بخش پنج کتاب پنج سال با عبدالله‌ مهتدی»

قسمت پنچ
عبدالله‌ مهتدی “ما نه‌ نام حزب کمونیست،بلکه‌ کمونیست را برداشتیم”(۱۳۷)
کاک عبدالله‌ اینجا ضدیت با کمونیزم رااعلام می کند. در تاریخ کم نیستند کسانی که‌ کمونیست بودند، بعد درضدیت با کمونیست برخاستند، شما و پیروانت اعلام کنند ضد کمونیست هستید سال ۲۰۰۰ درشهرهانوفرآلمان درساختمان(pavillon,kultur-und kommunikatioszentrum)(غرفه‌ مرکزفرهنگ و ارتباطات) برای ایرانیان شهرو دوربرهانوفرسخنرانی کردید ازکمونیزم وواقع بینی کومله‌ صحبت کردید. روزبعد درهمان ساختمان برای اعضا تشکیلات جلسه‌ گذاشتید درمورد خودت چقدر مظلوم نمای کردید. که‌ ازطرف رهبری وقت کومله‌ وحزب کمونیست ایران زیرفشارهستید. امکانات دراختیارت نمی گذارند تا نوشته های خود را چاپ کنید. من درجلسه‌ ازشما دفاع کردم به‌ رفقا حاضر در جلسه‌ پیشنهاد کردم که‌ از کمیته‌ مرکزی درخواست کنیم تا امکانات دراختیارت بگذارند و نظرات خود را چاپ کنید. واگررهبری روی نظرات خودشان پا فشاری کردند و اجازە ندادند شما افق سوسیالیزم راچاپ کنید. ما رفقا تحمل خرج چاپ افق سوسیالیزم شماره‌ ۱ را بکنیم.
درهمین صفحه‌ دو بارتکرار می کنید. می گویید ما نام کمونیست راازروی خودمان هیچ که‌ برداشتیم کمونیست هم نیستیم! بی گومان چیزی که‌ گفتیم سیاست روشن وشفاف بهترقبل ازحزب کمونیست ایران آنقدرخودمان را بالا کشیدیم که‌ درمیدان مبارزه‌ کردایتی جلو بیافتیم راستی کاری کردیم که‌ قبل ازتشکیل حزب کمونیست کومله‌ می کرد”
وقتی که‌ قیام شد احزاب درکردستان ‌ فعالیت علنی شروع کردند. من کارگروهزاران انسان شریف، فعالیت حرفه‌ای خودمان را درکومله‌ شروع کردیم. چرا؟ چون کومله‌ای جوان آینده‌ای روشن برای چپ کردستان به‌ ارمغان آورده‌ بود. توجە کنید. حزب دمکرات پادگان مهاباد را تصرف کرده‌ بود. تانک دراختیارداشت‌ ازهمه‌ مهمتربا دولت بعث عراق رابطه‌ پشت جبهه‌ای داشت وازنظر نیروی انسانی با کومله‌ قابل قیاس نبود. می دانستیم راهی که‌ انتخاب کرده‌ایم بسیار دشواراست. شما خوب می دانید حزب دمکرات چگونه‌ می خواست جلوفعالیت ما را بگیرد. برای آنکه‌ کومله‌ به‌ تنهای کوردایتی نمی کرد. مردم کردستان برای کومله‌ چپ وکمونیست آغوش باز کردند. خانه‌ ما درروستای تیکان تپه‌ سالهای ۵۸تا ۶۲ مثل مقرکومله‌ بود، اگر چه‌ مقردر روستا داشتیم. هنگامی مقررا برچیدیم پیشمرگان برای حمام ونظافت خود به‌ خانه‌ ما مراجعه‌ می کردند. مادرم لباسهای آنها را می شست وبا رفقا بحث میکرد، همیشه‌استدلالش این بود شماها آدمهای بسیار دلسوز وفداکارهستید،ای کاش نمازمیخواندید، میگفت درهرجا انسان فقیراحتیاج به‌ کمک دارد شما کمونیستهای کومله‌ کمکش میکنید. کمونیستها درکردستان امتحان بدی ندادند. شما شب و روزمشغول آن هستید که‌ ازطریق رسانه‌های غرب بگوید به‌ حضرت عباس ما دیگرکمونیست نیستیم باورکنید. به‌ میدان مسابقه‌ای رفته‌اید که‌ آینده‌ ای نه‌ برای شما و نه‌ برای ملت کرد درپیش ندارد. سال دوهزار که‌ ازحزب کمونیست ایران جدا شدیم‌ دلیل آن نبود ازکمونیست بودن خودمان پشیمان شدایم.