توضیح و تحلیلی از نتایج نشست هسته ای در لوزان

بیانیه مشترک پایانی نشست هسته ای ایران و شش قدرت جهانی برای بسیاری از آگاهان سیاسی غیر مترقبه بود. خبرنگاران حاضر در لوزان که به جمله “پیشرفت کرده ایم اما هنوز در موارد مهمی اختلاف نظر وجود دارد” عادت کرده بودند، و همچنین این خبر که “در پایان نشست لوزان هیچگونه “توافق نامه” و یا حتی “تفاهم نامه ای” صادر نشده و تنها به یک “بیانیه مشترک” بسنده خواهد شد” را شنیده بودند، ناگهان با توافقی بسیار دقیق روبرو گشتند که از چهارچوب “توافق سیاسی” به مراتب فراتر رفته و جزئیات فنی چگونگی مهار توان هسته ای ایران، در چهارچوب مقاصد صلح آمیز را نیز در بر گرفته بود. بقول توئیت جواد ظریف (در حساب کاربری توئیتر اش) تنها “نگارش” این توافق ها تا پایان ماه ژوئن باقی مانده است. ادامه‌ی خواندن

رمز گشایی بایدها و نبایدهای رفیق آیت نیافر

محمود صفدری و اقدام ارزشمندش

رفیق مان محمود صفدری اخیراً اقدام ارزشمندی را آغاز کرده است. او در سطر مقدماتی اولین مطلب از سلسله مطالب اش می نویسد: ” برای بیرون رفتن از بن بست های کنونی و پیشروی طبقه کارگر در بحرانی ترین شرایط اقتصادی – اجتماعی موجود، نیاز به نقد و بررسی همه جانبه دیدگاهها و تحلیل های فعالین و کارگران آگاه برای برون رفت از این وضعیت است ، تا با نقد و بررسی چند جانبه و رفع موانع، راهی بسوی آینده گشوده شود .” (بررسی دیدگاه محافل و فعالان کارگری برای تشکل یابی سراسری کارگران) این گفته او ما را به یاد گفته لاسال در نامه ای به مارکس می اندازد که لنین در بالای پیشگفتار مقاله «چه باید کرد» حک نموده بود، “مبارزه حزبی به حزب نیرو و حیات می بخشد. بزرگترین علت ضعف یک حزب، پراکندگی و ناروشنی در خطوط مشخصه اش است. یک حزب با پاکسازی خود قویتر می شود.” به همین علت و با همین نیت، من نیز سعی خواهم کرد که سرمشق رفیق مان را تکرار کنم. ادامه‌ی خواندن

افق روابط ایران و آمریکا (ما و آنها)

۱. آنها
موفقیت بی تردید دیپلماسی روحانی – اوباما در نشست مجمع عمومی سازمان ملل و نشست ها و ارتباطات حاشیه ای آن در جهت شکستن بن بست ۳۵ ساله بین دو حکومت مخالفانشان را نیز در کنار هم قرار داده است. ادامه‌ی خواندن

آیا مکررات تکرار خواهد شد؟ یا …

چند روزی است که موضوع روابط ایران و آمریکا به بحث اصلی بازیگران و مفسران روابط بین الملل در آمده است. بخصوص پس از سخنرانی خامنه ای در میان جمعی از سرداران سپاه و به کارگیری واژه «نرمش قهرمانانه» و تفسیر از آن به معنی عقب نشینی او از مواضع سرسختانه هشت سال گذشته اش موجی از خوش بینی را در این محافل برانگیخته است. ادامه‌ی خواندن

علل غیبت طبقاتی کارگران در مبارزات ضد دیکتاتوری

مقدمه

غیبت طبقه کارگر ایران در تحرکات ضد دیکتاتوری سال گذشته سوال های بسیاری را در میان جمع های کمونیست برانگیخته است. اینکه اینک طبقه کارگر ایران در زیر شدیدترین فشارهای اقتصادی و اجتماعی قرار دارد و جنبش کارگری در چند سال گذشته روند صعودی ای را طی کرده است، غیر قابل انکار می باشد. همچنین اینکه این مبارزات بخصوص در سال اخیر با رشد تصاعدی روبرو بوده که نه تنها باعث جذب اقشار گسترده تری از کارگران به مبارزه گشته، بلکه حتی باعث استفاده از تاکتیک های رادیکالتری در این مبارزات شده است نیز از واقعیت هایی است که با رجوع به اخبار حکومتی قابل دسترسی و اثبات است. اما، واقعیت غیر قابل انکار دیگری حاکی از عدم شرکت ایشان بمثابه یک طبقه در مبارزات ضد دیکتاتوری علیه حکومت مستبد سرمایه داری است. ادامه‌ی خواندن

پاسخ به سوآلات جمشید حسینی، رادیو پیام آزادی به مناسبت اول ماه مه

دوست عزیز آقای داراب زندبا سلام صمیمانه

سئوالات به قرار زیراند

الف: ارزیابی شما از مختصات و شرایط عمومی امروز طبقه کارگر ایران در سه زمینه
۱بیان خواست ها و مطالبات
۲شیوه و اشکال مبارزات
۳سازمانیابی و برپائی تشکل های خود
کدام است. ادامه‌ی خواندن

