آذر ماجدی واقعیتهای تاریخی فراموش ناشدنی هستند

لابد انتظار آذر ماجدی بعد از اینکه  دور انداختن و به آتش کشیدن اسناد و قرارهای منصور حکمت دراردوگاههای کومله  را” افشاء” میکند این است که باید کومله آنها را گردگیری و جلد طلایی بگیرید.حتمأ ماجدی منظورش آن قرارهایی است  که کومله را تا مرز نابودی برد.
فکر کنم لازم است نگاهی بیندازیم به قرارها و نظرات منصور حکمت که ماجدی مورد نظرش است. البته به نظرمن این قرارها و نظرات منصور حکمت خیلی خنده دار و حرف های پادر هوا هستند که در اردوگاههای کومله بی اهمیت شده اند و به فراموشی سپرده شده اند. آن قرارها میبایست به اشغال دان تاریخ سپرده میشدند. اما این قارها و نظرات منصور حکمت که خانم ماجدی راعصبانی کرده است، چه بوده اند.
تا جایی که حافظه من اجازه میدهد و بیاد دارم این قرارها مربوط به دوران فراکسیون به اصطلاح کمونیسم کارگری در ۱۳۶۸ است که من بارها با آنها مخالفت کردم و به خاطرآن توبیخ و خلع مسؤلیت شدم.  این قرارها به شرح زیر میباشند.-۱ جزوۀ ۵۷ صفحه ای ۲ –  ناخدای کشتی عزم جزم کرده تا بلکه کشتی ایشان توفان زده نشود.۳  – نیروی مسلح کومله ناسیونالیست است ۴ – اعضا و کادرهای کومله جنبشی هستند و بوسیلۀ بی سیم و کوله پشتی نمیتوانند کارگران را آگاه کنند، و در کردستان ایران قدرت بدست بگیرند باید اردوگاهها را تخلیه کرد و به اروپا مهاجرت کرد چون خمینی در پاریس بود و قدرت را در ایران بدست گرفت.۵ – اعزام هیئت چهار نفره برای خفه کردن مخالفین فراکسیون باصطلاح کمونیسم کارگری ۶ -اخراج نه نفر از بهترین کادرهای کومله  و حزب کمونیست در خارج از کشور بدستور ایشان و عبدالله مهتدی که ابوبکرمدرسی را برای اخراج مخالفان فراکسیون مسئول تشکیلات خارج کشورکردند . حتی به نبی مولی نان رحم نکردند۷- اختیار تام به عبدالله مهتدی برای  تخلیۀ اردوگاههای کومله (آش به تال) کردن کومله در کردستان ۸- قراربه کمیته رهبری برای  توبیخ رفقا صدیق کمانگر و فاتح شیخ الاسلامی به خاطرعدم پخش نوشته عبدالله مهتدی (دور نمای فعالیت ما در کردستان) در رادیو کومله (صدای انقلاب ایران).۹ – خلع مسؤلیت مخالفین فراکسیون در پستهای تشکیلاتی چندین ساله.۱۰- جایگزین کردن حوزه فراکسیون به جای حوزه های حزبی.۱۱- امان نامه (توابی) ۱۲- تشکیلات کومله امروزه یعنی جلال طالبانی، شیخ عزالدین حسینی، شیخ جلال حسینی (خه بات) ، جلیل گادانی و غیره.۱۳- عشق آزاد۱۴- جمع آوری تومار برای منصور حکمت که  در رأس حزب باشد. ۱۵- قرارها و مصوبات پلنوم استالینی شانزده ۱۶- هواپیمای  ۷۰۰ نفره برای تخلیۀ اردوگاههای کومله. « خوب بود این هواپیما خلبان نداشت »! و دهها نمونۀ دیگر که اینجا مجال بیان آن نیست.
اگر خانم آذر ماجدی منظورش این موارد است که سوزانده شده اند، به جز پرت کردن و سوزاندن نمی شد هیچ کاری با آنها کرد. من مخالف و منکر نقش مثبت منصور حکمت که دورانی در تشکیلات کومله بود نیستم ولی قبل از جا گرم کردن و فرار خودش و محفلش به اروپا آن دوران که وارد کردستان شدند بارها نوشتند و گفتند هر کس میخواهد کمونیسم را بیاموزد از رهبران کومله یاد بگیرد. هرچند بعد ها این رهبران آموزگار کمونیست به کادرهای ناسیونالیست خه بات و غیره ملقب شدند. خانم ماجدی میفرماید تا زمانیکه منصور حکمت اطمینان حاصل نکرد که کلیۀ انسانهای پناهجو در اردوگاههای کومله به یک منطقۀ امن رسیده اند و همچنین کلیۀ پیشمرگان زخمی و کودکان به یک منطقۀ امن پناهنده شده اند، در رأس حزب ماند و احساس مسؤلیت کرد. باید بگویم دریغ از یک جو صداقت. شما آن زمان شاهد اقسام برخوردها به مخالفان فراکسیون بودید. اردوگاههای رومادیه و حله (در زمان جنگ خلیج) و حتی اردوگاههای چیا در زرگویزله، از امکانات تشکیلات بی بهره بودند و دور آنها سیم خاردار کشیده بودند. در صورتیکه موافقین فراکسیون در اردوگاه سوران بهترین امکانات را داشتند. آیا امنیت سرای ترکیه را جای  امن میدانید؟ در شهرهای ترکیه هم هر روزه از طرف پلیس ترک و میت  به آنها بی احترامی میشد. تنها در یک مورد هم  ۱۰۴ نفر به ایران دیپورت شدند که در وان ترکیه از آن جلوگیری شد و جانشان را نجات دادند. ۶۵  درصد آنها کادر و پیشمرگ کومله بودند که اگر آنها را به ایران دیپورت میکرند مانند آن ۹ نفری که در سال ۱۳۶۶ پس از دیپورت اعدام شدند (به جز یک نفر تواب بنام صدیق ظریف) اعدام میشدند. آیا بقول شما آنجا جای امن بود؟
