بازهم در باره شعار “حکومت انسانی “

ساده  نگری اعضای حزب “حمید تقوائی” کار را بدانجا رسانده ، که چنین تصور کنند ، که هر جه بگویند و بنویسند می توانند دیگران را متقاعد سازند . حال آنکه روی زمینی که پا گذاشته اند آنقدر نرم است که هر چه بیشتر تلاش کنند بیشتر فرو می روند واوج بی منطقی شان را بیشتر اثبات خواهند کرد .

من  در مقاله قبلی ام به نوشته آقای سعید صالحی نیا پرداختم  وتوضیح دادم که این آقا حرفی برای گفتن و هیچ دلیل وبرها نی برای اثبات اینکه – چرا شعار حکومت انسانی ؟ – ندارد . ونشان دادم که او در تنگنا قرار گرفته و خود نمیداند که چگونه از آن رهائی یابد .

از  آن تاریخ تا کنون نوشته های متعددی از اعضای دیگر این  حزب در سایت آزادی  بیان آمده ، که همگی شان همان آهنگ گوش خراش آقای سعید صالحی نیا را به شکل دیگری می نوازند وهیچکدام از آنها دلیلی برای اثبات این شعار نمی آورند . البته هر کدام از آنها تلاش کردند که گوشه ای از موضوع را بگیرند و توضیح دهند . ولی تلاش شان جز سنبل کاری چیزی دیگری نبوده است . آنها روی مسائلی انگشت گذاشتند که هیچ ربطی به موضوع اصلی نداشت . حال چرا ؟ پاسخ به این سئوال را به خود این آقایان واگذارمی کنم  وامیدوارم که نشان دهند که حرفی برای گفتن دارند وغیر از این می باشد .

در  این نوشته که در واقع به نوعی دنباله همان نوشته قبلی ام است . همین نکته بالا را اثبات خواهم  کرد .

از  نوشته “نوید مینائی” شروع کنیم . او می گوید : ” یک عده چنین به ما حمله می کنند که چرا انسانی شده ایم . احتیاج به توضیح دارد؟ .. واو خود پاسخ می دهد : ” بله ما خیلی انسانی هستیم ! سیاست مان انسانی است ! کمونیسم مان انسانی است ! انقلاب مان انسانی برای حکومت انسانی است ؟ شما ناراحتید ؟ دادتان در آمد ؟ بنظر شما حکومت انسانی خلاف سوسیالیسم است ؟ …

بحث برسر طرح شعار آلترناتیو “حکومت  انسانی ” است که این آقایان راه انداخته اند . او از ایده و انسانی بودن آن (سوسیالیسم) حرف می زند . دلایل او به آن ماند که یکی شعار برقرارباد حکومت خلقی راآلترناتیو حکومتی عنوان کند و در پاسخ به منتقدین بگوید که مگر حکومت آینده مان خلقی وطرفدار خلق واز خود خلق ومردمی نیست ؟

از  اینروست که او در دنباله نوشته اش می گوید : ” بنظر شما  حکومت انسانی خلاف سوسیالیسم است  ، خوب زنده باد  به این سوسیالیسم  و شما که با شنیدن  حکومت انسانی جوش  وکهیر میزند ! اگر  بگویم بله انسانی هستیم ، خیلی هم افتخار می کنیم وشما از مر حله پرت هستید  ،آنوقت فحاشی کرده ا یم ؟ آیا حتی ” فحش” های ما نیز انسان و در دفاع از انسان نیست ؟

انتظار  بیهوده است . هرچه خواندن را ادامه می دهی  ، می بینی که کلمه ای برای اثبا ت این شعار آورده نمی شود . همین موضوع باعث می گردد که تا آخر نوشته پیش روی و بخوانی ولی نشانی از آن نیابی . جزّ حرفهای مشابه ای که آوردم . البته او سعی می کند برای آن دلیلی بتراشد . خودتان گوش کنید : ” ماجرا از اینجا شروع شد ه که حزب کمونیست کارگری جنبه انسانی سوسیالیسم رابرجسته کرده است . ” 

بنابراین  می توان گفت طرح  شعار ازنظر آقای نوید مینائی برای آن است که جنبه انسانی سوسیالیسم را برجسته کنند. نتیجه آنکه جنبه تبلیغی دارد ونه هیچ چیز دیگر .