۱۹۲۶، آخرین تلاش چپ در بین الملل کمونیستی

این مطلب مجموعه سخنان آمادئو بوردیگا در ششمین پلنوم اجرایی بین الملل کمونیستی در سال ۱۹۲۶ است که با همت و مقدمه ای توسط رفقای «گرایش کمونیست انترناسیونالیستی» منتشر گشته و به فارسی ترجمه شده است. اهمیت این مطلب در آنستکه طرفداران حزب توده در ایران همواره سعی کرده اند که نشان دهند که تئوری های استالین در مورد مسائل جهانی و روابط درون حزبی بدون هیچ مبارزه ای در انترناسیونال کمونیستی غالب گشت. این مطلب نشان می دهد که کمونیست های چپ کاملاً به راست گرایی ایدئولوژیک رهبری حزب بلشویک در مورد مسائل استراتژیک طبقه کارگر و روابط درون حزبی واقف بودند. در سخنان بوردیگا می بینیم که نتایج اقدامات استالین و رهبری حزب بلشویک را پیش بینی شده است. تاریخ هم صحت پیش بینی های او را تأیید کرد. ادامه‌ی خواندن

چند نکته محوری: شورا ، حزب و طبقه کارگر

. بنظر من، شکست کمونیسم از زمان تضعیف شوراها و انحلال آنها در روسیه آغاز شد. اصولاً، آلترناتیو کمونیستی جکومت شوراها یا بعبارت دیگر، حکومت کمونی، در حزب بلشویک ثبات چندانی نداشت. پس از تجربه شوراها در انقلاب ۱۹۰۵، در قطعنامه های حزبی آمده بود که «شوراها، یا خودتبدیل به حکومت موقت می شوند و یا حکومت موقت را انتخاب می کنند» (۱) لنین، برای اولین بار در رساله «دولت و انقلاب» در سپتامبر ۱۹۱۷، بصورت مستدل، تعهد خود را به حکومت نوع کمونی اعلام داشت و با تطبیق این تئوری به آموزش های تاریخی و مارکسیستی، آن را در مقام محور اصلی انقلابات پرولتری قرار داد. اما همانطور که می دانیم، اکثریت کمیته مرکزی و رهبرانِ حزب بلشویک در موضع مخالفت با این طرح قرار گرفتند و تنها زمانی به آن تمکین کردند که لنین تهدید به استعفاء کرد. (۲) اما، حزب بلشویک در عمل، در طی جنگ داخلی و روند بازسازی، بیشتر به تکنوکرات ها و بوروکرات های حزبی تکیه کرد تا سازمان های پرولتری. و در تداوم برنامه های اقتصادی ونظامی خود، با بازگرداندنِ روابطِ سرمایه داری و کادرهای قدیمی و توبه کرده تزاری شرایط تضعیف پرولتاریا را آماده نمود. ادامه‌ی خواندن

فراتر از شعارها

در مبحث حکومت جمهوری شوراها، بورژوازی سعی می کند تا آن را یک رویای دست نیافتنی معرفی کند. چرا که هیچکس نمی تواند بصورت واضح و روشن شکل حکومتی را نفی کند که به معنای واقعی دمکراتیک است. یعنی حکومتی که به تمامی افراد جامعه ابزار دخالت مستقیم در امور تصمیم گیری و اجرایی می دهد. البته با در نظر گرفتن قریب به چند هزاره زندگی در جوامع طبقاتی، تصور اینکه مساوات و برابری اجتماعی یک واقعیّت است و نه یک رویا، بسیار مشکل است. اما، خوشبختانه دمکراسی آتن تا زمانی که بشریت به اختراع خط و تاریخ مکتوب رسید دوام آورد و تبدیل به یک نمونه تاریخی از چنین حکومتی شد. همچنین، با فروپاشی نظام فئودالی و بازگشت روابط سیاسی از روستاها به شهرها و از پراکندگی به تمرکز، و روابط اجتماعی از خودکفایی جمعیّت ها به وابستگی جوامع به یکدیگر،نمونه های معاصری نیز پدیدار گشت که با مطالعه یِ آنان می توان به این واقعیّت پی برد که نه تنها چنین شیوه ای از حکومت واقعی است و رویایی نیست، بلکه، ظهور آن هنگام فروپاشی حکومت سرمایه داری، ناگزیر است. ادامه‌ی خواندن

مارکسیسم یا آنارشیسم ، آنارشیسم و رفرمیسم

متاسفانه در جامعه “چپ” ما، افرادی هستند که با نا امیدی به علم مبارزه طبقاتی (مارکسیسم) نگاه کرده و اعتماد چندانی به اصول مثبته آن ندارند.  اما هنگام معرفی خود و نگارش مطالب شان، از اینکه زیر این بیرق سینه بزنند نیز ابایی ندارند.  اینجاست که کلاه ما با ایشان در هم می رود.  ادامه‌ی خواندن