اعلام “جنگ صلیبی” با نقد لنینیزم از سوی کمونیزم سربازخانه ای! در حاشیه مقاله رفیق بهمن شفیق و “افشاگریش”!

مقدمه:
پاسخهای تاکنونی به نقد من به لنینیزم در سطوح مختلف انجام شده. برخی از رفقا این بحثها را جدی یافتند و موافق یا مخالف تلاش کردند بطور جدی روی موضوعات مطرح شده خم شوند و پاسخ خود را بدهند. دیگرانی بودند که بعد از مقداری لجن پراکنی، به تکرار باورهای خود دل خوش کردند و رفتند پی کارشان به این امید یا سنت که “وظیفه ملی-میهنی” را انجام داده اند و این امید که این بحثها “تبی باشد که با بی محلی خودش بخوابد!”.
رفیق بهمن شفیق ظاهرا از هیچکدام از این جریانات نیست! او در مجله هفته مقاله ای دارد (۱) که خواهش من اینست که خوانندگان عزیز آنرا به دقت و چند بار بخوانند. رفیق بهمن شفیق این نوشته اش را طبعا از روی نگرانی بخاطر “عروج موج آنتی لنینیزم” نوشته و مدعی است که این موج ، ناشی از “پیروزی جنبش دست راستی سبز”، در حزب کمونیست کارگری ایران قابل پیش بینی بوده. ایشان ضمن اینکه ظاهرا بدجوری نگران و پکر است، مدعی است که آنتی لنینیزم ، پاسخ لازم ندارد و سایر سینه چاکان لنینیزم را از پاسخ منطقی بر حذر می دارد و مدعی می شود که بجای پاسخ دادن منطقی و مورد بمورد، باید این آنتی لنینیزم را “افشا” کرد! باز طبعا همین مقاله ایشان را باید “افشاگری” لنینیزم بدانیم و نه یک برخورد منطقی-تاریخی! اینرا خود ایشان در مقاله اش اعلام کرده.
لذا من مقاله ایشان را بعنوان یک نمونه “افشاگری” که از مختصات متد چپهای هزار سال پیش در بحثهای سیاسی است مورد بررسی قرار می دهم تا نشان دهم که تا چه اندازه این نوع “چپ” قرون وسطائی که حرکاتش همیشه شبیه جنگهای صلیبی هم هست از زمان و مکان دورانی که عقلانیت در کنار آزادی خواهی و برابری طلبی و درک مدرن در جامعه دارد پیش می رود، از تاریخ عقب افتاده و نمونه هایش را باید در موزه ادبیات “چپ” حتما نگه داشت برای نسل جدید!
(۱)”پیش بینی به راست چرخیدن جامعه” از سوی بهمن شفیق!
بهمن شفیق می فرماید:
“پیش بینی که پیروی جنبش دست راستی سبز فضای سیاست و ایدئولوژی در جامعه ایران به راست خواهد چرخید چندان دشوار نبود”
بر چه ادعائی بهمن شفیق ، چرخش به راست در فضای سیاست و “ایدئولوژی” را پیروی جنبش دست راستی سبز، مدعی می شود؟ این شاهکار پیش بینی ایشان بر چه حقایقی استوار است؟ می شود فهمید که راست جامعه ایران چه در حکومت و چه در “اپوزسیون” در شرایط کنونی دارند با سرکوب و اعدام و بگیر و ببند هر روزه، روز را شب می کنند. می شود گسترش اعدامها را مربوط دانست به ترس حاکمان رژیم اسلامی بر علییه خیزشی که دارد خودش را اینبار برای کندن ریشه های حکومت آماده می کند دید. اما رفیق بهمن شفیق شاید در زیر کرسی نشسته و در حال “پیش بینی” براست چرخیدن سیاست و ایدئولوژی است!
