صنعت فحشا در جمهورى اسلامى

گفته میشود بالاتر از سیاهى رنگ دیگرى وجود ندارد. این گفته درست نیست. پدیده فحشا و خودفروشى زنان در ایران گواه گویایى در این زمینه است. در دنیاى امروز بازار فحشا از جمله فجایع بزرگى بحساب میاید که میلیونها انسان زن را به کام خود فرو میبرد. تایلند و هند و برزیل از نمونه هاى گویاى آنست. تهران ـ فقط بعنوان نمونه تمام عیار از  شهرهاى متعدد دیگر ایران ـ باید به این لیست اضافه شود. و نه فقط این٬  آمار و شواهد مربوط به بازار فحشا در ایران چشم شما را بدنیایى باز میکند که وضعیت دلخراش کننده قربانیان آن دست سیاه ترین بازارهاى مشابه را از پشت بسته است. چند صدهزار زن و کودک خردسال در باتلاق فقر و تباهى و قوانین  و مناسبات کثیف و ارتجاعى اسلامى فرو رفته اند و پایانى براى این کابوس متصور نیست.  جمهورى اسلامى با همه قوانین و مبانى حکومتى خود قالب و لیاقتهاى هر چه مناسبترى را براى رشد این “بازار” بدست میدهد. صنعت بزرگ فحشا٬ تن فروشى زنان٬ دیگر یک واقعیت غیر قابل انکار آن جامعه است.

به شهر فساد خوش آمدید!
این عبارتى است که براى تهران بکار برده میشود.  عجالتا از نفس کلمه “فساد” بگذریم. هر چه هست کلمه “فساد” اسم رمز طنز آلودى است که براى عبور از  تابلوى رسمى حکومت و وارد شدن به واقعیت روزمره یک جامعه پانزده میلیونى مورد استفاده قرار گرفته است. صد البته از آمار رسمى خبرى نیست. اما فقط گفته ها و گزارشات مراکز و مقامات دولتى را مبنى قرار دهید اینجا شهرى است که با هشت تا ده هزار باند فعال در زمینه فحشا دست کم سیصد تا چهارصد هزار زن را در چنگال تجارت مخوف خود دارند. قربانیان این باندها دختران جوانى هستند که میانگین سنى آنها بسرعت به بیست سال کاهش پیدا کرده است. بازار فحشا در ایران بخاطر دسترسى به کودکان دختر دوازده سیزده ساله از شهرت برخوردار است. کودکان پسر از جمله عوامل  رونق بیشتر این بازار بحساب میاید. پدیده اى بنام  “دختران فرارى”٬ دختران جوانى که بهر دلیل از خانواده خود میگریزند٬ از منابع تغذیه بازار باندهاى فحشا است که در طى مدت کوتاه و در عرض چند هفته قربانیان تازه اى را برایشان به ارمغان میاورد. اما این هنوز همه تصویر نیست.
در طى سالهاى اخیر و با تداوم و گسترش فقر و بیکارى بخش زیادى از جمعیت فرودست جامعه را به تباهى رانده است. ابعاد این تباهى زمانى آشکارتر میشود که با عدم وجود هرگونه تامین و بیمه اجتماعى دیگر را نیز به آن اضافه نمود.  زنان مجرد٬ مادرانى که تامین زندگى خود و کودکان خود را بعهده دارند٬ آسیب پذیرتر  از هر بخش دیگرى در لبه پرتگاه سقوط  قرار گرفته اند. رسانه ها و تجربیات روزمره مردم سرشار از سرگذشت تکان دهنده زنان و دخترانى است که در لبه این پرتگاه مورد سوء استفاده جنسى قرار گرفته اند. براى هزاران هزار تن از این زنان٬  زندگى به جهنمى تبدیل شده است که تن فروشى  جزیى از آن است. تهران شهرى است که پدیده تن فروشى و بازار فحشا را نه فقط در خانه هاى رسمى فروش سکس٬ نه فقط در پاتوق تکرارى در خیابانهاى معین٬ بلکه در محلات٬ در میان زنان خانه دار٬ در میان قشرهاى مختلف و حتى  زنان تحصیل کرده میتوان سراغ گرفت. تن فروشى به عنوان یک پدیده گسترده و سازمان یافته به اعماق وجود آن جامعه چنگ انداخته است.
تهران فقط یک نمونه است. شهر مشهد و شهرهاى  بزرگ دیگر دست کمى ندارند.
