آیا بمب گذاریها و ترورهای اخیر، آینده اوضاع سیاسی در کردستان خواهد شد؟

امروزه به هر گوشه و کنار این دنیا که نگاه کنید شاهد اسفناکترین و دردناکترین خبرها میشوید که دل هر انسانی را  بدرد خواهد آورد. هر روزه شاهد تکه و پاره شدن  بدن آدمها و آوارگی و بی خانمانی هزاران انسان  میشویم که بدون هیچ  گناهی در عملیاتهای بمب گذاری و تروریستی توسط گروهها ودسته های کینه ای کشته میشوند. مردمی که در این میان  کشته میشوند یک طرف دعوا نیستند بلکه قشری از اعضای عادی  جامعه هستند که به دنبال در آوردن تکه نانی برای خود و خانواده اشان راهی بازار کار میشوند و از آنها فقط جناره اشان به خانه برمیگردد.

 اساسا در این جنگ برنده ای وجود ندارد. بازندگان این وضعیت بیشتر کودکان و مردم  بی دفاعی هستند که سرگردان به دنبال جوابی هستند تا بفهمند چرا و به چه دلیل عزیزشان را از دست میدهند. جریاناتی که مسبب این اوضاع هستند، اعلام جهاد کرده اند و به هر کاری دست می زنند، به هر جنایت  و کشتاری متوصل میشوند ،تا به پیروزی و قدرت برسند. برای آنها مهم نیست کی کشته میشود، امنیت جانی و  آرامش مردم مهم  نیست، آنچه برای آنها اهمیت دارد  دنبال کردن هدفهای غیر انسانی خود است تا از این طریق نگذارند جامعه به امنیت و ثبات برسد.

 برای یک لحظه تصور کنید که در یک خلاء سیاسی، چنین جریاناتی  به قدرت برسند آنوقت  چه بر سر جامعه  خواهند آورد. تکلیف آزادیهای سیاسی مردم چه خواهد شد ؟ چه آینده ای در انتظار زنان خواهد بود. .جامعه را به کدام سو میبرند. سیستم آموزشی  جامعه چگونه خواهد بود .  سکولاریسم ، فرهنگ و انسانیت چه جایگاهی در سیستم فکری این جریانات خواهد داشت. نمونه این جریانات را در یک نگاه اجمالی در وضعیت فعلی عراق، افغانستان، لبنان و فلسطین را می توان دید. در این مناطق نه زندگی وجود دارد و نه آرامش. آنچه  هست ، جنگ ، ترور، بمب گذاری  و ابدی کردن این وضعیت برای ساکنین این سرزمینهاست.  

 

آیا این تصویر آینده جامعه آیران هم می تواند باشد؟

 

 آنچه که در مورد جامعه فعلی ایران می  توان گفت این است که ایران دریک بحران شدید سیاسی و اقتصادی  بی سابقه قرار گرفته است. وضعیت داخلی رژیم و اختلافات جناحهای حکومتی همچنین نارضایتی های عمومی مردم، حکومت را به لبه پرتگاه رسانیده است. فشارجنبش مردمی علیه حکومت و ایزوله شدن او در سطح بین المللی و گسترش تحریمها اقتصادی وضعیت را بر رژیم صد چندان تنگ ترکرده است. رهایی  جمهوری اسلامی از این تنگنا محال است، مگر اینکه این رژیم برای حفط بقاء خود از لحاظ سیاسی و اقتصادی  با دنیای غرب هم سوشود. این خود مستلزم این است که جمهوری  اسلامی از خیلی از سیاستهای داخلی و بین المللی خود دست بکشد و به شرایط دولتهای غربی در ارتباط با مسئله اتمی گردن نهد و دست از تقویت جزیانات اسلامی به عنوان ابزار فشارعلیه غرب بردارد که این تقریبا غیر ممکن است. چونکه قبول این شرایط با نفس و بنیاد سیاستهای جمهوری اسلامی در تضاد است و حکومتی  ازآن بیرون خواهد آمد که دیگر جمهوری اسلامی نیست. از طرف دیگر ماندن و دست و پا زدن دراوضاع فعلی و با توجه به  عملکرد یک ساله  اخیررژیم چه در سطح بین المللی و چه در برابرنارضایتی های داخلی  و بر پایی دیکتاتوری عریان علیه مردم ، بی گمان  روند  فروپاشی حکومت است.

