“اولتیماتوم” ترامپ به حکومت چین ، مداخله گرائی دیرهنگام و بحرانزا

“اولتیماتوم”  ترامپ به حکومت چین ، مداخله گرائی دیرهنگام و بحرانزا

مقدمه:

ترامپ هفته پیش  به حکومت چین دو هفته وقت داد که تعرفه های خود را در مقابل کالاهای امریکا کاهش دهد وگرنه او تعرفه های جدیدی بر علیه کالاهای چین خواهد بست که هدفش بطور عمده روی واردات فولاد و الومینیوم به امریکا خواهد بود.

استدلال ترامپ و همفکرانش اینست که  تجارت بین امریکا و چین نامتوازن است و امریکا نزدیک به ۳۷۵ میلیارد دلار کسری موازنه با حکومت چین دارد . ترامپ و همفکرانش مدعی هستند که با تهدید حکومت چین یا با اعمال تعرفه های جدید (نزدیک به ۶۰ میلیارد دلار) خواهند توانست بازار کالاهای امریکائی به چین را باز کنند و به رشد صنایع در امریکا کمک کنند!

در این مقاله می خواهم به این تلاش ترامپ بپردازم. هدفم اینست که نشان دهم که این سیاستها در چه کانتکسی مطرح می شود چه سابقه تاریخی دارد ، به چه نتایجی می انجامد با ذکر این نکته مهم که هرگونه توسعه بحران جهانی اقتصاد زمینه بحران سیاسی و نظامی گسترده تر خواهد بود .لذا پرداختن به این تلاشهای ترامپ از این زاویه که روی بحران جهانی سرمایه داری اثرات بسیاری خواهد داشت و دود همه این بحرانها به چشم طبقه کارگر و زحمتکشان خواهد رفت، بعنوان یک کمونیست حامی الترناتیو سوسیالیستی مورد اهمیت است:

 

(۱)زمینه تاریخی مداخله گرائی و تلاش حکومتهای سرمایه داری برای توسعه نظام سرمایه جهانی

معضل کنترل بحرانهای سرمایه داری و اهمیت نقش حکومتهای سرمایه داری به کنترل این بحرانها ، تاریخ سرمایه داری را ساخته. سرمایه داری از سوئی دنبال “ازاد سازی” گردش سرمایه بوده و از سوئی همین “آزاد سازیها” به بحرانها انجامیده و اهمیت نقش دولت برای مداخله گری را مطرح کرده.کینزیم بواقع یکی از سیاستها و نظریاتی است که کنترل حکومت سرمایه داری را بعنوان امری ضروری برای کنترل بحران تئوریزه کرد.انهم در پاسخ به بحران وسیع سرمایه داری امریکا قبل از جنگ دوم جهانی.

بعد از جنگ دوم جهانی، حکومت امریکا به پیشقراول حرکت بر ضد حمایت گری وارد سیاست جهانی شد و طرح “گات” را به حکومتهای سرمایه داری ارائه داد که عبارت بود از سیاستهائی که بتواند نقش مالیات بندی حکومتها برای کنترل گردش کالا را محدود کند و بجایش مکانیزمهای دیگری را جایگزین کند.

صندوق بین المللی پول و بانک جهانی بواقع فرزند  گات بودند برای سازماندهی مکانیزمهای “غیر مالیاتی” و ایجاد “تفاهم ” بین حکومتها برای گردش ازاد کالا و سرمایه.

لذا سیاست جهانی سرمایه داری با افت و خیزهای معین از بعد جنگ دوم جهانی با رهبری حکومت امریکا به محدود سازی تعرفه ها و “ازادی انتقال کالاا و سرمایه” تاکیید داشتند.

اما بطور واقعی صحنه اقتصاد سرمایه داری مرتب دچار بحرانها بود و مرتب گرایش دخالتگری حکومتی اینجا و اونجا بکار گرفته شد و باعث جنگهای اقتصادی بین حکومتها شد.مثلا جنگ تعرفه ها بین اتحادیه اروپا با حکومت چین در سال ۲۰۰۵ یا جنگ قبلی حکومت امریکا با چین در زمان بوش در سال ۲۰۰۰ که این جنگها با مضمون رشد تعرفه ها به منظور کنترل ورود کالا و سرمایه از چین به این کشورها بود.

نمونه دیگر جنگ تعرفه ها در زمان همین حکومت ترامپ بر علیه اقتصاد کاناداست که هم اکنون باعث بحران روابط اقتصادی بین امریکا و کانادا شده و حکومت کانادا در حال شکایت است به صندوق بین المللی بر علیه سیاستهای ترامپ.

لذا سیاست بکار گیری تعرفه را ترامپ و همفکرانش اختراع نکرده اند بلکه این دور جدید استفاده از این سیاست است. باید دید چه کانتکسی این سیاستها مطرح می شود؟ چه شرایطی این سیاستها را در حال حاضر بیشتر ناکارامد می کند؟

درست در برخورد به سیاستهای حمایتی بود که در سال ۲۰۰۸ ، در نشیت سران حکومتهای سرمایه داری (۲۰ کشور) حکومتها منجمله امریکا تعهد کردند که سیاستهای حمایتی و تعرفه ای را بکار نخواهد برد و حل اختلافات را به نهادهای صندوق بین المللی و بانک جهانی خواهند سپرد. الان ترامپ دقیقا همین سیاستها را زیر سوال می برد.