آقای  عزیز ! از اینکه سوسیالیسم  ایده ای انسانی است  ، شکی نباید داشت . ولی شما می خواهید دولت آلتر ناتیو را برای جامعه ای بنام ایران مشخص کنید . هر کمونیست اندک آشنای به متدلوژی مارکسیستی ، می داند که بدون تحلیل طبقاتی نمی توان به این مقصد رسید . مبنای حرکت کمونیستها تحلیل از اوضاع اقتصادی – اجتماعی – سیاسی است که از آن  صف بندی طبقات ونیروهای انقلاب وضد انقلاب نتیجه گیری می شود . و این چیزی نیست که بر اساس یک ایده و یک جنبه از مثبت بودن آن بتوان اتخاذ کرد .

آقای  نوید مینا ئی ! بحث بر سر آلترناتیو حکومتی است . واین چیزی که شما شعارش را می دهید – (حکومت انسانی )- مفهومش مسموم کردن ذهن کارگران ایران است . این حداقل هیچ ربطی به مارکسیسم و تحلیل مارکسیستی ندارد .

گوش کنید که او چه می گوید : “شعا  ر وسیاست حکومت  انسانی یکی از خواصی  که برای ما دارد اینست  که صف ما را از این  برداشت از سوسیالیسم  و کمونیسم و  انقلاب و طبقه کارگر  جدا می کند …”

این کاملأ درست است  که شما با اتخاذ چنین شعاری صف خودتان را از صف طبقه کارگر ایران ونیز کمونیستها جدا کرده اید وبدنبال حکومت انسانی روانید . شما دیگر مبنای تحلیل تان انسان وضد انسان است وراهتان اتحاد با نیروهای بورژوازی است . وبا طرح این شعار ظرف بزرگی دستتان گرفته اید و حتی از تمام نیروهای اصلاح طلب در قدرت می خواهید که باورتان کنند که شما طرفدار حکومت انسان !! هستید و به شما بپیوندند . شما جامعه را به دو بخش انسان و غیر انسان تقسیم کرده اید و شعار حکومت انسانی تان نتیجه طبیعی این تقسیم بندی می باشد .

به  نوشته دیگری ازآنان گوش کنید :” اما من شکی ندارم که وقتی این شعار از قلب مردم بر می خیزد . چون بر دردهای عینی آنها دست می گذارد . برای مردمی که در خیابانها ی تهران وشیراز و مشهد و غیره رو در روی رژیم سر تا پا مسلح قرار دارند ، چنین شعاری بسیار ملموس است ، شعاری که می توان به چشمهای د شمن نگاه کرد و آنرا فریاد زد . شعاری که دست به ریشه می برد . اینجاست که حزب کمو نیست کارگری ایران با طرح شعار حکومت انسانی مهر خود را در این مر حله از مبارزات انقلابی مردم بر این انقلاب زد . انقلاب انسانی برای حکومت انسانی . بدل نشست و بیانگر خواست قلبی مردم بود ..” ( از فرخ ناصری )

اومی  گوید  این شعار  شعار توده های مردم است و از درون توده ها برخاسته است  و حزب با تشخیص  به موقع و طرح به موقع آن توانسته  خواست قلبی مردم را بیان کنند . او بجای تحلیل  طبقاتی ، تحلیل سانتی مانتال را جایگزین می کند و طبیعی است که از چنین تحلیل های نیز نمی توان انتظار دیگری داشت . او تصور می کند چون به دل توده ها نشست ( من فرض را بر آن می گذارم که چنین چیزی درست باشد ) پس درست است .

