مرور و تحلیل سالی که گذشت!

عباس منصوران
January 09, 2020

عباس منصوران : مرور و تحلیل سالی که گذشت، یعنی در مکان و زمانی که جاری شد و به تاریخ پیوست، تلاش این نوشتار است. مکان، بنا به قانون دیالکتیکی تضاد- جنبش- و دگرگونی (جهش، انقلاب)

+++

«سلاح نقد، البته، نمی تواند جایگزین

نقد سلاح گردد، قھر مادی باید توسط

قھر مادی سرنگون گردد؛ و تئوری، تنھا

آن زمان به قھر مادی تبدیل می شود که

توده ھا را در برگيرد. تئوری زمانی توده

ھا را در بر می گيرد که سفسطه بازی

را نشان دھد؛ و زمانی می تواند

آفشاگر سفسطه بازی باشد که

رادیکال گردد. رادیکال بودن به مفھوم

دست بردن به ریشه واقعيت ھا است».

کارل مارکس: سھمی به نقد فلسفه حق ھگل- ١٨٤٤

مرور و تحلیل سالی که گذشت!

عباس منصوران

ریشه واقعیت ها، در وضیت کنونی و گستره جهانی، هیولایی جز مناسبات اسارتبار سرمایه داری نیست.

مرور و تحلیل سالی که گذشت، یعنی در مکان و زمانی که جاری شد و به تاریخ پیوست، تلاش این نوشتار است. مکان، بنا به قانون دیالکتیکی تضاد- جنبش- و دگرگونی (جهش، انقلاب) نیز به گونه ی مارپیچی دگرگون می شود، حرکت در مکان، فنروار به جلو و واپس می رود، اما سرانجام این روند به سوی بالندگی ست. نیروهای بازدارنده که سود و بودشان در پاسداری از وضع موجود است، ایستا (تثبیت گرا) و واپسگرایند که زیست زیانبارشان در گرو ماندگاری و تکرار دایره وار یا بازگشت به گذشته است. بدیهی است که با تمامی توان در برابر گردونه ی دیالکتیک می ایستند.

در اینجا، به مکان و زمانِ دنیایِ مردمان و نامردمان می پردازیم ، به جهانی که کار و رنج در یک سوی و در سوی دیگر، بهره کشان نیروی کار و انگل ها قرار دارند. این مرور، دوباره گویی و یادآوری رخدادها و گزارش ها نیست، بلکه در تلاش است تا بر مهمترین رخدادهای مبارزاتی و اجتماعی جهان در سالی که گذشت و ویژه تر بر جغرافیای ایران که حوزه انترناسیونالیستی مبارزه طبقاتی ماست، گذشته را مشعل آینده سازیم. به این بیان، آنچه که سوخت و سوز شد و یا آموزنده بود را مرور کرده و بر واقعیت های ثبت شده، در توان خویش انگشت گذارده تا به حقیقت یا همان رهایی و فضیلت انسانی نزدیک شویم.

تداوم جنگ نیابتی

جنگی که از آغاز دهه ی 1980 برای تقیسم دوباره جهان و اشغال و بازارها، مهار بحران های ساختاری و دوَرانی سرمایه و بازنویسی سازش های حکومت ها پس از جنگ جهانسوز دوم ضرورت یافت. گلوبالیزاسیون به میان آمد و ایدئولوژی آن یعنی نئولیرالیسم یا سیاست بازار آزاد اقتصاد «جامعه  مدنی» جنایت های سرمایه در سراسر جهان با رمز «نظم نوین جهانی» کلید خورد. سال 2019، نیز تداوم و چهره نمای همان پلان اقتصادی - سیاسی است. جنگ و کشتار در خاورمیانه به ویژه در سوریه به ویژه برای تغییرنقشه و پیمان های دولتی به شدت ادامه داشت. حکومت اسلامی ایران، پایه گذار داعشیسم یا اسلام سیاسی، بخشی از زواید امپریالیستی و پیرامونی سرمایه جهانی، همچنان با تروریسم ومداخله گری ها و وظایفی که به ویژه از سوی بلوک نوتزاریسم به عهده داشت، جنایت کارترین نیروی ارتجاعی و تباهی آفرین در خاورمیانه و بخش هایی از آفریقا بود.

روژآوا

منطقه خودگردان روژآوا، در شمال سوریه، مورد هجوم سازش ها و ویرانگری های دو بلوک امپریالیستی آمریکا و روسیه بود. روژآوا شامگاه 9 اکتبر از زمین و هوا مورد هجوم قرار گرفت. با بیش از هفتاد هزار داعشی با نام های جبهه النصر و ... زیر نام «ارتش آزاد سوریه». ارتش دوم ناتو، تنها با نیروی هوایی و کاربرد بمب های فسفری و دایم(DIME)، توانست 120کیلومتر درازا و 35 کیلومتر ژرفا را اشغال کند. شهرهای سرکانی و تل اسپید  و دهها روستا ویران و به اشغال درآمدند. نزدیک به 400 هزار نفر آواره جنگی، صدها کشته و زخمی و نابودی راه ها و زیرساخت ها، سیلوها و بیمارستان ها غارت و نابود شدند. داعشیان باردیگر با فرار از زندان ها و یا ازمخفی گاه های خود به ارتش ترکیه پیوستند و یا به بازسازی خود دست زدند. یگان های مقاومت زنان و مردان در «مقاومت شرف» (برخودانی رونِتBerxwedani Runet- ) با شکوه و نیرو و انگیزه ای تاریخی در برابر این تهاجم ایستادگی می کنند. برنده این تهاجم روسیه نئوتزاری است که سراسر سوریه را پایگاه خویش ساخته است.

