برنامه “دنیای بهتر” از سنجش کارشناسی شده بدور است , بخش چهارم نقد “برنامه دنیای بهتر”

مقدمه(۱):

فرق است بین “در اپوزسیون بودن” و طرح حکومت دادن.از دید من بخش مهم علت شکست تجربه شوروی و بسیاری انقلابات، شکست در امر حکومت کردنست.رهبرانی که عمری شعار دادند و مردم را تهییج کردند وقتی قدرت بدستشان آمد نمی دانستند باهاش چه کنند!

از ویژگیهای “انقلابیون” خصوصا اینست که در توهمان ایدئولوژیک و پندارهای ایده آلیستی خود غرق می شوند و از واقعیت فاصله می گیرند.”ماکزیمالیزم” آنها شمشیر دو لبه می شود.از سوئی انها در در پروسه جمع کردن مردم ناراضی  قبل از بدست گیری قدرت ، کمک می کند و از سوئی زمانی که قدرت را بدست گرفتند ، می شود دشمن شماره یک آنها چرا که وعده های داده شده با توان عملی آنها تطابق ندارد!

مشکل دیگر خصوصا در چپ انقلابی اینست که از سوئی سنتا خودش را “مارکسیست لنینیست” دانسته و از سوئی مدعی علمی بودن اندیشه های خود است.تاریخ اما آنچه دیده اینست که این “مارکسیست لنینیستها” رابطه شان با علم موجود رابطه جن و بسم الله است و خصوصا نفرت ویژه ای نسبت به متخصص و عالمان دارند چنانکه تاریخا هم هر جا قدرت را بدست گرفتند ، هدف اولشان زدن “طبقه موهومی است که روشنفکرش نامیده اند”! از اینروست که وقتی در ادبیات انقلابهای روسیه و چین عمیق می شوید ، “شیاطین روشنفکر با پسوند بورژوا” همیشه هدف هستند و “انقلاب فرهنگی” کلید رمز مبارزه با اینهاست!

از دید من منصور حکمت در دورانی که برنامه دنیای بهتر را می نوست در جال گذار بود بین یک “مارکسیست لنینیست” و یک کمونیست کارگری که روی پاهاش خودش قرار دارد بایستد.لذا بسیاری از ادبیات او در آندوره خصلت انتقالی دارد. بخشی تکرار قالبهای دوران “م.ل” و برخی بحثها عبور شفاف از فضای ایدئولوژیک کمونیزم قدیم.خود این موضوع لازم دارد مجموعه ای از مقاله در باره اش نوشت و مورد بمورد نشانش داد. من فقط بکار گیری کلمه دموکراسی را در ادبیات منصور حکمت مثال می زنم که نشان از حرکت تدریجی او از معادل دانستن این کلمه با آزادی دارد تا اینکه نهایتا این کلمه را کنار می گذارد.

مقدمه (۲)

بخش اول برنامه دنیای بهتر بیشتر درک ایدئولوژیک منصور حکمت است که جای بررسی مستقل و نقد مستقل دارد.من بیشتر اینجا روی بخش دوم انهم از موضوع معینی خم می شوند. بخش دوم لحشی است که بنوعی “آئین مشخص حکومتی” را ارائه می دهد.قرار دارد ویژگیهای معین و آدرس معین جامعه ای که منصور حکمت می خواهد بسازد به جامعه نشان دهد.

برای ساختن یک طرح در حکومت آنهم در زوایای ریزی که منصور حکمت نگاشته ، انتظار اینست که نوشته های او از سنجش کارشناسی بگذرد.معنیش چیست؟

گروهی از متخصصین و کارشناسان در زمینه های قانون، اقتصاد کلان، روانشناسی اجتماعی، پزشکی ، خصوصا در سطجی که تجربه گرداندن واحدی اجتماعی را داشته باشند می بایست روی این اجزائی که منصور حکمت نوشته کار می کردند و بکنند و مرتب اون اجزاء را “شفاف و فاقد تناقض درونی و آپدیت کنند”. از دید من سرتاسر بخش دوم برنامه دنیای بهتر بدون سحنش کارشناسی نوشته شده و لازم دارد مرتب هر چند سال آپدیت شود.

