دو یادداشت سیاسی
- سازمان کنفرانس اسلامی، سراب همکاری و تضادهای واقعی
عموم کارگران میدانند در صورت داشتن سندیکاهای مستقل میتوانند از سطح حداقل معیشت خود در برابر هجوم صاحب منصبان سرمایه در ایران دفاع کنند. دسته اخیر که شامل مدیران بخشهای دولتی وشبه دولتی و صاحبان و مدیران اصلی بنگاههای خصوصی هستند در پشت سنگر وزارت کار به خوبی در روزهای پایانی هر سال یعنی در بهترین زمان ممکن برای شلیک توپخانه به خاکریز جبهه غیر همبسته کارگران، بخشنامه دستمزد را صادر و اعلام میکنند. ادامهی خواندن
دراین مقاله قصد براین نیست بر اهداف فعالان کارگری آگاه که زیر فشارهای گزمههای حکومتی و تحت شرائط پلیسی برای سازماندهی همکاران خود و پیگیری مطالبات معیشتی وصنفی آنان کوشش های بسیاری به خرج داده اند خط بطلانی بکشیم اما اگر به واکاوی نقطه ضعفهای دیرپا و مزمنی نپردازیم که گریبان این گونه فعالیتها را گرفته است، به پیشبرد اهداف و برداشتن گامهای اساسیتر امید چندانی نمی توان داشت. ادامهی خواندن
انتخابات پیش رو و بازهم چالش های نظری
اگر از تمایلات جناح های تمامیت خواه درون حکومت که خواهان بازگشت همه چیز به روال قبل از ظهور کابینه روحانی ومصادره آرای مردم در آن چیزیست که اسمش را انتخابات گذاشته اند بگذریم واگر از تمایلات جناح های اصلاح طلب و اعتدال گرایان حکومت که خواهان شرکت حداکثری مردم درانتخابات هستند وهمیشه تبلیغ می کنند شرکت در انتخابات کارزاریست که مردم در آن سرنوشت خود را تعیین می کنند نیز بگذریم چیزی که باقی می ماند خواسته های مردمی است که باید پاسخی هائی برای سئوالات درون ذهن خود درمورد این به اصطلاح کارزار بیابند سئوالاتی ازجمله اینکه : ادامهی خواندن
در هیچ عصری از تاریخ حکومتگران و طبقهی حاکم فقط با سرباز و زندان و ترساندن مردم ستمدیده حکومت نکردهاند، بلکه کوشیدهاند اینان را به طرق دیگری نیز به اطاعت از فرامین و قوانین وا دارند. چنان که در اعصار گذشته از دستگاه کلیسا و مذهب و در عصر جدید از سازمانهای تابعه و بوروکراسی دولتی همچون دستگاههای قانونگذاری نهادهای آموزشی و صد البته رسانهها و تشکیلات اجتماعی در کنار تاسیسات مذهبی وابسته بهرهبرداری لازم شده است. کارکرد اصلی این نهادها حقانیت بخشیدن به رابطهی سلطهگرانهای است که از طریق آن حکومتگران بتوانند با کمترین سرکوب حکومتشوندگان و پذیرش مشروعیت روانی و فکری از سوی اینان رابطهی سلطهگرانه خود را ادامه دهند. این امر به آن معنی نیست که جامعه نیاز به قانون آموزش، آگاهی از رویدادها و حتا تسلای روحی و انجام شعار اعتقادی خود ندارد، اما موضوع اصلی این است که طبقهی حاکم با درک این نیازها میکوشد با سازماندهی تشکیلات و رهبری و مدیریت بر این نیازها، افکار و اندیشههای مورد نظر خود را از آن طریق بگستراند. به این ترتیب نهادهای مشروعیتساز، منبع و منشا خلق ایدئولویژی و آگاهیهای کاذبی میشوند که نقاط وحدت و افتراق دروغینی میان حکومتشوندگان میآفرینند تا مهر جاودانگی بر روابط سلطه بزنند. ادامهی خواندن