ایران

در خاورمیانه، با انتقال بحران اقتصادی سرمایه از متروپل به کشورهای پیرامونی، پس از چهل سالِ سیاه، حکومت اسلامی ایران، نسلی سوخته و دوباره رویش یافته در جغرافیایی که به ویژه کانون این سوخت و سوز بود، پرورش یافته. این موج نوین، چیزی برای از دست دادن ندارد. آواره در سرزمین خویش و سودای گریز به هرکجا. موج نوین، پیش از همه در ایران، به خیابان ها سرازیر و سد سکوت شکسته شد. این برآمد، با جنبش سرنگونی و رادیکال در ایران، اینک سرنگونی حاکمیت های موجود را نشانه گرفته و آغازگاه رهایی خویش را در پیوند با فروپاشی حکومت اسلامی ایران به سان عامل این شرایط ویرانساز می داند.

به گزارش مرکز آمار ایران از قیمت کالاها و ضرورت های اولیه، نشان می‌دهد کهتورم نقطه به نقطه که در خرداد ماه 98 نزدیک به ۵۰ درصد بود، اینک نسبت به سال 97 به بالای  100درصد افزایش یافته است و گرانی با شتابی کم‌سابقه با قحطی دست به دست هم داده است. از سوی رسانه های رژیم، افزایش قیمت خانه از سال پیش تا 98  افزون بر ۷۸ درصد اعلام شده است. قیمت گوشت نسبت به سال گذشته تا 130درصد گران شده است و خط فقر به 5 برابر مزد کارگر، مرگبارتر شده است. دارو و درمان با رقم های میلیونی و حتی میلیاردی محاسبه می شوند و برای حکومت شوندگان همچنان مرگ می بارد. کاهش حدود ۷۷ درصدی فروش نفت ایران تامرز 400 هزار بشکه نسبت به یک میلیون و نیم بشکه در سال گذشته، توان مالی حکومت را برای برآوردن ارز و هزینه های جاری، نظامی و تروریستی با فساد نهادینه شده در تمامی تارو پود، فروپاشی حکومت اسلامی را بی چون و چرا ساخته است. جنبش سراسری کنونی، ورای جنبش 40 سال پیش ایران است. حاکمیت اسلام سیاسی در سال1357 در ایران گزینه ی مصلحت گرایانه (پراگماتیستی) سرمایه جهانی در برابر گزینه ضد استبدادی – ضد امپریالیستی عامیانه، دینامیک و پوینده آن برهه بود، اینک با حضور گسترده و شعارهای طبقه کارگر، به مبارزه طبقاتی گراییده است.

 در صبحگاه 24 آبانماه با اعلام گرانی 300 درصدی قیمت بنزین، شعله ای سرکش و سراسری ایران را فراگرفت و بیش از 130 شهر و شهرستان از کلان شهرها گرفته تا پیرامون، خروشان شدند، شورش و شور آفریده شد و خیابان ها را تسخیر کرد. در برخی شهرها چون شیراز بخش هایی از شهر بزرگ به تسخیر خیزشگران خروشان از شهرک ها درآمد. تهی دستان، و ستمدیدگان با شعار مرگ بر حکومت اسلامی، به پایگاه های نظامی، سیاسی، مذهبی، ایدئولوژیک و حکومتی یورش بردند. این خیزش اعلام آن بود که دغدغه روزمره توده های حکومت شونده، وارد فاز سرنگونی شده است و نشان داد که چگونگی پیشبرد مبارزه برای سرنگونی کلیت نظام درمیان است. ورشکستی تز رفرم در این رژیم، پاسخی دندان شکن به متوهمینی بود که «طبقه متوسط» را وزن می کردند. با خیزش 24 آبانماه 98  خامنه ای برای نخستین بار از همان فردای خیزش به میدان آمد. او همه ارگان های رسم و غیر رسمی را رسمن منحل اعلام کرد، نه مجلس، نه شورای نگهبان و نه دولت و روحانی و کلید تدبیرش و نه ظرافت و ظریفی در میان بود.

