لقمه بزرگ یارانه ها در گلوى جمهورى اسلامى

روز ٢٨ آذرماه طرح هدفمند کردن یارانه ها به اجرا درآمد. در طول یک هفته عصاره این طرح٬ بازى با قیمتها٬ بازى با زندگى مردم زحمتکش به شکل تمام عیار خود را بنمایش گذاشته است. از همان آغاز شریانهاى اصلى حیات مردم زیر ضرب قرار گرفتند. از صبح این روز  بنزین٬ نان٬ آب و برق بیکباره چند برابر گرانتر شد. از این پس٬ یارانه ها و سرنوشت آن از یک مبحث پر از جنجال به واقعیت روزمره زندگى گره خورد. تا همینجا و مطابق آمار رسمى٬ سهم بخش اصلى مردم از سوبسیدهاى “سخاوتمندانه” دولت چیزى بیشتر از خط فقر نبود. در عرض همین چند روز جاى تردیدى باقى نمانده است که یارانه هاى موعود قرار نیست که حتى همان سطح نازل زندگى تاکنونى را حفظ کند. قرار بود عدالت و رفاه بیاورند٬ حرف امروز مقامات روشن است: کمتر بخورید٬ کمتر مصرف کنید٬ تحمل کنید و منتطر باشید! و این تازه آغاز راه است.
در پانویس یکى از رسانه ها از جانب یک ساکن شهر تهران و بعنوان نمونه اى از خروارها اعتراض جارى میخوانیم:
دولت ۴٠٠٠ تومان یارانه نان براى هر نفر در ماه داده است. با توجه به قیمت ١٢٠ تومان براى ارزانترین نان یعنى تافتون٬ و مصرف هر فرد دست کم سه عدد در روز و هزینه  ١٠٨٠٠ تومان در ماه٬ آیا بنظر شما میشود نان خرید؟
همین سوال و اعتراض را باید و میتوان در قبضهاى آتى مصرف برق و آب تعقیب کرد. از همه مهمتر گرانى شدید در سوخت اتوموبیلهاست. وسایل حمل و نقل عمومى در همان روز اول دست کم ٢٠ درصد افزایش قیمت را اعلام داشت٬ پدیده اى که به همه تولیدات و خطوط حمل و نقل و در نتیجه قیمت کالاهاى مصرفى تسرى خواهد یافت.  با شروع طرح یارانه ها سیکل جدیدى در تعیین قیمت همه تولیدات و امکانات اجتماعى و از جمله مسکن آغاز شده است که هیچ کس جرات و مجال تعیین تقریبى  مرزهاى آنرا هم ندارد. وعده هاى شارلاتانهاى حکومتى و به همان نسبت اطمینان دادن در کنترل قیمتها همه و همه پوچ است. امروز همه٬ خود مقامات و دست اندرکاران و از طرف  دیگر خود مردم  با نگرانى در انتظارند٬ خیره مانده اند تا توازن بهر حال قابل اعتمادى در بازار و قیمتها خود را نشان دهد. تا همینجا مکانیسم بازار بخش مهمى از نیازها و امکانات رفاهى را از دسترس بخش اصلى جامعه بدور نگه داشته بود. به این دلیل ساده که پول و وسع کافى نداشته اند. بخش مهمى از این محرومیتها عرصه هاى حیاتى زندگى را دربرمیگرفته است. خوراک مناسبَ، مسکن، تفریح و فراغت و لذت از زندگى سرشان را بخورد، با  طرح یارانه ها، سیرى آغاز شده است که مردم زحمتکش نخواهند توانست به پرکردن شکم خود از نان، به آب آشامیدنى و گرماى و سوخت لازم در همان حد نازل و جیره بندى شده تاکنونى مطمئن باشند.