مشکل این است که این رژیم به این سادگیها هم کنارنخواهد رفت تا یکی دیگر جایگزین آن بشود. اگر هم  در هر حالتی این حکومت بر کنار شود، باقیمانده آنها به شکلی، به دارو دسته هایی برای نا امن کردن جامعه  تبدیل خواهند شد و جامعه را به نابسامانی و تزلزل خواهند کشاند. علاوه بر این، میتوان دهها دسته و  گروه  باند سیاهی مثل جندالله و حزب الله و فداییان اسلام و…… را به اینها اضافه کرد که هر یک در تلاش  خواهند بود، برای حفظ قدرت و ماندنشان در صحنه سیاست، شیرازه جامعه را به هم بزنند و امنیت را از مردم سلب کنند. این یک احتمال است که نمی توان ار آن به سادگی گذشت.

بحث این است که روند و اوضاع سیاسی  بعد از جمهوری اسلامی در جامعه ایران میتواند به این سمت حرکت کند که در بالابه آن اشاره کردم. با مطرح کردن این بحث، تلاشم براین است که نشان دهم چگونه عراقیزه شدن جامعه ایران یک احتمال در آینده می تواند  باشد. سئوال اینجاست که اقدامات لازم در مقابل این شرایط چه  میتواند باشد؟ این شرایطی است که  ذهن خیلی ها را به خود مشغول کرده و توجه جدیتر و عملی تر می طلبد ..

ااگر ازهم اکنون احزاب سیاسی و مردم آگاه خود را برای این شرایط آماده نکنند واز نیروی لازم برخوردار نباشند، بعید است بتوان دردوران پر تلاطم آینده ایران آن چنان نقش  موثری داشته باشند و حتی به اهداف اولیه خود برسند. بررسی این شرایط احتمالی از طرف نیروهای سیاسی، معیاری برای جدی بودن آنهاست .

 

آیا میشود در کردستان  کاری کرد؟

 نمونه های این وضعیت را میتوان هم اکنون در کردستان دید. ترورها و بمب گذاریهای اخیر در سنندج ؛مهاباد  و سقز … نمونه های بارز آن هستند. جدا از اینکه  کدام گروه و تشکیلات ؛ عامل ترورو بمب گذاریهای اخیر بوده؛ امر مسلم این است روال به ضرر مردم، امنیت کنونی و آیند ه جامعه است. این یک زنگ خطر جدی است که به صدا در آمده. هر گروهی که با توصل به چنین روشهایی در صدد نا امن کردن جامعه باشد، جای میان مردم ندارد. اینکه آیا کاری در مقابل این وضعیت  میتوان کرد، در آن شکی نیست. ولی جلو گیری از چنین شرایطی بستگی به آماده گی مردم و احزابی دارد  که از هم اکنون برای آن  برنامه دارند وبر سر این مسئله اتفاق نظر دارند.

در اینجا میخواهم به این مسئله اشاره کنم که نا امن کردن منطقه به هر شیوه ای حتی از طریق نیروهای احزاب مسلح کردستان کاری مسئولانه نیست. این دوره دوران بعد از قیام ۵۷ نیست. در آن دوره رژیم رسما” دستور حمله به کردستان را صادر کرده بود. مردم کردستان یکپارچه در مقابل  هجوم وحشیانه رژیم ایستادگی واز خود دفاع کردند واین به یک جنبش تمام عیار تبدیل شد که سالها ادامه داشت. بهای جانیی که مردم کردستان برای دفاع از خود و رسیدن به خواسته های بر حقشان پرداخت کردند قابل جبران نیست.