در این مقاله کوتاه من چند مثال ذکر می کنم تا فقط نشان دهم عمق و وسعت ضعفهای برنامه دنیای بهتر در وجوه مشخصی که ارائه می دهد چقدر زیاد است و تاکیید دارم اینها فقط مثالهائی است:

(۱)شورا به مقابه قانون گذار و مجری قانون و “قوه قضائیه مستقل”

این “طرح شورا هم قانونگذار و هم مجری قانون” طرحی کپی شده از ادبیات “م.ل” است که هیچ جای دنیا اجرا نشده. حکومتهای کنونی بر اصل جدائی سه رکن یعنی قضائیه، قانونگذاری و اجرائیه استوار هستند. تاریخا هم حکومت لنین این سه بحش را داشت.چرا؟ چون قانون گذاشتن و اجرا کردن قانون به همان اندازه منطقیست که جدا باشد که قضاوت با دو رکن دیگر! هر کارشناس حقوقی اینرا می داند. می شد گفت که شوراها قانون بگذارند و بر اجرایش نظارت کنند.این منطقی است و تجربه کنونی بشری هم اینرا نشان می دهد.اما ارکان دولت ، حوزه وسیع عملکردش و تخصصی بودن فعالیتهایش می طلبد که جدا عمل کند و البته نظارت شود. لذا آنچه شده چه در تجارب “سوسیالیزم تا کنونی” و چه در دوران دموکراسیها نشان می دهد که استقلال سه قوه به جهت کارشناسی امر مداخله و در هم آمیزی مسئولیتها را کاهش می دهد.

(۲)سن ۱۶ سال بعنوان سن قانونی انتخاب کردن و انتخاب شدن در همه سطوح!

در برنامه دنیای بهتر آمده:

” عالیترین ارگان حکومتی کشور کنگره سراسری نمایندگان شوراهای مردم خواهد بود. هر فرد بالای ١۶ سال عضو صاحب رای شورای محلی خود محسوب میشود و حق دارد خود را برای کلیه مقامات و پست های شورای محلی و یا نمایندگی در شوراهای بالاتر کاندید نماید.”

این عدد مقدس ۱۶ سالگی را منصور حکمت از کجا آورده؟ فکر نمی کنم هوادارانش بدانند؟ معیارش چیست؟ آیا تجربه دنیای غرب است؟ تجربه دنیای شرق است؟

برنامه دنیای بهتر به ما مژده می دهد که فردی ۱۶ ساله می تواند قانونا رئیس شوراهای جامعه ایران شود و سرنوشت جامعه را بدست بگیرد! می تواند در همه امور مملکت  نظر بدهد و سرنوشت مردم را تعیین کند!

خارج از اینکه هیچ جای دنیا چنین سنی را در حد این سطح از حقوق نمی دانند، دانش رفتار شناسی هم اینرا تایید نمی کند.سن ۱۶ سال هنوز کودک است.بخشهائی عالی از مغزش آمارا شکل نگرفته و از جهت قانونی هم مسئولیتهای فرد بالغ را نمی تواند بپذیرد.دادگاههای کنونی هم افراد ۱۶ سال را در غرب مثل افراد بزرگسال محاکمه نمی کنند. بامزه اینست که این عدد ۱۶ که از آسمان نازل شده در جاهای دیگر هم ادامه پیدا می کند و من متحیرم چگونه این برنامه از تصویب دوستان منصور حکمت گذشته!

(۳) “حکم به انحلال ارتش و بعد ؟!”

در جای دیگر برنامه دنیای بهتر می خوانیم:

” حزب کمونیست کارگری مدافع برچیدن ارتش و نیروهای مسلح حرفه ای است…. حزب کمونیست کارگری بعلاوه معتقد است که اصول زیر باید در هرحال و تحت هر شرایطی مادام که نیروهای مسلح وجود دارند به اجرا در آیند: ….. لغو اطاعت بی چون و چرای پائین از بالا در نیروهای مسلح. هر فرد نظامی حق دارد از اجرای دستوراتی که به نظر او با قوانین کشور در تناقض باشد و یا با اصول انسانی و وجدانی وی مغایرت داشته باشد امتناع نماید.”

اینجا مشخص می شود که اولش قرار است ارتش منحل شود بعد ؟ اگر منحل نشد در “شرایطی” اونوقت؟ هر فرد نظامی حق دارد؟ از دستورات که “به نظر او” با قوانین کشور در تناقض است امتناع کند!

اینجا یکی از بامزه ترین شاهکارهای برنامه دنیای بهتر ارائه شده!

اولا: معلوم نیست این برنامه بالاخره قرار است برنامه انحلال ارتش باشد یا نه؟

دوما: معلوم نیست تحت چه شرایطی رفقای حزب کمونیست کارگری قرار است بپذیرند که ارتش باشد؟

سوما: اون چه ارتشی است که هر فرد نظامی با “نظر خودش” بتواند هر فرمانی را امتناع کند؟!

(۴) “انتخابی شدن مقامات  در همه سطوح”

طبعا اینهم یک تز هرگز پیاده نشده است.هیچ جای دنیا چه دوران لنین و مائو و چه دوران حکومتهای “غربی” ما ندیده ایم که هر مقامی توسط مردم انتخاب شود و بشود هر زمان عزلش کرد!