اقتدار درهم شکسته و ترس آشکار

این نه نشانه ی افتدار، که نشانه ی ترس آشکار حکومت بود. ضرورت بازگشت کمیته های انقلاب اسلامی سال 60 برای برای برقراری دهه شصت با صدهزار قتل در خیابان ها و زندان ها، با گسیل تانک و هلیکوپتر، اینک با اعلام «جنگ جهانی» همسان پنداری خویش با هیتلر و فاشیسم و شکست و بن بست و اعتراف آشکار به حتمیت سرنگونی حکومت اسلامی بود. دیگرسخنی از پیروزی اسلام و صدور نبود، اعتراف به شکست اسلام سیاسی و به بی آیندگی رژیم و روی سخن روحانی و خامنه ای به بالایی ها بود که دیگر راهی نمانده است، یا مقاومت و آتش به اختیار برای حفظ حاکمیت و سرقت هایتان، یا مرگ. اشاره خامنه ای به سران سپاه مبنی بر«امنیت و رفاه را از دست ندهید»، به آن بیان بود که، پای جانتان در میان است، جان سالم به درنخواهید برد. او به سان نماد سیاسی و اقتصادی حکومت اسلامی، نه تنها «رفاه» باندها و امپراتوری های مالی الیگارش فاسد، بلکه امنیت جانی خویش و خویشان را بر آتش انقلاب می دید. اشاره روحانی نیز به  70درصد فقیر و 30% بقیه، یعنی باندهای حاکم و لایه ی بالایی خرده بورژوازی وابسته به سان پایگاه رژیم، به همان باندها و کارگزاران حکومت بود. از همین روی، خامنه ای پیشوای فاشیست باندها، بدون پرده پوشی، ترسان به میدان آمد و دامن عبا را بر کمر بست، خامنه ای  به سان نماد نظام در آبانماه، ورشکسته و بی هیچ چشم اندازی برای فردا، فرمان مرگ داد. اینک تنها بود و آخرین لاشه ی قذافی را در برابر می دید، «مدیریت جهادی» به رحمانی‌ فضلی واگذارکرد. خامنه ای فرمان داد: «هرکاری می توانید بکنید!» این اعتراف به شکست بود. عبدالرضا رحمانی فضلی در مراسمی که روز ۲۶ آذر برگزار شد، نشان «مدیریت جهادی»  دریافت کرد. این یک پاداش ویژه حکومتی بود برای انجام ماموریت در کشتار و به خون نشاندن خیزش آبان ۹۸. او در یکی از نشست ها در پاسخ به یک نماینده مجلس حکومتی که گفته بود چرا به سر معترضان شلیک شده، گفته بود: «به پای آنها هم شلیک شده است». وزیر کشور خامنه ای حتی هنگامی که زن خونخوار، فرماندار شهرک قدس به آشکارا گفت دستور تیر و شلیک داده است به نشانه خشنودی، لبخند زد. وی در برنامه تلویزیونی از مدیریت این فرماندار آتش به اختیار قدردانی کرده بود./

 گزارش خبرگزاری رویتر، از کشته‌شدن ۱۵۰۰ نفر در خیزش 24 آبان ۹۸ ، بیش از ده هزار دستگیری، بیش از بیست هزار زخمی و زیر شکنجه و هزاران نفر زیر پیگرد را به دستور خامنه ای افشا کرد. این رقم بیش از 16 برابر میدان ژاله تهران در 17 شهریور57 (با 93 کشته) به دست ارتش شاه بود، جنایتی بی سابقه در تاریخ جنبش توده ای بود که سراسر ایران اینگونه به پا خیزد و اینگونه قتل عام شود. در آبان، حاشیه نشینان، جوانان، کارگران شاغل و بیکار و زنان از تمامی بخش های تولیدی و خدماتی به شور برآمده بودند. هراس رژیم از پتانسیل و بافت طبقاتی این جنبش بود. خیزش آبان 98 پیوستار خیزش دی ماه 96، بر خیزش های اعتراضی زنان، مال باختگان، بازنشستگان، لایه های ورشکسته و به کام تباهی نشانیدن خرده بورژوازی مهر طبقاتی زد. اینک در ایران، شرایط دوگانه ای برقرار است. حکومت شوندگان در شورش رو به سوی تجربه های نوین سرنگونی. برپایی کمیته های محلی شوراگرایانه در بوشهرو شیراز و کرمان و تبریز... ویژگی برجسته دیگر خیزش آبان، پیوستن درخشان و سرنوشت ساز کارگران و زحمتکشان کردستان و آذربایجان و بلوچستان به جنبش است. حسن روحانی چند روز بعد گفت من هیچ خبری از ماجرای گران کردن بنزین نداشتم، خامنه ای از اینکه طرح را به سه قوه حکومتی واگذار کرده و خود هیچ سررشته ای در این امور ندارد، با وقاحت یک فقیه، در هراس، تمام مسئولیت را  به سوی کارگزارانش پرتاب کرد. روحانی  پیش از این گفته بود که تمام مراحل اجرایی طرح گران سازی بنزین به «شورای امنیت کشور» به ریاست وزیر کشور واگذار شده بود. «شورای امنیت کشور» یکی از نهادهای زیرمجموعه:«شورای عالی امنیت ملی» ایران است و در مقابله با چنین رویدادهایی، مسئولیت و اختیارات دارد. حکومت بی آبنده شده و همانند مافیا، با رهبرانی تحت پی گرد پلیس بین المللی و جامعه ای افزون بر 80 میلیونی که با مرگ بر حکومت، یکصدا و یکسره در برابر، برای سرنگونی ایستاده است روبروست. در آبانماه، در برابر خشونت خونبار حکومت باندها، قهر انقلابی خودنمایی کرد. این رویکرد، خودویژگی خیزش آبان است. حکومت ورشکسته، تولید و داد و ستد و چرخ های تولید بازایستاده، سپاه و سران و تمامی رهبران حکومت اسلامی از خامنه ای گرفته تا ظریف تحت پیگرد پلیس جنایی بین المللی، ممنوعیت بانک ها و نفت و واردات و انتقال ارزی ایران و... گوشه ای از شرایط یک حکومت بی آینده و محکوم به نابودی و در سراشیب سرنگونی قرار گرفته است.