 

(۲)سیاست تعرفه ها الان در چه کانتکسی مطرح می شود؟

اول:

کانتکسی که الان ترامپ دارد ابزار تعرفه را بکار می گیرد  در بستر بحران قدرت امریکا در نظام سرمایه جهانیست. بحرانی که ناشی از جهانی شدن سرمایه داریست. خود این جهانی شدن عامل انتقال سرمایه به مناطق حاشیه ای شده که بتواند از نیروی کار ارزان قیمت کالا را پائین بیاورد. چین بعنوان یک حکومت دیکتاتوری منطقه وسیعی را ایجاد کرده که قیمت نیروی کار پائین نگه داشته شود و چین تبدیل به کارخانه جهانی شده. البته فقط چین نیست  شرق اسیا و در اینده افریقا اینگونه مناظق خواهند بود.

نتیجه این تغییر موازنه فرار سرمایه از امریکا و اروپا و انتقال مراکز تولید به چین و کشورهای پیرامونی است چرا که سرمایه مرز نمی شناسد بلکه فقط سود بیشتر می شناسد.

دوم: بحران سرمایه جهانی راه حل سرمایه دارانه ندارد. نتیجه اخیر این بحران فروپاشی سلطه حکومت امریکا و اقتصاد امریکاست هم در عرصه سیاسی هم نظامی و اقتصادی. کانتکس سیاستهای تعرفه ای کنونی ترامپ اینست که در بطن انزوای بیش از پیش حکومت امریکا در میان کشورهای متروپل اتفاق می افتد.اینبار حکومت امریکا در مقابل سیاستهائی قرار گرفته که بعد جنگ دوم جهانی خودش پرچمدارش بود.

سوم: درگیری ترامپ فقط با حکومت چین نیست بلکه قبلا با حکومت کانادا (شریک  حکومت امریکا در نفتا) این جنگ اغاز شده و طبیعتا در فاز بعدی به اتحادیه اروپا هم خواهد کشید.در واقع ما شاهد عروج رویاروئی ۳ ثطب اصلی اقتصاد سرمایه داری هستیم که عبارتند از نفتا و اتحادیه اروپا و چین! کلیت قطبهای سرمایه داری در نتیجه بحران جهانی سرمایه داری در مقابل هم قرار گرفته اند و مکانیزمهای پیشین گات و صندوق بین المللی دیگر کارساز نیست.

چهار: در امریکا نه تنها مردم زحمتکش و حقوق بگیر بلکه بخش مهمی از صنایع امریکا رو به ورشکستگی هستند .تهاجم کالاهای چین همچنان نظام تولید امریکا را تحت فشار دارد و نظام تولید امریکا نمی تواند با قیمتهای  کالاهای چین رقابت کند.

از سوئی به رغم هیاهوهای حکومت امریکا مبنی بر بهبود سطح اشتغال مردم امریکا از رشد اشتغال به رفاع بیشتر نرسیده اند بلکه فقر نسیبی و عدم دسترسی به اموزش و بهداشت بحران اجتماعی و طبقاتی را بطور بیسابقه ای افزوده.

ترامپ و حکومتش خهم توسط جناح مقابل حکومت و هم از سوی مردمی که مرتب بیشتر وارد سیاست شده اند مورد تهدید است.

(۳)نتایج  سیاستهای حمایتی ترامپ در سطح جهان و امریکا چه خواهد بود؟

قرار است یک هفته دیگر اگر حکومت چین  تعرفه های خود را به ضرر صنایع چین تغییر ندهد (که بعید است!) حکومت ترامپ نظام تعرفه ای جدید خود که حداقل ۶۰ میلیارد دلار تعرفه جدید روی کالاهای چین خصوصا فولاد و الومینیوم است اعلام کند.

اول:

از همین الان بازار بورس امریکا دارد سقوط می کند. کمپانیهای سازنده فولاد و الومینیوم  سهامشاتن تا ۷ در صد بالا رفته اما کمپانیهای مصرف کننده این مواد منجمله سازندگان اتوموبیل از همین الان در خطر ورشکستگی بیشتر هستند.

تحقق سیاستهای تعرفه ای باعث یک قطب بندی در سطح سرمایه داران داخل امریکا خواهد شد و در کوتاه مدت بخشی از سرمایه داران کلان به ثروتهای خود خواهند افزود اما در میان مدت  رکود اغاز خواهد شد بخاطر کاهش قدرت خرید مردم. چرا که قیمت کالاها  افزایش خواهد یافت. و دوباره ضرر اصلی را زحمتکشان و حقوق بگیران تحمل خواهند کرد.

دوم:

 معضل اصلی اقتصاد امریکا حل نخواهد شد بلکه تعمیق خواهد شد.نظام تولیدی امریکا قادر به کاهش قیمتها نخواهد بود چرا که قیمت نیروی کار را نمی تواند به سطح چین و حکومتهای عقب مانده اسیائی بکشاند.طبقه کارگر امریکا از خودش دفاع خواهد کرد و کشاکش اجتماعی سر این موضوع تشدید خواهد شد.

