حقوق اجتماعی انسان در جامعۀ سوسیالیستی …

حقوق اجتماعی انسان در جامعۀ سوسیالیستی …
جامعۀ سوسیالیستی میخواهد حقوق از دست رفتۀ انسان در جامعۀ طبقاتی را به او باز گرداند . در سوسیالیسم انسانها حقوق اجتماعی برابر دارند .
(یک مباحثه)
بهروز شادیمقدم :
فمینیسم ، سنگر گریز
” کمونیستی که به حقانیت مارکسیسم باور دارد ، مارکسیستی که اهداف و خواسته هایش روشن است و در برنامه و سیاست هایش حقوق همۀ اقشار و طبقات و از جمله زنان تحت ستم جامعه را مد نظر دارد ، لزومی نمیبیند و ندارد با هر جریانی ( با حداقل و حداکثر خواسته هایش ) دست درگردن شود . مگر اینکه کمبودی در مارکسیسم و یا کمونیست بودن خود مشاهده کند . ” از مطلب, : فمینیسم ، سنگر گریز :
https://shadochdt.wordpress.com/…/%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86…/
Farhad Vakof :
حقوق همه اقشار و طبقات؟ این هم از آن حرفهاست. دهان پرکن اما توخالی!
بهروز شادیمقدم :
حقوق “همۀ اقشار و طبقات” که حرفی برای حرف های تو خالی نماند .
نظام سیاسی و اجتماعی سوسیالیستی حقوق همۀ اقشار و طبقات (حتی طبقۀ سرمایه داران) را تضمین خواهد کرد .به رسمیت شناختن واقعی حقوق اجتماعی انسانها در یک نظام ،نشاندهندۀ ارزش انسان در آن نظام است و جامعۀ سوسیالیستی تنها جامعۀ این ارزش گذاری هاست .
حرف دهن پرکن و تو خالی هم حرفیست که نشود پشت آن یک استدلال آورد . دوست ما فرهاد ،باید مواظب سنگ پرانی خود از خانۀ شیشه ایش باشد .
Farhad Vakof :
من با نظر مانیفست کمونیستی پیرمون این که انواع و اقسامی از سوسیالیسم موجود است موافقم. چون به حقانیت این گفتار مانیفست در عمل پی بردم. از نظرمن آن سوسیالیسمی که در سطح نوشتار حقوق طبقه سرمایه دار را تضمین کند، چنین سوسیالیسمی یک سوسیالیسم بورژوایی است، یعنی همان سوسیالیسم که مانیفست از آن نام می برد. در اساس سوسیالیسم بورژوایی قرابتی با سوسیالیسم کارگری ندارد.
خانه شیشه ای؟ نامروتی است. هرچه از دوست رسد نیکوست. ما به شما ارادت داریم بهروز عزیز. می دانم مباحثات می تواند گاه غیر رفیقانه شود اما من از شما بدل نمی گیرم.
بهروز شادیمقدم :
“سوسیالیسمی که در سطح نوشتار ” یعنی چه ؟ “سوسیالیسم کارگری” هم ابتدا نوشتار است .
Farhad Vakof :
یعنی ادبیات سوسیالیستی نه سوسیالیسم به منزله یک نظام اجتماعی و یک فرماسیون اجتماعی. این آخری وضعش معلوم است. در مانیفست چنین آمده: نوشته های سوسیالیستی و کمونیستی
۱ سوسیالیسم ارتجاعی
سوسیالیسم کارگری هم در ابتدا یک نوشتار است. از این رو تکیه کلام من در این بخش نبود که سوسیالیسم بورژوایی یک نوشته است و سوسیالیسم کارگری نیست. بل این بود آن سوسیالیسمی که در سطح کلام، نوشته و برنامه مدافع و ضامن حقوق بورژوازی و سرمایه داران است در عمل از سطح جامعه بورژوایی و سرمایه داری موجود فراتر نمی رود و در چارچوبش باقی می ماند.
بهروز شادیمقدم :
خواننده از این بحث چیزی دستگیرش نمیشود . کلی گویی است . نظر مشخص در مورد مطلب بهتر است .
