سناریویی برای نقش‌های کمرنگ

مقدمه:

همیشه سعی کرده‌ام پاسخ به افرادی که جسارت استدلال سیاسی، انتقاد علنی با‌ پرنسیپ سیاسی را ندارند، فقط پشت سر لجن‌پراکنی می‌کنند را در حد نوشتن یادداشت به رسمیت نشناسم‌. اما وقتی در این فضای مسمومی که چندماه اخیر ساخته‌اند، خطر «بازی‌های امنیتی»، متحدین طبقه‌ کارگر را تهدید می‌کند، مجبور میشوم به تماشاچی‌ها، بازیچه‌های رده پایین اطلاعات و چپ‌های خسته گوشزد کنم که شاید تا امروز عده‌ای تماشاگر سکوت کردند و عده‌ی دیگری زیر فشار دستگاه سرکوب بودند، حال اما این دشمنان طبقه کارگر را از مقابله با کارهای امنیتی ( آگاهانه یا ناآگاهانه) ، ترور شخصیتی و لجن‌پراکنی‌هایشان علیه کسانی که پشت اعتصابات کارگران ایستادند، بی نصیب نخواهیم گذاشت. به هر صورت تداوم چنین فضاسازی‌هایی از طرف حاشیه‌ای‌ترین محافل و کاربران مجازی علیه کمونیست‌ها و کارگران، نشان می‌دهد که دستگاه امنیتی برای تکمیل پروژۀ «طراحی سوخته» روی چنین لجن‌پراکنی‌هایی قطعا حساب زیادی باز کرده و خواهد کرد. اما این متن فقط قصد روشن کردن ریشه دعواها و لجن پراکنی‌های پس از طراحی سوخته را ندارد، بلکه سعی دارد منافع جنبش‌هایی را روشن کند که در جریان این اعتصابات موضع گیری کردند. البته رفیق عسل محمدی در یادداشت آخر خود (از سرکوب تا نقد) اشاراتی به این مسائل کرده‌است، و من اینجا قصد دارم فقط ابعاد ماجرا را بیشتر روشن کنم‌. ادامه‌ی خواندن

«طراحی» تکراری!

دستگیری‌های اخیر، انتشار اعترافات اجباری و ساخت یک مستند این روزها به کانون بحث‌های محافل سیاسی در ایران تبدیل شده و البته این مساله برای نیروهای چپ چند برابر بیش از نیروهای دیگر حیاتی شده است. اصل ماجرا این است که به دلیل پرداخت نشدن به موقع حقوق کارگران #نیشکر_هفت‌_تپه و دیگر مطالبات کارگران این واحد و نیز مطالبات معوقه و انباشت شده کارگران #گروه_ملی_فولاد_اهواز که هر دو ناشی از واگذاری این واحدها به بخش خصوصی و عدم توانایی و کفایت کافی از سوی مدیران منصوب است، کارگران دست از کارکشیده و حقوق خود را طلب کردند؛ اتفاقی عادی و به حق که در هر گوشه‌ای از جهان ممکن است رخ دهد. حتی در ایران هم از سال گذشته بارها اعتراضات کارگری زبانه کشید و بارها همین کارگران هفت تپه نسبت به مسائل خود اعتراض و اعتصاب کردند.‌ مولفه‌ای که با اتفاقات مشابه متفاوت است،‌ «طراحی» دستگاه‌های امنیتی است. آن‌ها با دستگیری تعدادی از کارگران هفت تپه و فولاد اهواز و حامیان آن‌ها از جمله هیئت تحریریه #نشریه_گام، سناریویی از‌پیش‌طراحی‌شده داشتند و براساس آن باید هر طوری شده، خارج کشور را به عنوان محرک به میان بکشند. ادامه‌ی خواندن

بادبادکِ باز!

مقدمه: درباره‌ی دفاع از دراویش در برابر سرکوب های حاکمیت تا به امروز مطالب متعددی نوشته شده و فکر می‌کنم ضرورت دفاع از حق آزادی بیان برای هر آزادی‌خواه و برابری طلبی روشن و واضح باشد. این متن در نقد دراویش نیست،بیشتر قصد دارم این‌بار هم به مواضع سیاسی چپ متزلزل و بی‌ربط به جامعه اشاره کنم و نکاتی را برجسته کنم. مشخصا با تمرکز روی گرایشات آکسیونیستی و رابطه آن با اورگاسم سیاسی، بازتولید منطق زبان کهنه و نادیده گرفتن نقش رهبری و اهداف یک حرکت اجتماعی. ادامه‌ی خواندن

پرسه زدن در زمین حریف

پیش‌تر در یادداشتی کوتاه تحت عنوان رادیکالیسم منزوی سری به چپ وامانده نشسته دورِ میزهای کافه‌های روشنفکرنشین زدیم؛ حال بیایید به یکی دیگر از جوانب وارفته‌ی رفتار مبارزاتی این جریان نگاهی کلی بیندازیم؛ تا بلکه با شناخت بهتر خصلت‌های این طیف، به درک و دریافت بهتری از بدیهیاتِ مبارزاتی برسیم. این نوشته ای است کلی، در باب تزلزل، تفرقه، رقابت و فردگرایی… ادامه‌ی خواندن