تضاد رویکرد ناسیونالیستی و کمونیستی در طرح و پاسخ به مسئله ملی

تضاد رویکرد ناسیونالیستی و کمونیستی در طرح و پاسخ به مسئله ملی

salehinia@aol.com

۱۰ نوامبر ۲۰۱۷

مقدمه:

در بحثهای قبلی(۱و ۲) از زوایای مختلف به شوی ناسیونالیستی بارزانی بنام “استقلال کردستان” پرداختم و توضیح دادم که این شو با چه اهدافی ارائه شد و چرا بستر مادی پیشرفت سیاستهای ارتجاعی رژیم اسلامی و حکومت ترکیه و عراق نتیجه اساسیش بود.

توضیح دادم که کاملا قابل پیش بینی بود که این شو شکست خواهد خورد چون استقلال یک کشور بدون همکاری کشورهای همسایه امکان ندارد .بدون پشتیبانی قدرتهای منطقه ای و جهانی امکان ندارد اعم از اینکه حتی چه نیاتی پشتش باشد.

کشور کردی ساختن در منطقه خاورمیانه بسود قدرتهای منطقه ای و جهانی نیست. لذا شکست می خورد.

در این مقاله از زاویه دیگری به این داستان می پردازم.

سوالی که همواره جنبش های ناتسیونالیستی و شوینیستی مطرح کرده اند و پاسخش  را در ساختن کشورهای ملی دانسته اند. فریب مردم از طریق تلقین هویت ملی بعد از سرکوب آنها بعد دسته بندی آنها به ملت و قوم . بعدش ساختن جنبش سیاسی که هدفش را “حل مسئله ملی” می نامد .

ادبیات کمونیستی خصوصا بعد مارکس بسیاری مواقع و بخصوص با لنینیزم و بعدها واضح تر با استالینیزم و مائو ئیزم پر است از یک مغلطه که از “حق تعیین سرنوشت خلقها” به “حق تعیین سرنوشت ملتها ” تعییر مسیر داد و تبدیل شد به ابزار دست کمونیزم قومی و ملی و ناسیونالیستی.

در جریان شوی استقلال کردستان این بخش از جنبش ناسیونالیستی که ماسک کمونیزم به صورت دارد همراهی کرد با ناسیونالیستها و فریاد کشید که “حق تعیین سرنوشت” یعنی همین “حق نعیین سرنوشت ملی” و چون “ملت کرد مظلوم واقع شده پس زنده باد استقلال ملی”!

لذا تعیین تکلیف با این “مسئله ملی” با این ترکیب “حق تعیین سرنوشت ملی” برای نوع معین کمونیزمی که بخواهد هویت انسانی و طبقاتی را نمایندگی کند اهمیت بسزا دارد.

با این مقدمه می روم سراغ چند بحث کلیدی:

(۱)مسئله ملی چیست و چه روایتهائی ازش هست؟

مسئله ملی مثل سایر مسائل مهم جامعه بشری ، مثل مسئله نابرابری زن و مرد مثل مسئله مذهب مثل مسئله آلودگی محیط زیست و هزاران مسئله دیگر از زوایای متضاد با دیدهای متضاد در جنبشهای رنگارنگ اجتماعی و طبقاتی مطرح می شود و پاسخ می گیرد.

همانطور که مسئله نابرابری زن و مرد مثلا در فمینیزم بگونه ای خاص مطرح می شود و پاسخ می گیرد و طبیعتا بگونه ای دیگر در کمونیزم انسان محور و مدرن، مسئله ملی هم در جنبشهای متضاد ناسیونالیستی و کمونیستی به گونه های متضادی مطرح می شود و لذا پاسخ می گیرد.

الف دیگاه ناسیونالیستی:

در دیدگاه ناسیونالیستی مسئله ملی پرچم اصلی است.حول این مسئله ناسیونالیزم شکل می گیرد. اینطور فرمولبندی می کنند که ادمها با اشتراک زبان محل سکونت و تاریخ و اقتصاد مشترک شکل می گیرند و تفاوت می یابند . از این محل شروع ناسیونالیستها به تاریخ برمی گردند و مقوله ظلم و ستم ملی را نشان جامعه می دهند و بعد تثبیت این حکم که مسئله ملی اینست به این نتیجه می رسند که حل مسئله ملی  از طریق ساختن حکومت و کشور ملی انجام می شود.

