حزب کمونیست کارگری و “تغییر الفبای فارسی برای رفع عقب ماندگی جامعه”! , بخش دوم نقد برنامه حزب کمونیست کارگری ایران

حزب کمونیست کارگری و “تغییر الفبای فارسی برای رفع عقب ماندگی جامعه”!

بخش دوم نقد برنامه حزب کمونیست کارگری ایران

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۱۸ آگوست ۲۰۱۳

مقدمه:

فیسبوک دنیای جالبیست از جمله از این جهت که به زیر پوست افکار سیاسی به فرهنگ سیاسی ادمها از نزدیکتر نفب می زند. فعالین احزاب کمونیست کارگری در فیسبوک علاوه بر نشان دادن “فرهنگ ما” (۱) که بسیاری مواقع ربطی به فرهنگ مدرن ، علمی و انسان محور ندارد، گاهی جامعه و فعالین سیاسی را به “برنامه دنیای بهتر” دعوت می کنند.آدرس سر راستی در ذهنشان ساخته اند که قرار است از پس معضلات جامعه بر آید.بسیاریشان نه از پیچ و خمهای برنامه خبر دارند و نه حتی دقتی کرده اند و آنرا  در منطق خود سبک و سنگین کرده اند .اگر مخالفتی هم دارند چون “عضو حزب هستند” آنرا در دل نگه داشته اند و “تقیه انقلابی” می کنند.

اینها مشاهدات مستقیم منست در دورانی که عضو و کادر این حزب بودم.برنامه دنیای بهتر شده قرآن و انجیل و تورات اینها! یکبار منصور حکمت برایشان زحمت فکر کردن مشید و اینها ماموریت خود می دانند که آنرا عملی کنند.بد نیست گاهی همان عزیزان مقداری بیشتر به آنچه عرضه می کنند نگاهی بیندازند و ببینند با منطق خودشان در این دوران آیا نسخه دردهای جامعه را در دست دارند؟ آیا نسخه دردها امروز نباید بازنگری شود و توسط آدمهای زنده بازنویسی شود؟

در این مقاله کوتاه من بخش دیگری از ایرادات برنامه دنیای بهتر را بزنگری می کنم و قضاوت را می سپارم به عهده  خواننده:

(۱)نگاه منصور حکمت به مسئله عقب ماندگی و جایگاه الفبای زبان فارسی در آن

منصور حکمت مسئله عقب ماندگی جامعه از “پیشرفت علمی و صنعتی و فرهنگی” را به “الفبای زبان فارسی ” پیوند می زند. او می گوید(۲)

به منظور کمک به پایان دادن به عقب ماندگی جامعه از صف مقدم پیشرفت علمی و صنعتی و فرهنگی در جهان امروز و برای کمک به بهره مند شدن توده مردم ایران از مواهب این پیشرفت ها و امکان شرکت مستقیم تر و فعالانه تر آنها در حیات علمی و فرهنگی جهان معاصر، الفبای رسمی زبان فارسی باید طی یک برنامه سنجیده به الفبای لاتین تغییر کند.”

اولا:از زمان نوشتن این برنامه و ادعای پیوند الفبای فارسی به عقب ماندگی جامعه ایران، حدود ۳۰ سال می گذرد.آیا آنها که این نوشته ها را آنزمان قبول کردند حالا هم اصرار دارند که اینگونه است؟ جامعه ایران عقب افتاده چون الفبای فارسی دارد؟

اونزمانها ادعا می شد که نوشتن خصوصا در زبان اینترنمت و کامپیوتر با زبان فارسی مشکل زاست و احتمالا آنزمان هنوز شرکتهای جهانی برنامه نویسی الفبای فارسی را در ویندوز و سایر نرم اقرارهای زبانی لحاظ نکرده بودند.اونزمان سخت بود که فانت فارسی را پیدا کنی و در نرم افزار کامپیوترت لحاظ کنی! اما منصور حکمت از اون محدودیت مقطعی در نرم افزار کامپیوتری یک قانون و یک برنامه سیاسی ساخت! امروزه همه مردم که با کامپیوتر آشنائی دارند براحتی فارسی نویسی می کنند و از جمله مراودات و مقالات فعالین همین احزاب کمونیست کارگری هم با فانت فارسی انجام می شود و مشاهده نشان نمی دهد کسی به این خاطر عقب مانده باشد!