طبقه کارگر و پیشاهنگان محلی خود در سال 98 با سازماندهی صدها اعتصاب، همایش ها  و ارتقا شعارها و خواست ها در سراسر ایران، آزمون های درخشانی به سوی سازمانیابی و آگاهی طبقاتی– سوسیالیستی برداشتند. نشانیدن ابراهیم رئیسی قاتل هزاران انسان مبارز و سیاسی از سال 58 تا کنون و سرجلاد کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 67، در مدیریت دستگاه قضایی برای سرکوب کاری از پیش نبرد، کشتار کوله بران جنایتی بود که به رهبری ابراهیم رئیسی، کاندیدای جانشینی خامنه ای، کوهستان های کردستان را سرخگون کرد، و فریاد فرهاد بود که از کوه های سرخ می آمد و در شهرها پژواک افکن شد. دستگیری ها، شکنجه، و اعتراف گیری های شکنجه گران در تلویزیون رژیم به ضدخود تبدیل شد، زندان ها، سرشار از اسیران و سلول های زندان ها، سلول های مقاومت و انقلاب شدند.

یک توطئه دیگر امپریالیستی

سال گذشته سال تلاش توطئه حکومت اسلامی ایران و بلوک غربی سرمایه جهانی برای انحلال جنبش انقلابی در کردستان و به پیرو آن ایران پسا دیماه 96 بود. نئولیبرالیسم در راستای هموار سازی حاکمیت بازار آزاد غارت،  طراح این توطئه بود. بنا به گزارش صدای آمریکا بخش کوردی، از جمله ترامپ در جریان این دسیسه بوده است. پیش برد آن به عهده ارگانی وابسته به وزارت خارجه نروژ -عضو ناتو- به نام نورف (Norwegian Centre for Conflict Resolution- NOREF) سپرده شده بود. نورف یک ارگان جهانی است و وظیفه دارد که مقاومت مسلحانه انقلابی در سراسر جهان از جمله در کردستان را به انحلال و تسلیم بکشاند. هدف استراتژیک این نهاد که شاید با ارزیابی امکان رفرم در این راستا، دانسته یا نادانسته تلاش می شد در سطح یک «انجمن غیردولتی که کارهای مثبتی هم انجام داده» معرفی شود، نابودی ارگان های انقلابی، ایجاد بحران و اخلال در مقاومت های مسلح انقلابی و سوسیالیستی و انحلال ارگان های خودسازمانیافته و مستقل کارگری به ویژه شوراهای کارگری و تهی دستان شهر و روستا بوده است. این ارگان امپریالیستی، میانجی گر و پیشبرنده ی تسلیم رزمندگان مسلح فالک در کلمبیا، میانجی گر تسلیم رزمندگان شبه جزیره تیمور شرقی در اندونزی، که با قتل عام هزاران نفره زحمتکشان انجامید و جنبش خلقی زیر ستم را به نابودی کشانید، به تسلیم کشانیدن «ببرهای تامیل» را به عهده داشت و آنرا به طور کامل به پیش برد.  این «انجمن!!» در سوریه برای بقا اسد تلاش می ورزد و به سود کمپانی نفتی «استات اویل» نروژ و شرکای جهانی آن با حکومت ایران با چندین رابطه، میانجی گر شده بود. این ارگان ضدانقلابی سرمایه که زیر پوشش ان جی اُ (NGO)  و برای پنهان کاری یک «سازمان غیر دولتی» معرفی می شود، دست کم در پی سه دیدار تدارکاتی به شدت مخفی، در آستانه برگزاری نشست با حکومت اسلامی و احزاب و سازمانهای عضو «مرکز همکاری های احزاب کردستانی» افشا شد و نیروهای چپ و کمونیست و آزادیخواه با واکنشی سراسری به محکوم سازی و افشای آن پرداختند.

عراق به پاخاست!

