جنبش توده ای ضد اسلامیستی در مصر و تونس بمیدان می آید

در دومین سالگرد خیزش توده ای در آفریقای شمالی و خاورمیانه، مقابله با اسلامیست ها در ابعاد توده ای در مصر و تونس شکل گرفته است. دو سال پیش آتش اعتراض توده ای در تونس شعله ور گردید و یکماه طول نکشید که بن علی، دیکتاتور جنایتکار مجبور به فرار به عربستان سعودی شد. آتش مبارزات توده ای علیه استبداد و اختناق، فقر و گرسنگی، تبعیض و بی عدالتی در مرزهای تونس محصور نماند و به کشورهای دیگر منطقه سرایت کرد. یکماه پس از اولین طلیعه های خیزش توده ای در تونس، مردم مصر با خواستهای مشابه به خیابانها آمدند و به جنبشی شکل دادند که در طول تاریخ در منطقه بی سابقه بوده است. 
این خیزش عظیم چهره جهان را تغییر داد. منطقه ای که همواره در استبداد مطلقه اسیر بوده و چندین دهه است که عملا به یک کانون بحران بدل شده و در کام تنش و جنگ دست و پا می زند، بیکباره علیه خفقان و سرکوب، فقر و تبعیض و بی عدالتی بپا خاست. ظرف حدود یکسال ۴ دیکتاتور کثیف و جنایتکار سقوط کردند. همتاهایشان که هنوز حاکم اند، خواب آرام از چشمانشان ربوده شده است. اجلاس بعد از اجلاس برگزار می کنند، با دولت آمریکا و دولت های غربی جلسات اضطراری می گیرند تا شاید موفق شوند، سقوط خویش را مانع گردند. سوریه در آتش جنگ و اعتراض می سوزد و تاکنون هزاران نفر در این جنگ و سرکوب جان خود را از دست داده اند. لیبی و سوریه بدنبال عراق به ویرانه ای بدل شده اند و آینده ای بسیار تار در مقابلشان قرار گرفته است.
مصر
در مصر، در ماه نوامبر، مردم در اعتراض به فرمانی که محمد مُرسی، رئیس جمهور اسلامیست مصر، بمنظور افزایش خارق العاده اختیارات خود صادر کرده بود، بخیابانها آمدند؛ اعتراض مردم به فرمان مزبور محدود نماند و کل حکومت و اخوان المسلمین را هدف گرفت. دوباره شعار های سرنگونی رژیم در میدان التحریر بصدا در آمده است؛ پژواک شعار “مردم می خواهند رژیم را سرنگون کنند” در میدان التحریر به روشنی بگوش می رسد. پلیس و نیروهای سرکوب به مردم حمله ور می شوند. اعتراضات به قاهره محدود نماند و سریعا به شهرهای بزرگ دیگر از جمله اسکندریه کشیده شد. در بعضی نقاط مردم دفتر اخوان المسلمین را به آتش کشیده اند.
این اعتراضات در ماه ژانویه اوج دیگری داشت. از ۲۵ ژانویه ده ها نفر کشته، صدها نفر زخمی و صدها نفر نیز بازداشت شده اند. مردم قاطعانه بر خواست سرنگونی دولت اسلامی مُرسی پای می فشارند. در هفته پیش در هراس از خشم مردمی که در مقابل مسجد محل اجرای نماز جمعه اجتماع کرده بودند، محمد مُرسی پای برهنه از مسجد گریخت. ارازل و اوباش اسلامی، طبق سنت کثیف شان، در خیابانها زنان معترض را مورد اذیت و آزار جنسی و تجاوز قرار می دهند. در مقابله با این تعرض شنیع و ضد زن، جنبشی وسیع در مصر و منطقه شکل گرفته که از حمایت و همبستگی بین المللی برخوردار شده است. بدنبال ایران، اکنون در منطقه اسلام زده جنبش آزادی زن بعنوان یک آنتی تز مهم جنبش اسلامی و اسلام بمیدان می آید.
تونس
در تونس از آخرین سالگرد استقلال این کشور از فرانسه، جنبش توده ای در اعتراض به اسلامیست ها، برای یک دولت سکولار و در دفاع از حقوق زن، آزادی و رفاه صریحا عرض اندام کرده است. در بسیاری از دانشگاه ها درگیری های مستمر میان دانشجویان اسلامی و دانشجویان آزادیخواه، چپ و سکولار گزارش می شود. جنبش حقوق زن در تونس قاطعانه بمیدان آمده است و علیه اسلام، قانون شریعه و در دفاع از حقوق برابر سخن می راند. جنبش توده ای علیه اسلامیست ها از ۶ فوریه، روز ترور شکری بلعید، رهبر “جبهه مردمی” جبهه ای متشکل از نیروهای چپ، ناسیونالیست و سکولار، ابعادی دیگر و خصلتی بسیار رادیکالتر بخود گرفت. در روز تشیع جنازه شکری بلعید، جمعه ۸ فوریه حدود یک میلیون نفر در نقاط مختلف کشور تونس راهپیمایی کردند. شعارهای سرنگونی حکومت حزب اسلامی النهضه فریاد زده می شد. مردم فریاد می زدند “قنوچی* قاتل” و همسر بلعید صریحا حزب حاکم و دولت را مسئول قتل همسرش اعلام کرد. در یک نمایش زور آزمایی حزب النهضه هواداران خود را به راهپیمایی در روز بعد فراخوان داد. به گزارش رسانه ها در روز شنبه چند هزار نفر در دفاع از دولت اسلامیست به خیابانها آمدند. این یک شکست مسلم برای اسلامیست ها در تونس محسوب می شود که علنا مشروعیتی را که در انتخابات اخیر بدست آورده بودند کاملا خدشه دار نمود.