خانم ماجدی شما امروز که اینقدر انسان دوست شده ای و سرنوشت انسانها برایت مطرح است، چرا آن دوران برای پیشمرگان کومله که در رومادیه و حله گوشت سگ و گربه هم گیرشان نمی آمد و اتفاقاً همگی آنها هم از فعالین فراکسیون شما بودند، دلتا بدرد نیامد. چرا دلتان برای پیشمرگی که یک چشم و پا نداشت و چهل و هشت ساعت راه میرفت تا کوههای کردستان ترکیه را طی کند، به درد نیامد؟ خانم ماجدی میگوید: « یکی دو نفر که روانه اروپا شدند از حکمت تشکر کردند ». اما نمی گوید که با انشعابشان صدها خانواده جان باخته کومله و حزب کمونیست ایران را نا امید کردند و مورد غضب همه آنها قرار گرفتند. منصور حکمت و تمام هممحفلی هایش با پول صدام حسین و با هواپیما از فرودگاه بغداد به اروپا اعزام شدند. آنروزسکوت کردید و برایتان مایه شرمساری نبود.
خانم ماجدی وجدان کمونیستی خودت را بکار بینداز و بگو  که این پول و هواپیما مال صدام حسین جنایتکار بود یا بقول هم فراکسیونهای نزدیک منصور حکمت از طرف اسراییل به شما رسیده بود؟ رضا مقدم و ایرج آذرین این موضوع را علنی کردند و گفتند که از دولت اسراییل کمک دریافت کردید. حالا امروز ادعا میکنید ما از اتحادیه میهنی کمک دریافت میکنیم و با سرنوشت انسانها بازی میکنیم که گویا در کومله کسی اخراج شود امنیت ندارد.
شما دست به قلم شدید  تا کینه ای که در دل دارید برعلیه تشکیلاتی که از روز اول تأسیسش تا امروز به جز انسانیت، رفتار دیگری نکرده است. برای نمونه دوران گذشته را به خاطرت می آورم یعنی دورانی که جنبش کارگری به رهبری و سازماندهی شما نیاز داشت، اما شما به کردستان آمدید و به کومله پناه آوردید که بعداً کومله همگی اتان را به کردستان و از کردستان به اروپا اعزام کرد. وجدانتان کجا رفته؟ شما میگویید در کنگرۀ ۳ کومله عزالدین حسینی و جلال طالبانی کنگره را نمایندگی میکردند!!! اگر اینطور بود چگونه کومله تصمیم گرفت با اتحاد مبارزان و .. متحد شود و حزب کمونیست ایران را تأسیس کند؟ حزبی که عبدالله مهتدی دبیر اول، و منصور حکمت رییس دفتر سیاسی آن شدند اما بعدها آن حزب را به جا گذاشتند و رفتند و هر کس برای خودش دکانی درست کرد. اگر عزالدین و جلال طالبانی که تنها دو نفر بودند و صد در صد مخالف کمونیسم و تشکیل حزب بودند، ولی شما بارها مجاهدین خلق، حزب توده  و سلطنت طلبان را به کنگره تان دعوت کردید تا در کنگره هایتان شرکت کنند. خانم ماجدی میگوید کومله کادرهای قدیمی را اخراج کرد، اما خودشان ۹ نفر از بهترین کادرهای تشکیلات را اخراج کردند آنهم به خاطر اینکه مخالف  تئوری ها و نظرات منصور حکمت بودند. آذر ماجدی فراخوان میدهد که اخراجیها و باقی اعضاء به حزب کارتونی اش  بپیوندند! این فراخوان مرا بیاد آن زمانی می اندازد که در روابط عمومی کومله کار میکردم. در آن دوره اگر کومله کسی را در هر ناحیه یا آموزشگاه به هر دلیلی اخراج میکرد، آن فرد را به روابط عمومی میفرستادند. سازمانهای ایرانی و کردستانی هم به روابط عمومی کومله مراجعه میکردند و می گفتند که اخراجی ها را به مقرهای ما بفرستید چون ما به آنها احتیاج داریم و آنها را پیشمرگ خواهیم کرد. ضمناً آن احزاب درخواست می کردند که آدرس مقرهایشان را به اخراج شدگان بدهیم. اما آیا اکنون خانم ماجدی این شانس را دارد در کردستان ناسیونالیست زده مقر داشته باشد و اخراجیها را برای حزب خویش جمع کند؟ مسلماً پاسخ منفی است.
و اما دو خط در جواب سیروان قادری. کاک سیروان، ما شوخی نفرمودیم بلکه شما شوخی فرمودید. چنانچه به دقت به قرارها و نظرات منصور حکمت نگاه کنید آنوقت به خودت جرأت میدهی که بگویی شما شوخی فرمودید.
کاک سیروان باور کنید کادرهای جوان کمونیست ۹۹ درصد شان بخاطر پشت کردن منصور حکمت از کومله و حزب کمونیست ایران، خانوادۀ جانباختگان و نیز جنبش کارگری، از وی بیزارند. این نامها خیلی وقت است تاریخ مصرفشان تمام شده است. تا چند ماه پیش حزب خیالیت میگفت ۸۵ درصد کادرهای کومله همراه ما آمدند و کومله تمام شد، اما فراخوانتان در ۲۸ مرداد سال گذشته مشخص کرد که شما چقدر در میان مردم کردستان محبوبیت و نفوذ دارید.

                                              ستار فتحی (آویهنگ)

Starf1955@hotmail.com