نگاهی کوتاه‌ به‌ کتاب پنج سال با عبدالله‌ مهتدی» (بخش هفت)

کتاب «پنچ سال با عبدالله‌ مهتدی»
ما بعدازآنکه‌ از حزب کمونیست ایران جدا شدیم، کمونیست را کنار گذاشتیم
*حال می خواهم دقیق به‌ من بگوئید خودت و حزبت مارکسیستی هستید؟ انسان چپ ومارکسیست مانده‌اید‌؟ حزب شما حزب کمونیستی،مارشی که‌ قبل با آن باور داشتید، سرود انترناسیونال تا چه‌ اندازه‌ به‌آن باور دارید؟ دقیق اگر بشود کوتاه‌ بگوئید فرقی بین شماها با حزب کمونیست که‌ شما به‌ آن میگوئید سازمان کردستان حزب کمونیست ایران چیست؟
عبدالله‌ مهتدی: “اول بگویم وقتی که‌ حزب ما ازحزب کمونیست ایران جدا شد تابستان سال (۲۰۰۰) بود. با انتقادی به‌ گذشته‌ حزب کمونیست ایران، حرکت چپ و کمونیستی درایران و تا اندازه‌ای جهان. پس تنها قالب چهارچوب حزب کمونیست ایران نبود ازاین حزب جدا شدیم، بلکه‌ فکرو ایدئولوژی حزب را با خودمان یدک بکشیم،نخیر ازنظرفکری و سیاسی حزبی که‌ ما درآن هستم دیگربا حرکت کمونیستی خود رامعرفی نمی کند. ما کمونیست نیستیم، بلکه‌ خودمان را چپ معرفی میکنیم. درضمن براین باورهستیم درایران و کردستان چپ به‌ شرطی که‌ چپی واقع بین و آشنا به‌ مشکلاتهای امروز دنیا باشد. خود را به‌ شناساند، چپی اینجورمعقول و واقع بین میتواند باشد. این به‌ نفع جنبش کردستان وقاطی کردن کردایتی و چپ ایتی”(۲۲۰)
تابستان سال(۲۰۰۰) که‌ ازحزب کمونیست جدا شدیم برای کردایتی نبود! گفتیم چپ وکمونیست درکردستان هنوز این توان را دارد که‌ به‌ چپ روح تازه‌ بدهد .مگر نگفتیم کومله‌ را با سازی میکنیم. کجا گفتیم کمونیزم دیگر بدرد نمی خورد کومله‌ را برای کردایتی با سازی میکنیم. مگر نه‌ گفتیم کومله‌ سالهاست درکردستان عراق راکت نشسته‌ این وضع برای کومله‌ زجرآوراست. وازپرنسیپ های کومله‌ دورشدیم ما می توانیم کومله‌ را دوباره‌ به‌ سرجای قبلیش برگردانیم کومله‌ چپ سوسیالیست با صداقت دوباره‌ به‌ میان کارگران و زحمتکشان بر می گردیم. کجا صحبت ازآن بود که‌ کمونیزم شکست خورد کردایتی درحال رشد است کمونیزم را دور می اندازیم کردایتی میکنیم! اگرشما آنوقت مثل حال علیه‌ کمونیزم حرف میزدید دو درصد تشکیلات با شما نمی آمد. بعدازچند سال امریکا به‌ منطقه‌ آمد حکومت دیکتاتوری صدام حسین را برداشت کسانی دیگرهم سربلند کردند گفتند فرشته‌ نجات به‌ منطقه‌ آمده‌ اگر خدا یاری باشد‌ دل سنگ امریکا نرم شود .حزب ما بعنوان اپوزیسیون به‌ رسمیت شناخته‌ میشود به‌ نان ونوایی میرسیم.
حزبی را که‌ مردم نخواستند باید برود.
پرسش کنند سوال می کند: برگردیم به‌ کنگره‌ شش، پیش ازهرچیزی دوست دارم یک جمله‌ مارکس برایت بگویم، انقلابهای پرولتری یعنی انقلابهای قرن نوزدهم برعکس،مادام ازخود انتقاد می کنند، پی درپی حرکت خود را متوقف میسازد بازمیگردند تا باردیگر آنرا ازسربگیرند،جوانب ضعف و فقرتلاشهای اولیه‌ خود را بیرحمانه‌ به‌ باد استهزا میگیرند،دشمن خود را گویی فقط برای آن برزمین میکوبند که‌ اززمین نیروی تازه‌ بگیرد و باردیگر غول آسا علیه‌ آنها قد برافرزاد،دربرابرهیولای مبهم هدفهای خویش آنقدر پس می نشینند تا سرانجام وضعی پدید آید که‌ هرگونه‌ راه‌ بازگشت آنها را قطع کند و خود زندگی با بانگ صولتند اعلام دارد، تو این انتقاد کردید،بلکه‌ درمنافع پرولتاریا نبود،به‌ همین دلیل معلوم هست کردایتی ناسیونالیستی شما را به‌ این طرف کشید. من شنیدم که‌”عبدالله‌ مهتدی”تنها رهبر کرد که‌ دو بار ازخود انتقاد کرده‌ است . فکرمیکنید انتقادی که‌ تو ازخود گرفتی با انتقاد مارکس دررابطه‌ با جنبش پرولتاریا لازم دو بار …….
عبدالله‌ مهتدی:نه‌،راستش مسله‌ شخصی نیست،احتمال هست که‌ جنبه‌ ی شخصی داشته‌ باشد. به‌ نظرمن کسانی که‌ کار دولتی ویا حزبی میکنند، آنها مسئول هستند وباید شفاف باشند،اگر جوابگوی مردم نباشند بروند بازرگانی خود را بکنند،برود کاسبی کند، برود آکادمی دانشگاه‌ بشود.(۲۲۲)
کاک عبدالله‌ مهتدی می خواهد اینجا خود را با مارکس هم تراز کند .دوست عزیز مارکس تا مرد به‌ آرمان خود وفادار،ماند . ولی شما زیگزاگ زیاد زدید و در برابر توده‌ تشکیلات شفاف نبودید، نمونه‌اش کوشش ما در وقت جدائی با کومله‌ زحمتکشان کردستان مگرگوش شنوا داشتی کنار رفتید!
بحران در کومه‌له‌
و تلاشهای ما برای برون‌رفت از آن