به  نوشته آقای مجید آذری توجه کنید ، او برای رسیدن به نتیجه  مطلوب سعی می کند  که با ذهن خواننده  بازی کند و موضوع  را از شعار آزادی  بی قید و شرط  وغیره آغاز می کند . وبعد نیز نقل و  قولی از مارکس می آورد و نتیجه می گیرد ، که هدف بر قراری جامعه بی طبقه است . تا اینجا  با او اختلافی نیست . کمی پائین تر  او به جوامع طبقاتی که همه دستاوردهای بشری را پایمال کرده حمله می کند . با این موضوع نیز نمی توان اختلافی داشت . چیزی که غالب کمونیستها با آن توافق دارند . اختلاف با شما از آنجا آغاز می شود ، که شما برای رسیدن به چنین جامعه ای آلترناتیو دولتی تان حکومت انسانی است .واین از یک طرف و از طرفی دیگری برای جامعه کمونیستی وبی طبقه آینده نیز حکومتی انسانی را اختراع کرده اید .

خودتان  گوش کنید : ” کج فهمی از درک انسان و حکومت انسانی . در جوامع طبقاتی واز جمله سرمایه داری انسان نما یندگی نمیشود ، در نتیجه این جوامع ضد انسانی می باشند هدف کمونیستها این است که این جامعه سرمایه را تبد یل به یک جامعه انسانی کنند . “

می  بینید ، مفهوم  این گفتار آقای مجید آذری غیر از این است که او اعتقاد بر این دارد ، وقتی که جامعه طبقا تی از بین رفت و جامعه بی طبقه بر قرار شد ، آغاز فاز جامعه انسانی است و این جامعه نیز دارای حکومتی است بنام حکومت انسانی !!

اما اصغر کریمی عکس  آنرا می گوید : ” مردم که جانشان از یک حکومت  کثیف مذهبی به لبشان رسیده و حکومت سرکوبگرو ساواک شاهنشاهی را هم دیده بودند  احساس امید و شعف کردند که بالاخره یک حزبی هست که می خواهد انسان را محور قرار دهد و حکومت انسانی غیر مذهبی و غیر قومی در این مملکت سر کا ر بیاورد ، آمدند و با شور و حرارت از ما دفاع کردند . حکومت انسانی محملی شد که عده بیشتری با کمونیسم ما ، با کل اهداف آزادیخواهانه ما ، با جمهوری سوسیالیستی و حکومت کارگری ما آشنا شوند ..”

بنابراین  اوعلت وهدف خود را در رابطه با طرح این شعار مطرح کرده و آن اینکه آلتر ناتیو حکومتی است  که مبنای اتخاذ آن نیز ذهنیت توده ها می باشد . و نیز اینکه  با این شعار ما می توانیم به مردم نزدیک شویم وبه آنها بفهمانیم که حکومت سوسیالیستی و حکومت کارگری چیست ؟ یعنی حلقه ارتباطی مان با توده های مردم   .

حال ببنیم کاظم نیکخواه  چه می گوید : ” هیچ  چیز واقعی تر و  دقیق تر از انسان  نمی تواند خط مرز  کمونیسم کارگری را با جمهوری بورژوایی و راست ترسیم کند . هر جه بر علیه ما در این  زمینه بنویسند که حزب کمونیست کارگری  انقلاب انسانی و حکومت انسانی و جامعه انسانی را شعار محوری خویش قرار داده است ، در حدی که مخاطبی داشته باشد . کار مارا راحت تر کرده اید …”

او  سپس از طریق اثبات  اینکه بورژوازی همیشه  ضد انسان بوده است  می خواهد حقانیت این  شعار را ثابت کند . او می خواهد  به دیگران بفهماند که بورژوازی چون منافع طبقاتی اش بر علیه انسان  است ، این شعار نمی تواند شعار آنان باشد . ومتعرض است که چرا منتقدین این شعار ،آنها را به بورژوازی وصل می کنند .

