گزارشی از آکسیون‎های اعتراضی ٢٧ سپتامبر تا ١٧ اکتبر– لندن

مردم جهان هم سرنوشتند!
گزارشی ازآکسیون‎های اعتراضی ۲۷ سپتامبر تا ۱۷ اکتبر– لندن
در حمایت از مبارزات مردم و خواست آزادی زندانیان سیاسی

سازمان زنان هشت مارس همراه با کمیته جوانان ـ انگلستان در سه هفته گذشته ( از تاریخ ۲۶ ستپامبر تا ۱۷ اکتبر)، هر شنبه از ساعت ۲ تا ۵ آکسیون‎های اعتراضی علیه رژیم زن‎ستیز جمهوری اسلامی و در پشتیبانی از مبارزات مردم و با خواست آزادی زندانیان سیاسی درمیدان ترافالگارـ لندن (بزرگ‎‎ترین میدان تجمعات سیاسی و اجتماعی مردم بریتانیا و نیز محلی توریستی) برگزار نمودند.

هدف از برگزاری این آکسیون‎ها که به‎طور مرتب هر شنبه از تاریخ ۲۴ جولای ۲۰۰۹ که با سه روز تحصن آغاز شد و تا کنون ادامه دارد، ( تنها هفته‎ای که نتوانستیم آکسیون خود را پیش بریم، هفته ای بود که شب هبستگی با زندانیان سیاسی و خانواده جانباختگان را برگزار کردیم.) این است که بتوانیم با به تصویر کشیدن صحنه‎هایی از مبارزات مردم و بخصوص زنان علیه جمهوری اسلامی، صحنه هائی از ددمنشی رزیم علیه مردم چهره واقعی رژیم سراپا جنایت جمهوری اسلامی را به مردم دنیا بشناسانیم و افکار مترقی را در حمایت از مبارزات مردم و خواستهای زنان ایران جلب کنیم. ما بعنوان تشکل زنان همواره تلاش کرده‎ایم که موضوع مطالبات پایه‎ای زنان تحت عناوین مختلف به فراموشی سپرده نشود و به همین دلیل برخی از مطالبات پایه‎ای زنان هم‎چون : لغو حجاب اجباری، لغو سنگسار، جدائی دین از دولت، حق سقط جنین، و…. در پلاکاردها طرح می کنیم.  علاوه بر نمایشگاه عکس و مطالبات زنان در این آکسیون‎ها پرچمی را که روی آن به انگلیسی نوشته شده است : سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی، و هم چنین پلاکاردهائی که نه به جمهوری اسلامی ، نه به امپریالیسم ، زنان برای جهانی بدون ستم و استثمار مبارزه می کنند و…  به‎عنوان خواست‎های زنان رادیکال ایران و هم‎چنین جوانان برای بازدیدکنندگان از آکسیون بر روی زمین قرار می دهیم. در تمام این مدت توانستیم جمعیت انبوهی از زنان انگلیسی و سایر کشورهای دیگر را جذب کنیم. زنانی که با مشاهده عکس‎های مبارزه و مقاومت زنان ایران خوشحال می شدند و با بودن در کنار آکسیون و داوطلبانه بیانیه آزادی زندانیان سیاسی و سرنگونی رژیم زن‎ستیز جمهوری اسلامی را امضا می کردند و در همبستگی با ما با کمک‎های مالی بی دریغ‎شان خواستار ادامه راه مبارزاتی ما بودند.
با برگزاری مرتب این آکسیون‎ها توانستیم مرکز سیاسی فعالی در دفاع از مبارزات میلیون‎ها زن و مرد به ستوه آمده از رژیم جمهوری اسلامی را در میدان ترافالگار ایجاد کنیم. و به همین خاطر است که در هفته‎های اخیر برخی تشکلات سیاسی نیز در کنار ما به فعالیت پرداختند.