تاکتیک حکومت “معتدل” اسلامی
الگوی حکومتی “اسلام معتدل”، از ابتدای شکل گیری خیزش توده ای در منطقه، زمانی که غرب عملا از حفظ رژیم های حلقه بگوش عاجز ماند، در دستور قرار گرفت. دولت حزب اسلامی ترکیه بعنوان الگو برای منطقه انتخاب گردید و تلاش برای حقنه آن به مردم معترض آغاز شد. تروریسم دولتی به سرکردگی آمریکا با همکاری ترکیه، عربستان سعودی و لیگ عرب در تلاش برای شکل دادن به آینده منطقه هستند و در هر کشور درخور شرایط سیاسی – اجتماعی آن نقشه ای را به پیش می برند. در لیبی ناتو عملا وارد میدان شد و دولتی بهمان سیاهی و جنایتکاری دولت قذافی را بر مردم سوار کرد. در سوریه یک ارتش مزدور بنام “ارتش آزاد سوریه” سازمان داده است که در جنگ با دولت جنایتکار اسد زندگی مردم را ویران کرده و به خاک و خون کشیده اند. در تونس و مصر از طریق انتخابات نیروهای اسلامی را به قدرت رسانده اند.
اما اگر تحمیل و حقنه کردن یک حکومت اسلامی در ۳۴ سال پیش به مردم بپا خاسته در ایران یک تاکتیک موفق بود، بنظر می رسد که اکنون در منطقه دارد به عاملی برای رادیکالیزه شدن مبارزات مردم بدل می شود. با بمیدان آمدن جنبش توده ای علیه حکومت اسلامی و قوانین شریعه در مصر و تونس، با شکل گیری یک جنبش حقوق زن در مقابل اسلامیست ها که بنظر می رسد از تجربه ایران بخوبی آموخته باشد، نه اخوان المسلمین در مصر و نه النهضه در تونس موفق شده اند یک روز را بدون اعتراض توده ای پشت سر گذارند. مردم با سرکار آمدن حکومت های اسلامی بجای دیکتاتورهای پیشین بخانه ها باز نگشتند و اعتراضات اکنون ابعادی توده ای و خصلتی بسیار رادیکال بخود گرفته است.
مصر و تونس در شرایط بسیار وخیم و تعیین کننده ای قرار گرفته اند. کنار زدن اسلامیست ها از قدرت نه تنها در روند سیاسی آتی در این دو کشور بسیار مهم خواهد بود، بلکه بر کل منطقه که اکنون در آتش اعتراضات توده ای و جنگ می سوزد تاثیر خواهد گذاشت. یک نیروی اصلی تشکیل دهنده شورای حاکم بر لیبی که توسط ناتو بقدرت رسید اسلامیست ها هستند؛ در “ارتش آزاد سوریه” نیز اسلامیست ها نقش مهمی دارند. ائتلافات شکننده در لیبی و سوریه تحت تاثیر پیروزی مردم و جنبش توده ای بر اسلامیست ها در دو کشور مصر و تونس موقعیتشان تضعیف خواهد شد. این روند می تواند روزنه ای به شکل گیری یک جنبش توده ای در سطح منطقه علیه اسلامیست ها بگشاید.
اما خلاء یک رهبری انقلابی و کمونیستی – کارگری افق این خیزش و جنبش را تار می سازد. در تونس احزاب و سازمانهای چپ متعددی موجودند؛ بعلت شرایط مختلف تاریخی چپ در تونس به نسبت مصر وسیعتر و متشکل تر است. اما این چپ عموما یک چپ پوپولیست، ناسیونالیست و رفرمیست است. علیرغم وسعت و تشکل بیشتر، چپ در تونس از نظر خصلت و افق همانند جنبش چپ ایران در سال ۱۳۵۷ است. بعلت وابستگی سیاسی- فرهنگی تاریخی با کشور فرانسه، جنبش سکولار در تونس قویتر و صریحتر است. در مصر چپ پراکنده تر و غیر متشکل تر از تونس است. تداوم مبارزات مردم در این دو کشور علیه اسلامیست ها نور امیدی است برای تمام آزادیخواهان و برابری طلبان؛ اما در شرایط فقدان یک حزب کمونیستی کارگری انقلابی که رهبری مبارزات مردم را تا انقلاب اجتماعی کارگری بدست گیرد، آینده کماکان در دست نیروهای بورژوایی باقی خواهد ماند و سهم طبقه کارگر و مردم محروم و زحمتکش فقر و تبعیض و سرکوب خواهد بود. خواستهای پایه ایمردم یعنی آزادی، برابری و رفاه فقط و فقط در صورت سرنگونی سرمایه داری و استقرار سوسیالیسم متحقق می شود.
*رهبر حزب النهضه
٢٧ بهمن ١٣٩١
http://hekmatist.org/index.php