او می گوید : ” کسی که فکر می کند کلمه انسان و حکومت انسانی عقب نشینی های در برابر جبهه بورژوایی است.  دارد در روز روشن نادانی خود را جلوی چشم همه می گذارد ویا دارد عامدانه بو رژؤوازی بغایت ضد انسانی امروز را انسانی جلوه می دهد ، بورژوازی همیشه ضد انسان بوده است …”

آقای  نیکخواه  بورژوازی بنا به انگیزه اش  که سود و انباشت سرمایه است ، نمی تواند کارکردش در مجموع ضد انسانی نباشد واین را از زمان پیدایش خود تا کنون به ثبوت رسانده . ودر این نیز شکی نباید کرد که در بهترین و دمکراتیک ترین دولت های بورژوای نیز وقتی که پای منافع طبقاتی اش بخطر افتد ، بقول مارکس چنان جنگی راه می اندازد  که ما تنها در بر ده داری می توانستیم شاهد ش باشیم ..   همه اینها درست . ولی این دلیلی بر آن نمی شود که بورژوازی نقاب انسان دوستی برچهره اش نزند . اتفاقأ دقیقأ همین موضوع ، موضع تبلیغاتی اش است . او از طریق تمام رسانه های که در اختیار دارد ، نهایت تلاشش بر این است که چنین وانمود کند که انسان دوست تر از او کس دیگری یافت نمیشود . ودر واقع یکی از سلاحهای اصلی بورژوازی درمبارزه با طبقه کارگر و توده های زحمتکش همین است . هیچ دولت بورژوازی صرفأ از طریق تکیه بر ابزار سرکوب نیست که بتواند خود را تثبیت کند . بدست آوردن مشروعیت قانونی وسیاسی برای او اهمیت حیاتی دارد . جلب رضایت حکومت شوندگان ویا حداقل بی تفاوتی وسکوت آنها برای بورژوازی مهم است . اگر کسی این را یاد نگیرد و چنین تصور کند که بورژوازی تنها با تکیه بر ابزار سرکوب ، قدرت حکومتی خود را سازمان می دهد وتثبیت می کند . هیچ شناختی از دولت و کارکرد آن ندارد . آقای نیک خواه باید این را بداند که بورژوازی احتیاج به پشتیبانی توده ها دارد . و برای رسیدن به چنین هدفی حتی دست به کارهای انسانی نیز می زند تا چهره انسانی به خود بگیرد . اوفکر می کند چون بورژوازی، بورژوا وانگیزه اش ضد انسانی است نمی تواند شعار انسان دوستی دهد وچنین شعاری تنها ازآن کمونیستهای مثل خودشان است .

تا  اینجا دیدیم که هر کدام از آنها از زاویه های مختلف وحتی متضاد سعی کردند که برای این شعار توضیحی داشته باشند . تنها کسی که به حاشیه نمی رود و فلسفه بافی نمی کند آقای اسد گلچینی است که با صراحت اعلام می کند که هدف این شعار چیست . ” تغیر شعاری در کار نیست وقرار مداری در این مورد که تصویب می شود ویا نمی شود هم معتبر نیست چرا که این حزب درست از زمان شروع –انقلاب جاری- شعار انقلابی انسانی برای حکومت انسانی که ازنظر این حزب می توانست شعار همه شرکت کنند گان ( از موسوی و کروبی تا حزب کمونیست کارگری وامیال و آرزوهای طبقه متوسط جامعه ) در این انقلاب باشد را برای به پیروزی رساندن آن طرح کرد . این شعار برسردر نشریه جدید این دوران انقلابی -ندای انقلابی- رفت . تلویزیون انقلاب و رهبران و فعالین این حزب شعارشان در این انقلاب همین است . حمید تقوایی هم در وصف آن سیاست پراتیک شده خویش را اعلام کرد . این سیاست با همه اجزا آن باید به تصویب برسد . ..”

می  بینید بر خلاف حرفهای آقای نیک خواه ودیگران  شعا ر موسوی  و کروبی و طبقه متوسط جامعه نیز  است . وآقای اسد گلچینی با صراحت تو دهنی محکمی نیزبه اراده جمعی می زند و حکم می دهد که تصویب می شود و یا نمی شود هم معتبر نیست . چرا که این حزب مد تهاست که این شعار را بر سر در نشریه جدیدش کوبیده است .

