دو نوشته

در باره نزدیکی و اتحاد حزب کمونیست کارگری و حزب حکمتیست

 

حبیب بکتاش

۳ ژانویه ۲۰۱۴

۱٫    نزدیکی چیست؟ اتحاد چیست؟

منظور من از نزدیکی این است که دو حزب بتوانند بر سر مسائل اساسی جامعه و در پراتیک اجتماعی کنار همدیگر قرار گیرند. یک نمونه این نزدیکی فراخوان مشترک اعتصاب کردستان در اعتراض به موج اعدامها بود. مواردی نظیر کمپین علیه اعدام، کمیین علیه سنگسار، کمیپین در دفاع از حقوق زن، کمپین در دفاع از حقوق کودک، کمپین برای آزادی زندانیان سیاسی، مواضع و کمپینهای مشترک در دفاع از تشکلها  و اعتصابات کارگری، پروژه مشترک برای بسط و گسترش تشکلهای موجود کارگری و اجتماعی و تلاش برای ایجاد تشکلهای جدید، کمپین مشترک برای منزوی کردن جمهوری اسلامی در خارج کشور، حضور مشترک در آکسیونهای مختلف و نظایر آن است.

منظور من از اتحاد این است که این دو حزب بر سر یک پلاتفرم سیاسی مشترک که انقلاب و سوسیالیسم دو جزء مهم و جدائی ناپذیر آن است با هم متحد و یکی شوند و یک حزب جدید و واحدی را بوجود آورند. درست مثل اتحادی که بین اتحاد مبارزان کمونیست و کومله صورت گرفت که نتیجه آن حزب کمونیست بود.

۲٫    مطلوبیت نزدیکی و اتحاد

·       آشکارترین نتیجه اتحاد دو حزب تشکیل یک حزب بزرگتر، قویتر، منسجمتر، و با امکانات بشتر است. این اتحاد در سطح جنبش کمونیسم کارگری به دو حزب محدود نخواهد بود بخشی از افراد یا گروههایی را که از مراحل مختلف از حزب کمونیست کارگری جدا شده اند و هنوز با جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری مبارزه می کنند را به حزب جدید نزدیک خواهد کرد و یا در میان صفوف آن قرار خواهد داد.

·       چپ غیر کمونیست کارگری در پی اتحاد دو حزب پلاریزه خواهد شد و بخش رادیکال و کمونیست آن به حزب جدید نزدیک خواهد شد یا به آن خواهد پیوست. به این ترتیب یک آلترناتیو بزرگ و قوی و متحد چپ در برابر راست جامعه قد علم خواهد کرد.

·       پروسه بحثها و گفتگوهای اتحاد بین دو حزب یک بار دیگر توجه فعالین سیاسی و کارگری و طبقه کارگر را به امر اتحاد و به کمونیسم و کمونیسم کارگری جلب خواهد کرد و جامعه ایران را نیز در خطوط چپ و راست پلاریزه خواهد کرد. کمونیسم کارگری میتواند از این فرصت برای ارائه آلترناتیو رادیکال، کمونیستی، و انقلابی خود استفاده کند و صفوف طبقه کارگر و اقشار زحکمتش جامعه را متحد، متشکل، و متحزب کند و به جنگ طبقاتی ببرد

·       اتحاد دو حزب یک سنت خلاف جریان در جنبش و تحزب چپ و کمونیستی برجای خواهد گذاشت. تاریخ تاکنونی چپ و کمونیسم تاکنون عمدتا روند انشعاب و انشقاق و واگرایی بوده است. اتحاد دو حزب میتواند به طبقه کارگر و مردم تشنه آزادی و برابری نشان دهد که کمونیستها میتوانند بر سر رادیکالیسم، سوسیالیسم، انقلاب، و انسانیت متحد شوند. این اتحاد میتواند کمونیسم کارگری و منصور حکمت را بعنوان یک جریان متحد کننده برای کل طبقه کارگر و اقشار زحمتکش روی میز مردم بگذارد.