حزب کمونیست مطلقا نتوانسته‌ بود وظایف خود را پیش ببرد وگفتیم بعدازاین همه‌ سال درجازدن ‌کومله‌ قادر بە آن هست که‌ بتواند درمیدان مبارزه‌ علیه‌ نظام سرمایداری به‌ درخشد. احتیاج به‌ یک بازسازی جدید دارد تا خون تازه‌ای در رگهایش به‌ جریان به‌ افتاد ولی رهبری کومله‌ سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران سال ۲۰۰۷پیشمرگان را رو دررو همدیگر قرار می دهید، پیشمرگانی که‌ حاضربودند، برای آوردن جنازه‌ رفیق خود جان بازی کنند درمورد راستگوئی صحبت می کنید زمان کنگره‌ شش چرا مسله‌ تمدید پاسپورت را بهانه‌ می کنید. درمورد اعتقاد به‌ آزادی سخن میگویید ولی برای تصرف اردوگاه‌ رفقای دیروز خود نقشه‌ می کشید، درتوجیهات‌ خودت می گویید حزب کمونیست ایران در فردای کردستان مشکل برایمان درست می کنند چگونه‌ میتوان به‌ حزب شما باور کرد؟
عبدالله‌ مهتدی”به‌ هرحال اگراسمش را بگذاریم چپ اینجورببینیمش مردم به‌ کمونیزم ایمان ندارند. یکی ازاینها خود من علنی صحبت کردم زمانی کارگران دور کمونیزم جمع میشدند حال دیگر جمع نمی شوند کمونیزم را برای قیامت نمیخواهم”
کاک عبدالله‌ کله‌گنده‌های سیاسی بودند که‌ می خواستند طبقه‌ کارگر رابا سرمایه‌داری آشتی دهند. تازه‌ترین نمونه‌اش سال ۱۳۵۸اول ماه‌ مه‌ سازمان چریکهای فدائی خلق ایران بیش ازپانصدهزارنفرجمع کردند. ولی بعدها ازکارگران فاصله‌ گرفتند و منجربه‌ انشعاب شد . آقای فرخ نگهدارو دار ودسته‌اش به‌ حاشیه‌ رانده‌ شدند ما کارگران کردستان که‌ دورکومله‌ جمع شدیم چیزی نداریم ازدست بدهیم. ولی درمبارزه‌ علیه‌ نظام سرمایداری چیزی بدست می آوریم. آزادی چیزی نیست با مذاکره‌ مخفی با رژیم اسلامی در(قلاچولان) کردستان عراق بدست آید. ازکومله‌ یاد گرفته‌ایم با سفسطه‌ بازی نان به‌ نرخ روزخوردن اصل مبارزه‌ نیست.
عبدالله‌ مهتدی” کومله‌ حال درکردستان فعالترین حزب
پرسش کنند سوال می کند*هرکس به‌ حزب شما مراجعه‌ کند قبولش می کنید؟
جواب: “کاک عبدالله‌ ما دراین شرایط زیاد دوست نداریم بعدها که‌ شرایط عوض شد،حال خیلی هستند که‌ دوست دارند پیشمرگ بشوند ولی قبولشان نمی کنیم وبرشان می گردانیم به‌ کردستان ایران آنجا کاربکنند بخش کوچکی ازاین افراد را قبول می کنیم بعنوان پیشمرگ و کارسیاسی را هم میتواند بکنند”(۱۴۱)
کۆمەڵە در ۲۶ بهمن ماە سال ۱۳۵۷ و بعد از جانباختن کاک محمد حسین کریمی و در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ تصمیم بە مقاومت در مقابل حملە رژیم جمهوری اسلامی بە کردستان گرفت هیچ وقت اینجوری به‌ جنبش کردستان نگاه‌ نکرد، انسانها کالا نیستند در‌انبار نگاهشان داشت تا کالا دربازار نایاب شود به‌ قیمت گرانتر بفروش رسانید.
