تقدیم به کودکانی که هیچ وقت بزرگ نشدن / اکبر یگانه

تقدیم به کودکانی که هیچ وقت بزرگ نشدن
می لرزد زمین
هم چون کودکان
تب دار
و در خود فرو می ریزد
تا پاک کند
این لکه ننگ را
……….
خورشید
رنگ از چهره می بازد
از این همه
درنده خوئی
و خارج می شود
از مدارش
……..
ابرهای سیاه
تمام آسمان و زمین را
در خود می گیرند
وجهان را
سیاه پوش می کنند
………
وکوه ها استوار
ازغم
این خود خواهی
بشر
درخود
فرومی ریزند
……….
درختان جنگل سبز
از شرم
در زمین فرو می روند
تا در دانه های خود
پنهان شوند
………
آتشفشان ها
از درد
بالا می اورند
تا بسوزاند
این
جنگ افزارها را
………
دریا
با موج های بلندش
به گریه می نشیند
برای کودکانی که
حتی
کلمه جنگ را
هم
نمی تواند
تلفظ کنند
……..
ومن
ازدرد زایمان
این شعر
به خود می پیچم
تا شاید
به سلامت
فارغ شوم.
اکبر یگانه ۲۰۱۴٫۰۸٫۰۴