·       ناسیونالیسم قومی و مذهبی کرد، آذری، عرب، سنی، و شیعه بدنبال جنگ تروریستی آمریکا علیه عراق در کل منطقه تقویت شده و سر برآورده است و یک تهدید جدی برای نفس مدنیت کشورهای منطقه و ایران است. اتحاد دو حزب میتواند آلترناتیو کمونیستی را در برابر آلترناتیو قومی و مذهبی تقویت کند و به یک انتخاب واقعی برای مردم ایران و حداقل مردم کردستان عراق تبدیل کند.

·       اگر به تبلیغات نیروهای راست و چپ علیه کمونیسم کارگری و منصور حکمت توجه کنیم متوجه خواهیم شد که انشعاب و انشقاق و تفرقه را بعنوان چماقی علیه ما بکار میگیرند و جنبش و احزاب ما را جنبش و احزاب در بحران معرفی میکنند. اتحاد دو حزب زبان راست و چپ علیه ما را از این بابت کوتاه خواهد کرد.

·       تاثیر اتحاد دو حزب به ایران محدود نخواهد بود. اتحاد دو حزب میتواند زمینه نزدیکی و همکاری و اتحاد عمل هر چه بیشتر جنبش و احزاب کمونیست کارگری عراق را بدنبال داشته باشد. اگر جنبش کمونیسم کارگری در ایران با صدای واحد و حزب واحد در صدر رهبری انقلاب آتی قرار بگیرد، این امر میتواند تبعات منطقه ای و یا حتی جهانی داشته باشد.

·       درکل میشود گفت که این اتحاد دو حزب کمونیسم کارگری را در موقعیت بسیار مناسب تری برای رهبری انقلاب ایران قرار خواهد داد.

۳٫    فوریت نزدیکی و اتحاد

اوضاع سیاسی ایران بشدت متحول است. فقر و فلاکت و بیکاری و اعتیاد و تن فروشی و سرکوب و زندان و اعدام یک حالت انفجاری در ایران بوجود آورده است. حنبش انقلابی مردم در پی سرکوب و خاموشی تحولات ۸۸ عقب نشسته است اما خاموش نشده است. مبارزات کارگری یک آن قطع نشده است و نشانه هایی از عروج دوباره جنبش دانشجوئی مشاهده میشود. زنان و جوانان مثل همیشه اسلام و قوانین آنرا زیر پا میگذارند. بحران اقتصادی و فشارهای سیاسی و فرهنگی مرتب در حال تشدید و افزایش است. مجموعه این شرایط اوضاع سیاسی ایران را به باروتی بدل کرده است که هر جرقه ای میتواند انفجاری بسیار بزرگتر و عمیقتراز تحولات ۸۸ را دامن بزند.

میلیونها انسان در سال ۸۸ به بهانه انتخابات و با شعارهای رادیکالی مثل “موسوی بهانه است کل رژیم نشانه است”، “مرگ بر دیکتاتور”، “مرگ بر اصل ولایت فقیه”، “مرگ بر خامنه ای”، و “مرگ بر جمهوری اسلامی” به خیابانها آمدند و ماهها با ارگانهای سرکوب رژیم درگیر شدند اما کمونیسم کارگری قادر نشد رهبری این حرکت رادیکال و انقلابی را بدست بگیرد. اینبار هم اگر کمونیسم کارگری متحد و یکپارچه طبقه کارگر و اقشار تحت ستم از زن و جوان و بیکار را متشکل و متحد و متحزب نکند موج تحولات میتوانند اتفاق بیافتند واز سر کمونیسم کارگری بگذرند.

تحولات اجتماعی منتظر ما نخواهند ماند. ما باید همین امروز صفوف خود را متحد کنیم تا بتوانیم طبقه کارگر و اقشار زحمتکش را بصف کنیم و برای جنگ طبقاتی ببریم.

۴٫    زمینه های اتحاد

تحلیلها و مواضع نزدک یا مشترک دو حزب در باره اوضاع سیاسی ایران و پاسخ آنها به مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی امروز ایران مهمترین زمینه برای اتحاد دو حزب است. در این میان بنظر من آلترناتیو انقلاب و سوسیالیسم دو محور برجسته هستند. مهمترین فاکتور اتحاد دو حزب آلترناتیو انقلاب وسوسیالیسم است. بر سر مسائلی مثل جنبش و حقوق زن و کودک و پناهنده و مذهب و ناسیونالیسم ملی و قومی و غیره طبعا نقاط اشتراک بسیار زیاد است.