هیچ سرمایه‌ای ندارم برای بچه‌هایم جا بگذارم
*آی که‌ گرسنه‌ بودند؟
عبدالله‌ مهتدی: امیدوارم گرسنه‌ نمانند. برای محض اطلاع بعدازخودم هیچ سرمایه‌ ندارم تا جا بماند.”(۱۴۹)
وقتی که‌ چشمم به‌ جواب سوال افتاد خیلئ دلم سوخت این همه‌ بی انصافی درحق کاک عبدالله‌ انجام گرفته‌ است چیزی را یادم آورد خرداد سال ۱۳۵۹مدتی همراه‌ زنده‌ یاد سعید محمدی (سعید حاجی غفور) مسئول پخش نشریات کومله‌ درکورپزخانه‌های بین جاده‌ میآندواب،بوکان،بودیم روزانه باموتورسکلت به‌ کورپزحانه‌ها سرمیزدیم کارگران کورپزخانه‌ فتاح قاضی برای اضافه‌ دست مزد اعتصاب کرده‌ بودند ، جلو دفتر زیرآفتاب نشسته‌ بودند ما به‌ میان کارگران رفتیم ،پشتیبانی کومله‌ را به‌ کارگران اعلام کردیم فتاح قاضی ازدفترکارش بیرون آمد دید دوپیشمرگ کومله‌ درمیان کارگران حضوردارند. ولی نمی توانست چیزی بگوید به‌ حالتی رنگ پرید ازچهره‌اش که‌ معلوم بود بناچاری خیرمقدم گفت. ازدیدن ما خوشنود نشده‌ وسرصحبت با ما بازکرد. کلی ازوضع بد خودش تعریف کرد و گفت: دراین شرایط کارگران اعتصاب کرده‌اند اضافه‌ دستمزد میخواهند نمیدانند کردستان از طرف جمهوری اسلامی محاصره‌ اقتصادی است. من حال به‌ دو برابرقیمت ماتریال می خرم تا برای کارگران کار به‌ وجود بیاورم ولی دوستان درفکرزندگی خانواده‌ام نیستند شرایط را درک نمی کنند بابا برگردید سرکارتون، کارگران به‌ ما دو پیشمرگ کومله‌ خیره‌ شده‌ بودند که‌ ببینند واکنش ما چه‌ می شود کلاه‌ بدست گرفتم رو به‌ کارگران گفتم : رفقا بی زحمت نفری پنچ تومان دراین کلاه‌ بگذارید چون کاک فتاح مشکل مالی دارند تا بچه‌هایش گرسنه‌ نمانند. کنارکارگران اعتصابی چند تا ازبچه‌های کارگران با خاک ریزه‌ مشغول بازی بودند یکی ازکارگران بلند شد دستش را به‌ طرف بچه‌ها درازکرد گفت مگر بچه‌های ما سیرهستند؟! حال فکر میکنم برای کاک عبدالله‌ مهتدی دبیرکل حزب کومله‌ فارغ التحصیل دانشگاه‌ تهران و انگلستان کلاه‌ بدست بگیرم وبرای ادامه‌ زندگی بچه‌هایش پول جمع کنیم.