نمونه هایی از حمایت مردم:

 مردی شتابان به نزد ما آمد و خواستار امضای بیانیه‎ آزادی زندانیان سیاسی بود. از او علت شتابش را برای امضا کردن پرسیدم گفت: آنان برای آزادی‎شان از جان‎شان می‎‎گذرند، من تنها کاری که می‎کنم فقط یک امضاست که آن هم دریغ نمی‎کنم.
دوهفته پیاپی زنی از کردستان عراق در کنارما بود. با امضای بیانیه آزادی زندانیان سیاسی و محکوم کردن جمهوری اسلامی خواستار توقف شکنجه و تجاوز جنسی به زندانیان بود.
زنی انگلیسی که به سختی می‎توانست قدم بردارد، آری او با کمک عصا می توانست راه برود، اما برای کمک مالی و امضای بیانیه آزادی زندانیان سیاسی مشکل جسمی‎اش را فراموش کرده بود.
هنگامی که اطلاعیه در بین جمعیت توزیع می‎شد، بسیاری همانجا مطالعه‎اش می‎کردند  و اعلام می‎نمودند که ما با شما موافق هستیم. ما با زنان و مردانی که برای آزادی و رفاه در جنگند هم صدا هستیم. ما مردم ستم‎دیده ایران را تنها نخواهیم گذاشت. حتی برخی از افراد پس از مطالعه اطلاعیه زنان هشت مارس آن را به شخص د یگری می‎دادند که مطالعه کند و ببیند که در ایران چه