تئوری و پراتیک منصور حکمت، برنامه یک دنیای بهتر، حزب و قدرت سیاسی، تفاوتهای ما، بحث سلبی و اثباتی، جایگاه طبقه کارگر در جنبش های اجتماعی و کمونیستی از ارکان دیگر اتحاد میتوانند باشند.

۵٫    موانع اتحاد

مهمترین مانع اتحاد دو حزب انشعاب و مسائل مربوط به آن است. علاوه بر مسائل سیاسی مربوط به انشعاب و دوره های بعد از آن، برخوردهای شخصی مربوط به دوره انشعاب شاید از موانع دیگر بحساب آیند. بنظر من مسائل مربوط به دوره انشعاب باید به بایگانی سپرده شوند. پرداختن به این مسائل کمکی به امر نزدیکی و اتحاد دو حزب نخواهد کرد. برخوردها و مواضع مربوط به این دوره همه مکتوب و مستند است و اگر کسی بخواهد به آنها رجوع کند در دسترس هستند. در صورت پرداختن به این مسائل، بررسی و مطالعه این مسائل باید در پرتو نیازهای امروز و بدور از تاریخ پرستی و مقصر یابی صورت بگیرد. گذشته را باید به گذشته سپرد و به نیازهای امروز و فردای جامعه پاسخ داد.

حتما افتراق و اختلاف در سیاستها و مواضع امروز دو حزب هم موجود است. هم اشتراکات و هم اختلافات سیاسی امروز باید بدقت موشکافی بشوند، فرموله بشوند، مورد بحث و نقد و بررسی قرار بگیرند، و تلاش بشود بهترین سیاستها را نگه داشت و بکار گرفت و سیاستهای نادرست یا راست را کنار گذاشت. شاید تعیین هیئتی از طرف هر دو حزب برای مطالعه و بررسی و نقد مواضع وسیاستهای مورد اشتراک و افتراق امروزی دو حزب امری لازم و مفید برای هر دو حزب و برای امر اتحاد باشد.

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

در پاسخ به رحمان حسین زاده

در باره سند همکاری و اتحاد حزب حکمتیست با احزاب دیگر

 حبیب بکتاش

۳ ژانویه ۲۰۱۴

بدنبال نزدیکی های عملی دو حزب کمونیست کارگری و حکمتیست در باره مسائلی نظیر اعدام و میزگردهای مشترک اعضای رهبری دو حزب بحثهای مفصلی در فیس بوک در باره نزدیکی و اتحاد دو حزب صورت گرفته است. بنظر میرسد سه مانع در برابر اتحاد وجود دارند: تاریخ و کشمکشهای مربوط به انشعاب سال ۲۰۰۴، تفاوتها و تمایزات در مواضع و سیاسیتهای تاریخی و کنونی دو حزب، و سند رابطه حزب حکمتیست در رابطه با موضوع ائتلاف و اتحاد با احزاب دیگر. رحمان حسین زاده پاسخ خود را به امر اتحاد داده است که مورد بررسی قرار میگیرد.

رحمان حسین زاده در مصاحبه خود با نشریه “کمونیست هفتگی”، نشریه رسمی حزب حکمتیست، در رابطه با ائتلاف و اتحاد حزب حکمتیست با حزب کمونیست کارگری به دو نکته اشاره کرده است: تفاوتها و تمایزات دو حزب و سند مربوط به رابطه حزب حکمتیست با سایر احزاب. در باره تفاوتها و تمایزهای حزب خواننده را به بحثهای حدود یک سال پیش ارجاع میدهد که من اگر هم خوانده باشم چیزی یادم نیست. تمرکز بحث ایشان بر سند رابطه ها هست که منهم بیشتر به آن میپردازم. نوشته رفیق رحمان را در پایان ضمیمه میکنم.

