در موقعیت اپوزیسیون نقش ژاندارم در مرزها را بر عهده گرفته باشند. اگر موقعیت چندین ساله پ ک ک در نوار مرزی در دست حدکا یا هر جریان ناسیونالیست کرد دیگری بود، فرقی در صورت مسئله ایجاد نمیکرد و گویا گمرکات گرفتن از مردم برای هر یک از آنها محفوظ و امری فرض شده محسوب میشود. پ ک ک بنا به موقعیتی که طی نزدیک به دو دهه در نوار مرزی بین حکومت اقلیم کردستان و کردستان ایران برای خود دست و پا کرده است، علاوه بر کمکهای دریافتی مالی از طرف جمهوری اسلامی، از گرفتن باج از کاسبکاران و کارگران مرزی در این مناطق نیزهیچگاه دریغ نکرده است. حدکا بعد از واقعه روز یکشنبه و برای اینکه متهم به بازیچه شدن در دست بارزانی قلمداد نشود، با لکنت زبان به این اشاره کرد که گویا بیش از یکسال است که حکومت اقلیم بخاطر مشکلات مالی که با آن دست بگریبان است قادر نبوده که نیازمندیهای مالی آنان را تامین کند و وقتیکه می بینند که پ ک ک و پژاک دارند در مناطق مرز گمرکات میگیرند، آنهم در این شرایط بد اقتصادی که حکومت اقلیم قادر به تامین نیاز مالی آنان نیست چرا آنان در منطقه حضور نداشته باشند؟.

آزادی فعالیت احزاب سیاسی

پرداختن به یک مسئله محوری و پایه ای در رابطه با آزادی فعالیت احزاب و نیروهای سیاسی اپوزیسیون بویژه در نواحی مرزی که این مناطق تاریخ تلخ و خونباری از حملات نظامی احزاب مسلح علیه رقبا را تجربه کرده است از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. پیشتر در مطلبی بطور تیتروار به این تاریخ تلخ اشاره کرده بودم که بدون استثنا احزاب جنبش ناسیونالیستی برای دست یابی به اهداف خود در رقابتها و کدخدامنشی یکی بر دیگری، چه در داخل شهرها و چه در مناطق مرزی، پیشینه سیاهی را در بکار بردن زور و اسلحه در کارنامه خود بثبت رسانیده اند.

روز پنجشنبه ۲۸ مه مناظره ای در تلویزیون روداو در کردستان عراق با دو طرف درگیر پ ک ک و حدکا برگزار شد. نماینده پ ک ک اظهار داشت که: “حدکا میتواند در منطقه حضور داشته باشد و ما مانع حضور آنها نیستیم اما باید آرامش منطقه را رعایت کند” ( نقل به معنی ) . گفته ها و مواضع نماینده پ ک ک  در این مناظره دو نکته را در خود دارد. یکم گذاشتن شرط و شروط برای حدکا و دوم تعهدی که به جمهوری اسلامی داده است که پ ک ک بعنوان کدخدای مناطق مرزی گویا موظف به حفظ و تامین آرامش مورد درخواست جمهوری اسلامی در نوار مرزی است.

گفتن از آزادی فعالیت احزاب سیاسی به این معنی است که احزاب و نیروهای مسلح در منطقه علیرغم هر درجه از مناسباتی که با دولتهای منطقه دارند، به هیچ وجه و تحت هیچ بهانه ای حق و اجازه این را ندارند که بخاطر موقعیت و منافع خود در پیوند با جمهوری اسلامی یا دولت ترکیه و یا حکومت اقلیم کردستان عراق برای دیگر احزاب تعین تکلیف کنند و بمثابه ژاندارم نوار مرزی برای احزاب دیگر شاخ و شانه بکشند. این یک اصل پایه ای و اصولی است که باید همه احزاب مسلح در منطقه متعهد به پذیرفتن آن بشوند و تحت هیچ بهانه ای نباید این اصل اساسی نقض شود. اعترافات صریح نماینده پ ک ک در این مناظره بخوبی روشن میسازد که پ ک ک بخاطر موقعیت و منافع خود میکوشد  نقش سپاه پاسداران را در مناطق مرزی ایفا کند و تا آنجا پیش میرود که بخاطر موقعیت آغایی خود در این نواحی حتی بروی افراد مسلح حزبی که به جنبش خودش تعلق دارد تیراندازی کند. برقراری رابطه و مناسبات احزاب با دولتهای منطقه در هر یک از مناطق مرزی احزاب مسلح اپوزیسیون تابو نیست و بخودی خود ایرادی ندارد. برای همه احزاب اپوزیسیون مسلح در مناطق کردستان این مسئله تاریخا و بطور طبیعی وجود داشته است اما ایراد آنجاسات که این احزاب در خدمت به هر یک از این دولتها، برای لطمه زدن به مبارزات مردم و ایجاد مانع در برابر فعالیت احزاب و نیروهای اپوزیسیون در هربخش دیگر کردستان در مقابل آنان قرار بگیرند و به ابزار دست دولتها تبدیل شوند.

