دو انتخاب متفاوت

شاید در هیچ دوره ای در تاریخ بشریت شکاف و فاصله طبقاتی به این اندازه شدید و عمیق نبوده است. عمق و تاثیر چنین شکافی را در تمام ابعاد زندگی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی لایه های مختلف جامعه، می توان به وضوح دید و لمس کرد. می توان دید که چگونه اقلیت بسیار ناچیزی از جامعه با ولعی تمام نشدنی تمام ثروت و تولید جامعه را به چپاول می برند، میتوان دید چگونه با وجود انبوه نجومی تولیداتی که میتواند چندین برابر نیاز بشریت امروزی را تامین کند، تولید کنندگان اصلی این ثروت، اکثریت محروم این جامعه از این تولیدات و از ثروت سرشار ناشی از آن محروم اند. میتوان دید چگونه اقلیتی انگل که نقشی در تولید این ثروت ندارد فربه و فربه تر میشوند. میتوان دید چگونه بورژوازی انگل بار تمام بحرانهای اقتصادی خود را بر شانه های طبقه کارگر خراب میکند و زندگی میلیونها و میلیاردها انسان را در کره خاکی به تباهی میکشد. طبق آمار خود بورژوازی فاصله درآمد بورژوازی و کارگر از چند ده برابر به چند صد برابر رسیده است. لشکر عظیم بیکاران را تولید میکنند، فقر اقتصادی و زندگی زیر خط فقر را به این بخش از طبقه کارگر تحمیل میکنند و در کنار آن و همزمان تعرضی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را علیه “خیل تنبل های، بیکار” را سازمان میدهند. فقر اقتصادی ضربدر بی حرمتی روزمره داستان زندگی اکثریتی محروم نه فقط در ایران و بنگلادش که در قلب اروپا است. این واقعیت سیاه و تلخ امروز جامعه بشری است. ادامه‌ی خواندن

ورود به جهنم سوریه تنها روزنه امید

                                       ورود به جهنم سوریه تنها روزنه امید

امیر تنها یکی از هزاران نفری است که برای امرار معاش و نجات خود از دیپورت شدنش به افغانستان،  به سوریه رفته است. به سوریه رفته است تنها برای اینکه بتواند مثل هر آدمیزاد دیگری اجازه موتور سواری و رانندگی را داشته باشد. اجازه کار کردن  و امکان ورود به مدرسه و پارک و اماکن عمومی دیگر در ایران را داشته باشد. این آرزوها که جزو ابتدایی ترین حقوق هر انسانی هستند اما برای  بخش قابل توجه ای از طبقه کارگر ایران که اتفاقی و یا بنا به هر دلیلی یا والدینشان یا خودشان در افغانستان متولد شده اند، الان دیگر به رویاهای دست نیافتنی تبدیل شده اند و یا در ازای  تحقق بخش کوچکی از همین آرزوها مجبور می شوند به جهنم سوریه وارد شوند. سرگذشت امیر به روایت رپورتاژی که از بی بی سی پخش شده است تنها گوشه ایی از داستان زندگی نکبت بار بخش قابل توجه ای از طبقه کارگر ایران است که کمتر ذهنیت و دغدغه فعال کمونیست و چپ ایرانی را به خود مشغول کرده است. برای کمونیست افغانی قطعا قابل درک است که از یک دولت سرمایه با ایدئولوژی فاشیستی اسلامی انتظاری جز این نداشته باشد اما آنچه غریب و غیرقابل درک می تواند باشد بی تفاوتی و غیر حساس بودن چپ و کمونیست ایرانی نسبت به سرنوشت، مسائل و معضلات این بخش از هم طبقه ایی های خودش است که به شدت از طرف جمهوری اسلامی و به صورت مضاعف سرکوب، تحقیر و تحت فشار قرارگرفته شده است. ادامه‌ی خواندن

حبابی که در نهایت ترکید

در این نوشته در نظر دارم عروج و افول و تغییر و تحولات سازمان زحمتکشان(مهتدی) را مورد ارزیابی قرار بدهم اما در ابتدا برای روشن شدن صورت مسئله لازم دیدم به عنوان مقدمه نقش و اهداف و سیاستهای دولت های غربی و آمریکا را در متن این تغییر و تحولات و تاثیر آن بر “اپوزیسیون پرو ناتو” و در نهایت و به ویژه روی سازمان زحمتکشان و اتفاقاتی که این جریان را تا به امروز آورده است را نشان دهم و آنرا  به نقد بکشم. ادامه‌ی خواندن