رفیق رحمان حسین زاده عزیز،

۱٫    میدانم که وقتتان گرفته است، اما اگر امکانش را داشتید اسناد و نوشته های مربوط به تفاوتها و تمایزات سیاسی، خطی و تئوریک دو حزب را پست کنید. بسیار ممنون میشوم. من می دانم که تفاوت و تمایز هست، ولی شخصا آنها را در این حد نمی بینم که امر اتحاد را غیر ممکن و یا حتی غیر محتمل کنند. فکر میکنم نقاط اشتراک دو حزب در باره مسائل و تحولات اساسی جامعه ایران و منطقه و جهان امروز بسیار بیشتر از نقاط افتراق است. سر مسئله سرنگونی، سر مسئله انقلاب، سر مسئله سوسیالیسم، سر مسئله تشکل کارگری و شوراها و حکومت شورائی و دستمزدها و ناسیونالیسم و مذهب و غیره نقاط اشتراک بسیار بیشتر از نقاط افتراق است. همینطور سر مسائل برنامه ای و تئوریک هم نقاط اشتراک بسیار زیاد است: برنامه، تفاوتهای ما، حزب و قدرت سیاسی، بحث سلبی و اثباتی و سایر مبانی کمونیسم کارگری نقاط اشتراک قدرتمند دو حزب است.

۲٫     سند مربوط به رابطه حزب حکمتیست با احزاب دیگر را خواندم. بنظر من این سند دو نقطه ضعف اساسی دارد: اول اینکه پایه منطقی ندارد و دوم اینکه یک خطای استراتژیک هست:

ایراد منطقی سند:

سند شما در باره اتحاد با احزاب دیگر میگوید: “حزب حکمتیست سیاست ائتلاف و اتحاد عمل علی العموم میان احزاب و جریانات سیاسی مختلف را دنبال نمیکند و در این زمینه بر این اصل پا میفشارد که: مردم باید آگاهانه انتخاب کنند.”

این بدین معنی هست شما با این سند راه هر گونه ائتلاف و اتحاد با احزاب دیگر را برای همیشه بروی حزب خودتان بسته اید و این پایه منطقی ندارد. می دانیم که دنیا همیشه در حال تغییر و تحول است و دنیای سیاست بیش هر پدیده دیگر چنین است. راه اتحاد و ائتلاف و اتحاد عملی را برای همیشه بر روی خود بستن بمعنی ندیدن تغییر در درون خود و در بیرون است و حزب شما را از یک امکان مثبت در آینده محروم میکند. اگر منصور حکمت با همچو سندی به دنیای سیاست نگاه میکرد کومله و اتحاد مبارزان کمونیست هرگز متحد نمی شدند و حزب کمونیست هرگز تشکیل نمی شد. شاید گفته شود که شرایط زمان منصور حکمت و تشکیل حزب کمونیست متفاوت از امروز بود. این درست است، اما باید توجه کرد که شرایط امروز تغییر خواهد یافت و همینطور این حقیقت که حکم سند شما ازلی و ابدی هست. این سند برای همیشه دست و پای شما را برای ائتلاف و اتحاد در گردو میگذارد.

خطای استراتژیک:

خطای استراتژیک اول در همان نداشتن پایه منطقی سند نهفته است. استراتژی که بر پایه یک سند بدون منطق سوار شود نمی تواند استراتژی درستی شد. دلیل دیگر خطا هم این است که این سند حزب شما را از امکان رشد و بزرگ شدن و تاثیر گذاربودن در یک شرایط تاریخی جهانی و محلی بسیار متحول محروم میکند و بنابر این امکان بدست گرفتن قدرت سیاسی را که مرکز ثقل تئوری و پراتیک یک حزب کمونیستی کارگری هست را محدود میکند. این سند بدون هیچ دلیلی افق حزب شما را محدود میکند.

۳٫    برای من قابل فهم نیست که چطور اعضای شرکت کننده در کنگره یا پلنوم شما به این سند رای دادند. تنها چیزی که به ذهنم می آید این است که این کنگره یا پلنوم شما متاثر از کشمکشهای انشعاب شما از کورش مدرسی بوده است و برای این تصویب شده است که مقابل تبلیغات آنها علیه شما مبنی بر نزدیک شدن به حمید تقوائی و حزب کمونیست کارگری را بگیرد.

http://www.hekmatist.org/attachments/article/4029/komonist%20haftagi%20213.pdf