متاسفانه تا کنون تعدادی از احزاب ناسیونالیست کرد بخاطر موقعیت و منافع خود، بخاطر رقابت با احزاب دیگر و به ضرر مبارزات مردم، چنین خدماتی را نیز به دولتهای منطقه  ارائه داده اند. پ ک ک نمونه بارز و برجسته آن در مناطق مرزی است که از بدو موجودیتش تلاش کرده است که با توسل به همین نوع از قلدری، در نقش برادر بزرگتر احزاب خواهر و برادر در جنبش ناسیونالیستی کرد ظاهر شود و تا جایی  که در توان داشته کوشیده است هر صدای رادیکال و مخالفی در درون جریان خود را نیز سرکوب کند. اتحادیه میهنی و حزب مسعود بارزانی هم چه در گذشته و چه در حال حاضر، کارنامه ای بمراتب بدتر از پ  ک ک را زیر بغل دارند. مردم و دیگر احزاب رادیکال، جدی و مسئول، قطعا باید در مقابل این سنت و فرهنگ معامله گرایانه پ ک ک یا هر حزب دیگری که در صدد ایجاد محدودیت در مقابل احزاب سیاسی میشود قاطعانه بایستند و ماهیت آن را برای افکار عمومی مردم برملا کنند. سیاست قلدری برای ایجاد محدویت در برابر فعالیت احزاب دیگر، مشخصا در شرایط و اوضاع کنونی عملا بمعنای تامین و برآورده ساختن خواست جمهوری اسلامی برای فراهم نمودن فضای جنگی و میلیتاریستی در منطقه و در تقابل با اعتراضات و مبارزات اجتماعی و روزمره مردم بخصوص در شهرهای کردستان ایران است.

کمونیزم، یک تجربه و یک دستاورد تاریخی

 اینجا لازم میدانم به تجربه ای تاریخی از اصول و پرنسیب و از سیاست و موضع کمونیستها در برخورد به همکاری و همیاری با احزاب و اولویت قرار دادن منافع مردم و در تمایز با سیاست احزاب ناسیونالیست کرد اشاره کنم. بجز در یک مورد و طی یک دوره تاریخی معین در منطقه، ما شاهد نمونه دیگری از این دست نبوده ایم.