عروج داعش و باز هم پوست اندازی ناسیونالیسم کرد

آنچه در این نوشته مد نظر من است نقد موضع ناسیونالیستی فاتح شیخ از جمع رهبری دوستان جدا شده از حزب حکمتیست در مورد تحولات عراق است. انتخاب فاتح شیخ و نقد دیدگاه او به دو دلیل است. اول اینکه فاتح در لباس چپ و کمونیست پرچم جنبشی دیگر را برداشته است. و دوم اینکه فاتح شیخ به نام حزبی فعالیت میکند که تاریخی جدی از جدال با ناسیونالیستها و از جمله ناسیونالیست کرد را پشت سر دارد. اما برای توضیح و مستدل کردن نکاتم ضروری است ابتدا نکاتی در مورد اوضاع عراق و فضای بشدت مسموم و خطرناکی که با تحریکات قومی و مذهبی بنا گذاشته شده  را بیان کنم. ادامه‌ی خواندن

تجربه شوروی و درسهای آن برای فعالین کمونیست طبقه کارگر ایران

این نوشته براساس ارائه همین بحث در یک  سمینار آموزشی می باشد.

شاید وقتی این مطلب را انتخاب کردم برای ارائه بحث، فکر می کردم همان جنبه از بحث که در ایران حداقل برایم مهم بود و بطور واقعی نوع دید و نگرشم را در مورد انقلاب روسیه و حتی برداشتم از کمونیسم را تحت تاثیرخود قرار داد ،است .اما الان بعداز یک دوره مطالعه و مرور در مورد تجربه انقلاب کارگری در شوروی آدم متوجه می شود که  چقدر این تجربه از جوانب پیچیده تری  برخوردارهست  که هر کدام از این جنبه ها می تواند درس مهمی برای کارگان کمونیست باشد. ادامه‌ی خواندن

سازماندهی کارگری و معضل آکسیونیسم

بحث در مورد سازماندهی کارگری به طور علی العموم را شاید بتوان با بحث در مورد انقلاب به طور علی العموم مقایسه کرد. برخورد به هردو مقوله در چنین سطوحی به شدت ناروشن و اصولا غیر مارکسیستی است. برای هر مارکسیست و کمونیستی هنگام برخورد به پدیده انقلاب فورا برای تبین و تحلیل دقیق و در نهایت نوع دخالتگری مشخص نسبت به آن، این سوالات روی میزش قرار می گیرند. چه نوع انقلابی؟ با پرچم کدام جنبش طبقاتی؟ با کدام شخصیتها و چه نوع از رهبری؟ انقلاب دارای چه ماهیتی است؟ انقلاب چه هدفی را دنبال می کند؟ و سوالات بیشتری از این دست تا بتوان خصلت و ماهیت انقلاب مورد نظر را درک کرد . در مورد سازماندهی کارگری هم باید فورا مشخص کنیم که در مورد چه نوع از سازماندهی کارگری بحث می کنیم . از منظر کدام سنت سیاسی به سازماندهی در میان کارگران فوکوس داریم . از منفعت کدام جنبش و گرایش طبقاتی و کارگری حرکت می کنیم و در نهایت سازماندهی در میان کارگران در خدمت به چه هدفی را دنبال می کنیم.  ادامه‌ی خواندن

جانیان دیروز، معتدل های امروزی (درحاشیه بیانات اخیر یونسی)

یکی از معدود پدیده هایی که می توان در تاریخ مبارزه طبقاتی و آزادیخواهانه دید رنگ عوض کردن قاتلین، آدمکشها و جانیانی که در دوره های مشخص تاریخی در به خاک و خون کشیدن و سرکوب هرنوع آزادیخواهی سنگ تمام را گذاشته اند و تبدیل شدنشان به “منتقدین نظام” و مسخره تر از آن ادعای “چهره”، “شخصیت” و “نماینده” اعتراض و نارضایتی مردم و حتی اپوزیسیون است . ادامه‌ی خواندن

در معرفی نهاد ضد کارگری مجمع عالی نمایندگان کارگران جمهوری اسلامی

مدتی است که نهاد ضد کارگری ” مجمع عالی نمایندگان کارگران جمهوری اسلامی” باز هم بر سر زبان ها افتاده است. عنوان این تشکل و زمان پیدایش آن هر دو به خوبی نماینگر بی ارتباطی آن به کارگر و در واقع چاله دیگری برای طبقه کارگر و تبدیل فعالین و رهبران ان به لشگر بخشی از حاکمیت سرمایه داری است. ادامه‌ی خواندن