کاک عبدالله‌ مهتدی می گوید بعدازمرگم هیچ ندارد برای بچه‌هایم جا بگذارم
برایت آرزوی سلامتی وطول عمرمیکنم، پس وظیفه‌ ما چیست‌؟دراین شرایط به‌ کمک بچه‌هایت نشتابیم. پدرشان تمام زندگی خود را درراه‌ آرمان طبقه‌ کارگرصرف کرده است‌. اینجا چند نمونه‌ را با هم مقایسه‌ می کنم سرنوشت بچه‌های کاک عبدالله!‌ با سرنوشت بچه‌های رفیق رسول منصوری بعدازجانباختن پدرشان درتاریخ ۱۳۶۲٫۳٫۲۰(روستای ئاشی گولان) خانمش با چهاربچه‌ یتیم به‌ شهربوکان برگشتند بدون مدرک تحصیلی خوب درکوچه‌های شهربزرگ شدند ولی بچه‌های شما درانگستان با امکانات خوب اروپا به‌ مدرسه‌ رفتند ودرحال گرفتن مدرک خوب هستند.نمونه‌ دیگرسرنوشت کاوه‌ پسر حسن رستمی، کاوه‌ بچه‌ کوچک بود پدرش دریک درگیری با نیروهای جمهوری اسلامی جانباخت سرنوشتش چه‌ شد ؟ پدرجانباخته است و‌ مادرجوان حق طبیعیش است دوباره‌ زندگی تشکیل دهد . کاوه‌ ازمادر گرفته‌ میشود پیش مادربزرگ وپدربزرگ ، بزرگ میشود. کاک عبدالله‌ نباید نگران باشند ،مردم حق شناس کرد درمورد بچه‌های شما کوتاهی نمی کنند چون شما درطول مبارزاتیت درکومله‌ درحق خانواده‌های جانباختگان کومله‌ دریغ نکردید. یک خاطره‌ای ازرفیق رسول منصوری بگویم بیین سال ۶۰و۶۱بود در عملیات نظامی یکی ازبانکهای جمهوری اسلامی را مصادره‌کردیم و درحال انتقال پول به‌ مرکزیت کومله‌ بودیم یکی ازپیشمرگان گفت سهم خودمان را برداریم کاک رسول منصوری خطاب به‌ این پیشمرگ برگشت گفت بی ارزش مگر ما دزد و راهزنیم تا سهمی برداریم . پیشمرگ با برخورد انقلابی کاک رسول روبرو شد با شرمزاری سرش را پایین آورد دیگر هیچی نگفت.
عبدالله‌ مهتدی”پول ندارم و بدهکارهستم”‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
پرسش کننده‌ سوال می کند*صاحب هیچ سرمایه‌ای نیستی حال ؟‌ ‌‌‌‌*صاحب چقدرهستی؟
عبدالله‌ مهتدی” خیلی بدهکارم به‌ اندازی موهای سرم بدهکارم به‌ وجدانم”
کاک عبدالله‌ به‌ وجدان راست نمیگوید نه‌ اینکه‌ بدهکارنیستید پول هم دارید بالاخره‌ روز ی معلوم میشود که‌ شما چقدر پول دارید.
عبدالله‌ مهتدی”توسط همسرم زندگی من تامین می شود”
پرسش کننده‌ * چرا دبیرکل بدهکاراست؟
عبدالله‌ مهتدی”من به‌ میزان بسیارکم ازحزب پول میگیرم چون حزب ما ثروتمند نیست؛بعدش اصلا دربرنامه‌ مان نیست، خودمان مثل مسئولین بالا خودمان را ثروتمند کنیم، ما چیز ی پیدا کنیم در راه‌ فعالیت کارحزبی مصرفش می کنیم و اما چند کسی ازما هستند منجمله‌ من؛ خرجها برایمان جبران میشود با این وضع ثروتمند نمی شویم جبران ها به‌ آسانی بما برنمی گردند من غیرازهمسرم ناهید بهمنی که‌ زندگی من را تامین می کند هیچ مال و ملک ندارم برای بچه‌هایم گذاشته‌ باشم بلکه‌ خودشان بزرگ شده‌ و مشغول درس خواندن هستند مثل بچه‌های مردم”(۱۵۰)
کاک عبدالله‌ با همان وجدانی که‌ قبل بهیش قسم خوردی سرنوشت بچه‌های شما مثل دیگران نیست،نمونه‌اش بچه‌های “حبیب کاکه‌زاده‌” معروف به‌ (مام حبیب زردوی) درروستای “بیساران” با نیروهای رژیم درمنطقه‌ هورامان جانباحت. مام برایم قوزلو( عمو ابراهیم اهل روستای”قوزلو ما بین سردشت ومهاباد) برای مرخصی نزد خانواده‌اش رفته‌ بود و بدست حزب دمکرات کردستان ایران جانباخت، علی محمودی درتاریخ ۱۳۶۱٫۷٫۴جاده‌ بوکان- میاندوآب- دردرگیری با نیروهای رژیم جانباخت. کدام یک ازشماها ازسرنوشت تحصیل این بچه‌ها خبر دارید؟
عبدالله‌ مهتدی” اگرپول حزبم را خوردم، حاضرم به‌ دادگاه‌ بروم.