ما امضاکنندگان متن استعفانامه از سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران- کومه‌له لازم دانستیم که پروسه‌ی اقدامات خود را در جریان اختلافات درونی این سازمان که مدتی است علنی گشته است را یکجا به اطلاع عموم برسانیم.
لازم است بگوئیم که ما در تلاشهایمان برای دستیابی به انسجام و پرهیز از تشنج تنها نبودیم؛ رفقای زیادی به اشکال مختلف در این پروسه شرکت جستند. اما روند جریانات آنگونه‌ نشد که ما و همه این دوستان آرزویش را داشتیم، بلکه بدان جایی رسید که همه شاهد آن هستیم.
با بالا گرفتن اختلافات حجم نوشته‌های غیر سیاسی و تند در سایتهای اینترنتی رو به فزونی نهاد. در این نوشته‌ها چیزی که به چشم می‌خورد کمتر طرح اختلافات سیاسی، که‌ بیشتر توهین و افترا بود. کاملأ واضح بود که اختلافات پیش آمده مبنای سیاسی ندارند و یا اگر هم اختلاف نظرهای در مواضع سیاسی و تشکیلاتی هست، با وضع متشنج تشکیلات فرصت مطرح شدن پیدا نخواهند کرد. عاجل ترین اقدام در آن شرایط آرام سازی جو حاکم بر تشکیلات بود. در پی جلسات متوالی و بحث حول مشکلات موجود، ما تعدادی از اعضا به این نتیجه رسیدیم که به اقدامی جمعی دست بزنیم، تا شاید کمیته مرکزی به اراده جمعی تمکین نموده‌ و تشنج‌زدایی پیشه‌ کند.
ما معتقد بودیم که:
۱٫ میزان اختلافات مطرح شده آن چنان ژرف نیست، و اگر هم باشد آنقدر شفاف نیست که دلیلی برای انشعاب شود.
۲٫ بایستی شرایطی فراهم آورد تا بدور از جو متشنج به اختلافات واقعی پرداخت.
۳٫ نبایستی اجازه داد اختلافاتِ عمدتاً شخصی اعضای کمیته مرکزی سببی برای انشعاب شوند.
به دلایل بالا و بسی بیشتر، بدین نتیجه رسیدیم که راهی برای برون‌رفت از وضع پیش آمده پیشنهاد کنیم.