با آغاز اجراى طرح یارانه ها عینا بر طبق نقشه قبلى بیکباره دولت از هرگونه وظیفه در مقابل تامین زندگى مردم شانه خالى کرده است. چنین وظیفه اى براى دولت یک توهم و یک سوء تفاهم بود. یک مزاحم، یک انتظار خودساخته و بیجا از طرف مردم که دولت آخرین خشتهاى آنرا با لگد به هوا پرتاب کرده است. سرمستى از سر و روى حکومت و حواشى آن میبارد. مسابقه شیادى و مزخرف گویى از طرف وزرا تا نمایندگان رنگارنگ مجلس،  امام تا نمایندگان محترم بخش خصوصى سرمایه همه با هم، درباره “آینده و شکوفایى در راه”  تمامى ندارد. اما همه متفق القول هستند که یارانه پرداختى قرار نیست پاسخگوى نیاز مردم در مقابل قیمتهاى افسارگسیخته باشد. عمله و اکره رژیم سر هر گذر بلندگو بدست گرفته اند: همه مردم باید پنبه از گوش خود خارج کنند؛ قیمت نان و بنزین و برق و آب را از این پس عامل بازار تعیین میکند. یارانه ها هم هدیه اى از جانب دولت است که بر اساس انواع محاسبات و مصلحتهاى  دولت گاه بگاه و بطور نوبتى و تا اطلاع ثانوى در دسترس قرار خواهد گرفت. تکلیف مردم به پاى خودشان است، و یا بنقل از یک شهروند تهرانى، اگر خواستند میتوانند سرشان را بگذارند و بمیرند!
طرح یارانه ها رسما و عملا یک بازى با حیات و معیشت مردم در پایه اى ترین سطح آنست. گذشت چند روز کافى بوده است که همه حواشى مربوط به هدفمند ساختن یارانه ها “در دفاع از دهکهاى پایین جامعه” را به زباله دانى بریزد. در جامعه اى که نه اشتغال خبرى هست و نه از بیمه بیکارى، در جامعه اى که  نه از تامین اجتماعى خبرى هست و نه دولت و مسئولین عهده دار عواقب سیاستهایشان  هستند، در جامعه اى که مردم از کمترین اختیارى در اداره و کنترل دولت و حکومت و زندگى و تولید برخوردارند؛ بازى سخیف تر دیگرى  با زندگى مردم را نمیتوان شکل داد. این یک جنایت است که در تکمیل صحنه یکى پس از دیگرى مقامات حکومت عالیه به ریش مردم میخندند: معاون اول ریاست جمهورى قیمت جدید نان را درس جلوگیرى از اسراف و بد عادتى مردم در مصرف نان و عاملى جهت تغییر فرهنگ تغذیه در میان مردم  لقب داد! وزیر بازرگانى به مردم اندرز داد خردمندى بخرج دهند و پول یارانه را در صندوق  پس انداز بانکها نگه دارند و یا در بورس سرمایه گزارى نمایند! مشاور اقتصادى دولت محاسبه فرمودند افزایش قیمت بنزین فقط براى خانواده هایى محسوس خواهد بود که بیش از دو اتوموبیل را در گاراژ خانه خود جا داده اند. و خامنه ا ى یارانه ها را هدیه دولت به مردم لقب داد و به نمایندگى از الله با فتواى خود این پول را پرداخت خمس معاف فرمود!
در میان بهبوهه اجراى طرح یارانه ها تحرک عظیم در صف حکومت و ابواب جمعى سرمایه و بازار و کارخانجات بشدت خیره کننده است. آرزوى قلبى این جماعت به تحقق رسیده است. بلاخره  ارابه جنگى این جماعت به سمت تولید و ساختار جامعه مطابق نقشه آنها بحرکت درآمده است. نیشها تا بناگوش باز است. دست هایشان را بهم میمالند. پر از امید و شوق اند. هیچگاه اردوى سرمایه و دوایر صنعت و اقتصاد و مالیه در این مملکت اینقدر بلبل زبان و بلند پرواز نبوده اند. صفوف طبقه حاکم و رژیم اسلامیشان در ایران حامل شکافهاى بزرگى است. احمدنژاد نه چهره قابل و نه چهره محبوبى در این صفوف و شکافها بحساب نمیاید. اما این آدم هذیان گو، امروز و با اجراى طرح یارانه ها بطرز اعجاز آمیزى، یک تنه و در وراى همه انتظارات و تردیدها،  در راس غافله قرار گرفته است.  نفسها در سینه حبس شده است که چگونه دولت خواهد توانست طرحى را که بارها در کریدورهاى مجلس و دوایر امنیت ملى و بدنبال “زمان مناسب” و “شیب باندازه کافى ملایم” نشخوار میگشت را بطور ضربتى به مرحله عمل درآورده است. مخالفان و منتقدین نگرانند، ناخن میجوند اما همگى در دفاع از دولت سنگ تمام میگذارند.