 خیزش روز اول اکتبر 2019 در عراق اعتراض به نبود کار، آب، برق و دیگر ضرورت های اولیه زندگی و نیز علیه فساد نهادینه حکومت اسلامی عراق آغاز گردید و به خون کشانیده شد، اما میدان آزادی را با جانفشانی، سنگر مقاومت ماند. خیزشگران در عراق، یعنی دومین کشور تولید کننده نفت در جهان، علیه فقر و بیکاری به میدان می آمد تا به دستکم چهل سال دخالتگری، جنگ و حضور نظامی و اسلام سیاسی و حاکمیت فاسد پایان دهد. حکومت اسلامی در ایران با برپایی حاکمیتی دست نشانده و نیروی قدس و حشد الشعبی  و حزب الله عراق را  همانند استانی زیر عبا داشت و برای تسلیم و اشغال آن، به کمک رگبار همانند نیزارهای ماهشهر به نهر خون نشاند. حکومت اسلامی این تجربه را در خیزش های پیشین، در بصره و برخی شهرهای دیگرعراق آزمون کرده بود. اما میدان تحریر (آزادی) بغداد با صدها کشته و هزاران زخمی، رنگ و نوای دیگری دارد. در بغداد، بصره و کربلا و نجف و سامرا،  این شیعیان بودند که بیش از دیگر بخش ها، با لگد و کفش بر سر روی خمینی و خامنه ای، به رسم خویش، لعنت و نفرت می کوبیدند. میدان ها و خیابان های قیام فتح شده بودند. در عراق و لبنان، جنبش اینک سرنگونی حاکمیت های موجود را نشانه گرفته و رهایی خویش را در پیوند با فروپاشی حکومت اسلامی ایران می دانند. حضور میلیونی خیزشگران، پاسخ کوبنده و نشانه ی اراده مندی توده های به پاخاسته همبسته با جنبش در ایران و لبنان برای سرنگونی کلیت نظام فاسد در عراق است و بیرون راندن نظامیان اشغالگر حکومت اسلامی، لایروبی عراق از فساد نهادینه شده، کوتاه کردن دست انگل های جامعه، برای آغاز بنیاد سازندگی بر پرچم این جنبش نوید بخش است.

با عقب نشینی های گام به گام دولت در عراق؛ با مانورهای فریبنده ی مقتدا صدر و رهبر شیعیان جهان، آیت الله سیستانی، با وعده های دروغین دولتی ها و استعفاهای  وزرا از جمله نخست وزیر و رئیس جمهور و... با کشتارها و ربایش ها، گرفتن قدرت سیاسی به وسیله توده های به پا خاسته، استراتژِی پیشتازی است در دستور میدان تحریر. این خواست، یک شبه پدید نیامد، در میدان تحریرها در بصره و بغداد و نجف و کربلا و به ویژه زایش و رشد یافت. موجی نوین در عراق پرورش یافته  است، با سازماندهندگان محلی با کارگران، تهی دستان شهر و روستا، جوانان بیکار و زنان به خواری کشانیده شده که کانون فساد و ارتجاع را نشانه گرفته اند تا به نکبت دیرینه و مزمنی پایان دهند که همانند ایدئولوژی مذهبی، ریشه در اعماق دارد. این موج عظیم به پاخاسته، اما نا همگون، برای سازماندهی زندگی، دانسته به آنچه نمی خواهند و آغشته به ابهام به آنچه می خواهند، در رویای سازمانیابی سیستمی اند که حرمت بخش باشد نه حرمت شکن و در آرزوی بازگشت اصول انسانی (اتیک) آنچه که حیثیت و کرامت انسانی را بازگرداند و نه در هم شکند و پایمال سازد. به این گونه، عراقی نوین در حال پیدایش است. پیداست که به سان سرزمینی پیرامونی سرمایه که «دولت –ملت» کلاسیک را به آنگونه که در غرب با انقلاب 1789 فرانسه پدیدار شد، نه در ایران و نه عراق و نه لبنان و ترکیه... هیچگاه تجربه نشده و به تجربه نخواهد نشست، زیرا که با پدیده ی امپریالیسم و سوسیالیسم هیچ ضرورت و جایگاهی برای این مسیر بورژوایی نمی ماند، آسان نیست. ترکیه می تواند پیوستار این موج باشد تا خاورمیانه دگرگون شود و روژآوا نیز سنگر جنبشی برای خودرهایی در مقاومتی شکوهمند رویش یابد و ترکیه نیز خروش انقلاب و کارگران را در آسمان خود بشنود. در غیاب سازمان ها و جنبش کارگری آگاه و مسلح و سازمان یافته، خطر فریب برگزاری انتخابات جدید و قانون اساسی برای حفظ مناسبات سرمایه داری، در جامعه هنوز با حاکمیت قومی و عشیره گرایی و مذهبی عراق، زهرآگین ترین خطری است که جنبش را تهدید می کند.

لبنان در عقد متجاوز خود!

از همان آغاز تشکیل کشور لبنان در ۲۲ نوامبر ۱۹۴۳، لبنان با بحران حاكمیت، همراه بوده است. در آن تاریخ، ساختار و قدرت سیاسی سرمایه در لبنان از سوی امپریالیست های انگلیس و فرانسه  بین سه گروه قومی و مذهبی تعیین شد. و تا به امروز لبنان شاهد ترور، کشتار، جنگ داخلی، دخالتگری های نظامی و سیاسی سوریه، عربستان، اسرائیل و گروه های اسلامی امل و مسیحی مارونی و انواع دیگر فرقه ها، از 40 سال پیش تا کنون حکومت اسلامی ایران با تشکیل حزب الله روبرو بوده است. خیزش توده ها با شعار نه به دولت کنونی، 28 سپتامبر 2019 فوران یافت. اعتراض به فساد نهادینه شده حکومتی، ناامنی، بیکاری، نداری و تنگدستی و تحقیر و حاکمیت باندها بود. دولت سه باندی، به سیاست‌های ریاضتی در اقتصاد روی آورده تا کاهش کسری بودجه و دریافت میلیاردها دلار کمک خارجی را هموار سازد. بدهی ۸۶ میلیارد دلاری لبنان را به، با حجم یک و نیم برابر کل تولید ناخاص سالانه، لبنان را به یکی از بدهکارترین دولت‌های جهان نسبت به حجم اقتصاد آن تبدیل کرده بود که باید این بدهی برگرده کارگران و تهی دستان و لایه های فرودست کمرشکن می شد.

