برای درک هر چه بهتر چنین اثر پر ارزشی در باره موضوع فوق ازطرف رفیق اشرف دهقانی و چریکهای فدائی خلق که در چندین دهه گذشت یعنی از بدو روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی به این سؤ خصوصأٔ سالهای اولیه حیات ننگین این رژیم وابسته به امپریالیسم سال هایی که بخش چشمگیری از کارگران و زحمتکشان ایران نسبت به ماهیت ارتجاعی این رژیم متوهم بودند زمانی که وظیفه تخطی ناپذیر کمونیستهای واقعی بود که برای پیش روی انقلاب تودههای تحت ستم ایران تحلیلی علمی از ماهیت طبقاتی رژیم ارائه داده و بر اساس آن استراتژی و تاکتیکهای مبارزاتی جهت پاسخ گویی به چنان نیازی را تعیین کنند سال هایی که به علت غلبه اپورتونیسم بر جنبش کمونیستی ایران در یوزگی و در بهترین حالت گیج سری در دستور کار به ظاهر کمونیستها بود، این رفیق و یارانش با درکی خلق از مارکسیسم لننیسم در شرایط ایران یعنی تئوری مبارزژ مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک که همین به ظاهر کمونیستها خود را متخصص “رّد” آن میدانستند،توانستند تحلیلی واقعا درست و علمی از ماهیت طبقاتی و وابستگی جمهوری اسلامی به امپریالیسم ارائه دهند، و از آن پس با تکیه به همین تحلیل به درستی، آن جائی که همین متخصصین “رّد” تئوری راهنمای چریکهای فدائی به علت اپورتونیسم ذاتی خود برای مجلس خبرگان ومجلس شورای اسلامی کاندید تعیین میکردند این رفیق و یارانش به تودههای متوهم به درستی می گفتند “شرکت در مجلس خبرگان فریب توده هاست” و یا در جنگ میان ایران و عراق همین متخصصین برای “دفاع” از میهن در آن جنگ شرکت کردند چریکهای فدائی خلق فریاد زدند این جنگ جنگیست امپریالیستی و کارگران و خلقهای ایران نباید در آن شرکت کنند و همچنین زمانی که آن متخصصین قلابی برای “تحکیم ” آزادیهای دمکراتیک تحت حاکمیت جمهوری اسلامی “تلاش” میکردند، چریکهای فدائی خلق ایران میگفتند، هر چند که برای تحقق هر کدام از مطالبات دمکراتیک تودهها باید مبارزه کرد اما با شناخت از ماهیت ارتجاعی ووابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی که از همان بدو روی کار گماردنش در مقابل چشمان آن ظاهرا کمونیستها و بر عکس توهّمات کمونیستهای قلابی که حال در شرایط شبه دمکراتیک پس از قیام ۲۱ و ۲۲ بهمن که نه به علت ماهیت دمکراتیک رژیم جدید،آنطور که اپورتونیستها فکر میکردند، بلکه به دلیل ضعفش در سرکوب کارگران و زحمتکشان بود شرایطی که “بهار آزادی” نامش گذاشته بودند و اپورتونیستها که باورشان شده بود و به همین علت صرفاً برای تحقق خواست های دمکراتیک تودهها در زیر سلطه جمهوری اسلامی مبارزه میکردند و نه سازماندهی تودهها برای مقابله با تعرض همه جانبه رژیم، رژیمی که تا آن زمان هم در سرکوب تودهها یعنی یکی از وظایف اصلی که بر دوشش گذاشته بودند ذرّهای درنگ نمیکرد، در همان زمان چریکهای فدائی خلق میگفتند “کمونیستها و مبارزین هم باید همان کاری را انجام دهند که رژیم میکرد، اگر رژیم در حال سازماندهی نیروهایش بود، چریک ها میگفتند، کمونیستها هم باید نیروهای خود را سازماندهی کنند.” و خود با توجه به عملکرد رژیم میگفتند “پیش به سوی سازمان دهی مسلح توده ها.” در موضوع مساله خلق کرد و “مذاکره” با رژیم که اپورتونیستها و سازش کاران دل به آن “مذاکره” بسته بودند، چریکهای فدائی گفتند “ما مذاکره را رّد نمیکنیم ولی اگر مذاکره موقعیت تودهها را تقویت نه کند نه باید در آن شرکت کرد”، و گفتند “خلق کرد نه باید دل به این گونه حیلهها به بندد و اگر میخواهد پیروز شود باید هر چه بیشتر خود را مسلح کند” و بالاخره زمانی که مجاهدین “مبارزه مسلحانه” خود را آغاز کردند و به همراه رٔیس جمهور منتخبشان “شورای ملی مقاومت” را ایجاد کردن، برخی از همین “کمونیست”های قلابی با این توهم که مجاهدین خلق با “مبارزه مسلحانه” خود قادرند رژیم را در مدتی کوتا سرنگون کنند، به فکر “تدارک قیام” افتادند و با دنبال روی از مجاهدین برای “تحقق” آن به فکر “ایجاد” “جوخههای رزمی” افتادند. و برخی دیگر برای “برگرداندن ” “رٔیس جمهور منتخب” خود به قدرت و با توهم نسبت به ماهیت شورای ملی مقاومت وارد این شورا شدند، چریکهای فدائی خلق میگفتند این شورا بالقوه میتواند یکی از “آلترناتیو”های امپریالیستها باشد!! بر اساس همه این دلایل در این سه دهه در پهنه ایران کمونیسم و کمونیست بودن باید با نام این رفیق و چریکهای فدائی خلق ایران تعریف گردد.
