دانشگاه یکی دیگر از سنگرهای انقلابی!

ناصر بابامیری
December 10, 2019

ناصر باباميرى : ١٦ آذر امسال نیز در فضای بشدت امنیتی و میلیتاریزه شده شهرها بعد از خیزش آبانماه و در خیابانهایی که هنوز بوی باروت و خون میداد در محاصره نیروهای وحشت زده رژیم بسیار شکوهمند برگزار گردید.

+++

دانشگاه یکی دیگر از سنگرهای انقلابی!

١٦ آذر امسال نیز در فضای بشدت امنیتی و میلیتاریزه شده شهرها بعد از خیزش آبانماه و در خیابانهایی که هنوز بوی باروت و خون میداد در محاصره نیروهای وحشت زده رژیم بسیار شکوهمند برگزار گردید. یعنی دانشجویان انقلابی غالبا در شهرهایی که کانون اصلی اعتراض آبانماه نیز بودند اعم از دانشگاههای تهران، شیراز، بابل، کاشان، مازندران، کرمانشاه، نیشابور، اهواز و تبریز و چندین شهر دیگر، بعد از صدور فراخوان به برگزاری گرامیداشت 16 آذر، بسیار پرشور به استقبال این روز شتافتند. بیانیه های پیشرو دانشجویان انقلابی حاوی پیامهایی روشن بود برای رژیم. اکثر بیانیه ها فراخوان به امحای کل مناسبات سرمایه داری در ایران بود. اکثرا خاطرنشان کرده بودند ضامن اجرایی چنین تحول زیر و رو کننده تنها و تنها در گرو وحدت و همبستگی سراسری بیش از پیش جنبشهای پیشرو و چپ و در راسشان جنبش کارگری است. و این افق در شعارها و پلاکاردهایشان نیز به موجزترین شکل بازتاب یافته بود. اما بطور ویژه ای پیام نخست همه این بود به رژیم بگویند فکر نکند، به خون کشیدن مبارزه آبانماه علیه فقر، گرانی،بیکاری و تورم، نشان از قدرتش بوده و آنانرا مرعوب کرده. کما اینکه در شعارهای جدید و کوبنده شان: «هپکو، فولاد، آذرآب کارگران اعتصاب، اعتصاب» و «سرکوب پایان راه نیست مقاومت زندگیست» یا «ایستاده ایم در سنگر دانشجو کارگر» و «از هفت تپه تا تهران زحمتکشان تو زندان» و «از اهواز تا تبریز فقر، فساد و تبعیض» و «دانشجو آگاهست با کارگر همراهست» و «استثمار، بیکاری منطق سرمایه داری» و ده ها شعار دیگر، به بارزترین شکل آنرا ترسیم کردند، افق روشن و راه روشن مبارزه را پیش رو دارند. باریدگر طی این شعارها به رژیم اعلام کردند میدانیم خصوصا از خیزش دی ماه 96 به اینسو که شورش گرسنگان اوج بیشتری گرفته بدلیل ترس از حمایت و همبستگی ها پر و بالشان ریخته و برای بقای ننگینشان خیابانها را با خون فرش کردند. تغییر تناسب قوای مبارزاتی تنها رژیم را هراسان و تا سراشیبی سقوط سوق نداده بلکه بزرگداشت 16 آذر امسال بطور ویژه ای بیانگر این بود سازمانها، گرایش و دستجات راست پوزسیون و اپوزسیون بورژوازی و دل در گرو تغییر از بالا و با حمایت غرب را هم که در پس خیزش دی ماه و هم بعد از آبانماه کفش و کلاه کرده به منبر رفته و موعظه "گذار مسالمت آمیز" می کردند را نیز سر جایشان نشاند. کمااینکه راههای نفوذ گرایشات دولتی اعم از دفتر تحکیم وحدتیها و بسیجیان اجیر شده را با خلاقیات و ابتکارات تا حدود زیادی خنثی کرده اند. پلاکارد و شعارهای انقلابی و پیشرو دانشگاه ها دقیقا بیانگر این تغییر در تناسب قوای مبارزاتی است. کما اینکه طی فراخوانی اعلام داشته بودند:«ما چگونه میتوانیم خود را پاره ای جدا از رنج جامعه‌مان بیانگاریم و در نظر نیاوریم هر روز بیش از دیروز بدل به کالاهایی ارزان میشویم که باید مقتضیات زیست خود را به قیمت جانمان طلب کنیم: همانگونه که برای تحصیل خود در دانشگاه متقبل هزینه های فراوان و متعدد میشویم، مسکن را به بهای حاصل یک عمر نیز تصور نمیکنیم و خرج بهداشت و درمانمان را به قیمت حقوق چند ماه خود میپردازیم! چنین است که آوازِ نان و کار و آزادی آبان ماه، به تمامی در گلوگاه ما دانشجویان طنین انداز شد و ده‌ها تن از رفیقان و همکلاسی‌هایمان را روانه بازداشتگاه ها نمود.»

