طرح “محله محور” سیاست سرکوب اعتراض در نطفه!

مصاحبه با آذر ماجدی

یک دنیای بهتر: حذف سوبسیدها٬ تحمیل فقر و فلاکت اقتصادی به یک عرصه تعیین کننده مبارزه و یک جبهه نبرد اصلی طبقاتی در جامعه تبدیل شده است. بیکاری بیداد میکند. اخراجها وحشتناک است٬ دستمزدها ناچیز و تامین کننده معاش بخش عظیمی از مردم نیست. سیاستهای عمومی حزب در قبال این اوضاع چیست؟ کدام سیاستهای اصلی را باید در دست گرفت؟

 

آذر ماجدی: فقر و فلاکت همواره یکی از وجوه جدایی ناپذیر زندگی اکثریت مردم تحت رژیم اسلامی بوده است. بیکاری، دستمزدهای ناچیز، عدم برخورداری از هرگونه حقوق پایه ای رفاه اجتماعی، بیمه درمان و بیکاری زندگی میلیون ها انسان را در ورطه نابودی قرار داده است. بیش از یک دهه است که آمار رسمی خود دولت بیش از نیمی از مردم را زیر خط فقر اعلام می کند. رشد روزافزون فحشاء، اعتیاد و خودکشی در جامعه یکی از محصولات این فقر و فلاکت و سرکوب گسترده در جامعه است. تحمیل فقر و فلاکت بر جامعه در ابعاد گسترده توسط رژیم اسلامی با دو هدف دنبال میشود. روشن است که استثمار وحشیانه طبقه کارگر و به جیب زدن سرمایه های کلان یک هدف این سیاست است. اما رژیم اسلامی از تحمیل فقر عنان گسیخته هدف سرکوب جامعه و طبقه کارگر را نیز دنبال می کند. گرسنگی دادن به مردم و دنبال نان شب دویدن بعنوان یک ابزار سرکوب توسط رژیم اسلامی مورد استفاده قرار می گیرد. آنچنان فقر و گرسنگی به کارگران و مردم تحمیل می کند که هر نوع فرصت تشکل و مبارزه را از آنها سلب کند. سلاح فقر را همچون یک گیوتین بالای سر مردم گرفته است.

 

حذف سوبسید ها بر ابعاد این فقر و فلاکت اجتماعی بشکلی وحشیانه افزوده است. نرخ ابتدایی ترین کالاها از قبیل نان و سیب زمینی و گوشت و خدمات آب و برق و گاز رشدی چند صد درصدی داشته است. هراس از گرسنگی و بیخانمانی بخش وسیعی از جامعه را در بر گرفته است. اکنون نزدیک به یک سال است که رژیم اسلامی یک بازی موش و گربه را بر سر حذف سوبسیدها با مردم به راه انداخته است. هر بار که این بحث به نوعی در جامعه مطرح می شود، بلافاصله با افزایش قیمت ارزاق و کالاها در جامعه روبرو میشویم. پرداخت یارانه ها به مردم تاکنون انجام نگرفته است، اما تاثیرات آن بر گرانی سرسام آور کاملا ملموس است.

 

سوالی که اذهان را بخود مشغول میکند اینست که آیا این رژیم عقل خود را از دست داده است که در شرایط بحران سیاسی و خیزش عظیم مردم در سال اخیر، سیاست حذف سوبسیدها، بیکاری گسترده تر و فقر و فلاکت وحشیانه تری را اتخاذ کرده است؟ پاسخ به این سوال را نمی توان و نباید فقط در فاکتورهای اقتصادی جستجو کرد. درست است که رژیم اسلامی همواره با بن بست اقتصادی روبرو بوده است؛ درست است که اکنون در شرایط بحران عمیق اقتصادی بین المللی، اوضاع اقتصادی رژیم اسلامی نیز وخیم تر شده و تحریم های اقتصادی نیز تاثیر خود را گذاشته است، اما اگر سیاست این رژیم تخفیف نارضایتی بود، قادر بود که اثرات این بحران را بر زندگی مردم کاهش دهد. میتوانست بخشی از کیسه های پولی که در منطقه و در میان تروریست های اسلامی و خفاش ارتجاعی توزیع می کند، به این مساله اختصاص دهد.

 

 اما مساله اینجاست که رژیم اسلامی آگاهانه از سیاست تحمیل فقر و فلاکت بعنوان یک ابزار سرکوب مردم بهره میجوید. و اکنون خود با وقاحت کامل به استقبال اعتراضات اجتناب ناپذیر مردم به فقر و گرانی رفته است. اتخاذ سیاست “محله محور” در این راستا است. رژیم اسلامی در صدد خفه کردن نطفه اعتراض و باصطلاح “کشتن گربه دم حجله است.”