سر  آخر

سوسیالیسم از زمان پیدایش طبقات یکی از آرزوهای انسان بوده که در غالب ایده های متفاوت در حرکت ها وشورش های توده ای در تاریخ مبارزه طبقاتی نمایان شده است . تنها از اواسط قرن نوزدهم بود که از سوی مارکس و انگلس از تخیل به علم تبدیل می گردد . و از آن تاریخ به بعد فازی از جامعه بشری ترسیم شده که برای رسیدن به جامعه کمونیستی وبی طبقه باید از آن عبور کرد . و از آنجائیکه در جامعه کمونیستی دیگر طبقات از بین می رود و وجود ندارد ، دولت نیز ضرورت وجودی اش را از دست می دهد . نیروی محرکه این تحول نیز طبقه کارگر است که خود را به صورت طبقه ای متشکل در قدرت سازما ندهی می کند . تفاوت اصلی سوسیالیسم مارکس با انواع و اقسام سوسیالیسم های تخیلی وخرده بورژوازی نیز در همین است . او خود در سال ۱۸۵۲ در نامه به دوستش وید یمیر چنین می گوید : ” نه کشف وجود طبقات در جامعه کنونی و نه کشف مبارزه میان آنها  هیچکدام از خدمات من نیست ، مدت ها قبل از من مورخین بورژوازی تکامل تاریخی این مبارزه طبقات و اقتصاد دانان بو رژوازی تشریح اقتصادی طبقات را بیان داشته اند . کار تا زه ای که من کرده ام اثبات نکات زیرین است :

۱-این  که وجود طبقات  فقط مربوط به  مراحل تاریخی معین  تکامل تولید است  .

۲-این  که مبارزه طبقاتی  ناچار کار را  به دیکتاتوری پرولتاریا  منجر می سازد .

۳-این  که خود این دیکتاتوری  فقط گذاری است  به سوی نابودی  هر گونه طبقات  وبه سوی جامعه  بدون طبقا ت  .”

پس  از گذشت پیش از ۱۵۰ سال افرادی پیدا می شوند که می خواهند این  موضوع را به کارگران  بفهما نند ،  که نه تنها برای این  دوره گذار آلترناتیو حکومتی ” حکومت انسانی ” است ، بلکه درجامعه بی طبقه نیز دولتی باید وجود داشته باشد و آن نیز حکومت انسانی است . فرمول اختراعی این آقایان برای تما م مراحل جامعه بشری است .

بعضی  از منتقدین شعار “حکومت انسانی” را به پوپولیسم وصل می کنند . حال آنکه این شعار از درک ودیدگاه پوپولیستی نیز عقب تر است . پوپولیسم یک تاریخچه مبارزاتی معینی را در تاریخ مبارزه طبقاتی به خود اختصاص داده است . و حتی در بعضی از مناطق و کشورها توانسته استحاله پیدا کند و با جنبش کارگری پیوند بخورد . ولی حکومت انسانی هیچ تاریخچه ای  ندارد و از لحاظ ظرفی که در دست گرفته از آن گشاد تروبزرگتر است . پوپولیسم طغیان خرده بورژوازی رادیکال بر علیه نظم سرمایه داری است . حال آنکه حکومت انسانی سازش با بورژوازی را تبلیغ می کند واز همه طیف های بورژوازی می خواهد که در این ظرف گل و گشاد شان شرکت کند . روشنفکر پوپولیسم ناآهانه تمایزات طبقاتی را به هم می ریخت ، ولی این گرایش آگاها نه می خواهد صف بندی طبقا تی را مخدوش کند. و طبقه کارگر را تشویق به سازش با بورژوازی می کند . این گرایش صف متحدین خود را از همین حالا مشخص کرده و از همه گرایشات بورژوازی از جمله از اصلاح طلبان در قدرت دعوت کرده که به صف آنها به پیوندند و حتی اعتقاد بر آن دارد که شعار حکومت انسانی شعار آنها نیز است .

ودر یک کلام این شعار هیچ ارتباطی با منافع طبقه کارگر ندارد وباید از سوی جنبش کارگری و کمونیستی ایران افشاء گردد .     
   ۲۰۰۹ /۱۱/۸ 

     ۱۳۸۸/آذرماه ۱۷