ببینیم برنامه چه می گوید:

” انتخابی شدن کلیه مقامات و پست های سیاسی و اداری در کشور توسط مردم و قابل عزل بودن آنها هر زمان که اکثریت انتخاب کنندگان آنها اراده کنند. افرادی که به مشاغل سیاسی و اداری کشوری انتخاب میگردند باید حداکثر حقوقی معادل مزد متوسط کارگر دریافت دارند. اعمال نظارت مستقیم مردم از طریق نهادهای شورایی بر فعالیت کلیه نهادها و مقامات اداری. ساده کردن سلسله مراتب، زبان و مقررات کار ادارات دولتی به نحوی که دخالت و اعمال کنترل شهروندان بر آن به سهولت عملی باشد.”

اولا: بسیاری از مقامات ، کار تخصصی می کنند.چگونه عملا می شود “مردم”؟! که تعریف مشخص هم ندارند بتوانند اونها را تعیین و عزل کنند؟ شاید می شد گفت “تعدادی معین از همکاران” در حوزه تخصصی مشابه..اما اینکه دیمی “مردم” را عامل انتخاب برای همه مقامات بنامیم نه عملیست و نه نتیجه بخش

دوما: بر چه منطقی کلمه “حقوق و مزد” در این برنامه آمده؟ مگر قرار نبود کار مزدی را برنامه بردارد؟! ظاهرا نویسنده برنامه حافظه خوبی هم ندارد و گاها به آدمها مزد می دهد و بعدش اعلام می کند که اصلا کار مزدی در “دنیای بهتر وجود ندارد”!

سوما: در بحش قبلی قرار بود شوراها خودشان احرا کننده باشند اما اینجا ناگهان شدند “ناظر”! خوب به جملات بالا دقت کنید!البته من گفتم که عقل حکم می کند ناظر باشند ، منصور حکمت اصرار داشت!

چهارما: چرا باید بالاترین مقام کشور “حقوقش و مزدش” به فرض معادل “مزد متوسط” کارگر باشد و نه مثلا مزد پائین کارگر؟! این تعیین اندازه مزد بر چه اساسی است؟ اونهم وسط برنامه ای که قرار است کار مزدی را بردارد؟ طبعا رای دهندگان به این برنامه باید پاسخ دهند!

(۵) “حق ازدواج بالای ۱۶ سال”!

همه می دانیم که مذهبیون دوست دارند بچه ها با هم ازدواج کنند و از اصغر کریمی هم شنیده بودیم که “فرهنگ جزب کمونیست کارگری فرهنگ غربیست”! من همانموقع سخت بود باور کنم این ادعا را تا اینکه سندی به کمک رسید!

بله! منصور حکمت حکم کرده در برنامه دنیای بهتر که کودکان (با معیار فرهنگ غربی البته) می توانند ازدواج کنند:

” حق هر زوج بالای ١۶ سال به زندگی مشترک به میل و انتخاب خود. ممنوعیت هر نوع اجبار و اعمال فشار از جانب هر فرد و مرجعی بر افراد در امر انتخاب همسر، زندگی مشترک (ازدواج) و جدایی (طلاق).”

قبلا منصور حکمت حق حکومت کردن را داده بود بدست ۱۶ ساله ها! حالا حق ازدواج را هم داد بدستشان تا نسلهای جدید احتملا رشد کنند و جامعه “جوانتر شود”!

حقیقت چیست؟ آدم ۱۶ ساله کودک است.یکی لازم دارد برایش در بسیاری موارد تصمیم بگیرد و مشاور کند.این کودک حتی در مقابل قوانین موجود در غرب نیز فاقد حقوق برابر با شهروندان بالغ است.منصور حکمت بر اساس چه مدرکی و سندی و چه کار کارشناسی شده ای سن قانونی را پائین کشیده؟

من مدعی هستم اتفاقا سن قانونی در ایران باید بالاتر از غرب باشد در دوره ای چون انسان در ایران هنوز رشد عقلیش در سن معادل از انسان غربی کمتر است. به دلایل فرهنگی و آموزشی و اجتماعی این سن قانونی باید حتی بالاتر از سن قانونی در غرب باشد و البته بازهم می گویم که تعیین این سن کار کارشناسی وسیع می طلبد!

(۶)قاطی کردن دو مفهوم سن قانونی و سن بلوغ جنسی

توجه بفرمائی اینهم نمونه دیگر :

” سن قانونی بلوغ جنسی برای زن و مرد ١۵ سال است. رابطه جنسی افراد بزرگسال (بالای سن قانونی بلوغ)، با افراد زیر سن قانونی، ولو با رضایت آنها، ممنوع است و جرم محسوب میشود.”