حالا چه در کردستان باشد چه در اذربایجان چه در کاتالونیا! متدها کاملا مشابه است.

کار تاریخدان و “محقق ناسیونالیست” اینست که برود در کتابها و اسناد بیابد که کی ها از چه زمان در کجاها مشترک زندگی کردند به یک زبان و فرهنگ ارتباط گرفتند و چه شد که اونها با اون یکی ها در همین مختصات متفاوت شدند و چه زبان سرکوب شدند . از اینجا شاهراه زنده باد مرز ملی اغاز می شود.

ب: دیدگاه کمونیزم سوسیالیزم گرا  حامی هویت مشترک انسانی:

 

در دستگاه فکری این نوع کمونیزم ، مسئله ملی پرچم نیست. کمونیزم از اینجا اغاز نمی شود.دغدغه کمونیزم از اینجا اغاز نمی شود که ادمها در محل  مشخص با زبان مشخص هویت یافته اند. این نوع تقسیم بندی دغدغه کمونیستی نیست.نه اینکه این معضل سرکوب و ظلم را نبیند. خیر می بیند اما از زاویه دیگر.

کمونیزم معضل ظلم و ستم را وقتی به تفاوتهای مکانی و زبانی می رسد ، از زاویه سودآوری نظام سرمایه داری می بیند و می ستجد. همانطور که وقتی ظلم به زن را می بیند ، این ظلم را در کانتکس استثمار سرمایه داری.

راه حل مسئله ملی را چطور؟ طبیعتا وقتی معضل ستم ملی را بر بستر نظم سرمایه ببینیم راه حلش هم پایان سرمایه داریست و نه “کشور سازی ملی”!

از دید من اینها تضاد بنیادی است که بین دو جنبش در موضوع طرح مسئله ملی و یافتن پاسخش موجود است.بدون اینکه بخواهیم منکر شویم که طبیعتا بخشی از جناج چپ ناسیونالیستها پشت ماسک کمونیزم مخفی می شوند و با استناد به مارکس و لنین و سایر پیامبران برای پرچم ناسیونالیستی هورا می کشند!

(۲) کمونیزم کردی و “مسئله ملی”

طی ماههای اخیر نه تنها ناسیونالیستهای کردی فریاد استقلال کردی سر دادند بلکه جناح چپشان بنامهای حزب کمونیست ایران و کومله و احزاب موسوم به کمونیست کارگری همین پرچم را تکان دادند . همه اینها در فراخوان بارزانی یک معجزه ای را دیدند بنام “حق تعیین سرنوشت ملت کرد”! منتهی استدلال آوردند که درست است که سوار قطار بارزانی شده اند اما مقصدشان این نیست!

ظاهرا در رویاهای اینها اتوبوس بارزانی قرار بود اینها را به مقصد سوسیالیزم برساند!

شاید بازنده تر از ناسیونالیستهای کردی همین قبیله به ظاهر کمونیست باشند! اینها یکبار دیگر سرمایه سیاسیشان را خرج راست سیاسی کردند. بار اول هم نیست.

کمونیزم کردی مدعی شد که “ابتدا باید مسئله ملی حل شود” تا “در فاز بعدی” سوسیالیزم اغاز شود! ازشان پرسیدیم که مگر اقلیم کردستان حکومت نبود؟ سرباز و زندان و پلیس و مجلس و همه چیز نداشت؟ پاسخی ندارند البته!

ازشان پرسیدیم این داستان “دوفازی” سوسیالیزم از طریق کشور سازی ملی ایا همان راه رشد غیر سرمایه داری نیست که قرار بود از طریق فاز دموکراتیک سرمایه داری به سوسیالیزم برسد؟ بازهم پاسخ ندارند!

ازشان پرسیدیم که این کمونیزم کردی چه فرقی با ناسیونالیزم عیان دارد؟ پاسخ دادند که کمونیزمشان “مداخله گر است” و کمونیزم ما “روی کاغذ است”! “خالص است” تئوریک است! “منزوی است”! ظاهرا کمونیزم کردی معرکه گردان شوی بارزانی بوده ! البته در خواب و خیال اینها!