»طرح پیشنهادی«
ارائه‌ شده‌ در مورخ۱۶/۶/۲۰۰۷رفقا:
هنوز چند ماهی از بروز علنی اختلافات سیاسی و تشکیلاتی حزبمان نگذشته است که با کمال تأسف شاهد برخوردهای هیستریک، غیر رفیقانه، نامسئولانه و آمرانه در تشکیلاتمان هستیم.
بخشی بطور بی سابقه‌ای و در سطح علنی به میدان هیجان سازی و منفی بافی علیه‌ همدیگر کشیده‌ شده‌اند و از کومه‌له تصویری غیر دمکراتیک، سطحی، کینه‌ای و مستبد به نمایش گذاشته‌اند. که‌ جز ضرر چیزی از آن عاید نخواهد شد و این در مغایر‌ت کامل با همه‌ پرنسیبهای پذیرفته‌ شده‌ جمعی و حزبیمان است و خلاف تمام ادعاهایمان در مکتوبات و اسناد حزبی. بشکل بسیار ناپذیرفتنی و تاسفباری بر شاخه‌ نشسته‌ایم و داریم کم کمک بن میبریم. ادامه‌ این کنش و واکنشهای مضر، صدمات جبران‌ناپذیری را متوجه‌ همه‌ ما خواهد ساخت، چاره‌ای جز ختم این کارزار خانه‌ بر باد‌ نیست. در طلب این مهم ما امضا کنند‌گان این عجالتنامه‌ کلیت کمیته مرکزی، اعم از اقلیت و اکثریت، دفتر سیاسی و کل تشکیلات را فرامی‌خوانیم، بطور عاجل و جدی راهی منطقی، منصفانه و متمدنانه‌ برای برون‌رفت از وضع موجود بیابند. خود ما نیز در خدمت به‌ این هدف گام پیش نهاده و راهکارهای زیر را، بدون آنکه‌ مدعی جامع بودن آنها باشیم،
برای گذر (البته بدون تلفات) از این تندپیج مسیر مشترکمان پیشنهاد می‌کنیم:
مضاف بر تصمیم عجولانه در تشکیل اقلیت و علنی کردن آن، اختلافات مطرح شده از طرف رفقای اقلیت با وجود دربر داشتن نکات مثبت هنوز بدان میزان شفاف، کامل و صریح نیستند که بتوان آنها را بستری برای جهت گیری دانست. معذالک بر آنیم که طرفین بایستی از هر گونه تعجیل و ‌هیناهین پرهیزکنند، تا فرصت و زمان لازم و از آن هم مهمتر بستر سالم برای تکمیل شدن این بحثها فراهم آید.
برای دستیابی به این اهداف بندهای زیر را پیشنهاد میکنیم:

۱٫ انحلال اقلیت اعلام شده از طرف تعدادی از رفقای کمیته مرکزی.
۲٫ لغو قرارها و ابلاغیه‌هایی که بر بستر اختلافات این دوره ( اعم از اخراج، توبیخ و . . . ) توسط رفقای دفتر سیاسی صادر شده‌اند.
۳٫ به عقب انداختن کنگره آتی که قرار است به زودی برگزار گردد، (حداقل یکسال)
۴٫ تشکیل ارگانی اجرائی (کمیسیون) مورد تأئید همه رفقا برای اداره امور تشکیلات تا کنگره آتی.
۵٫ تصویب نشریه‌ای رسمی و علنی و یا اختصاص بخشی از نشریه حزبی به این رفقا برای درج مطالب و نظراتشان.
۶٫ رفقائی که با طرح فوق موافقت مضمونی دارند و از آن پشتیبانی مینمایند، لطفأ با ایمیل زیر برای درج نامشان تماس حاصل نمایند.

برخلاف انتظار، این طرح با مخالفت شدید هر دو جناح روبرو شد، اگر چه گذشت زمان نشان داد که حق با ما بود، و اگر این رفقا از همان اوایل طرح پیشنهادی را مبنا قرار میدادند، یقیناً سیر وقایع روندی متمدنانه‌تر طی میکرد. اما رفقای رهبری هر دو جناح سرمست از غلبه‌ی واهی بر دیگری حاضر نبودند بقول خودشان امتیازی برای هم قایل شوند! لذا دیری نپائید که با دخالت نیروی سوم و طی نشستهایی، رهبری دو جناح مجبور شدند توافق‌نامه‌ای را امضاکنند که بعضی از بندهای طرح پیشنهادی ما نیز در آن آمده بود.
اینبار نیز ثابت شد که‌ توصیه‌ خودی در بین ما چندان اعتباری ندارد، اما چنانچه‌ همین توصیه‌ از سوی نیروی ثالثی مطرح‌ شود، آن را حکیمانه‌ یابند و حکمتی در آن بینند و به‌ همین اعتبار بکار ببندند.
به‌ هر حال، به عقیده ما اگر رهبری هر دو جناح طرح ما را مبنا قرار میدادند، نه لازم بود نیروی سوم وارد مشاجرات درونی کومه‌له شود و نه سیر وقایع مسیر رفته را طی میکرد. در فاصله نشر طرح پیشنهادی تا نوشتن نامه سرگشاده کمافی‌سابق مشغول بحث و جدل با رفقا بودیم تا آنها را متوجه‌ خطای راه‌ رفته‌ نمائیم، راهی که‌ غیر از دشمنان کومه‌له کسی را خوشحال و سودمند نکرد. اما این تلاشها بی ثمر بود و روز بروز بحران شدیدتر میشد. با بحرانی‌‌‌‌‌‌‌‌تر شدن وضع خودمان را ناچار دیدیم که اقدام دیگری کنیم تا شاید اینبار تلاش جمعی ما کارا واقع شده و ضرر را از نیمه بازگرداند.
نامه سرگشاده‌ی ذیل در نتیجه بحث و تبادل نظر ما عده‌ای از اعضا نوشته شد:

نامه‌ای سرگشاده خطاب به رفقای کمیته مرکزی منتخب کنگره ١٢ و رهبری »ره‌وتی ریفۆرم وچاکسازی«

رفقا متأسفانه روند اختلافات به مرحله‌ای متشنج و تقریبأ غیر قابل کنترل رسیده است، با وجود حضور نیروهای آسایش در اردوگاه، گزارشات رسیده خبر از احتمال بروز برخوردهای فیزیکی میدهد.
صرف نظر از حقانیت و یا عدم حقانیت این یا آن جناح، عملأ کومه‌له را به لبه پرتگاهی برده‌اید که هر لحظه امکان سقوطش میرود و تنها احساس مسئولیت و آینده نگری رهبران دو جناح اقلیت و اکثریت است که میتواند کومه‌له را از لبه این پرتگاه به عقب باز گرداند.
ما امضا کنندگان این نامه صرف نظر از تعلق و یا عدم تعلق فکریمان به جناحهای موجود:
۱٫ رهبران دو جناح را مسئول برخوردهای پیش آمده تا کنونی و همینطور بروز هر گونه برخورد فیزیکی دیگر بین نیروهای پیشمرگ میدانیم.
۲٫ فاجعه ربوده شدن امکانات فنی استودیو روژهه‌لات را شدیدأ محکوم کرده و خواهان آن هستیم که رفقا اکیدأ از متهم کردن همدیگر تا روشن شدن قضیه از طرف پلیس خودداری کنند.
۳٫ برای جلوگیری از برخورد فیزیکی، خواهان آن هستیم که به هر شکل ممکن نیروهای دو طرف از هم دور نگه داشته شوند و امورات روزانه خود را هر یک خود بعهده گیرند.

