فرافکنی ضعفهای سیاسی “ئاسوساتی” ها ناشی از یاس استراتیژیک آنان است

اخیراً جناح منشعب از سازمان مصطلح به زحمتکشان در تلویزیون خود (ئاسو سات) دست به یک سری میزگردهای تلویزیونی زده اند. و با نظرهای خود، تاریخ کومه له و حزب کمونیست ایران را به نقد گرفته و ضعف های امروزی خود را در لابه لای آن کشف می کنند. آنان گامی فراتر از قبل هم نهاده اند، می گویند"اساساً حزب کمونیست ایران و کومه له از همان ابتدا تا به حال فاقد مکانیزم حزبی بوده و این جریان الله بختکی از دل بحرانهای ۳۰ سال گذشته بیرون آمده و در این مدت لنگ لنگان طی طریق نموده و الان هم بی رمق در پس کوچه ای افتاده است." و یا اینکه گویا این جریان حتی به اندازۀ یک ورق A4 هم درمورد مسئله ملی نوشته ای ندارد.

در پی بوجود آمدن پروژۀ اصلاحات حکومتی به رهبری خاتمی مردم کردستان شاهد آن بوده اند که دیگر بار جمهوری اسلامی برای رفع ضعف های گریبان گیر خود تلاش کرد تامردم را همچون گذشته فریب دهد.

از سوی دیگر با حمله های امریکا به خاک افغانستان و عراق که منجر به توهم در سیاستهای جریانات ناسیونالیست کردستان و ایران هم شد، بی افقی ناسیونالیزم در این بحران منطقه ای پدیده ای است که دیگر نه تنها این گونه احزاب را نمی تواند هم چون سابق سر پا نگه دارد، بلکه خود سرمایه داری مذهبی ایران نسبت به بی ریشه بودن و بی خاصیت بودن آن واقف گشته. از جمله حزب دمکرات کردستان ایران که تقریبا با ۶۰ سال سابقه مبارزاتی خود که ادعای خود مختاری برای کردستان میکردند، راه حل ستم ملی را همچون سازمانهای قومی و ناسیونالیست،یا بهتر بگوئیم دست پروردهای امریکا در پلاتفرم فدرالیزم جستجو می کردند.

از سوی دیگر عده ای در حزب کمونیست ایران و سازمان کردستانی آن (کومه له) " به اسم زحمتکشان" انشعاب کردند و جدا شدند. اینها هم (سازمان زحمتکشان) که سالها بود در حزب کمونیست ایران و کومه له فعالیت کرده بودند با تغییر بنیادین سیاست های خود که ۱۸۰ درجه بر خلاف کومه له زیر سایۀ چتر فدرالیزم بوده، خود را پناه دادند.  و تک تک این پروژه هایی را که دیدیم و می بینیم در هر دو حزب و شاخه های آن حزب دمکرات کردستان و سازمان زحمتکشان که فکر می کردند بعد از چند روز استراحت نیروهای امریکایی در خاک عراق حتما به ایران هم حمله می کنند اما پس از چند سالی مشخص شد که امریکا در پروژه به اصلاح "خاورمیانه بزرگ" در عراق و افغانستان کشتی اش به گل نشست. و برنامه حمله امریکا به ایران هم با مسئله پروژه اتمی ایران و مبارزه با تروریزم وارد یک دوره جدید تبلیغی ودیپلماتیک با متحدین اش شد تا شدد بحران در منطقه را تقلیل دهد. و این روند که چه بیشتر سیاست های امریکا و متحدین اش در بعد تبلیغ را نیز در جهت پرده برداشتن از سناریوی فاجعه بار را در منطقه نمایان ساخت از سوی دیگر تعداد چند نفری از بقایای سازمان زحمتکشان که از انگشتان دست تجاوز نکردند در حزب کمونیست ایران و کومه له که تا مدتی بعد از کنگره ۱۳ کومه له مانده بودند اینها هم عاقبت از این حزب و سازمان بیرون رفتند.

پروژه شکست خوردۀ امریکا یعنی همان "پروژه دمکراتیزه کردن خاورمیانه" احزاب های ناسیونالیزم ایرانی را کاملاً ناکام کرد و مخصوصا سازمان زحمتکشان را به ۴ شاخک تبدیل کرد. و همین فرو باشی سازمان زحمتکشان که ناشی از بی افقی سیاسی شان بود و همانطور که در ابتدا بدان اشاره شد منجر به نشست های تلویزیونی در کانال ئاسوسات شده و در صدد به چالش کشیدن تاریخ پربار حزب کمونیست ایران و کومه له برآمده اند که گویا حزب کمونیست ایران جایگاهی ندارد و فاقد هرگونه شاخص حزبی است و…!

اولاً: در چنین جلسات و نشست ها کاملا روشن است و ثابت می شود که حزب کمونیست ایران حزبی موجود و فعال است که ناسیونالیزم نمی تواند در برابرش فعال نباشد و این حزب را دست کم نگیرد.

دوم: اینکه این شاخک زحمتکشانی یا ئاسو ساتی می خواهند با این نوع ضدیت اشاره شده نیروهای از بین رفته یا پراکنده شدۀ زحمتکشانی یا چهار شاخکی را جمع آوری کنند.

سوم: سوم اینکه چنین موضع گیریهای آنها رو به کومه له و حزب کمونیست ایران در کلیات خودش توجیهاتی است به جواب سوالات روز مرۀ مردم نسبت به این سازمان کاملا شکست خورده که تاریخ کومه له را تحریف کرده اند و دست به انحراف راه کومه له و مخصوصا شخصیت های سیاسی آن مانند رفقای جانباخته: کاک فواد، صدیق کمانگر، جعفر شفیعی و بقیه… زده اند.

آنها در اوج وفول سیاسی خود در حالی که هیچ تز دیگری برای بیرون آمدن از ضعفهایشان ندارند دست به فرافکنی ضعف های خود زده، و مثل گذشته باز هم حزب کمونیست ایران را دلیل همۀ شکست های ناسیولیزم ناکار آمد خود وبقیه می دانند.

آنها خود به خوبی میدانند که کومه له و حزب کمونیست ایران استراتژی منسجمی در رابطه با کردستان و مسئله ملی و همینطور آلترناتیو "حاکمیت انقلابی مردم کردستان" را ارائه داده است که به مراتب از فدرالیسم آنان پویاتر و واقعی تر است و هر مراجعه کننده ای به آسانی میتواند در نشریات کومه له و حزب کمونیست ایران به این اسناد دسترسی داشته باشد.

باید گفت که این تقلاها برای آنان نگران کننده است و آنها بجای اینکه ریشه ضعفهای خود را در حزب کمونیست ایران که یک جریان کاملا متفاوت با تفکر ناسیونالیستی آنان است بهتر است ضعفهای عمیق ناسیونالیسم را در جبهه خود ریشه یابی کنند شاید سر عقل آمده و واقعیت های دنیای سرمایه داری را با نگرشی ژرف ببینند و درک کنند.

www.awiarf.blogfa.com