(۳)راه حل مسئله ملی یا بازتولید مسئله ملی؟

طبیعتا ساختن کشور ملی راه جل مسئله ملی نیست بلکه به ملیت سازمان سیاسی می دهد.پلیس و زندان و ارتش را به خدمت جدائی ملی می گمارد. اقلیم کردستان عراق  بیش از ۲۰ سال حکومت کامل بود. چه کرد؟ ایا مسئله ملی را جل کرد؟ بله! اگر دیدگاه و رویکرد ناسیونالیستی را مبنا بگیرید! اما اگر کمونیزم مدرن و متمرکز بر هویت انسانی و طبقاتی را ملاک قرار دهید اونوقت می بینید که جدائی انسانها هم بر اساس ملیت بازتولید شده و امروز کمونیستهای کردی می گویند “کارگر کردی با کارگر عرب هم سرنوشت نیست”! قسم می خوردند که اینطور است لذا پشت سنگر عقب ماندگی قومی کردی برای خودشان توجیهات شرعی بیشتر می سازند!

در دیدگاه کمونیستهای کردی، اقلیم کردستان را باید از سایر بخشهای خاورمیانه نجات داد! بقیه به جهنم رفتند کردها در بهشت هستند لذا باید کشور بشوند تا از کشتی غرق شدنی عربی نجات یابند! ملاحظه بفرمائید همانها که وعده پایان ستم ملی دادند مجبورند قسم بخوردند که کارگر کردی جداست! سرنوشتش با کارگر عرب و فارس و ترکمن فرق دارد.هزار و یک استدلال هم برای این ادعا می آورند.این ست نتیجه اخلاقی این مدل نگاه به “مسئله ملی”! درست وسط جداسازی ملی با پا فرود می آید!


منابع دیگر:

(۱)مقالات اخیر این نویسنده در خصوص شوی استقلال کردستان عراق:

“جنگ ۴ ساعته و فرار پیشمرگه ها از کرکوک ” (پرده چهارم مضحکه ناسیونالیزم کرد و حامیانش)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=65139

“منطق حمایت از استقلال کردستان” و رابطه اش با عقل سالم!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=64933

هیاهوی استقلال کردستان عراق ، ادامه طرح خاورمیانه جدید ؟ و حمایت حکومت اسرائیل!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=64672

شوی “استقلال کردستان عراق و “کمونیزم کردی”–پرده دوم!”

http://www.azadi-b.com/arshiw/?cat=11

 

(۲)کلیپهای مناظره سیاسی در خصوص شوی استقلال کردستان عراق:

پروژه مناظره سیاسی شماره ۱۳۶

موضوع: بخش سوم بحث در موضوع استقلال کردستان

 پی آمد رفراندوم اقلیم کردستان عراق ، ژئوپولیتیک منطقه خاورمیانه

با شرکت ، سعید صالحی نیا، علا احمدی، اقای یوسف اردلان

با مدیریت:  سیمین مجد

https://www.youtube.com/watch?v=Pj46RPfASZM&feature=youtu.be

کلیپ فشرده مناظره ۱۳۶ برای مشاهده در ایران

پروژه مناظره سیاسی شماره ۱۳۵

موضوع: بخش سوم بحث در موضوع استقلال کردستان

ایا ناسیونالیزم پاسخ مسئله ملی است؟ آیا رفراندوم بارزانی  به استقلال کردستان می رسد و منافع مردم را در کردستان نمایندگی می کند؟

با شرکت آقای بابائی، سعید صالحی نیا، علا احمدی، اقای یوسف اردلان

با مدیریت: رویا غیاثی

https://www.youtube.com/watch?v=8f8Ep9Bxf74&feature=youtu.be

کلیپ فشرده شماره ۱۳۶ برای دیدن در ایران

https://www.youtube.com/watch?v=8f8Ep9Bxf74&feature=youtu.be

 

مناظره شماره ۱۳۴  از سری تربیون مناظره

موضوع:رفراندوم کردستان عراق موافق و مخالف

با شرکت: علا احمدی، سعید صالحی نیا و بابائی

با مدیریت: رویت غیاثی

https://www.youtube.com/watch?v=SDeGA4FUqBA&t=16s