در این تردیدى نیست که جامعه ایران در آستانه یک چرخش بزرگ قرار گرفته است، اقتصاد بعمناى وسیعتر کلمه و مشخصا چشم انداز تامین زندگى مردم زحمتکش در مرکز این چرخش است. در پس همه ژستها و فرامایشات صد من یک غاز اقتصادى حکومت و اعوان و انصار دولتى و غیر دولتى ستون فقرات طرح جارى بر روى دستگاه سرکوب رژیم متکى است. در روز روشن نان  از سفره مردم قاپ زده میشود و از آنها خواسته میشود که خفه خون بگیرند و بپذیرند، به همین سادگى! عقل ساده براى هر شهروند شریف و زحمتکش حکم میکند که چگونه است براى همه چیز خزانه دولتى گشاد است اما پول براى نان کسرى میاید؟ چگونه است که همه قیمتها قرار است آزادانه و از طرف صاحبانشان تعیین شود، اما کارگر و کارکن از کمترین اختیارى و امکانى براى تعیین دستمزد و شرایط کار خود برخوردار نیست؟ چگونه است که اعتصاب و تشکل و هرگونه اظهار وجود طرف حساب اصلى در  طرح یارانه ها جرم و ممنوع است و با زندان و شکنجه پاسخ میگیرد؟
کشمکش یارانه ها میان جمهورى اسلامى از یک طرف و کارگر و مردم زحمتکش از طرف دیگر یک نبرد قدیمى اما در یک صف آرایى جدید است. یک معیشت قابل قبول و شایسته یک خواست برحق مردم و یک وظیفه مسلم حکومت است. حمله امروز جمهورى اسلامى یک حمله وحشیانه و گستاخانه است. هیچ چیز طبیعى تر از اعتراض گسترده و فورى به رژیم نیست. جامعه ایران آبستن اعتراض و طغیان بر علیه مسببان فقر و باز هم فقر و تباهى یست. این رژیم، سى سال  حکومت مخوف سرکوبگر اسلامى اش را، جنگ اش را، بحران اقتصادى اش را، سوداهاى منطقه اى اش را، یک نظام انگل سرمایه دارانه اش را بر دوش تباهى و بهره کشى از میلیونها کارگر و مردم زحمتکش سوار کرده است. امروز رویاى بکاراندازى چرخ تولید بحران زده  بردوش نسل دیگرى از طبقه کارگر را در سر میپروراند. باید در مقابل این جانوران سد بست. براى کارگر اشتباه است که سنگر مقاومت و عصیان خود را حول یارانه ها شکل دهد. بازگشت به گذشته، یارانه کمتر یا بیشتر دست تعرض جمهورى اسلامى را کوتاه نخواهد کرد.  طبقه کارگر در ایران در مقابل شرایط بسیار مساعدى قرار گرفته است که میتواند خواستهاى فورى خود مبنى بر افزایش فورى دستمزدها و پرداخت بیمه بیکارى به همه شهروندان با راى مستقیم و آزاد تشکلهاى کارگرى را به هسته اصلى پرچم اعتراض عمومى علیه جمهورى اسلامى تبدیل کند. رژیم میتواند فضاى اعتراضى  را ندیده بگیرد و به بیراهه ببرد. رژیم میتواند عصیانها را منزوى و سرکوب کند. اما با اولین موج اعتراضات بهم بافته و با خواستهاى روشن مردم تشتت و شکافها و پوشالى بودن جمهورى اسلامى را بچشم خود خواهند دید.
جدال بر سر یارانه ها تازه آغاز شده است. کارگر و مردم زحمتکش چاره اى بجز صف آرایى و مقاومت ندارند. این لقمه در گلوى جمهورى اسلامى گیر خواهد کرد.
مصطفى رشیدى
٢٣ دسامبر ٢٠١٠