بیانیه ی دستمزد، شروعی دیگر؟

همه‌ی کارگران و مردم زحمتکش ایران با گوشت و پوست خود فشارهای اقتصادی را حس می کنند و همه در تکاپو برای لقمه نانی و مستاصل برای بر آمدن از پس هزینه های زندگی. در این اوضاع و احوال عموم کارگران و زحمتکشان ناراضی اند و سرکوب و سر نیزه و فقدان یک آلترناتیو انقلابی سیاسی مبارزات پراکنده را کم اثر کرده است. واضح است که برای برون رفت از این بن بست مراحل مختلفی باید طی شود. یکی از این مراحل، مطالبه ای مشترک و وسیع در میان کارگران است که بتواند منشاء اثر باشد و تحرکی فراتر از مبارزات پراکنده ایجاد نماید. به عبارتی دیگر اگر مطالبه ی دستمزد سه میلیونی فراگیر شود و سخن و موضوع هر کارگری شود خود گامی برای برون رفت از این مرحله است.
اکنون با بیانیه ی تشکل های کارگری در مورد دستمزد و اعلام مطالبه ی سه میلیون تومانی روبرو هستیم. این بیانیه نشان می دهد که با وجود تمام دستگیری ها و زندانی شدن کارگران و حمله به تشکل های کارگری و … جمهوری اسلامی در سرکوب جنبش کارگری به هدف خود نرسیده و این موضوع با اهمیتی است. اما مهمتر از آن اینست که این بیانیه همانند بسیاری از بیانیه ها و مطالبات دیگر کارگری و سوسیالیستی که به طور معمول منتشر می شود، نیست. این بیانیه از جایگاه خاصی برخوردار است به این دلیل که تشکل های کارگری داخل کشور با هر موقعیت و جایگاهی که دارند بر مطالبه ای مشخص- سه میلیون تومان دستمزد- تاکید کرده اند و به این اعتبار این بیانیه بر مسئله ی دستمزد که یکی از محوری ترین مطالبات طبقه کارگر است انگشت گذاشته و راه را باز کرده تا مبارزه در این مورد از بن بست و یا مبارزات پراکنده خارج شود. موضوع این نیست که خوش باور باشیم و تصور کنیم هم اکنون و بلافاصله میلیون ها کارگر اعتصاب خواهند کرد و یا به خیابان می آیند، بلکه موضوع بر سر شرایطی است که می شود مبارزات را وارد مرحله ای جدید کرد. مطالبه ی سه میلیون تومان این پتانسیل را دارد که مبارزات و اعتراضات کارگری را در این مورد فعال کند، هر چند شعاع این پراتیک هنوز قابل پیش بینی نمی باشد اما به هر شکل فرصتی است برای طبقه کارگر در شرایط موجود.
به طریق اولی تحقق اکتیو شدن مبارزه طبقه کارگر حول مطالبه ی دستمزد سه میلیون تومانی فقط مشروط به این بیانیه نیست و این موضوع نه پایان آنچه فعالین کارگری و سوسیالیست ها می توانستند در این مورد انجام دهند، بلکه آغاز مبارزه در این حوزه است. برای افزایش دامنه ی مبارزات، اقدامات دیگری ضروری است و در غیر این صورت بیانیه دستمزد در همین سطح باقی می ماند.
ابتدا به ساکن باید این موضوع را وسیعا تبلیغ کنیم تا به گوش طیف هر چه بیشتری از کارگران برسد و این کار ممکن نیست مگر اینکه عموم سوسیالیست ها و نیروهای انقلابی و کارگری در داخل و خارج کشور از نهایت پتانسیل شان استفاده کنند. خود این موضوع مشروط به این است که همه ی آنها بر ضرورت و عظمت پراتیکی که می تواند در این مقطع شکل بگیرد و یا حد اقل استارت بخورد واقف باشند. فعالین کارگری و سوسیالیست و دیگر روشنفکران نزدیک به طبقه کارگر باید بر این موضوع که طرح مطالبه ی دستمزد سه میلیون تومانی از طرف تشکل های شناخته شده، به مثابه جرقه ای است که می تواند جنبشی به راه بیندازد واقف باشند. درک این موضوع که مطالبه ی دستمزد سه میلیونی از جانب تشکل های کارگری از هر بحث تئوریک و سیاسی که تا کنون در چند سال گذشته وجود داشته و مثلا در مورد ایجاد تشکل سراسری کارگران که بسیاری را به عکس العمل واداشت، با اهمیت تر است و لذا ضروری است ازهر بحث حاشیه ای و درخود که به پیشروی موضوع لطمه بزند اجتناب کنیم. اینکه چرا فلان جریان کارگری آن را امضا نکرده و یا بهمان جریان آن را امضا کرده در مقابل عظمت آن، مسائلی کاملا ثانویه هستند و به هر میزانی که افراد و گرایشات بیشتری از این حرکت دفاع کنند با ارزش است و با پیشروی جنبش این موضوعات حاشیه ای تر خواهند شد و گرایش کارگری قوی تر و اکتیو خواهد گردید. پتانسیلی که در این حرکت وجود دارد را نباید با بحث های حاشیه ای خدشه دار کرد و تمام نیرو را باید معطوف به فعالیت برای بردن این مطالبه به درون طبقه کارگر کرد. استفاده ی وسیع از رسانه ها و امکانات تشکل ها و افراد در راستای این حرکت ظرفیت لازم برای تبلیغات را فراهم می کند.