جمهورى اسلامى سرمنشا و سازمانده فحشا
سه سال پیش در یک همایش بررسى آسیبهاى اجتماعى تصریح شد که “بین ٣٠٠ تا ۶٠٠ هزار زن خود فروش در جامعه ما قابل ردیابى هستند”. اگر به آمار خود دست اندرکاران باور کنیم  در طى سه سال گذشته هزاران دختر جوان و کودک دیگر با میانگین سنى ١٣ ساله٬ به این آمار اضافه شده اند.  رقم واقعى اما بسیار بیشتر از اینهاست. زمانى مجازاتهاى سنگین و فشارهاى فرهنگى و رسوایى و پیامدهاى مرگ آور فحشا را به خفا میراند. سالهاست کار از این ها گذشته است. همه میببنند که رژیم حاکم خود رسما و عملا به این پدیده دامن میزند و براى برکات آن دندان تیز کرده است.
در ادبیات و سیاستهاى رژیم کماکان از تن فروشى بعنوان فساد زنان اسم برده میشود. عاقلترینهاى مدعى جامعه شناسى و حقوق انسان٬ پاى محرومیتهاى جنسى مردان و اثرات طلاق را بمیان میکشند. این مزخرفات محض هستند که در کوچه و خیابان با پوزخند  بدرقه میشوند. فحشا و تن فروشى زنان یک جهنم است که تنها با زور و ترور و به ضرب گرسنگى میچرخد. جمهورى اسلامى ماشین گرسنگى دادن میلیونها انسان است. در سایه این رژیم نه کار٬ نه بیمه و امنیت مالى٬ نه مسکن و مایحتاج پایه٬ نه امید به فردا بلکه بجاى آن فقر و بى پناهى و استیصال بازتولید شده و میشود. تن فروشى بخشى از کابوس حاصل این شرایط است. هنر بزرگ رژیم اسلامى در ایران اینستکه سرنوشت شوم تن فروشى را به واقعیت زندگى کودکان سیزده ساله و کمتر از آن گره زده است. در یک سیکل معیوب و پایان ناپذیر٬ ابتدا جمهورى اسلامى والدین را از تامین کودکان و دفاع و کمک به آنها خلع سلاح میکند٬ کرور کرور از این کودکان سر از خیابانها در میاورند. در قدم بعد دولت از هر گونه مسئولیت در حمایت از  همان کودکان سرباز میزند. پلیس و مقامات امور اجتماعى خیلى وقت است که از “جمعاورى” زنان و دختران جوان٬ از دل بى پناهى مطلق٬ از میان پارکها و خیابانها دست برداشته است. این زنان و دختران دو دستى تحویل باندهاى فحشا میگردند. جمهورى اسلامى تسمه نقاله  تولید و بازتولید فحشا در جامعه هفتاد میلیونى است.
اما هنوز باید از نقش فعالتر و مستقیم رژیم در سازمان دادن تجارت فحشا در ایران گفت. همه چیز بروشنى گویاى اینستکه که خانه هاى نیمه مخفى باندهاى تجارت سکس در شهرهاى مختلف در ایران از نظر مساعد دستگاههاى پلیسى و قضایى رژیم برخوردارند. سه هفته پیشتر مقامات امنیتى تهران اعلام کردند که یک محل فروش زنان توسط یک باند شناخته شده با جریمه ١۵٠ هزار تومان مجددا از  اجازه ادامه فعالیت خود برخوردار گشته است. شواهد بسیارى دال بر نظارت مستقیم سپاه و مقامات امنیتى در تهران و مناطق دیگر بر امور باندهاى سوء استفاده از زنان و تن فروشى آنهاست.
مژدگانى: صیغه بزبان شیرین فارسى!
سه هفته پیشتر آیت الله سیستانى در فتواهاى جنجال آمیزى اعلام کرد که صیغه را میتوان بزبان فارسى  و حتى از طرف زن٬ جارى ساخت. مساله مهم اعلام مدت زمانى و قیمت مورد توافق است. بنا به توصیه ایشان کل مقدمات به چند کلمه ساده خلاصه شد. مراجع مذهبى معظم متعدد دیگرى قبلا در اینراه فتواهاى مشابهى را صادر ساخته بودند. بطور موازى تمامى ماشین قانون گزارى و قضایى٬ ماشین تبلیغات دولتى و مذهبى بطرز خیره کننده اى بعنوان جاده صاف کن تن فروشى زنان در قالب قانونى و شرعى آن فعالانه دست بکار بوده اند. صیغه بعنوان محمل شرعى و قانونى تن فروشى زنان از مهمترین مشغله ها و الویت تمامى مراجع و بنگاههاى رسمى و غیر رسمى جمهورى اسلامى عمل کرده است.
