مقدمه:
همیشه سعی کردهام پاسخ به افرادی که جسارت استدلال سیاسی، انتقاد علنی با پرنسیپ سیاسی را ندارند، فقط پشت سر لجنپراکنی میکنند را در حد نوشتن یادداشت به رسمیت نشناسم. اما وقتی در این فضای مسمومی که چندماه اخیر ساختهاند، خطر «بازیهای امنیتی»، متحدین طبقه کارگر را تهدید میکند، مجبور میشوم به تماشاچیها، بازیچههای رده پایین اطلاعات و چپهای خسته گوشزد کنم که شاید تا امروز عدهای تماشاگر سکوت کردند و عدهی دیگری زیر فشار دستگاه سرکوب بودند، حال اما این دشمنان طبقه کارگر را از مقابله با کارهای امنیتی ( آگاهانه یا ناآگاهانه) ، ترور شخصیتی و لجنپراکنیهایشان علیه کسانی که پشت اعتصابات کارگران ایستادند، بی نصیب نخواهیم گذاشت. به هر صورت تداوم چنین فضاسازیهایی از طرف حاشیهایترین محافل و کاربران مجازی علیه کمونیستها و کارگران، نشان میدهد که دستگاه امنیتی برای تکمیل پروژۀ «طراحی سوخته» روی چنین لجنپراکنیهایی قطعا حساب زیادی باز کرده و خواهد کرد. اما این متن فقط قصد روشن کردن ریشه دعواها و لجن پراکنیهای پس از طراحی سوخته را ندارد، بلکه سعی دارد منافع جنبشهایی را روشن کند که در جریان این اعتصابات موضع گیری کردند. البته رفیق عسل محمدی در یادداشت آخر خود (از سرکوب تا نقد) اشاراتی به این مسائل کردهاست، و من اینجا قصد دارم فقط ابعاد ماجرا را بیشتر روشن کنم. ادامهی خواندن