اپوزیسیون اپوزیسیون پوزیسیون است

اتفاق عجیبی که در ایران افتاده این است که تعداد زیادی سازمانها و افرادی که خود را چپ و کمونیست و مارکسیست و غیره می نامند بجای مخالفت با جمهوری اسلامی مخالف حزب کمونیست کارگری هستند.

البته گاه گداری هم، برای خالی نبودن عریضه، اینجا و آنجا، چیزی نیم بند و غامظ علیه جمهوری اسلامی میگویند، اما هدف اصلی حمله اینها حزب کمونیست کارگری هست.

اینها اپوزیسیون اپوزیسیون هستند. این از یک طرف خط راست و بیمایگی سیاسی اینها را نشان میدهد، و از طرف دیگر، علی رغم هر ضعفی که حزب داشته باشد و هر انتقادی که ما به این حزب داشته باشیم، جایگاه مهم و بالای حزب در میدان سیاسی ایران و جهان را نشان میدهد.

میتوان مخالف حزب کمونیست کارگری بود. میتوان تئوری و پراتیک و سیاستهای آن را نقد کرد. میتوان مثلا این حزب را راست تر از سلطنت طلبان ارزیابی کرد. اما، با هر برداشت و نقد و تحلیلی که از از حزب داشته باشیم، یک فعال کمونیست نباید و نمی تواند محور اصلی مخالفت خود را این حزب قرار دهد.

کسی که بجای مخالفت با رژیم مخالفت با حزب کمونیست کارگری را هدف و استراتژی خود قرار داده است قبل از هر چیز بی ربطی خود را به مبارزه اجتماعی، به مبارزه طبقاتی، به مارکس، به لنین، به سوسیالیسم، به کمونیسم، و به انسانیت نشان میدهد.

هدف و مقصد و آرزو و آمال کسانی که هدف اصلی مخالفت آنها بجای جمهوری اسلامی حزب است هر چه باشد، نتیجه کار و تلاش و نقد و تئوری آنها به جیب جمهوری اسلامی میرود.

اپوزیسیون اپوزیسیون نتیجه اش پوزیسیون هست. اینها آگاهانه یا ناآگاهانه، بخواهند و نخواهند، و دوست داشته باشند یا دوست نداشته باشند، همسو با و در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفته اند. این منطق سیاست است.