برای نجات جان شهلا جاهد کوشش کنیم

تا چند روز دیگر “شهلا جاهد” چشمانش را بر روی دنیا خواهد بست یا نه؟ این سوالی است که در پی انتشار خبر تاریخ اجرای حکم اعدام “شهلا جاهد” در ذهن تمامی انسان های آزادیخواه و آنانی که هنوز انسانیتی برایشان باقی مانده، طرح گردید است.
این بار زنگ ها برای شهلا به صدا در خواهند آمد. چندی پیش شهلا جاهد در نامه ای به مقامات قضایی رژیم خواستار تعیین تکلیف خود یعنی اجرای حکم اعدامش در نتیجه تمام شدن صبرش شده بود. بسیار جای تاسف است که انسانی در نتیجه فشارها و استرس های روانی حاکم بر وی تقاضای اجرای حکم اعدامش را داشته باشد. تقاضایی که نتیجه آن بستن چشم برروی تمامی فرصت های زندگی و وداع با دنیای پر از زیبایی خواهد بود که هر انسانی امید دیدن و به دست آوردنش را دارد.
به تازگی دادستان رژیم در تهران “عباس دولتی جعفر آبادی” از تعیین زمان اجرای حکم اعدام شهلا جاهد و ارسال آن به دایره اجرای احکام رژیم خبر داد. بر پایه آخرین خبرها در صورتی که اولیای دم یعنی خانواده “لاله سحرخیزان” که شهلا تحت فشار و شکنجه مجبور به قبول اتهام قتل وی گردیده است، از خواسته خود مبنی بر قصاص نامبرده عقب نشینی ننمایند، بامداد روز دهم آذرماه “شهلا” با مرگ ملاقات خواهد داشت و پرونده ۹ سال بگیروببند پر از جنجال این اتهام با تمامی ناروشنی هایش تنها جهت حسن ختام، بسته خواهد شد.
این ها همه از سایه سر رژیم اسلامی است. رژیمی که از ابتدای حیات ننگینش، پایه های حکومت خود را بر گوشت تن انسان های آزادیخواه و قربانیان شرایط غیر انسانی حاکم بر جامعه به ویژه زنان بنا نهاده است. روزی نیست که خبر اجرای حکم اعدامی در ایران منتشر نگردد و تصاویر انسان های حلق آویز شده از چوبه دار را به یاد انسان نیاورد.
رژیم اسلامی بنا به تازه ترین آمارها نسبت به تعداد جمعیت رده اول صدور و اجرای حکم اعدام را در جهان دارا می باشد. رژیمی که حتی اعدام کودکان نیز از افتخاراتش است.
رژیمی که بنا به اقتضای طبقاتیش اعدام، شکنجه و زندان از اصول حیاتش می باشند. رژیمی که بنای قانونش نه مناسبات و مطالبت انسانی بلکه قوانین پوسیده و غیرانسانی شریعتی است که سرتاپای آن پر از تضاد، تناقض و ستم های گوناگون است. رژیمی که کمر را به نابودی انسان بسته و انسان کشتن را از افتخارات خود می داند.
به تازگی لایحه ای از سوی شماری از کشورهای عضو سازمان ملل جهت ممنوعیت اجرای احکام اعدام به تصویب رسید اما رژیم اسلامی و شماری دیگر از رژیم های همنوع آن با تصویب آن مخالفت کردند. این یعنی دفاع تمام عیار از سلب حیات از انسان در شرایطی که در بسیاری از نقاط جهان برای بهبود شرایط زندگی و بالابردن استانداردها آن تلاش های گسترده ای در جریان است. 
آنچه در این روزهای سخت برای شهلا جاهد و انسان های آزادیخوا مهم است تلاش های بین المللی و داخلی برای نجات جان نامبرده است. تکیه بر تلاش های همه جانبه خارجی و داخلی می تواند همچون گذشته از تکرار این اقدام غیرانسانی جلوگیری نماید.
این روزهای پر التهاب سوای تلاش های صورت گرفته در نقاط مختلف جهان باید از سوی تجمع و تشکل های مدنی، مدافع حقوق بشر، زنان، و حتی سیاسی و کارگری چون فرصتی طلایی برای نجات جان شهلا جاهد به غنیمت شمرده شود. آنها باید به تلاش های هرچه بیشتر خود جهت اخذ رضایت از اعضای خانواده “سحرخیزان” بیفزایند.
این روزها برای انسان های آزادیخواه و دگراندیش و پیشروان طبقه کارگر که در تمامی مراحل مبارزه سیاسی و طبقاتی خود بر الغاء صدور احکام اعدام و اجرای آن اصرار ورزیده اند و همچنان بر این خواسته خود تاکید می نماید، روز امتحان و مبارزه است.
باید به یاد آوریم روزی را که در آن شاعر، نوازنده، نقاش و هنرمند جوان “دلارا دارابی”، اعدام شد، روزی که تلاش های جهانی برای نجات جان دلارا دارابی که در ۱۷ سالگی مرتکب به قتل شده بود و بنا به قوانین پوسیده این رژیم به اعدام محکوم گردید بود، با خاطره تلخ دیگر آغاز گردید. این رژیم ضد بشر با بی اعتنایی و در اقدامی قلدرانه تمامی تلاش هایی را که از سوی تشکل ها، انسان های آزادیخواه، احزاب و سازمان های حقوق بشری را که در سراسر جهان به راه افتاده بود، نادیده گرفت و دلارا دارابی را در سپیده دم روز ۱۱ اردیبهشت ماه سال گذشته به دارآویخت.
امروز اگر فرصتی باقی است تنها برای نجات جان شهلا باید از آن استفاده کرد. نگذاریم سپیده دم دیگری که می تواند ممد حیات و دیدن زیبایی های جهان پیش روی ما باشد، لحظه چشم فروبستن انسان دیگری باشد که حتی شاید برای آخرین بار نیز امکان دیدن پرتو خورشید و آن سوی دیوارهای زندان را نداشته باشد.
اعدام دلارا و شهلا، سنگسار سکینه و کشتار بی رحمانه دهها زن دیگر به بهانه مذهبی و فرهنگ مردسالار بزرگترین اهانت به حق طبیعی حیات برای تمامی انسان ها فارغ از جنسیت است. باید متحدانه علیه این اقدام ضد بشری در داخل و خارج کشور ایستاد.
شاهین خلیلی ۳۰/ ۸/۱۳۸۹