ترامپیزم در چرخه سقوط و انزوا

ترامپیزم در چرخه سقوط و انزوا

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۱۰ زوئن۲۰۱۸

مقدمه:

نزدیک به یکسال پیش از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا پیش بینی کردم که ترامپ مهره انتخابی حکومت امریکا خواهد بود. از این روی که مهره مخالفش یعنی کلینتون سمبل شکست سیاستهای نئولیبرال امریکا بود و حکومت امریکا با جلو بردن ترامپ با استفاده از نارضایتی گسترده مردم امریکا از حکومت تلاش کرد که سروری حکومت امریکا در دنیا را با ناسینالیزم عقب مانده و پوپولیستی بازسازی کند. نزدیک به یکسال و نیم از آن ماجرا گذشته و ترامپ و حکومتش با قیقاجهای سیاسی روزمره چه در عرصه سیاست خارجی و چه در عرصه سیاست داخلی بیشتر و بیشتر منزوی شده اند.

سوال اینست که بعد از این شکستهای پی در پی ایا نظام حاکم امریکا این نظریه سیاسی و این ادم را تا کی تحمل خواهد کرد و به خرج کردن انرژی سیاسی خود ادامه خواهد داد؟

در این مقاله کوتاه به برخی از جوانب این ماجرا خواهم پرداخت:

(۱)ترامپیزم در عرصه سیاست خارجی بحرانزاست:

 

خروج حکومت امریکا از پیمان جهانی برای حفاظت محیط زیست با اعلام “تعرفه بندی بر علیه کالاهای چین و اروپا و کانادا با اعلام خروج از برجام با موشک پرانی در سوریه و اعلام سیاست جدائی از محور اروپا امریکا مجموعه چیزی است که امروز بعنوان سیاست خارجی امریکا قابل عرضه است.

حکومت امریکا که زمانی بعد ازمرکز و سازمانده محور سرمایه داری جهانی بود امروزه به زائده مضحکی تبدیل شده که با انچه رشته بود سر ناسازگاردارد.

پیمانهای مالی که چرخش سرمایه را در سطح جهان از دسترس سیاستهای حکومتی دور می کرد و اساس سیاست بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است مورد حمله ترامپ و ترامپیزم قرار گرفته .

در اجلاس صوفیه (کشورهای غرب بالکان) اتحادیه اروپا اعلام کرد که در مقابل فشارهای مالی امریکا و تعرفه هایش بر فولاد و الومینیوم خواهد ایستاد.

اجلاس جی ۷ که طی چند روز اخیر در جریانست یک افتضاح سیاسی کامل برای ترامپ بود.

ترامپ در این اجلاس هیچ برنامه مشخصی ارائه نداد . از عضویت مجدد روسیه در اجلاس حمایت کرد که با مخالفت رهبران متحد خود مواجه شد. همه اعضای جی دیگر جی ۷ را متهم کرد که “امریکا را می چاپند” و وقتی با پاسخ اونها مواجه شد نهایتا اعلام کرد که بیانیه پایانی جی ۷ را امضا نمی کند و زودتر از معمول اجلاس را ترک کرد به بهانه “دیدار با رهبر کره شمالی”!

براستی وضعیت ترامپ و سیاستهایش توسط متحدین قدیمی امریکا غیر قابل تحمل شده! او مثل یک بختک منفور در میان رهبران نظام سرمایه داری ایستاده وصله ای ناچسب!

 

(۲)”شوی مذاکره با رهبر کره شمالی” تلاشی دیگر و شکستی دیگر برای ترامپ

ترامپ  کلی سرمایه سیاسی روی “به راه آوردن رهبر کره شمالی” خرج کرده. بعد از یکبار کنسل کردن این ملاقات  او دوباره قبول کرد که سر میز مذاکره با رهبر کره شمالی بنشیند.

در امریکا تبلیغ کرده که می خواهد فعالیتهای اتمی کره شمالی را متوقف کند. می خواهد برای اولین بار رهبری کره شمالی را به زانو در آورد. خیلی تلاش دارد از خودش یک پیروز مذاکرات اتمی بسازد “کاری که اوباما نتوانست بکند قرار است ترامپ بکند”!

از همین الان می توان پیش بینی کرد که او با شکست دیگری مواجه خواهد شد. متحد درجه اول کره شمالی یعنی چین این روزها  مورد حمله اقتصادی ترامپ است و البته رشد تعرفه های کالاهای چینی تا همینجا به رشد فروش کمپانیهای تولید کننده الومینیوم و فولاد در چین انجامیده!