می‎گذرد. دختران و پسران جوانی که با دیدن عکس‎هایی از اعدام‎های خیابانی برافروخته و متعجب می‎شدند و سوال می‎کردند  آیا این عکس‎ها واقعی‎ست؟ وقتی به آن‎ها چگونه کشته شدن نداها و سهراب‎ها و کیانوش‎ها وترانه ها و… را  توضیح میدادیم باورشان نمی‎شد حتی نمی‎توانستند تصور کنند چرا انسان‎ها را برای ابتدایی‎ترین حقوق انسانی مجازات  می کنند؟ ناراحت می‎شدند و برای هم نسلان خود که در مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی هستند آرزوی موفقیت می‎کردند. به صف می‎ایستادند و بیانیه آزادی زندانیان سیاسی و سرنگونی رژیم ضد زن جمهوری اسلامی را امضا می کردند. برخی از این جوانان دانش‎آموز و دانشجو بودند، اما حداقل پولی را که در جیب داشتند در صندوق کمک‎های مالی می‎ریختند.
بعضی از بازدیدکنندگان در مورد موسوی و کروبی می پرسیدند و موافق بودند که موسوی و کروبی بهترند. زمانی که توضیح داده می شد در زمان نخست وزیری موسوی و کروبی که ریاست مجلس را بر عهده داشت، ده‎ها هزار نفر زندانی سیاسی از زن و مرد و دانشجو و دانش‎آموز به دار آویخته شدند و بسیاری در زیر شدیدترین شکنجه‎‎های قرون وسطایی جان سپردند. با ما هم عقیده می شدند و می‎گفتند که ای کاش  رسانه‎های خبری  بی‎‎طرف باشند و واقعیت را اعلام کنند.
پسر ایرانی به سراغ یکی از فعالین هشت مارس رفت و گفت این شعار شما درست نیست. زنان در ایران سنگسار نمی‎شوند. چرا این شعار را نوشته‎اید؟ بیشتر از نیم ساعت با او صحبت شد و برایش توضیح داده شد که چگونه زنان به خاطر عشق مجرم شناخته می شوند و حکم سنگسارشان واجب است. بعد از او پرسیده شد چند سال داشته است که از ایران خارج شده است گفت: فقط دوازده سال! پسر جوان موقعی که ما را ترک می‎کرد گفت فکر نمی‎کردم زنان زادگاهم این‎گونه زندانی باشند در کشورشان! و خوشحالم که این‎جا شما را می‎بینم که برای آزادی زنان ایران تلاش می‎کنید.
زنی پوشیده شده در حجاب پس از این‎که نمایشگاه عکس و توضیحات ما را در مورد موقعیت زنان ایران شنید گفت که من هم مخالف این حجابی که بر سرم است می باشم. اما همسر
م ، پدرم و برادرم سخت در تلاشند که مبادا روزی این حجاب از سرم برداشته شود. من دقیقا می دانم که چرا زنان ایران بر علیه حجاب اجباری مبارزه می کنند. او مردی را که طرف دیگری از میدان بود را نشان داد و گفت همسرم است تا نیامده است می خواهم ورقه را امضا کنم.
پسری از آمریکا سئوالات بسیار زیادی را از ما در مورد سیاست‎های بوش به‎خصوص درمورد افغانستان و عراق را کرد . او گفت که آیا به نظر شما موقعیت مردم در عراق و افغانستان بهتر شده است ؟ آیا الان وضعیت زنان این دو کشور بهتر نیست؟ به این پسر جوان توضیح دادیم که نه موقعیت زنان این دو کشور اصلا بهتر از قبل نیست. زنان در این دو کشور اشغال شده به‎وسیله آمریکا و شرکا در بند و اسارت دولت مذهبی و با قوانین مذهبی قرار گرفتند . در عراق بر زنان علاوه بر اعمال قوانین ضد زن دولت اسلامی در منگنه باندهای ارتجاعی و فناتیک سنی و شیعه نیز قرار دارند. برایش توضیح دادیم که در افغانستان شرایط زنان بسیار بد است . اگر از چند خیابان کابل را که کمی تلاش کرده‎اند برقع را به روسری مبدل کنند و یا دختر بچه‎ها به مدرسه می‎روند را کنار بگذاریم در تمام نقاط افغانستان موقعیت زنان اگر نگوئیم بدتر از آن موقع است ولی به همان شدت در اسارت و فرودستی مطلق قرار دارند. برای این پسر جوان مثال‎های گوناگونی را در مورد موقعیت زنان این دو کشور زدیم. این پسر جوان آمریکائی بسیار از صحبت‎های ما استقبال کرد و گفت که او هم مثل ما فکر می‎کند و می‎خواسته است که نظر زنانی از آن منطقه را بداند.
مردی که با عصا به سختی راه می‎رفت تمام تلاش خود را کرد که پولی را به عنوان کمک مالی در صندوق بریزد. او گفت این کار کوچکی است. مردم ایران هر روز دارند کشته می شوند و ما باید از آن‎ها حمایت کنیم.
زنی از انگلیس با دیدن عکس‎ها و خواندن اطلاعیه زنان هشت مارس  با اشک در چشمانش گفت که من با کمال میل می‎خواهم ورقه اعتراضی شما را امضا کنم و از این پس هر گاه تظاهرات و یا جلسه‎ای داشتید مرا نیز خبر کنید. این زن در همبستگی با زنان ایران گفت که من آدم فقیری هستم ولی می خواهم به شما برای پشبرد کارتان کمک کنم  و نصف پول خردی را که داشت در صندوق ریخت.
و ده‎ها نمونه الهام بخش دیگر که نشان‎دهنده این واقعیت است که : «مردم جهان هم سرنوشتند!»  با دیدن هر یک از این صحنه‎ها و حمایت صمیمی‎ مردم از کشورهای مختلف گاهی اوقات اشک را بر چشمانم جاری می‎ساخت، اما خوشحال از این‎که افکار عمومی دنیا بی تفاوت به سرنوشت انسان‎های دیگر نیستند.

 

۲۰ اکتبر ۲۰۰۹
پری قدمی ـ  فعال سازمان زنان هشت مارس (ایران ـ افغانستان) ـ لندن

www.8mars.com

Parighadami@hotmail.co.uk