موضوع این نوشته بواقع به بهانه کنفرانس ملی کرد و برگذاری این کنفرانس توسط ناسیونالیسم و بورژوازی کرد است که میتوان گفت همزمان با تحرک احزاب بورژوازی کرد در ترکیه و تا حدودی درسوریه میتواند باشد که باعث و انگیزه این کنفرانس شده است و طبعا بر اساس خواسته های مشترک و طبقاتی بورژوازی کرد و در چارچوب موضعگیری در قبال حکومت هایی مرکزی و نهایتا امتیاز گیری از این حکومت ها و یا تشکیل حکومت های منطقه ای و نیز تهییج هر چه گسترده تر افکار ناسیونالیستی در راستای اهداف بورژوازی کرد و منافع آن میتواند باشد و به عبارتی و از جهتی بیان مواضع مدعیان سوسیالیسم و مبارزه طبقاتی به نام کومله و حزب کمونیست ایران در این راستا و شرکت در این کنفرانس مد نظر و مورد توجه بوده و مهم می باشد و به موضوع چنین نشستی ربط می دهد!
بحث بر سر افشاء ماهیت بورژوازی کرد و نیز افشاء راست روی حزب کمونیست ایران و کومله ،در این نشست تحت نام کمونیسم است و اینکه اینها متحدانه در این چند سال گذشته چگونه تحول و تغییراتی را که کمونیسم کارگری منصور حکمت و بویژه با تحولات دگرگون کننده و ژرفی که در یک مقطع مهم تاریخی بر کومله حاکم شد، تخطئه و منکر شدند و اکنون روند و جاده هجری – مهتدی، دنباله اش چگونه سر از کنفرانس احزاب ناسیونالیست و ملی کرد منتهی میشود؟! و اینکه چگونه این منصور حکمت ستیزی و کمونیسم کارگری ستیزی چندین ساله این جریانات، نهایتا به نفی مبارزه طبقاتی و کرنش کردن در قبال بورژوازی رسیده است! و محتملا در آینده ای نزدیک، بده بستان هایی در چشمک زدن به قدرت و به مانند ماچ و بوسه های کنونی با بارزانی و طالبانی که، همین چند سال پیش کادرهایی از کمونیست های کارگری را در کردستان عراق ترور نمودند! واقعا که مبارکه! بک گراندسازش طبقاتی به قول ” سلام زیجی ” بطور تاریخی مشخص بود و اینکه امروز به چنین روند و کیفیتی تن میدهند! واقعا باعث تاسف و تاثر است
یقینا هیچ یک از ما کمونیست هاچنین آرزو و یا نیتی نداریم که کومله و یا حزب کمونیست ایران به این جریانات و به کمپ بورژوازی شیفت کند و یا این روند به ضرر جنبش چپ و کمونیستی ایران و بویژه در منطقه منجر بشود! و یقینا نه غرض ،که نگرانی از برای عضو و جریانی از کمپ انقلاب، و برای یک حزب بزرگ و دارای طول و عرض مبارزاتی و تاریخی است که بطور بطئی و تدریجی در روند چنین پروسه ای احیانا مضمحل و متلاشی شود! و این موضوع است که باعث نقد و نگرانی عمیق رفیقانه است! متاسفانه باید اذعان نمود که با توجه به زمینه های قبلی ناسیونالیسم حاکم بر کومله و درون حزب کمونیست ایران، این امر باعث نگرانی و نقد به شرکت این جریان در این کنفرانس است.