Farhad Vakof :
در چه مطلبی؟
بهروز شادیمقدم :
مطلب مورد مناقشه .
Farhad Vakof :
کدام خواننده؟ خواننده لفظ کلی است. چرا کلی گویی می کنید و همین را به طرف مقابلتان نسبت می دهید؟
بهروز شادیمقدم :
خوانندۀ این ستون .
Farhad Vakof :
مطالب مورد مناقشه را معلوم کنید! چون دارید مرتب از این شاخ به آن شاخ می کنید. بد خلقی نشان می دهید. منظور تان مشخص نیست. من اهل منازعه با رفقا نیستم. اهل کاربرد الفاظی مانند خانه شیشه ای نیستم. این روش من نیست
بهروز شادیمقدم :
حقوق اقشار و طبقات .
این نظرت هم غلط است . : “آن سوسیالیسمی که در سطح کلام، نوشته و برنامه مدافع و ضامن حقوق بورژوازی و سرمایه داران است در عمل از سطح جامعه بورژوایی و سرمایه داری موجود فراتر نمیرود .”، حقوق اجتماعی یک سرمایه دار باید در جامعۀ سوسیالیستی تضمین شود .
Farhad Vakof :
این سوسیالیسمی که شما از آن می نویسید یک سوسیالیسم بورژوایی است. جامعه سرمایه داری است. تنها در جامعه سرمایه داری است که حقوق سرمایه داری ضمانت می شود. حقوق سرمایه دار در تضاد با حقوق کارگر است.
اما در سوسیالیسم و جامعه سوسیالیستی که حقوق کارگران ضمانت شود در چنین جامعه ای چون سرمایه داری وجود ندارد، سرمایه دار هم نیست که حقوقش ضمانت شود.
بهروز شادیمقدم :
حقوق اجتماعی سرمایه داران نه حقوق سیاسی آنها .
Farhad Vakof :
جامعه سوسیالیستی که مجموعه ایی از مناسبات اجتماعی بر اساس یک شکل از مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید است و از عالی ترین شیوه های تکنیک و تولید که بشر به آن دست یافته مانند اتوماسیون دییجتالسیون و.. استفاده می کند، در درون مناسبات خود نمی تواند سرمایه داری را بگنجاند. این ممکن نیست. باید توجه داشت مبحث جامعه با مبحث کشور فرق دارد. در سطح یک کشور می تواند جامعه ها و اشکل گوناگونی از مالکیت و شیوه های تولید بطور همزمان در کنار هم موجود باشند. تنوع شرایط اجتماعی در سطح یک کشور ناقض مباحث پیرامون تضادجامعه سوسیالیستی با جامعه سرمایه داری نیست.
حقوق اجتماعی سرمایه دارانی که مد نظر شما است یعنی چه؟ شاید ما در معانی کلمات با هم همنظر نباشیم. سپاسگزار خواهم شد که برای پیشگیری از اطاله کلام پیشتر بفرمایید منظورتان از این عبارت چیست.
بهروز شادیمقدم :
حقوق اجتماعی یک انسان و شهروند در جامعه .
Farhad Vakof :
من فکر کنم شما دارید مقوله دولت را با مقوله جامعه اشتباهی می گیرید. این که موضع دولت سوسیالیستی که متکی بر جامعه سوسالیستی است در قبال دیگر شیوه ها و اشکال از مالکیت بر وسایل تولید چگونه است؟ این یک حرف است و حرف دیگر این است که جامعه و مردمی که دولت سوسیالیستی بر آن متکی است تا اهداف خود را تا سر حد قلع و قمع کلیه طبقات و کلیه اشکال مالکیت غیر سوسیالیستی و عیر اجتماعی به پیش ببرد یک حرف دیگری است. این دو یکی نیستند.
بورژوا شهروند جامعه سوسیالیستی نیست. بورژوا حتی شهروند دولت سوسیالیستی نیست. از او به عنوان بورژوا سلب حقوق شده.بورژوایی که از او سلب حقوق شده دیگر بورژوا نیست.همان گونه که پیشتر هم گفتم حقوق همه اقشار و طبقات یک مبحث درون سرمایه داری است یک دیسکورس جامعه سوسیالیستی نیست. اما چرا گفتم چنین دیسکورس بورژوایی دهان پر کن اما توخالی است؟ برای این که در جامعه سرمایه داری، این نظر القا می گردد که توگویی زندگانی بخور و نمیر و متکی بر کارمزدی، یعنی ضمانت حقوق کارگران. در حالی حق کارگر این نیست.