۴٫ تشکیل کمیته‌ای مسئول از افراد با نفوذ و مورد احترام دو طرف را برای تنظیم روابط و حل مشکلات روزانه خواهانیم.
۵٫ از هر نوع تلاش برای رسیدن به فرمولی که بتواند از دو شقه شدن تشکیلات جلوگیری کند پشتیبانی میکنیم.
۶٫ در صورت بروز انشعاب و جدائی نیز خواهان آنیم که جدائی بشکلی متمدنانه و بدور از هر گونه تشنج انجام گیرد

متأسفانه این نامه نیز همانند دیگر اقداماتمان و همینطور تلاش صدها تن دیگر بی جواب ماند. رفقای رهبری جناحهای مخالف وارد فاز تازه‌ای شده بودند. به غیر از منافع محدود و مقطعی خود هیچ چیز دیگری را نمی‌دیدند. اخبار دلخراش درگیریهای لفظی و فیزیکی در اردوگاه‌های کومه‌له نگرانی ما را از درگیری مسلحانه چند برابر می‌کرد. با بهت و ناباوری نظاره‌گر ضرب و شتم و هتاکی و چاقوکشی در اردوگاه‌های کومه‌له بودیم. برایمان باور کردنی نبود. از خود می‌پرسیدیم: آیا این همان کومه‌له‌ای است که پیشمرگانش برای نجات جان رفقای خود از جان خویش می‌گذشتند؟!
رهبران دو جناح با بی‌درایتی و ندانم‌کاری به آرزوی دیرینه‌ی جمهوری اسلامی جامه‌ی عمل پوشاندند: در طی تمام سالهای گذشته جمهوری اسلامی همزمان با جنگ مسلحانه به‌ عبث تلاش میکرد تا به اشکال مختلف بتواند به اعتبار پیشمرگه‌ی کومه‌له لطمه وارد کند و از محبوبیتش در بین توده‌های زحمتکش بکاهد، اما این دوستان برای دستیابی به اهداف ناچیز و تنگ‌نظرانه‌ خود خواب پلید جمهوری اسلامی را به واقعیت تبدیل کردند و از این نیز فراتر رفته‌، پیشمرگان کومه‌له را به جان هم انداختند.
ما و بسیاری دیگر تلاش نمودیم که کار به اینجا نکشد، اما اتفاقی که نمی بایست بیافتاد افتاد. دیگر جایز نبود در برابر بی مسئولیتی این کمیته مرکزی سکوت کرد؛ جایز نبود با سکوتمان در برابر این بی پرنسیبی، خود را نیز شریک جرم سازیم. در ضمن لازم بود افکار عمومی بیرون از کومه‌له‌ را مطلع سازیم که کومه‌له‌ایهایی نیز وجود دارند که موافق این منشها نیستند و حاضر نیستند به هیچ قیمتی دست از پرنسیبهای کومه‌له بردارند. علاوه بر این ما نیز حق مسلم خود میدانستیم که در برابر رفقای خود نیز اعلام موضع کرده و بصورت علنی خط خود را از این رفقا متمایز سازیم. بدین ترتیب تلاش دوسویه‌ بود. یک سوی آن خطاب به‌ نیروهای تشکیلاتی و به‌ ویژه‌ رهبری آن بود و سوی دیگر آن به‌ افکار عمومی. در یک کلام، چون ما نسبت به‌ سرنوشت کومه‌له که‌ خود بخشی از آن هستیم، بی‌تفاوت نبودیم، نمی‌خواستیم تسلیم جوی شویم که‌ ارتباطی با مبارزه‌ سالم درون تشکیلاتی و به‌ ویژه‌ جدل سیاسی و برنامه‌ای نداشت.
لذا به‌ ویژه‌ به‌ این دلیل که‌ تلاشهای ما بی‌ثمر ماند و نمی‌خواستیم این مقطع ناسالم و غیرقابل دفاع را بخشی از تاریخ مبارزاتی خود سازیم، تصمیم گرفتیم که‌ استعفا داده‌ و آن را نیز علنی سازیم. متن این استعفانامه‌ به‌ شرح ذیل بود:

جهت اطلاع رفقای کومه‌له‌ ـ سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران

همچنان که اطلاع دارید اختلافات دو جناح کومه‌له (سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران) به مراحلی نازل کشیده شده‌ است. توهین و اهانت، انگشت اتهام به طر‌ف همدیگر دراز کردن و درگیریهای فیزیکی که تا کنون نیز ادامه داشته، به هیچ وجه در شأن پیشمرگه یک سازمان انقلابی، سوسیالیستی و یار و یاور زحمتکشان نبوده و نیست.
همچنان که قبلأ متذکر شده‌ایم ما کمیته مرکزی و مسئولین بالای هر دو جناح را مسئول آغاز و ادامه نابسامانیهای درون کومه‌له می دانیم و با توجه به اینکه عوارض این رفتارهای ناشایست خواسته یا ناخواسته در پرونده و تاریخ مبارزه تک تک ما اعضاء و پیشمرگان درج میگردد، ما امضا کنندگان این سند اعلام میداریم علیرغم اینکه خود را فعال کومه‌له دانسته و برای بازسازی یک کومه‌له انقلابی و با پرنسیب و مدافع زحمتکشان تلاش خواهیم کرد، اما به همکاریمان با هر دو تشکیلات کومه‌له‌ ـ سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران خاتمه داده و از عضویت در این سازمان استعفا میدهیم.

۴ اکتبر ۲۰۰۷

صدیق یمینان رحیم محمودی فرخ معانی

کومه‌له در مقطعی از تاریخ و بر اساس نیازی سیاسی شکل گرفت و با شرکت فعال و دلسوزانه‌اش در پیشاپیش مبارزات زحمتکشان بر علیه ظلم، خود را برای همیشه در قلب مردم این دیار جای داد. پیشمرگ کومه‌له الگوی فداکاری، دلسوزی، امانت داری و بسیاری خصایل نیک دیگر بود و تصویری که مردم زحمتکش کردستان از پیشمرگان کومه‌له در ذهنشان دارند به حق چیزی جز همین صفت‌ها نبود. ما امید داریم ملت مبارز کرد همچون ما این تنزل را به حساب تاریخ پر افتخار پیشمرگ کومه‌له نگذارند و امیدوار باشند که سنت کومه‌له اعم از کادرهایش و همچنین نیروی جوانی که در شهرهای کردستان آوازه پیشمرگ کومه‌له را از پدران و مادران خود شنیده‌اند، هنوز توانائی آن را دارد که با پایبند بودنش به همان سنتها بار دیگر در پیشاپیش مبارزات مردم زحمتکش قرار گیرد.

فرخ معانی صدیق قادری (یمینان) رحیم محمودی
۲۹ اکتبر ۲۰۰۷

۱٫ پنج سال با عبدالله‌ مهتدی.ص،۲۲۰
۲٫ همان منبع.ص،۲۲۲

۹/۴/ ۲۰۱۳هانوفر آلمان
رحیم محمودی