لورن فابیوس و رهبر “با بصیرت” جمهوری اسلامی

خرابکاری وزیر خارجه فرانسه در مذاکرات هسته ای ژنو در آخر هفته گذشته ، به حق ، خشم بسیاری از ایرانیان را برانگیخته است. انصافاً کار نماینده دولتِ ( به اصطلاح “سوسیالیست” ) فرانسه به شدت فرصت طلبانه و به نحو تهوع آوری ریاکارانه بود. ادامه‌ی خواندن

چپاول طبقاتی عظیمی که در پناه سقوط ارزش ریال پیش می رود

احمدی نژاد در مصاحبه ای تلویزیونی ( در روز شنبه دوم دی ) به مناسبت سالروز اجرای “طرح هدفمند سازی یارانه ها” ، با همان لاف و دروغ های همیشگی ، اعلام کرد که “با اجرای هدفمندی یارانه ها ، به عدالت نزدیک شدیم و و رشد اقتصادی ما به ۵ و۲ دهم در صد رسید و تولید در اغلب رشته ها افزایش داشت”! اما آش چنان شور است که حتی او با همه جسارت گوبلزی اش در دروغ بافی ، ناگزیر بود بگوید که “تا الآن ما ، تورم ۲۶  و یک دهم در صد داریم که عمدتاً ناشی از تغییر قیمت ارز است”. ادامه‌ی خواندن

یادداشت های پراکنده!شرمندگی مالِ کسی است که «چپ آوازه افکنده و از راست شد» !

همین اندازه و تا آنجا که به دست اندرکاران اصلی و « نئوکانهای » درون دادگاه «ایران تریبونال » بر می گردد ، دستاوردها و نتایج دادگاه منطقا باید برایشان اقناع کننده و حاوی دستاوردی بزرگ بوده باشد. اما برای « چپ » درون آن چه ؟ آیا چشم اندازی روشن در اینکه آنها صف شان را با نقدی شجاعانه از چنین پروژه ای جدا کنند ، وجود دارد؟ نوع برخورد و رویکرد نیروهای مخالف ایران تریبونال از این مرحله به بعد و در پروسه ای اینچنین چه اندازه موثر است و چه پارامترهائی را باید در نظر بگیرد ؟ ادامه‌ی خواندن

تعیین حداقل دستمزد در جمهوری اسلامی بی معناست!

بار دیگر بحث تعیین حداقل دستمزد در نهادهای به اصطلاح “کارگری” رژیم شروع شده است، واین بار زودتر از موسم سال های گذشته. راستی وظیفه این مراسم سالانه چیست و چه تأثیری در زندگی واقعی کارگران دارد؟ حقیقت این است که تعیین حداقل دستمزد در جمهوری اسلامی به زندگی واقعی کارگران ربطی ندارد و وظیفه اصلی آن مشروعیت بخشیدن به نهادهای کارگری رژیم و مهم تر از آن ، نگهبانی از پوشش “مستضعف پناهی” جمهوری اسلامی است ، یعنی تقریباً چیزی شبیه مراسم های دوره ای انتخابات که وظیفه اصلی شان نگهبانی از پوشش جمهوریت است برای حفظ سلطنت مطلقه ای که ولایت فقیه نام دارد. نظامی که از بطن یک انقلاب توده ای بیرون آمده بود ، نمی توانست بدون پوشش دفاع از زحمتکشان و تهیدستان بر گرده مردم بنشیند. ادامه‌ی خواندن