این امری بدیهی است به هر میزان رژیم متوحش سرمایه داری ایران شرایط کار و زندگی و معیشت اکثریت عظیمی را مورد تهدید قرار داده، جنبش دانشجویی هم که خود را بخشی جدائی ناپذیر از این جامعه میداند نمی تواند در برابر مخاطرات آن سکوت کند. جنبش دانشجویی در نتیجه مبارزات مستمرش به این درجه از بلوغ سیاسی و روشنبینی رسیده که تلاش برای برقراری جامعه ای آزاد و برابر، فارغ از هر گونه تبعیض اعم از ملی، جنسی، نژادی و مذهبی؛ جامعه ای بدور از استثمار و بردگی؛ جامعه ای بدور از همه فجایع و محرومیتهایی که رژیم های سرمایه داری به بشریت اعمال کرده اند؛ جامعه ای که دستاوردهای فعالیت و دانش بشری در آن صرفا جهت رفع نیازمندیهای بشر و ارتقای کیفیت زندگی و تعالی مناسبات باشد نه سود اندوزی، تنها و تنها در گرو اینست این مناسبات انگل سرمایه داری را از ریشه برکند. به همین اعتبار پیوند و وحدت ناگسستنی با جنبش کارگری و جنبش رهایی زن و سایر جبشهای پیشرو را به امر عاجل در پیشبرد مبارزات خود تبدیل کرده اند. دیگر نظیر دهه های پیشین مبارزات خود را معطوف به مصافهای صرفا صنفی نکرده و این مرحله را در نوردیده اند.
یعنی دانشگاه سالهاست در آنمرحله از پیوند مبارزاتی با جامعه بسر میبرد که باید در فردای خارج شدن از این محیط آینده ای تامین داشته باشد، که ندارد. خصوصا در دل این اوضاع فلاکتبار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، وقتی بجز قشر معینی از بالایی ها، سالانه صدها هزار نفر با همه مشقات و سختیهای ناشی از فقر، گرانی و تورم فارغ تحصیل میشوند، اما تنها حداقلی از آنان موقعیت شغلی میابند. و آن اکثریت عظیمی که از طبقات محروم و فرودستان جامعه اند اینبار سرنوشتی جدا از صف لشکر بیکاران ندارند.
خیزش دی ماه و اعتراض و اعتصابات دوره ای برای جنبش دانشجویی و دانشجویان سوسیالیست و انقلابی نیز بمثابه میدان جنگی بود از آزمونهای آن بسیار اندوختند، هر چند هنوز خود جنگ نبود. اما در خیزش آبانماه بمرحله جنگ واقعی با نیروی سرکوبگر حافظان سرمایه نزدیک شد. آنهم جنگی بشدت نابرابر با رژیم تا دندان مسلح و توده های مردم رزمنده و خشمگین از وضع موجود تنها با مشتهای گره کرده. میدان نبردی که دانشجویان هم بخش فعال آن و جزو کشته و دستگیر شدگانش بودند. دانشجویان انقلابی نیز نظیر دیگر پیشروان و انقلابیون از کنار صدها کشته، هزاران زخمی و بالای 13 هزار دستگیر شده رد نخواهند شد. رزم سرخ دانشجویان در 16 آذر امسال وقتی با نهایت جسارت شعار سر میدهند:« «هپکو، فولاد، آذرآب کارگران اعتصاب، اعتصاب» مهر خیز دیگری را دیر یا زود بر پیشانی دارد!
دور نیست زمانیکه این اعتصابات دوره ای و خیزشهای پی درپی به مرحله اعتلای انقلابی پای گذارد. و هر چه هماهنگ، متشکل و سازمانیافته تر در ابعاد سراسری کل بساط سران ریز و درشت نظام را که چهار دهه بیشتر است، خون مردم را در شیشه کرده اند در هم بپیچد.
رزمتان سرخ باد!                                                   09.12.2019


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com