و اساسا قصد من نوعی،پیشگویی و یا حکم دادن در این مورد نیست! منتها واقعیت های تاریخی از روند کومله و حزب کمونیست ایران وجود دارد که در مقاله سلام زیجی تا حدودی به آن اشاره شده است، چنانکه بارها و بارها خیلی از کادرهای حزبی کمونیست کارگری،و دیگر طیف های کمونیسم کارگری، مقالاتی عمیقتر و در رابطه با افشاء ناسیونالیسم کرد نموده اند و به این موضوعات و ریشه تاریخی این ناسیونالیسم در این احزاب و بویژه در کومله و حزب کمونیست ایران،به تجزیه و تحلیل طبقاتی پرداخته اند.که بارها عینیت تحلیل ها از روند این حزب، بعدها و به دفعات، این موضوعیت را محرز و بر آن صحه گذاشت! بطور مثال موضعگیری های راست در قبال صف بندی نیروهای ناسیونالیسم کرد و یا روند مبارزه طبقاتی و وظائیف چپ در کردستان و یا جنبش کمونیستی ایران و منطقه،نهایتا گرایش به راست و باعث انشعابات مختلف در این جریان بود. و امروز نیز، به نوعی شاهد ادامه همان روندی هستیم که ناشی از ریشه دار بودن موضوع ناسیونالیسم موجود و راست روی های درون کومله بوده است. در هر صورت امیدواری و نیات رفیقانه ما یک مسئله است و واقعیت کنونی و خطیر موضوع شرکت کردن در اینگونه کنفرانسی، عینیتی متفاوت با این امیدواری است که ما خواهان آن هستیم!
به باور من صرف نظر از منویات قلبی و صداقت ما در برخورد معقولانه و منصفانه به شرکت کردن کومله و حزب کمونیست ایران در این کنفرانس، بحث ریشه ای چنین روندی است که نهایتا رسیدن به سازش در مبارزه طبقاتی و بویژه در تمایل به گرایش ناسیونالیستی و ریشه دار بودن آن، است و طبعا دردی را دوا نخواهد کرد! چرا که علیرغم نقدهای صادقانه و بدون غرض طیف کمونیسم کارگری به حزب کمونیست ایران و کومله، این جریان متاسفانه نه تنها مایل به درک و باور به این بیماری مزمن و ریشه ای نبوده و اساسا وقعی به این تحلیل ها و نقد ها ننموده است که متاسفانه هر از چند گاهی و بعضا کادرهای این جریان، هیستریک و مغرضانه و به لحاظ کینه توزی به منصور حکمت و کل طیف کمونیسم کارگری، کینه توزانه نماینده همان بیماری مزمن ناسیونالیستی کرد شده و ضعف ها و بن بست های خود را اینگونه به جریانات کمونیسم کارگری فرافکنی نموده اند! و در واقع هدف و سیبل این تهاجم به بنر منصور حکمت بوده است! صرف نظر از این موضوعات، پرسش این است که براستی هدف و قصد حزب کمونیست ایران و کومله از شرکت در کنفرانس ناسیونالیست های کرد با سابقه و هویت محرز و مشخص طبقاتی این نیروها برای کومله و حزب کمونیست ایران، چیست؟!
و اساسا اینکه حرف و پیام این احزاب مدعی چپ و کمونیسم در کنفرانس بورژوا ناسیونالیسم چیست؟! و با این حضور، چه تحول و یا کیفیتی را باعث خواهند شد؟!چه نکات و موضوعات مبهم . یا بکر و قابل تحول و شگرفی در دل این کنفرانس نهفته است که نشان از متحول شدن این جریانات ناسیونالیستی و سرمایه داری کرد شده ، که کومله و حزب کمونیست ایران را اینگونه راغب وجذب شرکت در این کنفرانس، نموده است؟! و اینکه آیا این حضور ، باعث تشویق و تحول و دگرگونی و گرایش بورژوا ناسیونالیست های سازشکار کرد به اهدافی انقلابی تر و یا مترقی بزعم کومله چپ و حزب کمونیست ایران خواهد شد؟! و آیا اینکه شرکت انها در این جمع، باعث این خواهد شد که آلترناتیو آنها بر این کنفرانس و تصمیمات آن غالب و فائق شود؟! آیا واقعا باور دارند که به چنین نقطه عطف و دستاوردی خواهند رسید؟!