درکی سرتا پا اشتباه و بیرون از واقعیت. نقش چپ و کمونیستها را حزب کمونیست کارگری توانست بخوبی بازی کند و آن پیشبرد سیاست حمایت و رادیکالیزه شدن جنبش برای سرنگونی از طریق مدیای خود. ما در ادبیاتمان و تبلیغاتمان توضیح دادیم که انقلابی شروع شده که مثل همه انقلابها از ابتدا شروع می شود و با میزانی که کمونیستها در آن مشارکت می کنند می تواند رادیکالیزه شود. ضمن نقد مداوم راست و گرایش “سبز”(۳) توضیح دادیم که مردم و خصوصا طبقه کارگر نباید دنباله روی گرایشات راست رفرمیست حاکمیت شوند و حول خواست برابری طلب و آزادیخواه و سوسیالیستی باید تشکلهای خود را بزنند و خود را آماده کنند تا با تلفیق جنبشهای مطالباتی به تحزب کمونیستی کارگری رژیم و تمامی پایگاه هایش را ریشه کن کنند. در طی بیش از یکسال گذشته هم ما در خارج کشور روز و هفته ای نبود که تمامی خواستهای مردم را در خیابانها ی اروپا و آمریکا اعلام نکردیم و توانستیم صحنه سیاسی فرهنگی جهان را با اجتماعی کردن ندا و نداها و نشان دادن زشتی سنگسار و اعدام دگرگون کنیم. جناب بهمن شفیق اینجاها چکاره بودند؟ بله درست حدس زدید ! مشغول “پیش بینی بودند!”
جنبش انقلابی مردم ایران به هیچ وجه چرخش به راست نکرده که هیچ، مرتب دارد چپ تر می شود. کوه یخی است که بزودی تکانهای بزرگتر برای کندن ریشه های رژیم اسلامی را شروع خواهد کرد و ما کمونیستهای کارگری هم همه جا آنرا نمایندگی خواهیم کرد.
مشکل بهمن شفیق از همان ابتدای مقاله اش با این شروع می شود که می خواهد از “تحلیل شرایط جامعه ایران” که به راست چرخیده که تحلیلی کاملا نادرست است، حمله به حزب کمونیست کارگری را “منطقی” جلوه دهد و بعد در حالیکه گفته بود نمی خواهد به پاسخ لنینیزم بنشیند، همه اینها را “ریشه های عروج آنتی لنینیزم” اعلام کند! اینرا تکنیک “افشاگری” نامیده!
(۲)تاکتیک حمله شخصی به ناقد لنینیزم برای “افشای لنینیزم”!
 بهمن شفیق برای “افشاگری بر علیه آنتی لنینیزم” اینگونه می گوید:
“کادر درجه چهاری که تا مدتی نه چندان دور در کارنامه فعالیت “کمونیستی خود” چندان چیزی بیش از تهیه برنامه های تلویزیونی بهداشت برای همگان در چنته نداشت، امروز به لیدر سیاسی یک خط تبدیل شده. ..”
اولا:
شاید بهمن شفیق نمی داند که من با پنجاه سال سن و سابقه بیش از ۳۰ سال فعالیت کمونیستی در حد توانم و همینطور سالها قلم زنی در سایت روزنه (نزدیک به ۲۰۰ مقاله طی پنجسال گذشته)، بیش از یکسال پخش اولین  برنامه کمونیزم کارگری در تلویزیونهای ماهواره ای غیر حزبی و همینطور برنامه های تلویزیونی اینترنتی، بیشتر از تهیه صد برنامه تلویزیونی در نوروسایکایتری در تلویزیون کانال جدید، نمی توانم یک تازه کار باشم که ایشان مدعی است! بد نبود او ابتدا به خود من ایمیل می کرد و با من از نزدیک آشنا می شد! البته ایشان و متدش اساسا بر اساس تحقیق واقعیت استوار نیست! ایشان ذاتا همه چیز را از اول می داند!
دوما:
نمی دانم در کمونیزم سربازخانه ای بهمن شفیق کمونیستها چگونه “درجه بندی” می شوند! شاید درجه بندی کمونیزم سربازخانه ای جناب شفیق هنوز جائی در بیابانی تمرین می شود اما در حزب کمونیست کارگری ایران اینطور نیست! اینجا در حزب ما انسانها محق هستند نظرات خودشان را داشته باشند و در چهارچوب برنامه حزب فعالیت کنند. ما حزبی سیاسی هستیم و نه حزبی ایدئولوژیک. لذا اگر حرفی جدی داشته باشیم در ارگانهای حزب و رو به بیرون می زنیم و حزب هم در حد امکان این بحثها را منتشر می کند. این می شود که جناب شفیق چیزی را که نمی تواند درک کند اینجوری مطرح می کند: “کادر درجه چهارم که به لیدر سیاسی؟ یک خط تبدیل شده! بامزه نیست که با معیارهای کمونیزم سربازخانه ای چند قرن پیش به حزب ما و روابطش نگاه می شود؟!