برای فهم بهتر این کتاب باید به آن شرایط و وضعیتی توجه شود که این کتاب در بطن چنان وضعیتی منتشر شده است.
وضعیتی که در بستر آن به علت ضعف جنبش کمونیستی باری دیگر همانطور که در دوران حکومت شاه نیزدستگاههای تبلیغاتی آن رژیم با چسباندن حزب توده به کمونیسم تلاش میکردند با تکرار رسوأیهای این حزب به کمونیسم “حمله” کنند و از این طریق اذهان زحمتکشان ایران را در باره این علم مخدوش کنند، ولی با تولد سازمان چریکهای فدائی خلق ایران که در نظر و عملکرد خود قاطعانه با حزب توده به مثابه جریانی ارتجاعی مرزبندی داشتند آن تبلیغات نمیتوانستند تأثیر چندانی داشه باشند، و امروز بار دیگر در شرایطی متفاوت دشمنان کارگران و زحمتکشان ایران به سیاق گذشته اول این حزب را کمونیست معرفی میکنند و سپس با تکرار خیانتها و رسوایهای این جریان ارتجاعی که در تمام این سالها مدافع بی چون و چرای جمهوری اسلامی بوده است کمونیسم و مارکسیسم لننیسم را مورد حملات کینه توزانه قرار میدهند. وضعیتی که شاخص دیگر آن پتانسیل عظیم مبارزاتی تودههای کارگر و زحمتکش ایران میباشد که هر لحظه ممکن است در ابعاد سراسری منفجر شود و نظام حاکم را به خطر اندازد و به همین علت هم دشمنان کارگران و خلقهای ایران یعنی امپریالیستها و بورژوازی وابسته مشغول آلترناتیو سازی از میان جریانات ارتجاعی و ضدّ انقلابی از جمله توده ای-اکثریتیهای مرتجع هستند، در بطن چنین شرایطی رفیق اشرف دهقانی دست به انتشار کتابی میزند و در آن با آوردن نقل قولهای متعدد از آثار متعلق به همه دورانهای حیات ننگین حزب توده از جمله آن دورهای که این حزب جریانی صرفاً مردمی با بینش خرده بورژوازی بود،(۲۰ تا ۱۳۳۲) دورانی که بر خلاف نظر آنهایی که این حزب را “حزب کمونیست” ارزیابی میکردند، زمانی که خوده این جریان در مورد آن دورهٔ از حیات خود چنین ادعایی نداشت. رفیق اشرف در صفحه ۱۶ کتاب از یکی از نشریات این حزب یعنی از نشریه رهبر شماره ۲۸ به تاریخ ۱۷/۲/۱۳۲۳ نظر این حزب در مورد آن دورهٔ از حیات این حزب را، دورهٔای که همانطور که گفتم برخی به غلط این حزب را “پیس آهنگ ” طبقه کارگر ارزیابی میکردند را نقل قول کرده است. این نقل قول چنین است “نسبت کمونیستی به حزب توده ایران،نسبتی که دسته سید ضیا لدین میکوشند به ما وارد سازند و بدین وسیله سعی دارند سرمایه داران و تجار ایرانی را از ما بترسانند،نسبتی است غلط و دور از حقیقت.حزب توده ایران حزبی است مشروطه خواه وطرفدار قانون ادساسی. چرا؟ زیرا معتقدیم که افکار کمونیستی و سوسیالیسم زائیده شرایط اجتماعی است که در ایران وجود ندارد و اگر هم روزی حزب کمونیست در ایران به وجود آید،آن حزب قطعا توده نخواهد بود .” رفیق در این کتاب همانطوری که گفتم با نقل قولهای مختلف از همه عمر ننگین این حزب نشان میدهد که این حزب هرگز حزب کمونیست که نبود هیچ بلکه بیشتر عمرش جریانی ارتجاعی با بینش بورژوأی بوده.
رفیق در فصل اول کتاب به نام “حزب توده در آغاز” با نقل قولی از اثر رفیق کبیر مسعود احمدزاده یعنی “مبارژ مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک ” که چنین است “حزب توده که در حیات خود لحظهای هم نتوانست بود نمونه یک حزب کمونیست باشد ” به آن خوانندهای که احتمالاً از نظر بنیان گذاران چریکهای فدائی خلق اطلاع ندارد خصوصا به جوانان مبارز ایران نشان میدهد که چریکهای فدائی هرگز این حزب را جریانی کمونیستی نمیدانستند.