اگر که ساده لوحانه به این موضوعات باور نداشته باشند، یقینا یک موضوع بسیار عینی و بدیهی است که آن هم جز سازش در مبارزه طبقاتی و رد و نفی سوسیالیسم و عشق به ناسیونالیسم و یا احتمال تقسیم قدرت در منطقه( در آینده!) و یا تشکیل یک جبهه متحد کردایتی ، موضوع دیگری از شرکت در این کنفرانس استنباط و یا به ذهن متبادر نخواهد شد! بحث بر سر نگرانی برای به اصطلاح به امان خدا رها کردن مردم کردستان و یا طبقه کارگر کردستان نیز یک استدلال واهی و عوامفریبانه است و لاغیر! اینکه اگر کومله و یا حزب کمونیست ایران در این کنفرانس شرکت نکنند، جریانات بورژوایی و شرکت کننده در این کنفرانس احتمالا رگ خواب مردم و طبقه کارگر کردستان را خواهند دزدید و یا تحت اتوریته و نفوذ خود خواهند برد! یک حرف مفت و یاوه است که مرغ پخته را نیز به خنده وا میدارد!
تمامی نیروهای آزادیخواه کمونیست و چپ و ریشه دار در طول مبارزات انقلابی و چپ و سوسیالیستی رادیکال در ایران و کردستان ، بخوبی بر این امر اشراف دارند که بورژوازی کرد (حتی در دوران اوج اقتدار خود ، که حزب دموکرات و قاسملو و شرفکندی نماینده آن بودند.) پس از درگیری با کومله و حزب کمونیست ایران، به شدت بین مردم کرد پایگاه طبقاتی خود را به دلیل سازش با جمهوری اسلامی و خیانت به مبارزه طبقاتی و ملی مردم کردستان و کارگران و زحمتکشان در همان تاریخ و تحمیل جنگی خونین به کومله و در دفاع از منافع فئودالها و بورژوازی محلی ،از دست داد و اساسا محو شد! و اینگونه بود که در امر مبارزه و یا دفاع از آزادیخواهی و برابری طلبی امتحان خود را پس دادند و مردود شدند و همین امر باعث از دست دادن اعتبار و انزوای شدید آنها منجر شد!
و حال اینکه در آن زمان در کردستان به مانند امروز، مبارزات گسترده و مستقل طبقه کارگر و جنبش کارگری و دانشجویی و یا جنبش زنان ، اینگونه شکل نگرفته بود ! حال اینکه امروز وضعیت در کردستان به لحاظ سطح مبارزاتی از برای معیشت و نان و آزادیخواهی و برابری طلبی با دوران صرفا جنبش و مبارزات پیشمرگایتی تغییر فراوان نموده است! این را دقیقا کومله و حزب کمونیست ایران و تمامی نیروهای محوری و مورد قبول طبقه کارگر و مردم کردستان واقف و آکاه هستند!
بنا بر این چنین بهانه و مستمسکی بسی کودکانه و بواقع گنجشک رنگ کن میتواند باشد و نه گفته ای منطقی و مستدل که در باور مردم و یا طبقه کارگر متشکل در کردستان بگنجد! و صرف نظر از یک حکم و یا قضاوت قاطع در رابطه با شرکت در این کنفرانس، به نظر من، نهایت نیت از شرکت در این کنفرانس ، اگر حتی بخواهیم اشتباه را جایگزین نیات از پیش تعیین شده نیز بکنیم،
بواقع ادامه همان روندی است که سالها پیش در کردستان عراق شکل گرفت و یادر کردستان ترکیه و توسط بورژوازی کرد و اوجالان در حال رقم خوردن است! و به قول معروف فیل بورژوازی و ناسیونالیسم کرد یاد هندوستان نموده و برای رسیدن به همتای عراقی خود، این گروه سمفونی ناموزون و غیر هارمونیک ، به رهبری مسعود بارزانی و طالبانی و شرکاء، سازی بد آهنگ را مینوازد که به قول سلام زیجی، صدای گوشخراش آن همانا خبر از سازش و مماشات طبقاتی و فریبی است که منافع بورژوازی ایجاب میکند! و اینکه برای رسیدن به قدرت و تشکیل حکومت منطقه ای و بورژوایی در کردستان ایران و یا ترکیه و احتمالا سوریه، چنان قند در دل این حضرات آب شده است که به فکر حکومت هایی منطقه
ای و کلیشه ای به اصطلاح مستقل(؟!) از نوع حکومت منطقه ای درکردستان عراق، افق و دورنمای آنها شده است! و البته باید معترف شد که شتر سواری دولا دولا نمیشود!