حکومت ترامپ در اعمال تحریم اقتصادی بر چین ناتوانست و از چهت نظامی نیر در منطقه اسیای شرقی حرفی برای گفتن ندارد. از سوی دیگر کره شمالی که ۹۰ در صد اقتصادش روی روابط با چین ایستاده نیازی به حکومت امریکا برای بقا ندارد.

چین و کره شمالی در یک چیز کاملا توافق دارند و آن اینست که حضور نظامی امریکا در اسیا خطری جدی برای هردوی انهاست.

لذا زیر بنای هرگونه مذاکره با کره شمالی نمی تواند یک قرارداد یک طرفه برای خلع سلاح کره شمالی باشد. نه امریکا زورش را دارد و نه کره شمالی منتظر حکومت امریکا و رفع تحریمهای اقتصادی امریکا نشسته.

ترامپ اگر بخواهد با رهبری کره شمالی بتوافق برسد باید حجم قابل ملاحظه ای از نیروهای نظامی خود در کره جنوبی را بیرون بکشد باید سیاست تاریخی فشار نظامی و اقتصادی بر کره شمالی را پایان دهد.یفنی باید چیزهای زیادی بدهد . و این با پز ترامپ خوانا نیست!

ترامپ گونه ای تبلیغات کرده که قرار است از ریگان هم قلدر تر باشد! اما کمدی تاریخی او همینجاست! دوران افول نظام امریکا حتی فضا برای دلقکی مثل ترامپ تنگ کرده.

 

(۳)نئولیبرالیزم و جهانی شدن سرمایه و تناقض ناسیونالیزم عظمت طلب ترامپی:

جهانی شدن سرمایه و بیرون زدن نظام سرمایه از مرزهای ملی یک روند برگشت ناپذیر است. طبیعت سرمایه داری همین بود که مرزهای ملی را درنوردد و جهانی شود. هرگونه تلاش برای برگرداندن مرزهای ملی تلاشی ضد نظام سرمایه داریست.ضد قوانین رشد سرمایه داریست و لذا خود این نظام این تلاشها را پاسخ می دهد و دفع می کند.

نمونه هیتلر را می توان از این زاویه بررسی کرد. هیتلر هم یک ناسیونالیست المانی بود که در اغاز دوران توسعه و بازتقسیم امپریالیستی عروج کرد و ادعا کرد که کشورش سهم بیشتری می خواهد. تازه اونزمان هنوز جهانی شدن سرمایه در اغازش بود و هنوز مرزهای ملی  در سرمایه داری معنی داشتند.

برخورد به هیتلر توسط حکومتهای سرمایه داری  هم از جهت تهاجم نظامی او به همسایه هایش و هم از جهت تناقضی که او و سیاستهایش با “نظم جهانی” داشت قابل بررسی است.

این شد که حکومتهای سرمایه داری حتی قبول کردند کنار حکومت شوروی قرار گیرند تا از شر هیتلر خلاص شوند!

از دید من همین شرایط با شدت بسیار بیشتری در مقابل ترامپ و سیاستهایش در حال رشد است. یعنی ترامپیزم بجای حل بحران سرمایه داری در حال تشدید این بحرانست. هم با سایر حکومتهای سرمایه داری یعنی متحدین امریکا دچار بحران بی سابقه شده و هم درون امریکا حتی بخش مهمی از جزب جمهوریخواه در مقابل اوست. او نه در میان مردم امریکا و جهان و نه میان رهبران اصلی نظام سرمایه جایگاهی ندارد.قدمهائی که بر می دارد او را بیشتر منزوی و حاشیه ای می کند.

آینده قابل پیش بینی تسریع انزوای ترامپ و متحد شدن مخالفین او در سطح حکومتهای سرمایه داری و درون حکومت امریکاست.اینکه چگونه و چه تاریخی از شر او خلاص شوند هنوز مشخص نیست اما دینامیزمی که او دارد می سازد این احتمال را که بالاخره بگونه ای از شر او خلاص شوند بسیار بالاست.

داستان بیرون زدن او از برجام را باید در این کانتکس جهانی بررسی کرد.چیز جدائی نیست.

منابع بیشتر:

مقالات اخیر این نویسنده در موضوع ترامپیزم:

بیرون کشیدن ترامپ از برجام قدمی دیگر در سقوط امپراتوری امریکا

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=68036

حمله موشکی ترامپ و شرکا عملی از روی استیصال و علامت شکست ژئوپولیتیک

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=67592

“اولتیماتوم” ترامپ به حکومت چین ، مداخله گرائی دیرهنگام و بحرانزا

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=67446