سلطه حزب الله و حکومت اسلامی می رفت تا لبنان را به شعبه ای ازحوزه  قم تبدیل کند. ماده ۵۲۲  قانون  اسلامی- عشیرتی لبنان که متجاوزان جنسی را در صورت ازدواج به قربانی می بخشد، از جمله جنایت علیه بشریت و ستم بر زن بود که در سوم اردیبشهت 96  اعتراض برانگیز شده بود. معترضین با آویختن لباس‌های عروس از نخل‌های کنار ساحل بیروت، خواستار برچیدن این قانون  ضد انسانی شدند. عالیه عواضه، هنرمند لبنانی با پیوستن به این کارزار گفته: "یک ماه ۳۱ روز دارد و در هر روز آن یک زن که مورد تجاوز قرار گرفته مجبور می‌شود به عقد متجاوز خود در آید." طراحی  این واکنش هنری-اعتراضی میریله هونین، هنرمند لبنانی در پاریس بود.

خیزش سراسری در لبنان، همراه با عراق و ایران، حکومت اسلامی ایران و برچیدن حزب الله و حکومت  باندها را نشانه گرفت. سعد حریری از نخست وزیری ناچار به استغفا شد، حسن نصرالله رهبر حزب الله و دست نشانده سپاه قدس به همراه رقیب خود، جریان اسلامی امل به سرکوب  جنبش پرداختند، اما مقاومت ادامه یافت. بانک جهانی، چهارشنبه گذشته ۱۵ آبان / ششم نوامبر2019 برای حفظ حاکمیت و مناسبات سرمایه داری، اعلام کرد که آماده است تا از دولت جدید لبنان حمایت کند و هشدار داد که «لبنان نباید زمان را برای ایستادگی در برابر بحران اقتصادی که روزبه‌روز بدتر می‌شود، هدر دهد.». میزان کنونی برای افراد زیر ۳۵ سال سن ۳۷ درصد اعلام شده و به شدت رو به افزایش دارد. لبنان همچنان بدون دولت، و به وسیله دولت در دولت و باندها غرق در بحران و توده های به پاخاسته همچنان تاسرنگونی کل حاکمیت در خیابان ها.

 سودان

توده های زیر ستم در سودان، این کشور نفت و قبیله ای آفریقا، نزدیک به ۳ دهه استبداد رژیم عمرالبشیر بردوش، دیگر ستم خواری و نداری را برنتابیده به خیابان‌ها ریختند. شعار سرنگونی رژیم به زودی در پی حذف یارانه نان و چند برابر شدن قیمت آن ماشه ی شلیک خیزش بود. بر پرچم اعتراض ها: «ما از خانه‌ها بیرون آمده‌ایم، بیرون آمده‌ایم در برابر آنهانی که دسترنج ما را دزدیده‌اند»، «مردم انقلاب را انتخاب کرده‌اند»، و شعار «نژادپرستان، ما همه دارفوری هستیم» بر علیه نسل‌کُشی در «دارفور» که به فرمان عمر البشیر کشتاری میلیونی داشت، همه جا شنیده می‌شد. از تهی دستان شهر روستا، کارگران بنادر و مخابرات و کارگران کشاورزی و لایه های میانی پایینی خرده بورژوازی، و زنان سودان در ردیف نخست و پیشتاز.

عمرالبشیر این یار دیرینه حکومت اسلامی از قدرت رانده و برای محاکمه زیر نظر گرفته شد. شورای نظامی برای حفظ مناسبات سرمایه داری، قدرت را به دست گرفت. ائتلاف "جنبش تغییر و آزادی" و اتحادیه "شاغلان حرفه‌ای" با سیاستی رفرمیستی، با این همه با فراخوانی یک اعتصاب سراسری انحلال شورای نظامی حاکم و روی کار آمدن یک دولت غیرنظامی پافشاری کرد. زنان پیشتاز بودند، عمرالبشیر در قفس نهاده شد، اما به دو نیم سال زندان  محکوم شد. نان، آزادی، صلح، عدالت» هنوز بر پرچم ها ماند گار است و جنبش ادامه دارد.

الجزایر

خیزش در الجزایر روز ۱۶ فوریه ۲۰۱۹، ده روز پس از اعلام نامزدی عبدالعزیز بوتفلیقه در دوربعدی انتخابات ریاست جمهوری الجزایر آغاز شد. با گسترش و ژرفا یابی خیزش، و حضور اتحادیه کارگری و چپ و سوسیالیسم، ارتش همانند تحربه مصر و سودان، به بوتفلیقه فشار آورد تا در ۲ آوریل از ریاست جمهوری استعفا دهد. جنبش تداوم یافت و ۱۳ دسامبر ۲۰۱۹ ده‌ها هزار نفر همزمان با تدارک انتخابات، به تسخیر خیابان ها پرداختند تا نامزدهای انتخابات رئیس‌جمهوری از چهره‌هایی باشند که با عبدالعزیز بوتفلیقه همکاری نکرده‌اند. دستگیری رهبرانی همانند لوییز هنونه رهبر حزب تروتسکیستی کار الجزایر و محکومیت افزون بر بیست سال زندان برای وی اعتراض های گسترده ای را بر انگیخت. بسیاری از رهبران جنبش کارگری دستگیر شدند. جنبش با شعار تغییر کامل قانون اساسی، مبارزه با بیکاری و نداری ادامه یافت. روز ۱۲ دسامبر ۲۰۱۹ عبدالمجید تبون به پشتوانه ارتش، رئیس جمهور شد. اما خیزشگران ریاست جمهوری او و انتخابات را تحریم کرده‌اند و دستگیری‌ها و بازداشت‌ها همچنان ادامه دارد