رفیق در سرّ سخن کتاب به درستی بر یکی دیگر از شاخصهای وضعیت کنونی انگشت میگذارد و میگوید “اهمیت این امر به خصوص در آنجاست که در سالهای اخیر نشانههای روشنی از گرایش جوانان مبارز ایران به کنکاش در تاریخ مبارزاتی نسل پیش از خود به منظور تجربه اندوزی از آن بروز یافته و به سرعت در حال گسترش است.”` و به همین علت به مثابه یکی از عوامل اصلی وظیفه خود دانسته که بار دیگر به افشای ماهیت ارتجاعی و بورژوأیی یا “سوسیالیست پلیسی” (سوسیالیست پلیسی نقل قولیست از رفیق کبیر حمید اشرف) این حزب دست بزند
در بخش دیگری از کتاب رفیق به آن زمینههای نظری میپردازد که در یک پروسه چند ساله، زمینه هایی که در دسالهای ۵۶–۵۷ که سازمان چریکهای فدائی خلق ایران به امید بخش کثیری از کارگران وخلقهای ایران جهت رهبری مبارزاتشان برای رهایی از سلطه امپریالیسم و بورژوازی وابسته تبدیل شده بود مثلا سازمان تنها سازمان غیر بومی و سراسری بود که خلق کرد جهت “مذاکره” یعنی حیلهای که رژیم جدید به سرکردگی خمینی مزدور برای خارج کردن رژیمش از زیر ضربات انقلابی خلق کرد اتخاذ کرد سازمان را به عنوان عضوی از هیات نمایندگی خود انتخاب کرد یا نفوذ سازمان در ترکمنسرا نفوذ سازمان در میان طبقه کارگر اما به علت غلبه نظرات انحرافی، نظری که بر خلاف نظر بنیان گذاران چریکهای فدائی حزب توده را حزبی “کمونیستی” و “پیش آهنگ” طبقه کارگر ارزیابی میکرد، تودهایهای جوان آن دوره ،مارهای خوش خط و خالی که به واقع حتا آن نظرات(نظرات رفیق جزنی) را نیزقبول نداشتند افرادی مثل فرخ نگهدار مرتجع که در خدمت به جمهوری اسلامی رتبه اول را نصیب خود کرده است در راس سازمان قرار گرفتند افرادی که از سازمان چریکهای فدائی خلق ایران تنها اسم پر افتخار آن را در آن سالهای بسیار حیاتی برای پیشبرد اهداف ضدّ انقلابی خود مثل همکاری با جمهوری اسلامی در به گیر و به بند وکشتار انقلابیون “قبول” داشتند.
رفیق اشرف در این کتاب آنجایی که به نظرات انحرافی رفیق جزنی یعنی همان نظراتی که سبب غلبه نظرات حزب توده بر سازمان شدند ،با حساسیت درست و بسیار دقیق در برخورد به شخصیت انقلابی رفیق جزنی برای جلو گیری از مخدوش شدن مرزنقلاب و ضدّ انقلاب بار دیگر در شرایطی متفاوت در این کتاب با رجوع به برخی نظرات انحرافی رفیق جزنی مثل نظر او در باره دورهٔای از حیات حزب توده(۲۰–۳۲) رفیق در صفحه ۸۳ از رفیق جزنی در باره حزب توده نقل میکند “تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ حزب توده ،حزب طبقه کارگر ایران بود که به علت شرایط خاص داخلی و بین المللی آن دورهٔ از تاریخ ایران همواره عدهای از روشنفکران خرده بورژوازی،بدون این که در جریان مبارزه انقلابی طبقه کارگر،پالایش پرولتری یافته باشند،رهبری آن را به تصرف خود در آورده بودند و خط مشی آن را به انحرافات اپورتونیستی و دنبال روی و غیره کشانده بودند.البته این موقعیت را کما بیش احزاب کمونیستی دیگر جهان نیز داشتهاند.مانند حزب کمونیست چین در زمان “چین دوسیو” و “وان مین” و غیره.رفیق با رجوع به نظرات انحرافی رفیق جزنی که از نظر من اساساً اشتراکات زیادی با نظرات حزب توده دارند به خواننده نشان میدهد که چطور دشمن طبقاتی با “تکیه” به همان نظرات سازمان را از “درون” “تسخیر” کرد نظرات ای که پلی شدند میان سازمان چریکهای فدائی با حزب توده که به واقع بهای این تحول ارتجاعی را کارگران و زحمتکشان ایران در بیش از سه دهه در زیر سلطه جمهوری اسلامی پرداخته اند. غلام—-امیدوار ۸/۲/۲۰۱۲