معضل درک واژه های کلیدی در رهبریت حزب کمونیست کارگری (حکک)

اصولن تدقیق واژه ها کار پیشروان هر جامعه ای میباشد! همانگونه که زندگی یک جریان و یک روند میباشد به تبع آن واژه ها هم سیر تکاملی دارند! واژه هائی که در یک مسیر زندگی بشری بوجود میآیند پا به پای این بشر باید رشد کنند و دقیق تر و دقیق تر گردند و در مسیر حرکت تاریخی شان هر بار تبیین و تفسیر گردند! خصوصن واژه هائی که انتزاعی هستند و عامیت دارند!

یکی از عوامل ( که به اعتقاد من مهمترین ) تشتت در این حزب و دور ماندن و عقب بودن از وقایع جامعه در ندانستن و نفهمیدن واژه های کلیدی سیاسی است ! تشتت و پراکندگی شان نیز در کج فهمی های از واژه های سیاسی/ اجتماعی و اذهان مغشوش شان میباشد!

اخیرا لیدر حکک ، آقای حمید تقوائی ، که مورد احترام بنده هم هستند در یک مصاحبه با مسئولی از تلویزیون این حزب که در مورد اوکراین و وضعیت آنجا بود به مورد انقلاب و تعریف انقلاب پرداخت!

انقلاب طبق تعریف ایشان یعنی حرکتی که برای تصرف قدرت دولتی و حکومت و به پائین کشیدن رهبران سیاسی باشد تعریف و ترجمه شد! ( دوستان میتوانند به متن مصاحبه توجه کنند و من در اینجا نقل به مضمون میکنم) !

تعریف و تبیین آقای تقوائی از واژه ی انقلاب فقط قسمتی از واقعیت را به همراه و در بطن خود دارد که تعریفی است متعلق به زمانهای دور !

من در رابطه با ریشه های تاریخی این واژه بطور مختصر در برنامه ی بسیار ارزنده ی مناظره پرداختم که از کجا شروع شده و در ادبیات چگونه راه یافته است و چگونه در هر مرحله تدقیق تر و کامل تر گشته است!

تعریف امروزین و مدرن از انقلاب با تعریفی که در انقلاب فرانسه و ادبیاتش مطرح شده بود وحتی با تعریفی که مارکس و لنین داشتند تفاوت پیدا کرده ! به این مضمون که دقیق تر و علمی تر شده است و چه بسا در سالهای آینده متحول گردد و تبیین و تعریف امروزینش نیز تدقیق تر گردد!

انقلاب حرکتی است آگاهانه ، برنامه ریزی شده و سازمان یافته برای تغییرات بنیادین و ریشه ای در زمینه های اقتصادی/اجتماعی/سیاسی و فرهنگی یک جامعه ! دارای فاز های مختلفی است که میتواننددر یک زمان یا متعاقب و بدون توقف در پی هم حادث شوند و بصورت یک روند ادامه یابند!

گرفتن و یا تصرف قدرت سیاسی ، یا به پائین کشیدن حکومتگران بنا به تعریف اقای تقوائی ، قسمتهائی از یک برنامه ی انقلابی و روند انقلاب میباشد و نه تمام آن ! بشرطی که کور و خود بخودی نبوده باشد!

بعنوان مثال حرکتی که در سال ۸۸ در ایران اتفاق افتاد را نمیتوان انقلاب نامید! گرچه در این میان نیرو ها و جنبش هائی بودند که میخواستند این شورش و حرکت را تعمیق کنند و تداوم ببخشند!

شورش چیست! تعریف جنبش کدام است! حرکت چه معنای سیاسی دارد! بر آمدگی اجتماعی چیست! و…. اینها هر کدام در ادبیات نوین تعاریف خاص خود را دارند که باید از طرف احزب و جریاناتی که مدعی هستند ، به درستی در سطح جامعه تعریف گشته و موقعیت خود و دیگران را در این موارد مشخص سازند!

بنا بر همین کژفهمی ها بوده است که حکک حرکت اعتراضی و نمادین برهنه شده خانم نمازی و دوستانشان را به نام ” جنبش برهنگی ” عنوان کرده و اغتشاش فکری هواداران خود و جامعه را هر چه بیشتر دامن زده است!

همین تعاریف غلط و واژگونه از مفاهیم توسط رهبری این حزب بوده است که باعث تصمیم گیریهای اشتباه سیاسی در موارد مختلف گردیده است که بعنوان مثال شورش مردم اوکراین برای سرنگونی دولتشان را انقلاب نامیده اند و به هواداری کور از اعمال آنان کشانیده شده اند!

همین چند مثال میرساند که رهبری حکک از مادام العمر بودن و رهبری را ملک طلق خود دانستن و نداشتن مطالعات وسیع در زمینه های مختلف زندگی ، این حزب را که زمانی پویا بود به حزبی کالت مانند و فرقه گرا تبدیل ساخته است که به دنبال حرکات توده ها و در پشت سر آنان در حرکت هست ! کادر های این حزب باید فکری اساسی برای این عقب ماندگی خود بکنند !! روشهای جدید مدیریتی را یاد بگیرند و بکار ببندند! محدودیت و تمرکز گرائی در مقوله ی رهبری را فرا گیرند و روی آن تعمق کنند! مبانی مطالعاتی در همه ی زمینه ها را برای کادر ها و اعضا در اولویت قرار بدهند! و درب بحث های سیاسی و اجتماعی را با شخصیت های فرهیخته و روشنفکر جامعه در مدیا هایشان خصوصن تلویزیونشان باز کنند و دست از هوچی گری و کوبیدن مخالفان فکری خود بردارند که نمونه اش همین مخالفت با “اعتراض برهنگی ” از طرف بخش مترقی و انقلابی جامعه بود که مخالفان خود را در اعداد مردسالاران و عوامل جمهوری اسلامی و عقب مانده خطاب نمودند!

زنده باد زندگی انسانی ، نه به اعدام و زندانی سیاسی .

سپهرداد گرگین

۱۹ مارچ ۲۰۰۱۴/ ۲۹ اسفند سال ۱۳۹۲