جنبش اعتراضی الجزایر، «الحِراک» با برپایی جمعه های اعتراضی، پیاپی ادامه دارد. شرکت کنندگان با فریادِ «انتخابات به ما ارتباطی ندارد و رئیس جمهوری شما، بر ما حکومت نخواهد کرد»، مخالفت خود را با تداوم مناسبات و حاکمیت کنونی اعلام کردند.«جبهه آزادیبخش ملی» با اعلام استقلال از فرانسه، نزدیک به شصت سال گذشته، با حاکمیت خود برای طبقه کارگر و زحمتکشان جزنداری و ستم دستاوردی نداشته است. عبدالمجید تبون، عضو کمیتۀ مرکزی «جبهه آزادیبخش ملی» برای همان ساختار و شبکه‌ای است که باید برچیده شود. وی ١٨ سال نخست از کارگزاران اصلی و در ٢٧ سال گذشته نیز در رژیم حاکم، وزیر و نخست وزیر حکومت بوده است. وی اعلام کرد که دست خود را «بسوی تظاهرکنندگان دراز می‌کند» و خواهان «گفتگوی مستقیم» شد. وعده ی قانون اساسی نوین و مبارزه با بیکاری وی کسی را فریب نداد. این بیان خیزشگران در میدان های الجزایر است: «جنبش حاضر خواستار ساختن یک کشور پُر شان و منزلت است، زیرا در ۵٧ سال گذشته تقریباً هیچ چیز ساخته نشده است...»

 

فرانسه

 در فرانسه، بیش از یک سال پیش با همایش نزدیک به 300 هزار نفر در روز ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸ در پی افزایش مالیات بر فرآورده‌های نفتی و افزایش قیمت سوخت و انرژی، خیزشی آغاز شد که در مرکز آن لایه های میانی رو به پایین خرده بورژوازی فرانسه برجستگی داشتند. این گران سازی، در بحران اقتصادی و سیاست های بازار مالی و سوداگران گرفتار در بحران ساختاری و سرمایه مالی و نولیبرالیسم ریشه داشت. مهار بحران ناممکن شده است. خیزشگران، در سراسر فرانسه راه های اصلی و شاهراها را بستند. به زودی در شنبه های جنبش، کارگران، اتحادیه ها و آنارشیست ها و سوسیالیست های انقلابی  به آن پیوستند.

در برابر سرمایه، این جنبش ضد کاپیتالیستی دربردارنده زنان، دانشجویان، جوانان وبیکاران، حاشیه نشینان و لایه های پایینی خرده بورژوازی همواره سیل پرتاب شده به سوی فرودستان و طبقه کارگر، و جنبش جلیقه زردها برپا شد. نامگذاری رنگ ها، ریشه در انقلاب کبیر 1789 فرانسه دارد، در آنجا که ژاکوبنیست ها با کلاه و لباس سرخ خود پیشتاز انقلاب بودند. جنبش جلیقه زردها در آزمون های مبارزه در خیابان، با شبکه اجتماعی و  نشست های شورایی در خیابان و خرد جمعی در فرانسه انقلابی پیشبرنده مبارزه جاری و تاکتیک هاست. پاریس صدای یک انقلاب را می شنید، مکر مکرون و دار و دسته اش دیگر کارساز نیست. مکرون با مکر تسلیم شد و افزایش بهای سوخت را از دستور روز برداشت. ماه نوامبر 2019، نشستی با شرکت ۶۰۰ نماینده از 200 گروه از جلیقه زردها از سراسر فرانسه در شهر مونپلیه در جنوب برگزار شد تا به ارزیابی  مبارزت یکسال گذشته به بررسی بپردازد. این یک مجمع عمومی جنبش بود.

روز پنجم دسامبر، روز بزرگی برای طبقه کارگر بود. خیزشی تاریخی دستکم در سه دهه گذشته، وهمانند با جنبش تاریخی 1968 در برابر طرح دولت مکرون برای دستبرد به نظام های بازنشستگی و برخی حقوق کارگری بود. این طرح نئولیبرالیستی سارکوزی (رئیس جمهور پیشین)، به وسیله مکرون به سود شدت یابی بهره کشی و مکیدن خون کارگران و دیگر شاغلین تا آنجا که جان در بدن دارند، هدف سرمایه تشنه سود بود.