بعد از انقلاب ۵۷ در ایران و شکل گیری مبارزه مسلحانه در مقابل جمهوری اسلامی در کردستان ایران، کومه له تا سالهای ۶۳ در داخل ایران پایگاه و مقر نطامی داشت. بتدریج بعد از اشغال مناطق از سوی جمهوری اسلامی، کومه له ناچار به حضور در مناطقی در کردستان عراق شد. آن دوران مقطع جنگ ایران و عراق بود. حکومت صدام حسین پذیرفته بود که اپوزیسیون مسلح جمهوری اسلامی را بدون هیچ خواست متقابلی و بدون قید و شرط کمک مالی کند. تنها خواستی که حکومت صدام عنوان کرد این بود که اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خاک عراق باید این را رعایت کنند که حق ندارند به اتحادیه میهنی کمک کنند و در میان مردم کردستان عراق نیز نباید دست به فعالیت سیاسی و تبلیغی بزنند. چنین توقعی از جانب حکومت بعث یا هر حکومت دیگری در موقعیت مشابه او و از اپوزیسیون جمهوری اسلامی، انتظاری طبیعی بود اما طی تمام دورانی که کومه له بعنوان سازمان حزب کمونیست ایران و از سالهای ۱۳۶۳ به بعد در مناطق مرزی و در خاک عراق اردوگاه و مقر داشت، وعلیرغم خواست و انتظاراتی که حکومت صدام حسین عنوان کرده بود، تا جایی که در توان داشت بدور از نگاه ماموران حکومت صدام به اتحادیه میهنی طالبانی کمک میکرد، زخمیهایشان در بیمارستانهای اردوگاه کومه له مداوا میشدند، به نیروهای اتحادیه میهنی امکان داده میشد که در اردوگاههای کومه له استراحتهای مقطعی داشته باشند. آن ایام اتحادیه میهنی حتی یک سازمان و جریان چپ و کمونیستی هم نبود بلکه بقول خودش تنها برای تحقق اهداف جنبش ناسیونالیستی کرد و با نام رهایی مردم کردستان عراق از ظلم و ستم و سرکوب صدام حسین فعالیت میکرد و میجنگید که بعدها به کمک دولت آمریکا در حمله اول جنگ خلیج به عراق در سال ۹۱ در قدرت قرار گرفت. و فراتر از اینها کومه له در میان مردم شهرهای کردستان عراق و بعضا مناطق عرب نشین به تبلیغات و کار سیاسی و آگاهگرانه می پرداخت. این مسئله از نظر دستگاههای امنیتی حکومت صدام حسین پوشیده نماند و صدام حسین بعنوان اخطار به کومه له، در غروب ۲۵ اردیبهشت ماه سال ۶۷ اردوگاه کومه له در “بوتی” را مورد تهاجم بمباران شیمایی قرار داد که منجر به جان باختن ۲۳ تن از بهترین کمونیستهای عضو حزب کمونیست ایران شد.

مورد یاد شده بالا تنها نمونه ای از موضع و سیاست یک جریان کمونیست در برخورد به حزب دیگر و متعلق به جنبشی دیگر که با احساس مسئولیت در مقابل منافع سیاسی، اجتماعی و مبارزاتی مردم در کردستان عراق ظاهر شد. نمونه برخورد جریانی که به اصول و پرنسیبهای کمونیستی اش پایبند و معتقد بود. کومه له که زمانی بدرست به کار کمونیستی خود در میان مردم کردستان عراق و در کمک به اتحادیه میهنی ناچار به دادن تلفاتی شد و زمانیکه  در سال ۶۳ در مقابل قلدرمنشی حدکا و در دفاع از فعالیت احزاب سیاسی با اتکا به قدرت خود و مردم، هم از بلحاظ نظامی و هم از نظر سیاسی  حدکا را سر جای خود نشاند، متاسفانه امروز سیاست و موضعش در رابطه با تعرض نظامی اخیر پ ک ک به حدکا و بعد از تاخیری پنج روزه، از کسب اجازه حدکا از پ ک ک اظهار نظر میکند.

موضع کومه له در رابطه با حمله نظامی پ ک ک به حدکا در چنین ظرفیتی قابل انتظار بود چرا که طی دورانی که احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق در قدرت قرار داشته اند، کومه له در مقابل اجحافات و هرگونه اعمال ضد انسانی و ضد زن در کردستان عراق از سوی حاکمان، موضع و سیاست سکوت را در پیش گرفته است. جالب این است حدکا که روزگاری با همین قلدری پ ک ک علیه کومه له جنگی ناخواسته را به کومه له تحمیل کرد و امروز با حمله نظامی نیروی قلدرمنش تری از خود روبرو شده است مدام روی گفتگو و دیالوگ و راه حل سیاسی برای حل این معضل حرف میزند و کومه له جدید روی کسب اجازه حدکا از پ ک ک سخن میگوید. به این موضعگیری کومه له حتی نمیتوان عبارت عقب گرد را هم اطلاق کرد. بلکه آنرا باید در سطح موضع گیری سی سال قبل حدکا باید نام نهاد. همانگونه که موضع حدکا در جهت تقویت مواضع پارتی است، موضعگیری کومه له نیز معنایی جز تقویت جبهه طالبانی ندارد. بهر رو موضع و برخورد کمونیستها در تاریخ مبارزات مردم کردستان در منطقه فقط مختص به دورانی بود که بالاتر ذکر آن رفت. این یگانه برخورد افتخار آفرینی در تاریخ فعالیت سیاسی و نظامی کمونیستها در کردستان بود که تنها با موضع و سیاستی روشن و اصولی و با اتکا به افق واهداف کمونیستی و کارگری میتوانست اتخاذ شود.

۳۰ مه ۲۰۱۴