 

حزب اتحاد کمونیسم کارگری از بدو تشکیل مبارزه با فقر را بعنوان یکی از عرصه های مهم مبارزه طبقاتی در دستور خود قرار داد. از نظر ما فقر اساسی ترین مساله مردم است و کاملا پتانسیل شکل گیری یک مبارزه اجتماعی علیه آن در جامعه موجود است. حزب پلاتفرمی علیه فقر و فلاکت تدوین کرده و بر مبارزه علیه این وبای اجتماعی تاکید گذارده است. حزب در جریان سازماندهی یک کمپین گسترده اجتماعی علیه فقر است و برای این کار تدارک می بیند.

 

ما در قطعنامه علیه گرانی و فقر و وظایف کمونیسم و طبقه کارگر اعلام کردیم: “واقعیت اینست که شورش علیه فقر و گرسنگى، بدون سازمان و بدون رهبرى و بدون تشکل و آمادگى و افق روشن سیاسى در مقیاس سراسرى٬ به تحرک و اعتراضى کور تبدیل میشود. نتیجه چنین وضعیتى، علیرغم حقانیتى که دارد، سرکوب و شکست است. ارکان سیاست و تاکتیک حزب در مواجهه با این اوضاع٬ متشکل کردن توده طبقه کارگر و مردم گرسنه علیه فقر و فلاکت، ترسیم افق و تامین سازمان و رهبرى٬ بعنوان سه رکن مهم تضمین پیشروى و پیروزى است. تبدیل شورش کور به شورش آگاهانه و سازماندهی اعتراض علیه وضعیت موجود درگرو تامین این سه رکن اساسى است.”

 

یک مبارزه سازمانیافته بیش از هر چیز نیاز به سازمان و تشکل دارد. لذا حزب بر تشکیل شوراهای محل کار و محل زیست تاکید بسیار دارد. تشکیل شوراهای کارگری و محل کار تنها سلاح ما علیه تشدید استثمار، کاهش دستمزد و دفاع از حقوق حقه مان است. ضروری است که فعالین و پیشروان کمونیست و آزادیخواه پیشاپیش یک تلاش جدی برای ایجاد شوراها و تشکیل مجامع عمومی منظم قرار گیرند. شوراهای کارگری باید به یک رکن اصلی مبارزه علیه فقر بدل شوند. شوراهای کارگری و شوراهای محلات می توانند و باید اساس مبارزه رادیکال و اجتماعی علیه فقر باشند و پرچم مبارزه علیه فقر و فلاکت را برافراشته کنند.

بعلاوه، در هر جامعه ای جوانان نیروی اصلی مبارزه رادیکال علیه نظام سرکوب هستند. تشکیل شوراهای سرخ ها توسط جوانان در مدارس، دانشگاه ها و محلات یک عرصه مهم تشکل و اتحاد جوانان رادیکال است. باید این شوراها را تشکیل داد و علیه بیکاری، فقر و گرانی مبارزه ای متحد و متشکل را سازمان داد.

 

مردم خود ابتکار جالب و موثری را بعنوان مقابله وسیع اجتماعی علیه فقر و سیاست های تحمیل گرسنگی رژیم اسلامی اتخاذ کرده اند. عدم پرداخت قبوض برق، آب و گاز یک سیاست مهم و موثر است. مردم باید وسیعا از پرداخت این قبوض که مبالغی جنون آور را از مردم طلب می کند، خودداری کنند. این سیاست را باید بشکلی گسترده در جامعه اشاعه داد. انجام آن آسان و از نظر امنیتی بسیار کم خطر است. این یک پاسخ محکم به زورگویی ها، بخور بخور و سرکوب این رژیم کثیف است. اگر اکثریت مردم از پرداخت قبض برق و آب امنتاع کنند، رژیم هیچ غلطی نمی تواند بکند.

 

برای محکم کردن صف اعتراضی مردم در مقابل رژیم، کارکنان صنایع برق باید از قطع برق مردمی که قبض شان را پرداخت نکرده اند، خودداری کنند. باین شکل صف طبقاتی کارگران نیرو در کنار مردم کارگر و زحمتکش در مقابل نظام قرار می گیرد. رژیم اسلامی بهیچوجه قادر به مقاومت در مقابل این صف متحد و متشکل طبقاتی نخواهد بود. این کار کاملا عملی است. هم طبقه ای های ما در آفریقای جنوبی دقیقا چنین تاکتیکی را در مقابل دولت بکار می بندند. زمانی که سازمان برق تصمیم به قطع برق خانواده ی زحمتکشی که از پرداخت قبض برق ناتوان بوده است، می گیرد، کارکنان برق از انجام دستور خودداری می کنند و بعضا برق خانه هایی را که قطع شده است به ابتکار خود وصل می کنند. چنین اتحاد طبقاتی برای عقب نشاندن رژیم سرمایه داران و کلاشان اسلامی ضروری است و تنها پاسخ واقعی و عملی است.