قابلیتهاى رژیم و سیستم عظیم مذهبى و عقیدتى جمهورى اسلامى از کسى پنهان نیست. این رژیم و تحجر مذهبى آن در چرخاندن یک تولید سرمایه دارى مدرن و به قیمت بهره کشى وحشیانه از طبقه کارگر٬  ظرفیتهاى بالایى را از خود بروز داده است. در این میان باید قابلیت سازمان دادن یک بازار عظیم تن فروشى را به افتخارات چرخانندگان این حکومت اضافه نمود. ظرفیتهاى سرکوب و تحقیر حقوق انسانى رژیم بر کسى پوشیده نیست. اما هنوز وجدان انسانى در مقابل جنون مذهبى ـ قانونى که در آن تن فروشى اینچنین با سهولت موجه و در دسترس قرار گیرد٬ با مرزهاى ناشناخته اى از رژیم حاکم بر ایران آشنا میگردد.
اسلام٬ مبانى عقیدتى و فرهنگى٬ قوانین و مقررات آن هیولایى است که ذره ذره از ارزش و احترام و حقوق زنان را در تمامى شئون اجتماعى و فردى مورد حمله قرار داده است. بى حقوقى زن٬ بى ارزشى احساسات و ارزشها و اراده و احترام او در آن جامعه مداوما بازتولید میشود. عرصه جنسى از میدانهاى اصلى  براى تعرض به زن در تار و پود این رژیم٬ اسلام و ارزشهاى آن نشسته است.
جنده ها!
بار نفرین و نفرت در این کلمه براى همه آشناست.  این کلمه همواره و همه جا محملى بوده است که مسببین و عاملین اصلى فحشا خود را پشت آن پنهان سازند. قربانیان تن فروشى و زنان با بدترین رفتار و  با نفرت همراهى شده اند تا صاحبان جامعه٬ عاملین فقر٬ مسببین سقوط زنان به ورطه تن فروشى٬ پلیس و قضات٬ سرمایه داران٬ دولت ها و همه اعوان و انصار چرخاننده جامعه به قیمت تحقیر این زنان براى خود شرافت بخرند. هموراه و همه کس از متجاوز و خریدار و قاچاق چى و همه دست اندرکاران بازار فحشا٬ از اعتبار و آبرو برخوردار بوده اند بجز خود قربانى!
در جمهورى اسلامى و جامعه تحت کنترلشان زنان هرزه٬ زنان ذاله٬ مفسدین٬ و لزوم رفع شر آنها عباراتى است که مورد استفاده روزمره است. دنیا هر چقدر هم معکوس باشد٬ هنوز جاى تعجب دارد که چرا باید مقامات رژیم٬ آیت الله ها٬ نمایندگان مجلس و شکنجه گران و فرمانده هان شان بتوانند ادعاى شرف داشته باشند. بعنوان مصلحین جامعه ظاهر گردند  و سنگ دفاع از اخلاقیات و عدالت و انسانیت بسینه بزنند؟ اینها خود مبتکر و عامل مستقیم بازار تن فروشى هستند٬ معلوم نیست چرا زنان  قربانى  باید یکبار دیگر تاوان کثیفترین موجودات را پس بدهند؟
تن فروشان بخشى از طبقه کارگر ایران
زنان تن فروش بخشى از طبقه کارگر هستند و طبقه کارگر باید بار دفاع از هستى و حقوق و نجات آنها را بر دوش خود بکشد. نه فقط به این دلیل که عملا بخش اصلى قربانیان فحشا از اعضاى خانواده کارگران و مردم زحمتکش بوده اند٬ بلکه در عین حال به این دلیل که خواستها و جنبش طبقه کارگر و با خواست فورى تامین اجتماعى همه شهروندان و از طرف دولت تنها و تنها راه نجات عملى قربانیان بیشمار کابوس تن فروشى است. پرچم طبقه کارگر براى رهایى زن٬ براى افسار کردن مذهب٬ پرچم طبقه کارگر براى برابرى کامل شهروندان تنها ابزار سد کردن روند قربانیان فاجعه فحشا در ایران است.
جمهورى اسلامى در میان همه تباهى هاى دیگر عملا و فعالانه به صنعت فحشا در ایران واقعیت بخشیده است. این صنعت براى چرخانندگان آن حاوى سودهاى سرشار و رویایى است.  در عوض میلیونها زن بعنوان قربانیان اصلى  این پدیده در معرض سرنوشتى دردناک قرار گرفته اند و هستى و ارزشهاى پایه اى انسانى و اجتماعى را براى همه آحاد جامعه و بیش از هرکس طبقه کارگر مورد حمله قرار داده است.
در تداوم حکومت جمهورى اسلامى هنوز از سیاهى رنگ بالاترى خواهد بود. به کار این حکومت باید پایان داد.
مصطفى رشیدى
دهم دسامبر ٢٠١٠