اگر فعالین کارگری و سوسیالیستی به این موضوع نه به مثابه یک ضرورت بلکه حیاتی بودن آن را برای جنبش کارگری درک کنند، ظرفیت های لازم نیز ایجاد خواهد شد. اما پس از این مرحله اقدامات دیگری نیز ضروری است. پس از وسعت یافتن تبلیغات در مورد مطالبه ی دستمزد سه میلیونی و جا افتادن آن، باید از هر ابتکار عمل و فعالیتی هر چند متفاوت و ظاهرا کوچک در این رابطه بهره برد. حالا وقت اتحاد عمل کارگری است. زمان آن است که بجای بحث های کسل کننده پشت درهای بسته و سنگ بزرگ برداشتن به علامت نزدن، وارد هر اتحاد عمل مفیدی در سطح جنبش کارگری و حتی جریانات سیاسی چپ و رادیکالی که پشتوانه ی اجتماعی دارند، شد. واضح است که نقش اول و تعیین کننده را فعالین کارگری و کارگران پیشرو در داخل کشور دارند. اما به هر شکل باید بدانیم که زمان آن است که در مورد مطالبه ی دستمزد سه میلیونی باید اختلافات را پشت در گذاشت و با تمام توان برای پیشبرد این حرکت اقدام کرد. اگر همه ی فکر ها و ابتکار عمل ها و امکانات در خدمت موضوع مطالبه ی دستمزد سه میلیونی باشد، ممکن است جنبش کارگری بتواند وارد فاز دیگری از مبارزه شود. واضح است که باید از احتمالات صحبت کرد، چرا که همه می دانیم طبقه کارگر ضعف ها و کاستی های زیادی دارد و همه ی اینها می توانند به پاشنه آشیل در جریان حرکت تبدیل شوند. اما هیچ ضعف و کاستی نباید مانع از تلاش برای پیشروی طبقه کارگر و استفاده از فرصت در عرصه مبارزه طبقاتی گردد و اکنون زمان استفاده از یکی از فرصت های تاریخی برای طبقه کارگر است. هر زمان جنبش کارگری پا بگیرد و دامنه ی آن وسیع گردد، زمینه برای برطرف کردن ضعف های طبقه کارگر نیز بیشتر می شود.
طی هفته های گذشته تجمعات پرستاران و معلمان در رابطه با دستمزد حکایت از پتانسیل قوی افزایش دستمزد در طبقه کارگر دارد. بحران اقتصادی که در ایران وجود دارد طبقه کارگر را چند برابر زیر خط فقر قرار داده و عرصه را هر چه بیشتر بر کارگران تنگ کرده است. ساختار اقتصادی ایران دستخوش چنان بحران و نابسامانی است که راهی برای برون رفت از آن در چار چوب نظام سرمایه داری وجود ندارد. تمام امکانات و سیستم سرکوب جمهوری اسلامی و مکانیزم های اقتصادی و سیاسی تنها در خدمت این است که همین شرایط را حفظ کنند که این هم عملی نیست و اقتصاد ایران همچنان در سراشیبی حرکت می کند. در نتیجه تنها راه حل کارگری برای برون رفت از بحران می تواند وجود داشته باشد. واضح است که ما با راه حل کارگری که در دستور کار طبقه کارگر و عموم مردم باشد فاصله داریم، اما برای پر کردن این فاصله اقداماتی از این دست- مبارزه ی واحد برای دستمزد- می تواند موثر باشد.
در نهایت اگر می خواهیم که بیانیه ی تشکل های کارگری در باره ی دستمزد در حد بیانیه باقی نماند و منشاء اثری در طبقه گردد، باید آستین ها را بالا زد و همه ی گزینه ها را روی میز گذاشت، تا از میان آنها بهترین ها را انتخاب کرد و به اجرا گذاشت. اگر مطالبه ی سه میلیون تومانی به مطالبه ی بخشی از طبقه کارگر تبدیل گردد، این بیانیه نقطه ی عطفی در جنبش کارگری و شروعی دیگر خواهد بود و در غیر این صورت به حاشیه خواهد رفت.

اسفند ۹۳