پرسش کننده‌ سوال می کند *اگرمعلوم شد تو پول حزبت رابالا کشیده‌ای آماده‌ ای به‌ دادگاه‌ بروید؟
‌ عبدالله‌ مهتدی: بله‌ حتما آماده‌ هستم دردادگاه‌ جواب گوباشم”
اطمینان به‌ کاک عبدالله‌ میدهم نه‌ ایشان و نه‌ هیچ کس دیگری ازرهبری کومله‌ قدیم و جدید به‌ دادگاه‌ فرا خوانده‌ نمی شوند، می دانی چرا؟ چون هیچ وقت سرمایه‌ کومله‌ را معلوم نکردید. و هرگز گزارش سرمایه‌های کۆمله‌ را به‌ تشکیلات کۆمله‌ نداده‌اید. دلیلم برای آن از هنگام جدایی کمونیزم کارگری وتا حال نگفته‌اید سرمایه‌ کومله‌ چقدربوده‌ است ؟ ازحزب کمونیست ایران جدا شدیم گفتید ازصفر شروع کردیم ازکومله‌ زحمتکشان جدا شدید آنها هم گفتند ازصفر شروع کردند پس پولی درکار نیست تا شما به‌ دادگاه‌ فرا خوانده‌ شوید.
پرسش کننده‌ سوال می کند اگرکسی از افراد کمیته‌ مرکزی فساد مالی کند تو آماده‌ای دادگاهی اش کنید به‌ خاطرآنکه‌ پول پیشمرگان و یا کسانی دیگر را خوردند؟
کاک عبدالله‌ مهتدی: “بله‌ حتما باید همین جورباشد اگرازهمین حال کارخود را محکم نگیریم فردا فساد مالی جلوش گرفته‌ نمی شود.”
دوست عزیزمبارزه‌ با تعارف و ترساندن نمی شه‌! اگر سال ۱۳۵۸ این حرف را میزدید مردم باور می کردند. مگرفساد مالی شاخ ودم دارد سال ‌۱۳۸۸ کومله چقدرسرمایه‌ داشت؟ کمونیزم کارگری با قلمش ازکومله‌ و حزب کمونیست ایران رفتند؟ چه‌ مقدارپول و اموال تشکیلات را با خودشان بردند؟ هروقت شماها رو به‌ مردم کردستان صادق وشفاف بودید، قبول میکنم درآینده‌ کردستان تبهکاران جای ندارند.
پرسش کننده‌ سوال می کند:چرا همیشه‌ میگویند دبیرکل ثروتمند است؟
عبدالله‌ مهتدی:”پیش ما اینجور نیست. نمیدانم برای دیگران. یک مسله‌ هست.احتمالا احترام من را بگیرند فردا که‌ بر گشتیم ایران،آخر باید درخانه‌ای زندگی کنم . ساختمان برای دبیرکل مناسب باشد نمیشه‌ در سه‌ اطاقه‌”
مگرقرارنبود دبیرکل کومله‌ مثل دبیرکل های دیگرنباشد. هنوزمعلوم نیست چه‌ وقت به‌ ایران برمیگردیم ازهمین حالا نگران مسکن خود هستید. با این سیاستی که‌ حزب کومله‌ درپیش گرفته‌ کاخ سعدآباد با ماشین ضدگلوله‌ خانه‌ شماست . اگر جاهنوز تنگ بود کاخ نیاوران به‌ آن وصل میکنیم نگران نباش.
عبدالله‌ مهتدی”حزب حرج مهمانهایم را بکشد،
پرسش کننده‌ سوال می کند: یک ویلا داشته‌ باشید و ماهی (۲۰) میلیون تومان قبول دارید؟ کاک عبدالله‌ مهتدی این همه‌ میخوام چیکارخرج مهمانهایم و آمد رفت‌شان را بدهند”(۱۵۱)
مثل آنکه‌ مجلس مؤسسان تشکیل شده‌ ، دارند حقوق دبیرکل ها را تعیین می کنند.دبیرکل حزب کومله‌ ازهمه‌ دبیرکل های حزبهای دیگر با انصاف تر است (۲۰)میلیون نمی خواهد.
۱۷/۱/۲۰۱۳
۱٫ پنج سال با عبدالله‌ مهتدی.ص،۱۳۷
۲٫ ‌همان منبع.ص،۱۴۱
۳٫ ‌همان منبع.ص،۱۴۹
۴٫ ‌همان منبع.ص،۱۵۱