کالاها در سبد ایدئولوژیک

نسل انقلاب بهمن ۵۷، که باشکوهش خوانده اند، به یاد دارد، که جمهوری اسلامی در پی سرکوب فرهنگی، که به نام «انقلاب فرهنگی» راه انداخته بود، در پی توجیه ایدئولوژیک خودش برآمده و از حزب توده و جناح «اکثریت» در این راه بهره برداری کرده بود. «مناظره های ایدئولوژیک» براستی نه برای «مناظره» و نشان دادن دیدگاهها، بلکه برای کوبیدن دیدگاه مارکسیستی بودند، به شوهای تلویزیونی تبدیل گشته و تا اندازه ای هم توانسته بودند برخی ها را از تکیه گاه آرمانی خودشان محروم نموده و آمادۀ شکسته شدن در برابر شکنجه و سرکوبی نماید، که بزودی از راه فرامی رسید.
برخی ها، که بسیار مایلند خودشان را گول بزنند، تکرار می کنند، که «انقلاب ما دزدیده شد»، و بدینوسیله خود را از پذیرش پاسخ به ندانمکاریهای دهۀ پیش از بهمن ۵۷ رها شده فرض می کنند. باید گفت، که انقلاب ما دزدیده نشد، بلکه اصولا چنین جنبشی از همان آغاز دارای نطفه ای بود، که زایش جمهوری اسلامی را نیز می بایست در پی داشته باشد. هنگامیکه چپها و دمکراتها توان تشخیص نیروی ارتجاع مذهبی را نداشتند، مسلما نمی توانستند آنرا نقد نموده، خود و جامعه را در برابر این پدیده آمادۀ مبارزه نمایند. از همین روی نیز، هیچ مقاومت سازماندهی شده و آگاهانه ای در برابر این سیل بنیان کن و ویرانگر نشان ندادند.
این دو نکته را برای یادآوری «مبارزۀ ایدئولوژیک» همواره در جریان به یاد داشته باشیم، تا برسیم به نکتۀ سوم.
این روزها توزیع سبد کالاها را دولت حسن روحانی با این بهانه آغاز کرده است، که ترفندی باشد برای انجام ندادن طرح یارانه ها. در نگاه نخست، می توان دریافت، که دوزاری سیاستگذاران جمهوری اسلامی تا اندازه ای افتاده است، که یارانه ها به افزایش حجم پول در گردش، و از اینجا، به افزایش تورم، یعنی به پایین آمدن ارزش پول و بالا رفتن بهای کالاها می انجامد. تا اینجا می توان گفت، که شاید این فرمانروایان اسلامی بیدار شده باشند. اما براستی این نظام هرگز بیدار نخواهد شد، زیرا همۀ سیاستهایش بر پایۀ ایدئولوژی اسلامی نهاده شده اند، نه بر پایۀ دانش و خرد.

بسیاری تنها به کالاها نگاه کرده اند، اما کسی به سبد کالاها نگاهی نکرده است. سبد بطور کلی وجود نداشته است. شاید همه پذیرفته اند، که منظور از «سبد»، نه سبد فیزیکی، بلکه بگونه ای استعاری می باشد. این یک سوی قضیه است و نگارنده هم می پذیرد، که اصولا می تواند هیچگونه سبدی هم در میان نباشد و مجموعۀ کالاهای صدقه داده شده را باید «سبد» فرض نمود. اما یک سبد در اینجا پنهان است و آن همانا «ایدئولوژی» جمهوری اسلامی در پس سیاستهای اقتصادی این نظام می باشد.
براستی «سبد کالاها» آیینۀ ایدئولوژیک اقتصادی جمهوری اسلامی ست. این نگرشی است، که بر پایۀ صدقات، نذورات، خمس، ذکات و سهم امام بنا شده است. داستانهای پوچ و نادرستی هم از «شیوۀ مولا علی» گفته می شوند، که گویا حضرت علی شبها کیسه ای از نان بر دوش می گرفت و به خانۀ تهیدستان می برد! ساده انگاری و ساده فرض کردن مردم تا این اندازه برد داشته است. این دیدگاه اقتصادی نمی تواند به این موضوع آگاه باشد، که اقتصاد چگونه به کار می افتد، مردم از کجا می توانند هزینه های زندگی خودشان را فراهم کنند، پول از کجا پیدا می شود، چرا برخی ها بسیار ثروتمند، و بسیاری بسیار تهیدست می شوند. نظام اسلامی بر پایۀ خلافت بنا شده بود. خلافت هم چیزی نبود، جز استثمار و غارت مردم تازه مسلمان شدۀ کشورهای تسخیر شده. خلیفه به مفتخوری از دسترنج مردم سرگرم بود. عربها نه چیزی تولید می کردند، نه اقتصاد می فهمیدند چیست. خلیفه به این کاری نداشت از کجا باید خزانه را پر کنند. غارت مردم بود و مفتخوری آل محمد. این شد، که مردم را حتی وادار کردند بر آل محمد درود بفرستند و بگویند: الهم صل علی محمد و آل محمد. اگر درود بر پیامبر خدا درست است، چه درودی بر پسرعموهای جلاد و خونخوار محمد (امامان و امامزاده ها، بنی امیه و بنی عباس) باید فرستاد، که مفتخوری می کنند؟ این صلواه پوششی بوده است بر مفتخوری عربهای تازی و سپس هم مفتخورانی در لباس آخوند. مفتخوری این جماعت هم بر اصول اقتصادی شریعتشان گذارده شده است: خمس، ذکات، سهم امام و نذورات از جانب مردمی، که آفرینندۀ ارزش هستند، و صدقه به همان مردمی، که آفرینندۀ ارزش هستند و حتی دستمزد کارشان را دریافت نمی کنند. سبد کالاها همان صدقه ای است، که اساس اقتصاد اسلامی را می سازد. و پرسش این است، که بر چه اساسی باید چندین هزار آخوند از صنایع و معادن این سرزمین، از ثروت این مردم بهرمند شوند و در رفاه باشند، در حالیکه کارگران و رنجبران این سرزمین چندین ماه دستمزدشان را دریافت نکنند؟ بر چه اساسی می باید پول بیمۀ کارگران و زحمتکشان، که خود این زحمتکشان پرداخت کرده اند، به مشتی دزد و مفتخور پرداخته شود؟ چرا باید ثروت این مردم به پای حزب الله لبنان و سوریه و … ریخته شود، در حالیکه این مردم از بهداشت و درمان برخوردار نیستند؟ چرا باید همین مردمی، که آفرینندۀ ارزش هستند، با بیشترین تحقیر در صفهای گدایی به این وضع دچار شوند؟ بر اساس چه منطقی؟ کدام خدا و دینی این را می گوید؟ آیا مردم حق ندارند علیه این بساط شورش کنند؟
انقلاب لازم است. متوسل شدن به زور علیه این رژیم بسیار لازم است. اما پیش از آن باید بیشترین آگاهی ها و بیشترین سازماندهی ها را به میان مردم ببریم تا این دمل چرکین را بهتر بتوانیم ریشه کن کنیم. سبد کالاها، سبد ایدئولوژی اقتصادی این رژیم است. این سبد گدایی است. رژیم اسلامی، رژیم گداسازی و پرورش لمپنیسم است. مردم کاملا حق دارند این رژیم را سرنگون کنند.