 مبارزات مردم کردستان در این دوره  به اشکال وشیوه های دیگری عرض اندام کرده است . تجارب دوره گذشته از اعتصابات عمومی کردستان علیه رژیم و وجود انواع تشکلهای تود ه ای علنی، نمونه درخشان این مبارزه است که رژیم را به شدت دستپاچه کرده است. بهم زدن این شیوه از مبارزه مردم ازطریق فرستادن نیروهای مسلح به مناطق اشغالی کردستان، فقط ماجراجویی نظامی بی هدفی است که غیر از خودخواهی و خود مطرح کردن نشانه هیچ چیزی دیگری نیست. این کار یعنی قیچی کردن روال عادی مبارزه مردم و باید از آن حذرکرد. در چنین شرایطی دست حکومت برای سرکوب و زهرچشم گرفتن از مردم  باز میشود و به این بهانه موجی دیگراز رعب و وحشت ، اعدام و شکنجه را راه میندازد. خود این رژیم سعی براین دارد که با به بارآوردن چنین شرایطی اوضاع را به این سو سوق دهد. حکومت جمهوری اسلامی آماده است در کردستان بیشتر از هر جای دیگر ایران به کشتار مردم دست بزند. در چنین شرایطی نباید بهانه به دست این جانیان داد تا از مردم زهر چشم بگیرند.

  سئوالی که ذهن هر انسان مبارز و دلسوزی را به خود مشغول میکند این است: چگونه میتوان از بوجود آمدن  وضعیتی مشابه ؛ افعانستان و لبنان در کردستان بعد ازجمهوری اسلامی جلوگیری کرد؟ 

اگر بپذیریم که آینده کردستان با توجه به موارد پیش آمده میتواند از طریق باندهای تروریستی و ارتجاع مذهبی  به سیاهی وهرج و مرج کشانده شود و قبول کنیم که یکی از روند های احتمالی در آینده جامعه می تواند  باشد، آنگاه تازه یک قدم به جواب این سئوال  » چه باید کرد «  نردیک شده ایم.

 

 دو فاکتور تعیین کننده برای جلو گیری از این مسئله وجود دارد که هر یک از جهاتی دارای اهمیت و یژه در روند آینده کردستان هستند. یکی احزاب اصلی و سنتی شناخته شده در سطح منطقه و دیگری نیروی آگاه مردم به عنوان اهرم تعین کننده در جامعه.

    

 جایگاه احزاب از این نظردارای اهمیت است که آنها بعد از فروپاشی رژیم  در جامعه کردستان عرض اندام خواهند کرد. این احزاب میتوانند سرنوشت مردم کردستان را تغییر دهند.  اختلافات احزاب به لحاظ سیاسی واقعی وطبیعی است وکنارآمدنشان با یکدیگر خود بحث دیگری است. احتمال درگیریهای مسلحانه بین احزاب سیاسی فا کتوردیگری است که به روند احتمالات آینده کردستان اضافه باید کرد و این  نگرانی با توجه به سابقه درگیریهای نظامی مابین احزاب، واقعی است و ذهن خیلی ها را به خود مشغول کرده است. مگر اینکه عکس این ثابت شود و برنامه ای خاص برای مقابله با این وضعیت داشته باشند. احزاب می توانند با داشتن یک برنامه مشترک عاملی برای جلوگیری از هرنوع هرج و مرج  درجامعه باشند و درعین حال  میتوانند خود عاملی برای ناآرامی ها و درگیریهای نظامی در منطقه باشند. 

این احزاب هیچ بحث مشخصی در ارتباط با این اوضاع نکرده اند وا گرهم بحثی شده، تا به حال به چیزی عملی تبدیل نشده  وخود این  جای نگرانی است. چگونگی همزیستی سیاسی این احزاب با همدیگر ناروشن است.  بنابراین مسئله هنوز از طرف آنها مسکوت گذاشته شده است. بی گمان برای  خیلی از مردم کردستان عکس العمل جریانات سیاسی کردستان به چنین شرایط احتمالی و برنامه داشتن برای رویارویی با آن، یک شاخص مسئولیت پذیری و جدیت احزاب را نزد مردم کردستان نشان میدهد.

 نکته دوم، خودآگاهی مردم کردستان برای جلو گیری از وقوع چنین سناریوی درآینده کردستان است که اهمیت فوق العاده ای دارد و باید تلاش کرد تا مردم کردستان از طریق بوجود آوردن تشکلهای توده ای و مردمی خود در آینده کردستان بر روند اوضاع سیاسی تاثیر مثبت و تعین کننده بگذارند. هراندازه مردم در صحنه سیاسی  حضور داشته باشند، وقوع جنگ و نا آرامی کمتر است.

بحث و تبادل نظردر این باره بسیار مفید و ارزشمند است، لذا برای روشنتر شدن هر چه بیشتر این مطلب خوشحال میشوم نظزات مختلف شما را هم بخوانم.  

 

موفق باشید.