سوم: از همین الان حکومتهای اروپا و ژاپن و چین در حال خط و نشان کشیدن برای ترامپ هستند. همانطور که گفتم اساس روابط سرمایه جهانی زیر سوال رفته و امکان دارد که زنجیره ای از جنگهای اقتصادی بین قدرتهای اقتصادی سرمایه داری اغاز شود که حتی بقول خودشان “به نفع هیچکدام نیست”! حکومت جین همین الان اعلام کرده که اگر ترامپ  تعرفه ها را رشد دهد این حکومت بطور متقابل روی کالاهای وارداتی امریکا (عموما صنایع غذائی) تعرفه بیشتر خواهد بست لذا این صنایع در امریکا در معرض ورشکستگی قرار خواهند گرفت. رنجیره جنگهای اقتصادی افق تاریک اینده خواهد بود.

چهار: با مطالعه تاریخ بخوبی می توان حدس زد که افزایش بحران جهانی سرمایه داری بطور ثانوی بحرانهای دیگر سیاسی و نظامی را تشدید خواهد کرد. ۳ قطب اقتصاد جهانی نه تنها در مقابل هم قرار گرفته اند بلکه درون خود نیز دچار درگیری هستند.لذا ناموازنه اقتصادی به ناموازنه بیشتر سیاسی و نظامی خواهد انجامید. خطری که جهان را تهدید می کند اینست.

(۴) آیا ترامپ واقعا موفق می شود؟

از دید من ترامپ بسیاری موارد بلوف زده و خواهد زد.او توان ادامه سیاستهایش را نداشته و ندارد.حکومتی که او را جلو فرستاده در حال تست کردن نظریات خود است و دائم با شکستهائی مجبور به عقب نشینی بوده.

حتی درون نظام سرمایه داری چه درون امریکا و چه بیرون، ترامپ و سیاستهایش بیشتر منفور و منزوی می شود. لذا اساس اینکه او بتواند سیاستهای اقتصادیش را جلو ببرد خودش زیر سوال است.هر قدر او بخش بیشتری از سرمایه داران را به کمپ مخالف بفرستد امکان سرنگون کردن خودش یا حداقل سیاستهایش را بیشتر می کند.گذشته از اینگه  جنبش اجتماعی مردمی در امریکا و جهان بر علیه سیاستهای ترامپ دائما رو به رشد بوده و امکان تحقق خواستهای کمپ ترامپ را بیشتر محدود کرده.

علاوه به مکانیزمها و عوامل درون نظام سرمایه داری ، ان نیروئی که بتواند بر بحران سرمایه داری فائق شود ، نهایتا عامل تعیین کننده است. نظام سرمایه داری بحران زده در حال چرخیدن بدنبال دم خود است و درد و مصیبت نتیجه این چرخش مرگبار.

از خاورمیانه  بگیر تا افریقا و حالا اروپا و امریکا همه جا انسانیت دارد تاوان بحران لاعلاج سرمایه داری  را می پردازد.جنگهای اقتصادی و سیاسی و نظامی بیشتر در راهست.سرمایه داری اینگونه می خواهد بر بحرانهایش فائق شود.از مردم از خون مردم می خواهد شفا بگیرد!

اینست که من فکر نمی کنم ترامپ بتواند این سیاستها را جلو ببرد.مثل دیواری که قرار بود حکومت مکزیک بسازد  سیاستهای اقتصادی او هم روی سرش خراب خواهد شد. از همین الان می شود شکستهای بیشتر او را پیش بینی کرد.

منابع بیشتر:

میمون بازی ترامپ! “حمله موشکی” در کنار پذیرش حکومت بشار اسد! چپ بالاخره محکوم کند یا نکند؟!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=62677

اهمیت اولین شکست مهم ترامپ در اعمال سیاستهایش بعد از بقدرت رسیدن(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-۲۰۱۷/۹۷۲-اهمیت-اولین-شکست-مهم-ترامپ-در-اعمال-سیاستهایش-بعد-از-بقدرت-رسیدن

ترامپیزم قبل از انتخابات و بعد از انتخابات! افق پیش روی ترامپیزم

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۶/۹۵۶-ترامپیزم-قبل-از-انتخابات-و-بعد-از-انتخابات-افق-پیش-روی-ترامپیزم

دعوای ترامپ با حکومت کره شمالی نمود چه بحران واقعیست؟

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=64559

ترامپ و آینده روابط حکومتش با رژیم اسلامی ایران و آینده سوریه

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=61907

پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و تعاقبهای آن

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۶/۹۵۵-پیروزی-ترامپ-در-انتخابات-ریاست-جمهوری-امریکا-و-تعاقبهای-آن

”ترامپیزم” پاسخی جدید و موهوم به بحران لاعلاج سرمایه داری از موضع راست؟

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۶/۹۵۰-ترامپیزم-پاسخی-جدید-و-موهوم-به-بحران-لاعلاج-