اینجا منصور حکمت  دچار یک ایراد دیگر می شود. سن قانونی و سن بلوغ جنسی دو مقوله کاملا مستقل هستند.حیطه اولی حیطه قانون است و حیطه دوم حیطه تخصص پزشکی و اپیدمیولوژی پزشکی.

دوما: قبلا در موارد بالا منصور حکمت سن ۱۶ سال را برای ازدواج و انتخاب شدن برگزیده بود که دیدیم بدون کار کارشناسی بود حالا ناگهان سن قانونی شد ۱۵ سال! بیچاره کودکان بین ۱۵ و ۱۶ که معلوم نیست تکلیفشان یست؟ هم “قلنونی” هستند هم ازدواج نمی کنند و هم انتخاب نمی شوند!

تعیین سن قانونی و سن بلوغ جنسی اموری کاملا کارشناسی هستند و جایشان در برنامه سیاسی یک حزب نیست.

(۷)تعیین سن “قانونی سقط جنین

از نمونه های دیگر ایرادات برنامه دنیای بهتر اینست که برای سقط هم “سن قانونی ” تعیین کرده:

“.. قانونی شدن سقط جنین تا ١٢ هفتگی. قانونی بودن سقط جنین پس از ١٢ هفتگی (تا اولین مقطعی که عمل سزارین و حفظ نوزاد با توجه به آخرین امکانات پزشکی مقدور میشود) در صورت وجود خطر برای سلامتی مادر. تشخیص در این موارد با مراجع پزشکی صلاحیتدار است.”

اصغر کریمی به ما قول داده بود که “فرهنگ حزب کمونیست کارگری فرهنگ غربی است” ما هم انتظار داشتیم که اقلا منصور حکمت از غرب کپی کند در این مورد! مثلا ایالت تگزاس که بسیار دست راستی است الان روی سن ۲۰ هفتگی توافق دارد! یعنی منصور حکمت از اونها هم ؟در تعیین سن قانونی تند تر است و محدود تر! حالا ببینیم سن قانونی سقط جنین را جامعه و متخصصین چکونه تعیین می کنند و دعوای دائمی سر این مسئله سر چیست؟

اگر به انتشارات قانونی و پزشکی سر این موضوع نگاهی بیندازید می بینید دعوا سر اینست که از چه زمانی به نطفه می شود گفت انسان؟ سابقا شکل عمومی بدن ملاک بود و الان بحثها اینست که زمانی که مغز متکامل می شود ، انسان دیگر نطقه نیست.لذا سن قانونی سقط را تغییر می دهند چون تعریف انسان بودن  و مرزش با نطفه در حال تغییر است.

حالا برگردیم به منصور حکمت در زمانی که این برنامه دنیای بهتر را می نوشت. آیا او از این بحثها آگاه بود؟ هآیا سطح بحثهای آنزمان همانست که الان هست؟

اینجا هم تاکیید می کنم که تعیین سن قانونی سقط اساسا جایش توی برنامه سیاسی حزبی نیست.توی قوانین جاری انهم با کار کارشناسی و مرتب در حال بازنگریست.

خلاصه:

نمونه های بالا فقط مثالهائی است.من مدعی هستم سدها ایراد ریز و درست رنامه دنیای بهتر از دیدگاه کارشناسی دارد.من در آینده در مقالات بعدیم از زوایای دیگر (بیشتر موضوعی) به ایرادها برخواهم گشت فقط هدفم در این مقاله برخوردی نمونه وار بود تا نشان دهم که سجنش کارشناسی نگردن یک برنامه سیاسی خصوصا این تابو شدنش چقدر مصیبت زاست و چقدر احزاب کمونیست کارگری چشمان در این موضوع مهم بسته است و تابو بودن برنامه دنیای بهتر تا چه اندازه کار احزاب کمونیست کارگری را سخت کرده!

 

منابع دیگر:

(۱)درک مغشوش در برنامه حزب کمونیست کارگری ایران نسبت به حل مسئله ملی , بخش اول از سری نقد به برنامه دنیای بهتر

http://www.azadi-b.com/G/2013/08/post_315.htm

 (۲)حزب کمونیست کارگری و “تغییر الفبای فارسی برای رفع عقب ماندگی جامعه”!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=43194

(۳) نگاهی به معمای یک برنامه سیاسی و چند حزب کمونیست کارگری! بخش سوم از نقد به” برنامه دنیای بهتر”

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=43229

(۴)برنامه دنیای بهتر

http://www.wpiran.org/asnsad-mosavab-wpi/index-asnad.htm