بحران هسته ای ؛ حمله نظامی و تحریم ها؟ نتایج ، راه حل و چشم انداز

منتشره در نشریه آرش

“بحران هسته ای” عنوانی شده برای بحرانی مُرکّب و چند جانبه که مسأله هسته ای یکی از جنبه های آن است ؛ گویی با کوه یخی روبرو هستیم که مسأله هسته ای به کلّه آن می ماند که از آب بیرون آمده است. بهتر است به یاد بیاوریم که یک دهه پیش همین بحران مرکب را در عراق داشتیم و بعد از سقوط صدام حسین معلوم شد که مسألۀ هسته ای عراق مسأله ای بوده منتفی شده به لحاظ “انتفاء موضوع”  و صدام مدت ها پیش اصلاً همه طرح های هسته ای اش را برچیده بوده و احتمالاً امریکایی ها هم (بعد از بازجویی از دامادهای فراری او در اردن ) از قضیه با خبر بودند. با این همه ، دولت بوش در سال ۲۰۰۳ به بهانۀ متوقف کردن طرح هسته ای صدام بود که عراق را اشغال کرد. پس باید دید جنبه های مختلف بحران تا چه حد به مسأله هسته ای ارتباط دارند و از طریق آن قابل حل هستند. برای پاسخ به این سؤال لازم است نگاهی بیندازیم به جنبه های گوناگون بحران مرکبی که اکنون با آن روبرو هستیم. ادامه‌ی خواندن

انقلاب علیه دیکتاتوری های غیر وابسته – ۱۲

انقلاب متناقض؟

تجربه انقلاب علیه دیکتاتوری های غیر وابسته ( همان طور که در آغاز این رشته یادداشت ها اشاره کرده ام ) برای ما ایرانیان می تواند بسیار آموزنده باشد. در تجربه لیبی و سوریه ، تا اینجا ، چند نکته برجستگی چشم گیری داشته است: ادامه‌ی خواندن

انقلاب علیه دیکتاتوری های غیر وابسته – ۱۱

نگاهی به چشم انداز مداخله نظامی خارجی در سوریه

رژیم اسد در تمام چهار دهۀ گذشته از نظر امریکا حکومتی نامطلوب بوده است. برخلاف قذافی که در پنج – شش سال آخر تلاش می کرد به نحوی با غرب کنار بیاید ، اسد ها هیچ وقت سرراست به طرف امریکا نچرخیده اند. بعلاوه این رژیم تنها حکومت عربی خط مقدم رویارویی با اسرائیل است که هرگز نخواسته ( یا نتوانسته ) با آن کنار بیاید و تقریباً با همه دشمنان اسرائیل دوستی داشته است. اکنون که چنین رژیمی با بزرگ ترین چالش دوران موجودیت اش روبرو شده ، آیا امریکا برای سرنگونی آن وارد میدان نخواهد شد؟ به نظر می رسد امریکا ( یا دست کم ، دولت اوباما ) پاسخ خیلی روشنی به این سؤال ندارد. هر چند آنها و متحدان شان حالا دارند می گویند بشار اسد باید کنار برود ، ولی حاضر نیستند برای براندازی او ، مانند لیبی ، به مداخله نظامی دست بزنند. به دلائلی چند ، مداخله نظامی غرب در سوریه به احتمال زیاد ، نه تنها به آسانی لیبی نخواهد بود ، بلکه می تواند مانند عراق یا افغانستان نتایج پیش بینی ناپذیری به بار بیاورد و هژمونی امریکا را در منطقه شکننده تر سازد: ادامه‌ی خواندن

انقلاب علیه دیکتاتوری های غیر وابسته – ۱۰

آیا سوریه در یک جنگ داخلی خونین فرو می غلتد؟

نزدیک به ده ماه پس از آغاز خیزش های توده ای در سوریه ، جنبش مردمی همچنان پرنفس ادامه دارد و رژیم اسد نیز همچنان با توحشی فزاینده سرکوب خود را ادامه می دهد. اکنون دو چیز روشن است: یک – حرکت های توده ای ، دیگر به منطقه خاصی محدود نیست و تقریباً به همه جا گسترده شده و حتی تا حدود قابل توجهی خصلت مسلحانه پیدا کرده است. دو – سوریه در مسیری شبیه به لیبی پیش نمی رود. این تفاوت از کجاست؟ مهم ترین عوامل تفاوت اینها هستند: ادامه‌ی خواندن