اعتصاب سراسری باخاموشی راه آهن ها و حمل و نقل و بسیاری از بخش های خدماتی و تولیدی سرمایه، بورژوازی و حکومت اش را زمین گیر ساخت. ث ژ ت، مهمترین اتحادیه  کارگری فرانسه زیر فشار اعضا خود به ناچار طرح دولت «امانوئل مکرون» را مردود دانست و به درخواست اعضا به تعطیلی  پالایشگاه «لاورا» دومین پالایشگاه نفت فرانسه و دیگر مراکز تولیدی رای داد. روز دوشنبه دوم‌دی‌ماه روز اعلام توقف تولید در یکی از کلیدی‌ترین پالایشگاه‌های فرانسه کلید خورد و عمده ترین چرخ های تولید بازایستاد. اعتصاب و اعتراض همچنان تا پایان سال 2019 ادامه خواهد یافت. جلیقه زردها با شنبه های اعتراضی و کارگران بیکار و شاعل، دانشجویان و دانش اموزان، نیروهای انقلابی، خواب را بر حاکمیت تلخ کرده اند. جنبش اما از حزب و رهبری شورایی و انقلابی و سراسری خود، هنوز به ضرورت انقلاب سوسیالیستی و ضمانت پیروزی مسلح نیست.

  شیلی

شیلی، روز 18 اکتبر 2019 در پی افزایش بهای بلیط همانند یک جرقه بر انبار باروت، توده ها را بر افروخت. در سانتیاگو، وضعیت اضطراری اعلام شد. سباستین پینیرا میلیاردر و رئیس جمهور سابق شیلی از جناح محافظه کاران، برنده انتخابات ریاست جمهوری در دور دوم شده بود و مورد خشم توده ها. الخاندرو گایلیر رقیب او از جناح چپ با پذیرش شکست، این پیروزی را به رئیس جمهور سابق تبریک گفت تا دمکراسی را درعمل گردن بگذارد و نشان دهد که همگی آنان در یک راستا کارگزاران یک مناسبات اند. اتحادیه‌های کارگری اعلام اعتصاب سراسری کردند و جنبش به پاخاست. این همایش، بزرگترین جنبش اعتراضی تاریخ شیلی را در تاریخ ثبت کرد. سرنگونی دولت، شعار میلیونی کارگران و زحمتکشان در شیلی بود. سانتیاگو، پایتخت شیلی روز سوم آبان/ ۲۵ اکتبر افزون بر یک میلیون نفر را در خیابانهای خود سنگر شد تا علیه سیاست‌های اقتصادی دولت اعتراض کنند.

کارلا روبیلار، شهردار سانتیاگو اعتراف کرد که این برآمد، به تجسم "قدرت تغییر" دگرگون شده است.

 

  

بورژوازی، خطر یک جنبش طبقاتی و قیام کارگری را حتمی دید. نیروی سرکوب نخستین پاسخ سرمایه بود. بورژوازی با مسلسل های به سینه فشرده به میدان می آید.  تا کنون نزدیک به 1000 زخمی و نزدیک به 50 به خون خفته و حکومت تا تغییر قانون اساسی و رفرم های زیادی پس نشست. اما شدت استثمار، نداری، بیکاری، رکود و بحران اقتصادی و حاکمیت سرمایه و سوداگری و سیاستهای نئولیبرالیستی، نتوانسته  کارگران و خیزشگران را به خانه بازگرداند. خیابان ها همچنان در دست خیزشگران است و ارتش در آماده باش.

 

با مروری به گذشت سال، می توان به جمع بندی زیر رسید:

  • سرمایه داری همچنان در بحران اقتصادی و سیاسی گرفتار و به مهار موقت دست نیافته و چین و هند به سان دو مرکز بزرگ اقتصادی جهان، با رشد اقتصادی برتر، به کاهندگی نرخ رشد افتاده و آلمان به بحران اقتصادی و رکود نزدیک شده است.
  • جنگ ارزی، یورو- دلار- یوآن چین، همچنان به شدت ادامه دارد.
  • نئولیبرالیسم، یا سیاست بازار آزاد غارت جهانی سازی (گلوبالیزاسیون) به شدت ناکام مانده و با شکست روبرو شده است.
  • خرده بورژوازی بیش از پیش، از هم پاشیده، بخشی همدست جناح های مختاف بورژوازی و بخشی به دنیای فرودستان پرتاب می شوند.

 

جنبش اعتراضی جاری در سراسر جهان:

  • جنبش اعتراضی از سال 1850 تا کنون بی سابقه است.
  • طبقه کارگر نیروی اصلی آن است.
  • ضد کاپیتالیستی است.
  • به سوی پیوند و همبستگی انترناسیونالیستی سمت وسوی دارد.
  • زنان از پیشتازان این جنبش هایند.
  • جنبش جهانی، خواهان برچیدن دولت هایند.
  • از پیوند، رهبری آگاهمندانه و سازمانیافته طبقه کارگر و حزب کمونیست انقلابی برای انقلاب سوسیالیستی نابرخوردار است.
  • همچنان خطر رفرمیسم و اتحادیه گرایی را همانند بیماری مزمن در برابر خود دارد
  • به جنبش شورایی و قهر انقلابی گرایش دارد.
  • سازمانیابی هسته های کارگری – سوسیالیستی را آزمون می کند.

روژآوا 25 دسامبر 2019

 

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com