(۳)شمارش موفقیتهای نقد لنینیزم از سوی رفیق بهمن شفیق!
رفیق بهمن شفیق در مقاله اش مدعی است که من(سعید صالحی نیا) بعد از کسب لیدری “لیدری سیاسی یک خط” به دستاوردهای زیر هم نائل شده ام:
” آنتی لنینیزم تا همینجا توانسته نطق “لنینیستهای درون رهبری حزب کمونیست کارگری را چنان بکشد که چاره ای جز پذیرش موجودیت فراکسیونی برای آنتی لنینیزم برایش نمانده….دیر یا زود همه آن رهبرانی که مایل به پذیرش این واقعیت نوظهور نیستند باید صندلیهای خود را به این نسل جدید “کمونیستهای کارگری” واگذار کنند. دور اندیش ترهایشان این را فهمیده اند و در تقابل صوری با آنتی لنینیزم چاشنی انتقاد به لنین را هم وارد بحثهای خود کرده اند.
بیشترین موفقیت این آنتی لنینیزم در دامن زدن به موجی از بررسی انتقادی انقلاب اکتبر و لنین و لنینیزم در میان چپ وامانده است.
این موفقیت حتی مدافعان لنین و لنینیزم را نیز تحت تاثیر قرار داده است. در مقابل موج ادبیات ضد لنینی، عده ای هم با نیت دفاع از لنین وارد میدان شده اند و ساده لوحانه در صدد آنند که با ارائه بحثهای اثباتی در باب نقش و جایگاه تاریخی بلشویزم و لنین به دفاع از آن برآیند و استدلالهای ضد لنینی را خنثی کنند…این مدافعان لنینیزم نمی بینند که با عمل خود بر موجودیت آنتی لنینیزم بعنوان یک جریان انتقادی صحه می گذارند و این بزرگترین موفقیت برای آنتی لنینیزم است.”
اولا:
رفیق بهمن شفیق اینجا هم درک سربازخانه ای از کمونیزم را به حزب ما و روابطش بسط می دهد! بحثهای من در نقد لنین چه ربطی به “فراکسیون زدن” در حزب دارد؟ مگر حول یک بحث تئوریک قرار است فراکسیون زده شود؟! ایشان البته درست می فرماید در تاریخ قرون وسطای چپ، نقد لنینیزم شاید معادل فراکسیون و بکش بکش هم می شد! اما در حزب ما این بازیها نیست! حزبی کمونیست کارگری ایران بخاطر سیاستگذاریهای درست رهبریش امروزه از همه تاریخش متحد تر است. بحث نقد لنینیزم هم چهارچوبش را دارد و این بهمن شفیق است که دارد تخیلاتش و برداشتهایش از کار جمعی را به نمایش می گذارد که ما خوب توجه بشویم که اگر او حزبی ساخت درش چه خبر خواهد بود!
دوما:
چرا دامن زدن به نقد لنینیزم یا هر بحث دیگری اینقدر جناب بهمن شفیق را ناراحت کرده؟ اگر نقد لنینیزم کاری نادرست و بی ریشه است چرا ایشان اینقدر سراسیمه است؟ چرا دیگرانی که به لنینیزم هم باور دارند نباید بیایند منطق خودشان را بگذارند وسط تا جامعه انتخابش را بکند؟
اینها عکس العملهای یک ایدئولوگ هست که نقد اسطوره اش را بر نمی تابد و توان دفاع از اسطوره اش را هم ندارد.
من در نقدهایم نشان دادم که لنینیزم در ریشه اش دچار تناقض است. سازمانی مبهم و دلبخواهی از تاریخ است که هر فردی یکجوری تعریفش می کند. تئوری و پراتیک لنین بخصوص بعد از بدست گیری قدرت سیاسی چه در زمینه درک آزادی و چه در زمینه سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی و رابطه حزب و جامعه و شوراها را سیاستهائی بغایت نادرست دانستم . منتظر خواهم بود ایشان یا هر مدعی لنینیست دیگری بیاید و از این سیاستها دفاع کند. به همین راحتی!
سوما:
با بهمن شفیق موافقم که تا بحال من موفقیتهای زیادی داشته ام. دلیلش اینست که حرفهایم و ادعاهایم در مجموع درست هستند و از زاویه کمونیزم کارگری و نه از زاویه گفتمان راست توانستم نشان دهم که می شود و باید دنبال کمونیزمی بود که با نقد لنینیزم و تجربه کمونیزمهای گذشته بتواند درکی مدرن و انسانی از کمونیزم کارگری را که بتواند در جامعه مدرن قرن بیست و یکمی پیاده شود پایه بگذارد.
خوشحالم که بحثهایم قدم به قدم دارد بهتر و عمیق تر شنیده می شود و تقلاهای رفقائی مثل بهمن شفیق خودش بهترین نشان موفقیتهای منست!
(۴)پیشنهاد بهمن شفیق برای “افشاگری بجای پاسخ منطقی”!
بهمن شفیق بعد از اعلام “بیرون بودن آنتی لنینیزم” از چپ و “آنتی کمونیستی” اعلام کردن آن، فتوا صادر می کند که :
“راه مقابله با آنتی لنینیزم امروزی ..وارد شدن به بحث در باره ماهیت انقلاب اکتبر و نقش لنین و بلشویزم در آن نیست، بلکه افشای ماهیت دست راستی خود این آنتی لنینیزم است. برای مباحثه در باب انقلاب اکتبر زمان به اندازه کافی هست. امروز باید این تعرض دست راستی و ارتجاعی را عقب زد.”
اولا:
من اصلا معتقد نیستم که باید نظریه ای بر اساس “ضدیت” با لنین سازمان داد و در مقاله اخیرم در مورد درسهای انقلاب اکتبر روی نکات مثبت تئوری و پراتیک لنین اشاراتی داشتم.(۲) از دید من اساسا تجارب مهم چپ گذشته مثل کمون پاریس و انقلاب اکتبر را باید به شیوه ای علمی باز نگری کرد و بطور انتخابی نکات مثبت آنرا بیرون کشید و بکار گرفت. لذا این درک بهمن شفیق است که منرا یا نقدهایم را “ضد لنینیستی” می نامد! خودش هم پاسخگوست!
دوما:
با چه منطقی بهمن شفیق فتوای “بیرون بودن بحثهای من از چپ و کمونیزم را صادر می کند”؟! من در تمام مقالاتم مدعی شده ام که سوسیالیزم، آزادی و برابری در جامعه ایران و جهان امری لازم و فوری است. مخالف نظام سرمایه داری و طرفدار پائین کشیدن تمامی مناسبات وابسته به از جهت فرهنگی و سیاسی هستم. اینها درک من و برنامه سیاسی من. حالا بهمن شفیق بفرماید با چه دستگاه اشعه ایکسی توانسته از طریق متد ” فکر خوانی و درون خوانی” با فتوا منرا بیرون سوسیالیزم و چپ معرفی کند؟!
سوما:
آیا نظریات سیاسی را می شود با “افشاگری” پس زد؟ بهمن شفیق دارد تجربه قرون وسطائی و ورشکسته خودش را برای دیگران تجویز می کند. خیر!
نمی شود. مبارزه تئوریک در فضائی انسانی و برابر و روبه جامعه پاسخ بحثهای منست و دقیقا بخاطر نداشتن چنین پتانسیلی است که بهمن شفیق فراخوان می دهد که دیگران هم منرا “افشا کنند”!!!
ایشان چند دهه از تاریخ عقب است و این حداقل عقب افتادگی است. باور کنید! “افشا کردن” هیچگاه ابزاری برای پیشبرد نظریات سیاسی نبوده و جز هیاهوئی بی مایه و فریب احمق ترین آدمها نتیجه ای ببار نیاورده.
خلاصه کنم:
متد بهمن شفیق در ابراز نگرانیش و موضوع “آنتی لنینیزم”، متد نخ نمائی است. او نتوانست در مقاله اش چیزی را ثابت کند. فراخوانش به دیگران که بجای منطق آوردن، “افشاگری کنند” ناتوانست چون مقاله خودش اینرا بیشتر دارد ثابت می کند. دوران دیگری است و لنینیزم با همه اعمال عصبیتهای حامیانش توان بروز دوباره را ندارد. لنینیزم تئوری شکست خورده دوران ماقبل تاریخ چپ است. عده ای در معبد سرخ تاریخ بهش چسبیده اند. عیبی ندارد بچسبند و محکم نگهش دارند. بعدها وقتی قرار شد موزه سیاسی چپ را بسازیم حتما از آنها استفاده خواهیم کرد!