بهروز شادیمقدم :
مواردی که آورده ای را جواب خواهم داد . اما اینکه نوشته ای : “بورژوا شهروند جامعه سوسیالیستی نیست. بورژوا حتی شهروند دولت سوسیالیستی نیست. از او به عنوان بورژوا سلب حقوق شده.” ، بسیار غلط و بوی خون و تصفیه و نژاد پرستی از آن میآید .
Farhad Vakof :
نژاد پرستی نیست رفیق خوب من! نژاد پرستی تنها زمانی عمل می کند که نژادها وجود دارند. همان گونه که طبقه پرستی زمانی عمل می کند که طبقات موجود هستند. ما طبقه پرستیم که خواهان از بین بردن طبقات هستیم یا آن هایی که با وجود طبقات است که تنها می توانند به هستی ننگین خود ادامه دهند؟ به این معنا ما نژاد پرست نیستیم. آنها هستند که نژاد پرستند.اما این که میگویی بوی خون میدهد. انقلاب نباید الزاما خونین باشد.عرض کردم ارزش مباحث ما نوشتاری و برنامه ای است. والا اجرای سوسیالیسم کارگری در سطح یک کشور و در شرایط عینی کنونی دنیا ممکن نیست.
بهروز شادیمقدم :
با اجازه ات الان کار دارم . بعدا” خواهم نوشت . سپاس از همراهیت در بحث .
Farhad Vakof :
با سپاس
Sam Hanaei :
درود رفیق فرهاد
بهروز شادیمقدم :
– توضیحات شما در مورد مقوله دولت و مقوله جامعه مخدوش است . در مبحث ما ، دولت ،دولت سوسیالیستی و جامعه هم جامعۀ سوسیالیستی است و در تعریف حقوق انسانها در آن جامعه این دو تفکیک ناپذبرند .
– نوشته اید که : ” بورژوا شهروند جامعه سوسیالیستی نیست. بورژوا حتی شهروند دولت سوسیالیستی نیست. از او به عنوان بورژوا سلب حقوق شده وبورژوایی که از او سلب حقوق شده دیگر بورژوا نیست.” – در جامعه ای که هنوز طبقات از بین نرفته ، چگونه بخشی از آن جامعه شهروند نیست و بدتر اینکه سلب حقوق شده اند و جالب تر اینکه چون چنین شده اند ،دیگر بورژوا هم نیستند . مگر با سلب حقوق طبقات از بین میرود .این ها همه احکام من درآوردی است و موارد فوق یک ذره با مارکسیسم و دولت سوسیالیستی جور در نمیآید و بدجوری غلط است .
– “نژاد پرستی” را اصطلاحا” بکار بردم . چون در تصویری که از آن جامعه و سلب حقوق انسان بورژوا و سرنوشت محتومش بدست داده ای ،تصفیۀ های خونین نژاد پرستان را به ذهن میآورد.
Sam Hanaei :
بهروز عزیز مارکسیسمی که شما ازش میگید قابلیت اجرایی نداره اگر داشت که تا به امروز ما ذره ایی کوچک از آن رو مشاهده میکردیم وقتی که شما از انقلاب پرولتاریا میگید چجوری میخاین بورژواها رو هم در جامعه بعنوان یک طبقه برابر نگه دارید؟! شاید روی کاغذ درست باشه اما در دنیای واقعی نمیتونه جایی داشته باشه،
بهروز شادیمقدم :
در آن جامعه انسانها از نظر حقوق اجتماعی برابرند و این با سلب آزادی سیاسی از طبقه بورژوا فرق دارد . سلب حقوق اجتماعی بخشی از جامعه کاری ضد انسانی و فاشیستی است .
بهروز شادیمقدم
۲۰۱۵٫۵٫۳۰