 

شعارنویسی علیه فقر و گرسنگی و دعوت مردم به مبارزه متحد یک ابزار مبارزاتی موثر دیگر است. باید در تمام شهرها بر در و دیوارها، در اتوبوس ها و بر روی اسکناس بنویسیم “نه به فقر، نه به اختناق، نه به تبعیض؛ زنده باد آزادی، برابری و رفاه.” باید این شعارها در اذهان مردم جاگیر شود، تا بتوان آنرا در هر تجمعی با صدای رسا اعلام کرد. این خواست واقعی مردم است و بهمین دلیل بر دل و ذهن مردم جاگیر می شود.

 

طبقه کارگر میتواند و باید پیشاپیش مبارزه علیه فقر و برای آزادی، برابری و رفاه قرار گیرد. مبارزات اخیر در فرانسه امکانپذیری این امر را یکبار دیگر باثبات رساند. در متن تبلیغات ضد کارگری- ضد کمونیستی ایدئولوگ های رنگارنگ بورژوازی که اعلام می کردند، طبقه کارگر قدرت و اهمیت خود را از دست داده است و دوران تحلیل های مارکس بسر آمده است، مبارزات درخشان و میلیونی مردم فرانسه تحت رهبری طبقه کارگر ابطال و پوچی این تزهای ارتجاعی را برملا کرد. طبقه کارگر ایران کاملا پتانسیل آنرا دارد که رهبری مبارزه مردم علیه فقر و فلاکت، اختناق و سرکوب، تبعیض و نابرابری و برای آزادی، برابری و رفاه را بدست گیرد. تشکیل شوراهای کارگری و برگزاری مجامع عمومی منظم که در آن چگونگی پرداختن به این مبارزه مورد بحث قرار گیرد و اطلاع این مباحث به مردم یک راه مهم و کارساز است.

 

بعلاوه، یک سیاست مهم کارگری در این شرایط بدست گرفتن کنترل کارگری است. اگر بورژوازی از راه اندازی تولید و اقتصاد عاجز است، اگر دارد محل های تولید را یکی پس از دیگری تعطیل می کند و سرمایه های هنگفت را بجیب می زند، طبقه کارگر می توان کنترل تولید را بدست گیرد، سرمایه ها را برای راه اندازی تولید مصادره کند. در این راه کارگران از پشتیبانی مردم زحمتکش جامعه برخوردار خواهند بود. باید آلترناتیو کارگری را در مقابل این لاشخوران سرمایه و سرکوب اسلامی قرار داد.

 

تنها راه مقابله با این فقر و فلاکت گسترده، نجات میلیون ها کودک خیابانی و کار، و برخورداری از یک زندگی انسانی و مرفه، اتحاد طبقاتی و مقابله متشکل و متحد با رژیم اسلامی است. باید این رژیم را به زیر کشید. باید در مقابل این نظام متحد و متشکل شد. رژیم اسلامی صفوف متفرق ما را می تواند از هم بپاشد و سرکوب کند، اما در مقابل صفوف متحد و متشکل ما قادر به مقاومت نخواهد بود.

 

باید این فقر و فلاکت را به پلاتفرمی مهم برای سرنگونی رژیم اسلامی بدل کرد. باید بکوشیم که این دور جدید افزایش سرسام آور قیمت ها به گور دائمی رژیم اسلامی بدل شود. اکثریت مردم در آنچنان فقری دست و پا می زنند که ادامه زندگی عملا بنظرشان غیرممکن می رسد. اما با سلاح اتحاد و تشکل می توانیم مردم را علیه رژیم اسلامی به میدان کشیم. باید این رژیم سرکوب و استثمار اسلامی را همراه با کل نظام سرمایه داری به زیر کشیم و بر ویرانه های آن یک جمهوری سوسیالیستی پایه گذاری کنیم. نظامی که با الغای کار مزدی و مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و مبادله و حاکمیت مالکیت جمعی بر آنها، فقر و فلاکت، استثمار و اختلاف طبقاتی را زائل خواهد کرد. تنها نظامی که قادر است آزادی، برابری و رفاه عمومی و واقعی را برای تمام شهروندان جامعه تامین کند.