منابع دیگر:

(۱)آنتی لنینیزم، آنتی کمونیزم است- بهمن شفیق
http://www.hafteh.de/?p=12619
(۲) سعید صالحی نیا: درسهائی که من از انقلاب اکتبر می گیرم در حاشیه سالگرد انقلاب اکتبر
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/4521-1389-08-06-06-12-13.html

(۳) برخی مقالات نوشته این نویسنده در نقد “جنبش راست سبز” در سایت روزنه:
سعید صالحی نیا: تصعید “جنبش سبز” در تظاهرات نیویورک! در حاشیه تظاهرات ضد احمدی نژاد و ضد سنگسار هزاران نفره امسال در نیویورک (۲۴ سپتامبر ۲۰۱۰)
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/4249–q-q-.html
سعید صالحی نیا:بی ربطی جنگهای بورژوازی با جنبش سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی ،در حاشیه “اعتصاب بازاریان”
(۱۷ جولای ۲۰۱۰)
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/3417-b.html

سعید صالحی نیا: نگاهی به “پیش نویس قانون اساسی حقوقدانان سبز و لیبرال”! (۲۵ دی ۱۳۸۸)
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/726-180110-salehniya.html

دو تظاهرات در یک جا- سعید صالحی نیا (۱۶ نوامبر ۲۰۰۹)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m11/16-said.htm

برشی بر موازنه قدرت میان مردم و رژیم اسلامی- سعید صالحی نیا(۲۹ آگوست ۲۰۰۹)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m08/30-said.htm

 سبز ضد انقلابی و سرخ انقلابی!-سعید صالحی نیا(۷ آگوست ۲۰۰۹)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m08/8-said.htm

تقلاهای بی سرانجام سبز موسوی و سبز خارج کشوری- سعید صالحی نیا(۲۶ جولای ۲۰۰۹)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m07/26-said2.htm

حمایت  فرقه رجوی از “سبز موسوی”!- سعید صالحی نیا(۱۹ جولای ۲۰۰۹)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m07/19-said.htm

آغاز فاز جدیدی از انقلاب؟در حاشیه “اتمام حجت” خامنه ای!- سعید صالحی نیا(۱۹ ژوئن ۲۰۰۹)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/20-said.htm

قطب بندی انقلاب و ضد انقلاب- سعید صالحی نیا(۱۸ ژوئن ۲۰۰۹)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/18-said2.htm

بحران رژیم اسلامی بعد از مضحکه انتخاباتش-سعید صالحی نیا(۱۳ ژوئن ۲۰۰۹)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/13-said.htm

اوج گیری بی سابقه بحران حکومتی و مضحکه انتخاباتی رژیم اسلامی- سعید صالحی نیا(۶ ژوئن ۲۰۰۹)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/7-said.htm

تکمیل سناریوی انتخابات رژیم اسلامی، در حاشیه کنفرانس مطبوعاتی میر حسین موسوی “خط امامی”!- سعید صالحی نیا(۶ آوریل ۲۰۰۹)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m04/7-said.htm