(۲) کپی برداری از تجربه ترکیه؟

داستان مرتبط دانستن تغییر الفبا به لاتین البته به دورانهای قبل برمی گردد.آتاتورک در ترکیه و همفکرانش در دوران رضا شاه هم چنین ادعائی کرده بودند!راستی مشاهده جامعه شناسانه گواه چیست؟ آیا فرهنگ جامعه ترکیه جلو رفت بخاطر تغییر فانت و الفبا؟ مثلا فرهنگ مردم ژاپن و چین عقب ماند بخاطر عدم پذیرش الفبای لاتین؟! تجربه بالینی هیچکدام از این ادعاها را نشان نمی دهد.ادعای مرتبط دانستن عقب افتادگی فرهنگی و اجتماعی با الفبای معین خودش فاقد اعتبار علمیست.از هیچ مشاهده علمی و تحقیق معتبر علمی ناشی نشده.یک نظر شخصی منصور حکمت است و جایش اصلا در برنامه سیاسی یک حزب نیست.

(۳) جایگاه تئوریهای تحقیق نشده در برنامه حزب کمونیست کارگری:

 نمونه مرتبط دانستن الفبای فارسی به عقب افتادگی فرهنگی و اجتماعی فقط یک نمونه از بخش قابل ملاحظه ای از متد برنامه دنیای بهتر است.همه اش نیست و من در مقالات بعدی هم موارد دیگری را نشان خواهم داد.

فرض بفرمائید که تعیین سن بلوغ جنسی جایش در برنامه دنیای بهتر نیست.کار کارشناسی، اجتماعی و چند سویه است. در جوامع پیشرفته تر اینکار به عهده مجامع پزشکی است و جامعه شناسان.اساسا بحثی در سیاست نیست.منصور حکمت اما همین موضوع را در حد کانکرت به برنامه حزب سیاسی کشانده. این موضوع را در بحثهای بعدی روشنتر می کنم.

اما راستی چرا مسئله عقب ماندگی فرهنگی را از زاویه الفبای زیان مطرح می کنیم و نه از زاویه مسئله زبان بعنوان ابزار ارتباط جمعی؟ طبعا زبانها هم عامل ارتباطی انسانها هستند و هم مانع ارتباط حتی وقتی ادمها از یک زبان مشترک هم استفاده می کنند.

بخش دوم ، زیر تیتیر همین “تغییر الفبا” در حالی که بی ربط است به تغییر الفبا، به دو پیشنهاد دیگر می پردازد:

“: زبان انگلیسی، با هدف تبدیل گام به گام آن به یک زبان آموزشی و اداری متداول در کشور، از سنین پائین در مدارس آموزش داده شود.

در کنار تقویم محلی، تقویم میلادی، که امروز تقویم رسمی در سطح بین المللی است، رسمیت قانونی پیدا کند و در اسناد رسمی کشور ذکر شود.”

اولا: شاید چند نسل باشد که تلاش حکومتها په زبمان پهلوی و چه خمینی جا انداختن زبان انگلیسی در نظام اموزشی بوده. خود نظام جهانی موجود هم لازم دارد برده هایش به زبان واحد تکلم کنند و ارتباط بگیرند. اینکه تقویم جهانی رسمی (تقویم مسیحی) در ایران به رسمیت شناخته شود هم برنامه “نظم جهانی” برای گلوبالیزه شدن سرمایه و نیروی کار است.لذا هیچکدام از این دو بواقع برنامه کمونیزم کارگری نیستند.داده های اولیه برای ورود به نظم سرمایه در سطح جهان هستند.نگاهی به تحولات جهانی در چند دهه گذشته حکم منرا ثابت می کند.از چین بگیرید تا خاورمیانه و امریکای جنوبی.همه دارند انگلیسی یاد می گیرند و ساعتهاشانرا با لندن تنظیم می کنند! دیگر لازم نبود توی برنامه حزب کمونیست کارگری نوشته شود!

دوما: من می پذیرم که به هر صورت زبان جهانی در حال شکل گیریست و فقط استفاده اش به سود سرمایه داران نیست.قیبول دارم که اموزش زبان انگلیسی باید در مدارس مثل خیلی چیزهای دیگر جدی گرفته شود که در برنامه حزب کمونیست کارگری ، “سیاسی” نشده ! فکر می کنم راحش اینست که بخشی بنام اهمیت مدرن کردن نظام اموزشی در کشور باز شود و در اونجا رئوس برنامه انقلاب اموزشی به شیوه کارشناسی مطرح شود.

منبع دیگر:

(۲)برنامه دنیای بهتر

http://www.wpiran.org/asnsad-mosavab-wpi/index-asnad.htm